عذر تقصير به پيشگاه امام عصر، عليه
السلام
موعود- شماره22، مهر و آبان 1379 اشاره
بيترديد يکي از اساسيترينمايههاي وحدت شيعه و اهلسنت، اعتقاد به
وجود منجي آخر الزمان حضرت مهدي، عليه
السلام، است شخصيتي كه همه مذاهب اسلامي
با اندك اختلافي، در مورد آن اتفاقنظر
دارند و قيام عدالتگسترش را انتظار
ميكشند.
مقاله حاضر كه به قلم يكي از برادران
اهلسنت ما در استان كردستان نوشته شده،
تلاشي است در جهت تبيين جايگاه اعتقاد به
مهدويت در ميان اهلسنت. ضمن تشكر از اين
برادر گرامي توجه شما را به مقاله ارزشمند
ايشان جلب ميكنيم.
سخن گفتن از قائم، عليهالسلام، و
دورنماي حكومت و زمان ظهور و خروجش كار
آساني نيست چون علاوه بر تحقيق و تفحّص در
منابع كهن اسلامي، جانمايهاي از عشق و
اخلاص و ايمان، نسبت به عدالتگستر گيتي و
امام مستضعفان ميخواهد. در فرقههاي
اهلسنت اين كار بسي دشوارتر است، جداي از
قرار ندادن عدل و امامت در اصول دين مذهب
اهل تسنن كه عملاً مبحث ظهور امام عصر را
نيز در حاشيه احاديث قرار داده است، بلكه
براي هر منتظر واقعي و دوستدار عدالت
حقيقي كه آنهمه احاديث را در كتب معتبر و
مختلف اهلسنت در مورد نشانههاي آخر
زمان و ظهور ناجي معصوم و سيما و صفات او و
انصار او و .... مييابد شگفتزده
ميشود كه با وجود اينهمه «اشارات» و
«بشارات» باز هم عدّهاي منكر مهدويت
ميشوند و شگفتآورتر كساني هستند كه
مهدويت را مسألهاي مختص اهل تشيع و
اماميه مي دانند و هيچوقت زحمت تحقيق
درباره چنين انقلاب عظيم و حادثه مهمّي كه
سرنوشت جهان را به دست خواهد گرفت به خود
نميدهند.
اعتقاد به مهدويت در نظر منتظران واقعي،
ايدئولوژي پويا و جوشندهاي است كه در
كشاكش حوادث تلخ زندگي امروز همواره
تسلي بخش و آرامش دهنده است. نه از آن نوع
انتظار وادادهاي كه زمينه را براي اسارت
و خواري بيشتر آماده مي کند؛ بلکه آمادگي
هميشگي و همه جانبه براي قيام و انقلاب در
تمام ابعاد وجودي شخص منتظر است و حتّي
مسأله اي مختص اسلام هم نيست بلکه بسيار
وسيعتر از مرز فرقه هاي اسلامي و اديان
آسماني ديگر است.و حتي هندوها نيز منتظر
نجات دهنده اي هستند که روزي ظهور کرده و
چنان آزادي و عدالتي را بر پا خواهد کرد که
گرگ و ميش در يک آبشخور با هم آب بخورند و
مدينه فاضله اي را که فيلسوفان در خيال خود
مي سازند او بر روي همين زمين خواهد ساخت و
مستضعفاني را كه هيچ كس انتظار آقايي و
بزرگي را از آنها ندارد وارث زمين خواهد
كرد.
در جهان پر آشوب امروز كه دينداري همان
مَثَل زيباي پيامبر در توصيف ايمان مردمان
آخر زمان است كه فرمود:
ايمان همچون پاره اي آتش است كه اگر آن را
به دست گيرند مي سوزاند و اگر بيندازند،
بي ايماني را به دنبال دارد.
اعتقاد به ظهور قائم، عليه السلام، يك
ضرورت و يك نياز است و اين نياز روز به روز
بارزتر ميشود.
و حال به برخي از مشخصات و سيما و صفات
مبارك امام عصر، عليه السلام، در منابع
اهلسنت مي پردازيم.
1. در آيات قرآني و تفاسير اهلسنت
الف) آيه 33 سوره توبه
هو الذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحقليظهره علي الدين كلّه ولو كره المشركون.
او كسي است كه رسولش را با هدايت و دين حق
فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند
اگر چه مشركان ناخوش دارند.
1- تفسير كبير امام فخر رازي:
قال السدي: ذلك عند خروج المهدي.
پيروز شدن اسلام بر تمام اديان در زمان
خروج مهدي اتفاق ميافتد.
2- تفسير جامع الاحكام قرطبي، در تفسير آيه
فوق:
قال السدي: ذلك عند خروج المهدي. لايبقي
أحد إلاّ دخل في الإسلام أو أدّي الجزية.
سدي نقل ميكند كهاين پيروز شدن در زمان
مهدي اتفاق ميافتد كسي نميماند تا
اينكه وارد اسلام شود يا جزيه ميپردازد.
