شرح حال آیت الله العظمی سید هبة الدین حسینی شهرستانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال آیت الله العظمی سید هبة الدین حسینی شهرستانی - نسخه متنی

ناصر باقری بیدهندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشکوة ـ شمار?31




آشنايي با دانشوران




شرح حال و آثار آية الله العظمي




سيد هبة الدين حسيني شهرستاني (رضوان الله عليه)




ناصر باقري بيدهندي




نام و لقب و شهرت




نام گراميش محمد علي ،لقبش هبةالدين و شهرتش شهرستاني است. گويند نام و لقبش به
امر امام زمان (عج)در عالم رؤيا انتخاب شده است و علت شهرتش به شهرستاني اين است
که مادرش از احفاد عالم بزرگ مرحوم ميرزامهدي شهرستاني (م 1216ه .ق)، معاصر با
بحرالعلوم ،بوده است .




نسب شريفش




والد بزرگوار ايشان سيد حسين حسيني عابد فرزند سيد محسن صراف ،فرزند سيد مرتضي
، فرزند سيد محمد،فرزند مير سيد علي کبير،فرزند منصور،فرزند ابن المعالي است
که شوهر خواهر مرحوم آقاي وحيد بهبهاني مي باشد و پس از بيست و پنج پشت ديگر به
زيد شهيد فرزند امام سجاد (ع) منتهي مي شود.




بيشتر اين سلسل? جليله در عصر خود ،مقام روحانيت مسلمين را داشته اند. از جمله
مرحوم آقا سيد فضل الله شهرستاني وزير اعظم شاه طهماسب اول صفوي است که موقوفات
زيادي در بسياري از شهرستانهاي ايران داشته و عايداتش را صرف مراقد ائم? اطهار
(ع)در حجاز و عراق و ايران مي فرمود.




ولادت و تحصيلات




در 23ماه رجب 1301ه .ق در شهر سامرا به دنيا آمد. ده ساله بود که به تحصيل مقدمات و
دروس ابتدايي مشغول شد و 19 ساله بود که سطوح و صرف و اشتقاق و نحو و منطق و معاني
و بيان و بديع و عروض را تکميل کرد و از علوم حساب و هندسه و هيئت و تواريخ و آثار
و اخبار و حديث و رجال و درايه فارغ التخصيل شد و در خلال اين مدت از مقالات
اديان و نحل و دروس کلام و فنون حکمت و فلسفه بحث مي کرد و به تأليف مي پرداخت . در
همين سنّ بود که از کربلا به نجف اشرف هجرت کرد و در محضر اساتيدي چون آيةالله
آخوندملا محمد کاظم خراساني (م1329ه .ق)، آيةالله سيد محمد کاظم يزدي (م 1337ه .ق)و
آيةالله شيخ فتح الله شريعت اصفهاني (م1339ه .ق) اعلي الله مقامهم به تکميل
معلومات پرداخت . ايشان پس از مدتي کوتاه به خاطر جودت فکر و حدّت فهم ، به مقام
عالي اجتهاد نايل آمد.




معظم له دوبار به قم آمد و مورد استقبال و تکريم علماي بزرگ حوزه واقع شد.




اقدامات ايشان




1- تأسيس مدرس? اصلاح در بحرين




2- تأسيس مدرس? اسلام در بحرين




3- تأسيس دعوتخانه در بحرين، اين دعوتخانه، در مقابل دعوتخانه‌هاي مبلّغان
نصارا در بحرين احداث شد.




4- شرکت فعّال در تأسيس مجل?المر شد.




5- انتشار مجله العلمدر سال 1328 ه .ق در نجف که قريب دو سال ادامه يافت.




6- تأسيس مکتبه الجوادين العامه در سال 1360 ه .ق .




