2. شادي براي احياي حق
امام علي(عليهالسلام) در نامه خود به عبدالله بن
عباس ميفرمايد: «شادي تو بايد براي احياي
حق يا نابودي باطل باشد.»(21)
3. شاد كردن ديگران
اگر كسي بتواند با چهرهگشاده و لبخندي صميمي، غمي را از دل دوستش
بزدايد، با اين كار، علاوه بر اين كه خود
به نشاط رسيده، عبادت خدا را نيز به جا
آورده است. امام كاظم (عليه السلام) به يكي
از كارگزاران مينويسد:«به درستي كه زير
عرش خدا سايهاي است كه ساكن نميشود در
آن مگر كسي كه كار خيري را براي برادر
دينياش انجام دهد، يا گرفتاري او را رفع
و يا قلبش را شاد نمايد.»(22)
امام صادق (عليهالسلام) ميفرمايد: «كسي
كه از چهره برادر دينياش رنج و اندوهي را
بردارد، خداوند به پاداش آن، ده حسنه در
نامه اعمالش مينويسد».(23)در روايتي ديگر
امام باقر (عليهالسلام) ميفرمايد: «در
نزد خدا، عبادتي محبوبتر از شاد كردن
مؤمنان نيست».(24)روايات در اينباره زياد
است، به طوري كه در كتابهاي روايي باب
مخصوصي به اين موضوع اختصاص يافته است.
البته شاد كردن ديگران از راههاي مختلفي
انجام ميگيرد؛ گاهي با توجه كردن، نگاه
كردن، محبت ورزيدن، كلامي را به زبان
آوردن و يا دادن هديهاي، ميتوان شخصي
را مسرور كرد و گاهي با قرض دادن و كمك مالي
كردن، ميتوان خاطري را خرسند ساخت.
احاديث فوق، تمام مراتب را در بر ميگيرد.
خواهي چو خليل كعبه بنياد كني
روزي دوهزار بنده آزاد كني
بِه زان نبود كه خاطري شاد كني
وان را به نماز و طاعت آباد كني
بِه زان نبود كه خاطري شاد كني
بِه زان نبود كه خاطري شاد كني
عبادت است كه از راه گناه و غيرمجاز انجام
نگيرد.