جوان، شادی و نشاط نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان، شادی و نشاط - نسخه متنی

محمد سبحانی نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب) شادي، اكتسابي است

هرچند روان‌شناسان، افراد انساني را از
نظر شخصيت به چهار دسته تقسيم كرده‌اند:

برون‌گراي روان رنجور، برون‌گراي با
ثبات، درون‌گراي روان رنجور، درون‌گراي
با ثبات، و به اين نتيجه رسيده‌اند كه فقط
برون‌گراهاي با ثبات، شادي را به خوبي
احساس مي‌كنند، چون داراي ژن شادي هستند و
از عاطفه مثبت بالا برخوردارند، و
برون‌گراهاي روان رنجور در سطح متوسط
قرار دارند؛ اما درون‌گراهاي با ثبات،
عاطفه منفي اندكي را تجربه مي‌كنند، در
عين حال ندرتاً عاطفه مثبت بالا را تجربه
مي‌كنند؛ از اين‌رو به ندرت شديداً غمگين
و يا بسيار خوش‌حال مي‌شوند. و
درون‌گراهاي روان رنجور، مستعد اضطراب و
عاطفه منفي‌اند.(47)

به نظر مي‌رسد وراثت، عامل تعيين كننده
شادي يا غم نيست. البته نمي‌توان نقش
وراثت را به‌كلي ناديده گرفت، ولي عوامل
مختلفي در شكل‌گيري شخصيت انسان مؤثر است
كه مهم‌تر از همه، اراده و انتخاب خود فرد
است. كسي كه ژن شادي ندارد، مي‌تواند با
توجه به عوامل شادي‌آفرين، آن را به‌دست
آورد و بر اندوه و غم دروني چيره گردد و
شادي را تجربه نمايد.

ج) شادي، به سلامتي نيست

برخي سلامتي را عامل مهم شادي مي‌دانند و
از اين‌رو فكر مي‌كنند كسي كه به هر دليلي
بيمار يا معلول و يا نقص عضو شد، ديگر نبايد
شاد باشد. البته سلامتي جسم در شادي انسان
بي‌تأثير نيست، ولي لازمه شاد زيستن،
سلامتي نيست. شادي، بيش از آن‌كه به عوامل
خارجي بستگي داشته باشد، به عوامل دروني
مرتبط است. در جامعه افراد فلجي را سراغ
داريم كه در نشاط عجيبي به سر مي‌برند.

ناتواني يا بيماري، دل‌مردگي نمي‌آورد،
بلكه احساس ناتواني است كه شادي را از
انسان سلب مي‌كند. شاد زيستن، يك تصميمِ
همراه با عقيده و نوع نگرش است و كسي كه به
اين تصميم رسيده باشد، به شادي دست يافته
است، چه سالم باشد و چه بيمار؛ در اين صورت
در ناگوارترين شرايط نيز شادماني خويش را
حفظ مي‌كند، خود را با هر وضعيت دشواري
تطبيق مي‌دهد و احساس رضايت دارد. يك
ضرب‌المثل عربي مي‌گويد:

اگر انسان را در
دريا بيندازي، ماهي خواهد شد. اگر آدمي
تصويري منفي براي خود ساخته باشد، سموم
حاصل از آن، انرژي مثبت وي را خواهد گرفت و
در نتيجه، در شادترين موقعيت‌ها، غمگين
خواهد بود. در يك بررسي معلوم شد با وجود
موانع فراواني كه نابينايي به همراه دارد،
معمولاً اين افراد به اندازه بينايان
شادند.(48)

«كن كايز»، كاملاً فلج بود و روي
صندلي چرخ‌دار زندگي مي‌كرد، اما يك لحظه
لبخند از لب بر نمي‌داشت؛ لبخندي كه از يك
شادماني خالص، واقعي و زيبا حكايت
مي‌كرد.(49)

اينك كه مشخص شد شادي، به ثروت‌مندي و
سلامتي نيست و وراثت نيز نقش عمده‌اي در
آن ندارد، پس بايد علل واقعي آن را در
چيزهاي ديگر جست‌و‌جو كرد.

شاد زيستن، يك هنر، و شاد ساختن، هنري
بزرگ‌تر است. به نظر روان‌شناسان،
شادماني، هنري خدادادي نيست، بلكه مهارت
است.(50) بنابراين بايد هنر و مهارت آن را
آموخت و پس از شناسايي، آنها را به كار
بست.

/ 27