مجاهدات او




علام? شهرستاني در انقلاب عراق، يکي از رهبران مبارزه بود و از اول سال 1323ه .ق
تا آخر ربيع الثاني 1334 ه .ق براي جهاد با دشمنان کشور عراق، مسافرت مي کردندو در
طول اين مدت از سواحل فرات تا بصره و از سواحل دجله تا کوت العماره مشغول محاربه
و مجاهده بوده اند و در سال 1338 ه .ق ايشان داخل در انقلاب عراق شد و تحت رياست
آيةالله ميرزا محمد تقي شيرازي با دشمنان کشور و استعمارگران غربي به نبرد
پرداخت. در بحبوحه اين نبرد، ميرزاي شيرازي رحلت کرد و سيد هبة الدين با گروهي
ديگر دستگير و اسير و در دادگاه عمومي جنگ به اعدام محکوم شد، نه ماه از اين
جريان گذشته بود که در 1339ه .ق از حکومت انگليس فرمان عفو عمومي صادر شد و معظم له
از زندان آزاد گرديد و بيش از سه ماه نگذشت که در سال 1340ه.ق به امر ملک فيصل و
اصرار پيشوايان ديني، به مقام وزارت معارف رسيد و در زمان تصدي اين مقام منشأ
خدماتي شد.




مسئوليتهاي معظم له





در سال 1340ه .ق به مقام وزارت معارف بغداد رسيد و طي يازده ماه که عهده دار اين
مسئوليت بود تحول شگرفي در اين وزارتخانه به وجود آورد و در بيستم ذي الحجه 1340ه
.ق به عللي همراه با همقطاران خود استعفا کرد و ديگر به وزارتخانه بازنگشت.




در محرم سال 1342به امر پادشاه عراق و اصرار علما، به رياست ديوان عالي تميز که به
مجلس تميز جعفري موسوم شد، نايل گرديد و تا سال 1353ه .ق رياست مجلس ياد شده را
داشت.




از ايالت بغداد به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد.




سيد هبة الدين در طول دوران مسؤوليت خود هرگز از محدوده تعاليم اسلامي و اصول
قرآن و سنت پيامبر (ص) پا بيرون نگذاشت و در کارهاي خود جز نشر اسلام و اعتلاي
کلمه توحيد و عزت مسلمين و اقام? حق و زدودن باطل، هدفي نداشت و در اين راه
موفقيتهاي شاياني کسب کرد.




پيشآمد ناگوار




معظم له در سال 1342مبتلا به چشم درد سختي شد و براي معالجه به سوريه سفر کرد.
متأسفانه معالجات مؤثر نيفتاد و مردمکهاي چشمش ضايع شد و چشم جهان بينش از دست
رفت با اين همه از نگارش دست نکشيد به طوري که پس از بيماري نيز هر روز چهل صفحه
مي نوشت.




تأليفات ايشان




تأليفات و آثار علامه هبة الدين را بالغ بر سيصدو پنجاه جلد کتاب و رساله نوشته
اند که اسامي پاره اي از آنها را در اينجا مي آوريم.




در تفسير و علوم قرآني





المحيط تفسيري است در هشت مجلد بزرگ که با اسلوب جديد نوشته اند ولي ناتمام است.




حجة الاسلام خلاصه تفسير فوق است که براي محصلين مدارس عاليه نوشته اند لکن
ناتمام است.




سراج المعراج در تفسير آيات معراجيه و حل مشکلات معراج.




تفسير سوره واقعه که قسمت مهمي از آن در ماهنامه (المرشد) در بغداد منتشر شده
است.




رساله ذوالقرنين و سد يأجوج و ماجوج که در حل مشکلات آيات اين دو قصيه نگاشته
شده و طبع سوم اين کتاب با مقدمه و تعليقات آقاي حاج ميرزا عباسقلي واعظ چرندابي
در تبريز منتشر شده است.




تنزيه التنزيل که به قلم آقاي خسرواني به فارسي ترجمه شده است.




القرآن امام الکل في الکل که شامل اصول علم تفسير و ديگر علوم اسلامي است.




در عقايد





الانتقاد حول تصحيح الاعتقاد که بخشي از اين کتاب در «المرشد» چاپ و منتشر شده
ولي ناتمام است.




المعارف العاليه للمدارس الراقيه که توسط مرحوم حاج سراج انصاري به فارسي
ترجمه و قسمتي از آن در ماهنامه «مسلمين»چاپ شده و سپس مجموع مطالب آن بار ديگر
به وسيله آقاي غلامرضا خليقي به فارسي درآمده و به نام معارف عاليه اسلام در قم
منتشر شده است.




دين البشر في الطريقة الصاحة لسيرالانسان.




الروحيات الکتاب المفتوح الي عوالم الروح.




الامامة و الامة که چند سال پيش ترجمه فارسي آن به نام «امت و امامت» در تهران
منتشر شد.




الفاروق في فروق الاسلام.




مواهب المشاهد في واجبات العقايد. منظومه اي است که به سال 1364ه .ق در تهران چاپ
شده است.




نظم العقايد که مختصر کتاب فوق است.




توحيد اهل التوحيد در مطبعه فلاح بغداد در سال 1341ه .ق چاپ شده و وزارت معارف
عراق تدريس کتاب مزبور را در مدارس تصويب کرد و در سال 1343ه .ق مجدداً منتشر شد و
آقاي سيد صادق خان سرپرست نماينده معارف در بين النهرين آن را به فارسي ترجمه
کرد و در سال 1352 ه .ق در تهران چاپ شده است.




10- القوت و الملکوت در اثبات توحيد.




11- الجبر و الاختيار.




12- الشيعه و الناصبه.




13- تعايقه علي النکت الاعتقاديه شيخ مفيد (م 413ه ) که در مکتبه مرتضويه تهران به
چاپ رسيده است.




14- ذکري الصوفيه. منظومه اي در رد صوفيه است.




15- حلول الحلول. رد بر صوفيه.




در فقه





فيض الساحل و اجوبة مسائل اهل السواحل




2- تحريم نقل الجنائز المتغيرة رسالة اصلاحيه اي است که در سال 1329ه .ق چندين بار
چاپ شده است. (علامه سيد شرف الدين عاملي) (م 1377ه .ق )کتاب بغية الفائز في جواز نقل
الجنائز را در ردّ اين کتاب نوشته است.




3- ياقول النحر في ميقات البحر.




4- الدخانيه. رساله اي است در اين که استعمال دخانيات مفطر روزه نيست.




5- التنبيه. در تحريم تشبه که در سال 1340ه .ق در بغداد چاپ شده است.




6- اسغي المشارب. درباره تراشيدن و تطويل شارب نوشته اند.




7- التفتيش. رساله اي است فارسي دربار? مفاسد تراشيدن ريش، دو مرتبه، بار اول در
نجف سال 1340ه .ق و بار ديگر به سال 1342ه .ق در تبريز چاپ شده است و ميرزا ابوتراب
هدائي آن را به نظم کشيده است.




8- خطب في الجهاد و الاتحاد.




9- کتاب في احکام اهل الکتاب.




10- حکمة الاحکام که در آن از فلسفه تشريع بحث مي شود.




11- حريّه الفکر بالاجتهاد که به اتمام نرسيده است.




12- التکتف و الاسبال.




13- دليل القضاة که دو جلد است.




14- الفياض حواش علي الرياض. هنوز مدون نشده است.




15- فقه حي، که ناتمام است.




16- رساله اي در صوم




17- رسال? في وجوب صلاة الجمعة.




18- الزواج الموقت.




در اصول




- وقايه المحصول في شرح کفايه الاصول، در اين کتاب تقريرات مرحوم آخوند خراساني
را با حسن اسلوب تأليف کرده است.




در تاريخ




1- سيرة خيرة البشر که در تاريخ حضرت محمدبن عبدالله (ص) است.




2- کتاب اميرالمؤمنين علي (ع) که در تاريخ و مناقب آن بزرگوار است.




3- نهضة الحسين (ع) که چاپ اول آن در مطعبه دارالسلام 1345ه .ق بود و بعد از آن بارها
تجديد چاپ شده است. اين کتاب به زبان انگليسي و فارسي ترجم? شده که ترجمه فارسي
آن توسط عليرضا حکيم خسروي صورت گرفته و «عظمت حسين» نام دارد. علام? مجاهد حاج
شيخ محمدحسين آل کاشف الغطاء در تقريظي بر کتاب مي نويسد: اين اثر از آثار
جاويدي است که نه تنها مي توان از کتب عصر شمرد، بلکه بايد از کتب دهر به حساب
آورد و نبايد جريان آن را به زمان محدودي منحصر داشت، بلکه بايد غير محدود و
ابدي دانست و مانند اين کتب پر بهاست که افکار را به ثمر رسانيده و عزائم را نشاط
مي افزايد و همانا روح اهتمام به فناي در راه حق و حقانيت و شق فداکاري در طريق
شهامت و عزت نفس را در مطالعه کنندگان خود به جنبش مي آورد.




4- المصنوع في نقد اکتفاء القنوع بما هو مطبوع




5- الخيبة في الشعيبية که به زبان ترکي نيز ترجمه شده است.




6- کتاب زيد الشهيد




7- ثقاة الرواة




8- الرواية، ج 1




9- سلالة السادات که ناتمام است.




10- الشمعة في حال ذي الدمعة




11- ترجم? جابربن حيان الصوفي الکيمياوي که در سال 1343ه .ق قسمتي از آن در ماهنام?
«اصلاح» در بغداد چاپ شده است.




12- طي العوالم في احوال شيخه الملا کاظم که بخش مهم اين کتاب سال 1329ه .ق در
ماهنام? «العلم» منتشر شده است.




13- ذوي المعالي في ذرية ابي المعالي




14- النوبختية که در احوال بني نوبخت است.




در علوم رياضي




1- الهيئة و الاسلام، مفصل و مختصر اين کتاب نيز از تأليفات ايشان است که چندين
بار به فارسي ي و به زبانهاي ديگر ترجمه شده است.




2- فذلکة المحاسب. در اعمال اربعه است.




3- فيصل الدلائل که پاسخ پرسشهايي است که فيصل، فرزند پادشاه مسقط و امام عمان در
سال 1331ه.ق از ايشان کرده‌اند.




4- اداء الفرض في سکون الارض




5- مواقع النجوم في تحقيق السماء الدنيا و الرجوم




6- نقض الفرض في اثبات حرکة الارض




7- زينة الکواکب في هيئت الافلاک و الثواقب که بخشي از آن در سال اول ماهنام?
(العلم) منتشر شده و هنوز ناتمام است.




8- الوافي الکاف يا شرح حال جبل قاف که دفتر مجل? «المرشد» آن را در بغداد چاپ
کرده است.




9- الشريعة و الطبيعة کتابي است که طبيعيات عصر حاضر را با ظواهر شرع تطبيق مي
دهد.




در علوم ادبي




1- رواشح الفيوض في علم العروض که در سال 1334ه .ق در تهران به همراه مواهب المشاهد
چاپ شده است.




2- تحوّل العجمة و العروبة در بيان لغاتي است که از فارسي به عربي و از عربي به
فارسي نقل شده است.




3- مجموعه اي شامل رساله هاي ذيل:




الف) رسالة عقد الحباب (منظومه اي در اعراب)




ب) الدر و المرجان ( منظومه اي در علم معاني و بيان )




ج) رسالة الاوراق في الاشتقاق




د) رسالة السر العجيب في تلخيص منطق التهذيب




ه) رسالة قلادة النهور في اوزان البحور




و) نتيجة المنطق ( به فارسي )




ز) متون الفنون




ح) نادرة الازمان في دلالة الفعل علي الزمان




در فلسفه




1- فيض الباري يا اصلاح منظومة السبزواري که در تهذيب منظوم? سبزواري (م 1289ه .ق )
نوشته و در سال 1342ه .ق در مطبع? عصري? بغداد چاپ شده است.




2- فلسفة هبة الدين. در محاکم? ميان فلسف? قديم و جديد و فلسف? اسلام و يونان.




در فنون متفرقه




1- فغان اسلام که در هندوستان تأليف نموده اند و در سال 1331ه .ق طبع شده است.




2- اضرار التدخين که در سال 1343ه .ق در مطبع? دارالسلام بغداد چاپ شده است.




3- فضايل الفرس. در بيان فضيلتهاي ايرانيان.




4- الفرايد که در چندين مجلد است.




5- المنابر کتابي است فارسي و براي واعظان تأليف شده است.




6- انيس الجليس که از موضوعات نفيس است ولي ناتمام مانده است.




7- ما هو نهج البلاغه. در سال 1352ه .ق از طرف مجل? «العرفان» در سوريه- صيدا منتشر
شد. اين کتاب توسط مرحوم سيد عباس ميرزاد? اهري به فارسي ترجمه و در تهران در
روزنام? ديني «نداي حق» چاپ شد و سپس بارها تحت عنوان نهج البلاغه چيست؟ با
مقدم? آقاي علي دواني منتشر شده است.




8- حل المشاکل که در آن هزار مشکل علمي و ادبي حل شده است.




9- مسيح الانجيل او مسيح القران. در ردّ نصارا.




10- اسلام برهمي راجع به اسلام آوردن يکي از مهندسان هندي است که بر اثر مباحثه
مؤلف با او مسلمان شده است. بخشي از آن مباحثه در ماهنام? «المرشد» سال اول
منتشر شده است.




11- قصاري الکلم في قصاري الحکم




12- الباقيات الصالحات




13- المناط في شرف الاسباط




14- منهاج الحاج چاپ بغداد.




15- نور الناظر في علم المرايا و المناظر




16- طب الضعفا که ناتمام است.




17- الخطابه که در صناعت خطابه و آداب و اصول و تاريخ آن است.




18- الهادي الي المهدي (ع)




19- التذکرة لآل محمد الخيرة که در سال 1340ه .ق در مطعبه دارالسلام بغداد چاپ شده و
به لغت «ملاير» ترجمه و در سال 1345ه .ق در سوريه چاپ شده است.




20- المجاميع الاثني عشر که شامل مطالب ذيل است:




الف) البغداديات ب) الحايريات (در دو جلد) ج) الکاظميات




د) النبدليات ه) الاوديات
و) الحجازيات




ز) النفثات ح) نتايج التحصيل ط) نتايج الحلوم




ي) الساحليات ک) سبايک الافهام ل) سجل المجالس




21- جبل قاف




22- الدلايل و المسائل که پنج جلد آن چاپ شده و ظاهراًبه بيست جلد مي رسد.




دعا




- زيور المسلمين. اين کتاب به نام ادعية القران به عربي و فارسي در ايران چاپ شده
و اخيراً در ضمن کتاب دعاها و تهليلات قرآن توسط انتشارات جامع? مدرسين حوز?
علمي? قم تجديد چاپ شده است.آثاري که نام برديم قسمتي از تأليفات معظم له بود و
به قول يکي از نويسندگان محترم اگر فاجع? کوري و نابينايي او در سال 1345ه .ق پيش
نيامده بود، شايد بر «علام? حلي» و «سيوطي» که به کثرت آثار مشهورند پيشي مي
گرفت.




علاوه بر اين معظم له بر بسياري از کتب، مقدمه يا تقريظ نگاشته‌اند از جمله بر،
اصول الاستنباط که تأليف سيد علي نقي حيدري و نهج البلاغه منظوم که از محمد علي
انصاري مي باشد.




مشايخ اجاز?او




معظم له از علماي بزرگي نظير آيةالله سيد مصطفي حجت کاشاني و آيةالله سيد محمد
مجتهد کاشاني و سيد مولوي هندي و آيةالله سيد محمد مهدي حکيمي و آيةالله سيد
محمد حجت فيروز آبادي قدّس الله اسرار هم اجاز? اجتهاد داشت و از علمايي نظير
آيةالله شهيد شيخ محمد باقر اصطهباناتي شيرازي و سيد عبد الصمد موسوي شوشتري و
آل سيد نعمة الله جزايري و امير سيد محمد آل الامير سيد علي کبير و سيد حسن بن
هادي شرف الدين کاظمي و... اجاز? روايت دريافت کرد.




شماري از افرادي که از معظم له اجاز? روائي دارند




سيد شهاب الدين حسيني مرعشي، سيد محمد علي روضاتي، ميرزا محمد علي تبريزي
خياباني، شيخ محمد حسين اعلمي حائري، ميرزا محمد علي مدرس تبريزي، محمد حسين
جلالي، سيد محمد مهدي علوي و...




ستايش دانشمندان از ايشان




امير نصر عربي، انيس شهاب العلوي الحضرمي ضمن تجليل از کتاب نهضة الحسين ايشان
او را اين گونه مي ستايد: «سيد هبة الدين الحسيني که مرد علم و ديانت و پهلوان
اصلاح و نهضت است وصيت مشتهره و شهرت منتشره و صفت شايعه و نعمت ذايع? او بي نياز
از توصيف و مستغني از تعريف مي باشد...




فيلسوف شهير و علام? فاضل مصر، شيخ طنطاوي جوهري، در اهميت کتاب نهضة الحسين
مطالبي دارد و از مؤلف آن سيد هب? الدين شهرستاني به عنوان علام? دوران و يگان?
زمان، صاحب جود و سماحت ياد مي کند.




دکتر محمد هادي اميني در معجم رجال الفکر او را اين گونه مي ستايد: «عالم مجتهد
محقق، مفسر، سياسي، منحک، واحد قادة الثورة العراقية تولي وزار? المعارف سن?
1921 و...




نويسند? محترم، مرحوم حاج سراج انصاري از استاد خود اين گونه ياد مي کند: «حضرت
آيةالله العظمي استاد معظم آقاي سيدهبة الدين شهرستاني مدظلّه العالي نسبت به
انتشارات اين جانب حق بزرگي دارند.»




مؤلف گنجين? دانشمندان مي نويسد: «مرحوم علام? بزرگوار و مجاهد فداکار،
آيةالله سيد محمد علي مشهور به هبة الدين شهرستاني که از نوابع زمان ما و نوادر
دانشمندان و پيکر? علم و سياست و بيان و قلم و صاحب تصانيف کثيره بودند از اکابر
علماء و اعاظم دانشمندان شيعه و مفاخر اماميه و مسلمين مي‌باشند.»




مؤلف محترم کارنام? علام? مجلسي در صفح? 20 کتاب خود مي‌نويسد: سيد هبة‌الدين
شهرستاني علام? کبير، مصلح سترگ شرق، فيلسوف عصر ما که فهرست تأليفات و
رساله‌هاي ايشان بالغ بر سيصدو‌پنجاه جلد کتاب و رساله است...»




استاد علي دواني مي‌نويسد: «علام? نامي آيت‌الله سيد هبةالدين شهرستاني از
مفاخر دانشمندان شيعه در نيم قرن اخير و نابغ? شرق ناميده مي شدند.




حضرت آيت‌الله العظني مرعشي در الطرق و الاسانيد الي مرويات اهل البيت (ع)
ايشان را اين گونه مي‌ستايد: «العلامة الجليل، المتکلم القدير، صاحب التاليف
الکثيرة حجة الاسلام و المسلمين السيد محمد علي شهرستاني الحائري الشهير
بالسيد هبة الدين ...




ملکات روحي




در باب اخلاق و صفات ايشان، يکي از ادبا به نام سيد احمد جمال الحسيني،
مقاله‌اي نوشته که در کتاب هبة الدين الشهرستاني صفح? 62چاپ شده است.




ضمناً در کتاب علما و معاصرين آمده است: آن بزرگوار در اخلاق جميله و صفات جليله
آيتي عظيم است با آن جلالت و شوکتي که در عرب و عجم و در نظر هم? طبقات مردم دارند
در نهايت تواضع، و بر قاطب? علماء و محدثين و محصلين مروج و لحظه اي از مباحث?
علم و تحقيق و مذاکر? آيات و اخبارفارغ نيست.




معظم له مشوق نويسندگان و خدمتگزاران به اسلام بودند. مرحوم حاج سراج انصاري در
مقدم? کتاب خود شيعه چه مي‌گويد؟ مي‌نويسد: «يکي از مشوقيني که مرا به انتشار
اين کتاب تشويق مي‌فرمود ايشان بود.»




نويسنده دانشمند کتاب هبة الدين شهرستاني در اين خصوص مي نويسد: السيّد هبة
الدين آية في الاخلاق الفاضلة و الخلال الجليلة فهو علي جانب عظيم من البساطة و
الزهد و العفة و الاخلاص و الاستقامة و کل من شاهده في جلسة افتتن به، و هو مع
لطفه و دعته و مزاحه مهاب مأمون الساحة موضوعه ثقة وائتمان حتي عند اعدائه.




شماري از شاگردان ايشان




از شاگردان معظم له مي توان شيخ جعفر نقدي، شيخ محمد رضا شبيبي، سيد سعيد کمال
الدين و حاج سراج انصاري در نام برد.




حاج سراج انصاري در مقدم? کتاب خود شيعه چه مي گويد؟ مي نويسد: «من هفت سال در
خدمت ايشان استفاده‌ها نموده‌ام...»




وفات




سرانجام، آية الله العظمي سيد هبة الدين شهرستاني، در بهمن ماه 1345شمسي مطابق با
1386ه .ق در سن 85 سالگي در کاظمين چشم از جهان بربست و به عالم باقي شتافت و در صحن
مطهر کاظمين، جنب کتابخان? جوادين (ع) مدفون شد.




مقاله‌اي را با شعري از «صفيّه» عم? رسول خدا (ص) که در رثاي آن حضرت سروده به
پايان مي‌بريم.




فامّا تمس فـي جدث مقيما فـقـد عـشـت ذاکـرم و طـيب




و کـنت موفقا فـي کلّ امر و فيما ناب من حـدث الخطوب




يعني: تو در حالي مقيم خاک گشتي که در دنيا با بزرگواري و پاکيزگي زيسته بودي. و
در هم? کارهاي سخت و حوادث دشوار روزگار همواره کامياب و موفق بودي




منابع:




هبة الدين الشهرستاني، سيد محمد مهدي علوي




معجم رجال الفکر والادب في النجف خلال الف عام، ص258،محمد هادي اميني




مقدم? اسلام و هيئت.




مقدم? نهج البلاغه چيست؟، علي دواني




شعراء العري، ج9، وج10، ص65




زندگاني حضرت آية الله چهار سوقي، ص227




ريحانة الادب، ج4، ص307 و ج6، ص350




علماء معاصرين، ص209




عاماي بزرگ شيعه از کليني تا خميني، ص426




وفيات العلماء يا دانشمندان اسلامي، حسين جلالي شاهرودي، ص252




مقدم? عظمت حسيني




مؤلفين کتب چاپي، ج4، ص282




مصفي المقال، ص337




تاريخ نجف اشرف و حيره، ج1، ص82




مکتب اسلام، سال هشتم، شمار? 4، ص5




معارف الرجال، ج2، ص319




تاريخچ? کربلا، ص181




کارنام? علام? مجلسي، عطايي خراساني، ص20




گنجينه يا کشکول سياح،ج1، ص206، عبداللهي خوروش




وحيد بهبهاني، علي دواني، ص360




نابغ? فقه و حديث، ص288




شعر و حکمت در ادبيات عرب، مرتضي مدرسي، ص37 و 39




مجل? وحيد، مقال? مرتضي مدرسي




تاريخ روابط ايران و عراق، مرتضي مدرسي، انتشارات فراهاني




شيعه چه مي گويد؟ حاج سراج انصاري




پي نوشتها




. مير سيد علي كبير باعث بناي سور نجف و كربلا و آوردن آب به آن دو بلد? طيبه بود.




. پايان ص105.




. آيت الله شهيد مرتضي مطهري در باره مجله «العلم » مي فر مود : در پشت مجله ،در
وسط صفحه ،كلمه العلم به خط نستعليق كليشه شده بود و در چهار گوشه آن چهار حديث
زينت بخش پشت مجله بود. در خود آن مجله نوشته شده بود كه روزي يك مستشرق آلماني
به ملاقات آقاي شهرستاني آمد و پشت مجله رابا همين ترتيب ديد ،پرسيد اينها چيست
كه در پشت اين مجله نوشته شده ؟ به او گفته شد اينها چهار دستور از پيغمبر ما در
باره علم است، بعد برايش ترجمه شدكه پيغمبر اسلام فرموده : تحصيل بر هر مسلماني
اعم از زن و مرد از هر صنف كه باشد فريضه و واجب است،و فرموده :از گهواره تا گور
دانش بجوييد، و فرموده : علم را بجوييد ولو اين كه بخواهيد تا چين به دنبالش
برويد، و فرموده: حكمت و علم گمشده مسلمان است و هر جا آن را بيابد بر مي دارد و
اهميت نمي دهد كه گمشده خود را از دست چه كسي مي گيرد.




آن مستشرق، اندكي فكر كرد و بعد گفت: اوه شما چنين دستورهايي داشتيد كه
پيغمبر شما علم را بر شما فرض شمرده كه نه از نظر افراد و اختلاف جنسي، نه از
لحاظ زمان، نه از لحاظ ديني، قيد قرار نداده، و باز اين‌قدر در جهالت باقي
هستيد؟ و اين‌قدر بي‌سواد در ميان شما وجود دارد؟...




. پايان ص106.




. پايان ص107.




. پايان ص108.




. پايان ص109.




. پايان ص110.




. پايان ص111.




. پايان ص112.




. در كتاب فرهنگ اسلام شناسان خارجي، ج1، ص 206، در ترجم? «كلماني سرا» مي نويسد
كه وي پيرو مذهب برهما بوده و براي تحقيق مدتي پيرامون اديان مخصوصاً دين اسلام
مطالعه و بررسي كرده و در ابتداي جنگ بين المللي سمت مهندس ارتش را داشته و جزء
سپاه هند به عراق آمده، در عراق سال 1336هـ ق براي تحقيق و مباحثه پيرامون اسلام
به محضر فقيد سعيد آيت الله سيد هبة الدين شهرستاني وارد شده، قريب چندين ساعت
مطالبي در رد و ايراد به اسلام آورده و پس از شنيدن جواب كافي اسلام آورده و نام
خود را محمد گذاشته است.




. پايان ص113.




. پايان ص114.




. پايان ص115.




. پايان ص116.




. پايان ص117.




.پايان ص118.




15




. حقيقة العرفان، ص 77




. الذريعة، ج7، ص78




. تاريخ علمي و اجتماعي اصفهان در دو قرن اخير، ج1، ص296




. اسلام و هيئت




. الذريعه، ج1، تاريخ علمي و اجتماعي اصفهان در دو قرن اخير،ص288. و هبة الدين
الشهرستاني، سيد محمد مهدي علوي، ص9




. هبة الدين الشهرستاني، سيد محمد مهدي علوي ص63، تحت عنوان «خاتمة الكتاب في
اقوال الفضلاء فيه»




. مقدم? عظمت حسيني




. معجم رجال الكفر والادب، في النجف خلال الف عام، ص258، محمد هادي اميني




. كارنام? علام? مجلسي، عطايي خراساني، ص20




. وحيد بهبهاني، علي دواني، ص259و 360




. هبة الدين الشهرستاني، سيد محمد مهدي علوي، ص 62




. علماء معاصرين، ص 209




. مقدم? شيعه چه مي گويد؟ حاج سراج انصاري




. هبة الدين شهرستاني، سيد محمد مهدي علوي، ص 61




/ 1