و بعد قرطبي مي گويد:
ميگويند مهدي همان عيسي، عليهالسلام،
است فقط.ولي اين صحيح نيست:زيرا اخبار
درست و متواتر ثابت ميكند كه مهدي،
عليهالسلام، از عترت پيامبر است و حمل آن
بر عيسي جايز نيست و احاديثي كه دلالت بر
خروج او و اينكهايشان از خاندان رسول
الله، صلّي الله عليه و آله، مي باشند از
نظر سند صحيحتر است.(1)
ب) آيه 105، سوره انبياء
و لقد كتبنا في الزّبور من بعد الذّكر أنّالأرض يرثها عبادي الصالحون.
و براستي كه پس از لوح محفوظ در كتابهاي
نازل شده بر پيامبران نوشتيم كه زمين را
بندگان شايستهام به ارث مي برند.
تفسير بيضاوي در تفسير همين آيه:
اي عامة المؤمنين او الذين يستضعفون
مشارق الأرض و مغاربها أو أمّه محمد، صلّي
الله عليه و آله.
بندگان شايسته ام از عموم مسلمين و
مستضعفاني که در مشرق و مغرب از امت محمد
پراکنده اند.
2. تفسير کابلي از پيامبر نقل مي کند که:
زوي لي الأرض فرأيت مشارقها و مغربها
سيبلغ ملک أمّتي ما زوي لي الأرض.
زمين براي من پيچيده و جمع شد و من شرق و
غرب آن را ديدم و در آينده ملک امت من
بهاندازه آنچه من ديدم گسترش مييابد.
و در تفسير آيه آورده كه درباره مهدي،
عليه السلام، است.
ج) آيه 5 سوره قصص
و نريد أن نمنّ علي الذين استضعفوا فيالأرض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثين
و ميخواهيم بر آنان كه در زمين به
استضعاف كشيده شدهاند منّت نهيم و آنها
را پيشوا سازيم و آنان را وارد زمين
گردانيم.
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد حنفي (ج 4
صفحه 336)
قال علي كرم الله وجهه: لتعطفن الدنياعلينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها
تلي عقيب ذلك قوله تعالي «و نريد ان نمنّ
علي الذين استضعفوا». قال ابن ابي الحديد:
إنّ اصحابنا يقولون إنّه وعد بإمام
{المهدي} يملك الأرض و يستولي علي الممالك.
علي (عليهالسلام) ميفرمايد:دنيا
دوباره به سوي ما (اهل بيت) باز ميگردد.
مانند بازگشت بچه شتر شيرخوار به سوي
مادرش و بعد حضرت اين آيه را خواند: «و نريد
أن نمنّ علي الذين استضعفوا.... ».ابن
الحديد گويد:اصحاب ما ميگويند كه منظور
حضرت امام (مهدي عليه السلام) ميباشد كه
بر جهان و ممالك آن مستولي ميشود.
د) آيه 114 سوره بقره
... لهم في الدّنيا خزي و لهم في الاخرةعذاب اليم.
... آنان در دنيا خفت و خواري و در قيامت
عذابي بزرگ در پيش دارند.
تفسير درّ المنثور سيوطي، در تفسير اين
آيه: عن ابي هريره: إذ قام المهدي و فتحت
قسطنطنية قتلهم فذلك خزي.
از ابوهريره روايت ميكند كه خواري و
زبوني آنها (نصاري و يهوديها و كفار) زماني
است كه مهدي قيام ميكند و قسطنطنيه را
فتح مينمايد پس آن خواري و زبوني برايشان
باشد.(2)
هـ ) آيه 86 سوره هود
بقيّت الله خير لكم إن كنتم مؤمنين.... باز ماند رحمت الهي برايتان بهتر است اگر
ايمان داريد....
نورالابصار شبلنجي شافعي:از امام محمد
باقر، عليه السلام، روايت ميكند كه
فرمود:[خلاصه حديث]
هنگامي كه مهدي قيام كند پشت به كعبه دهد و
313 تن از پيروانش نزد او گرد آيند، پس اولين
چيزي كه ميگويد اين آيه است: «بقية الله
خير لكم إن كنتم مؤمنين». پس ميفرمايد:منم بقية الله و خليفه او و حجت او بر
شما....
اين روايت را ابن صباغ مالكي هم در كتاب
«فصول المهمة» (باب دوازدهم) آورده است.
و) آيه 3 سوره بقره
الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصّلوة وممّا رزقناهم ينفقون.
كساني كه به غيب ايمان آوردهاند و از
آنچه روزيشان كردهايم انفاق ميكنند.
ي) آيه 55، سوره نور
وعد الله الذين امنو ا منكم و عملواالصالحات ليستخلفنّهم في الأرض كما
استخلف الذين من قبلهم....
خداوند به كساني از شما كهايمان آورده و
كارهاي شايسته كردهاند وعده داده است كه
بي
شك آنان را در اين سرزمين جانشيني كند
چنانکه كساني را كه پيش از آنان بودند
جانشين ساخت....
تفسير نيشابوري (در حاشيه تفسير طبري چاپ
عصر) در مورد آيه 3 بقره آورده است:
مراد از اين آيه مهدي منتظر است كه خداوند
در گفتار خودش، قرآن ]سوره نور، آيه 55[ بدو
وعده داده است.و آنچه از حضرت رسول، صلّي
الله و عليه و آله، رسيده است كه فرمودند:
«اگر از عمر دنيا جز يك روز باقي نماند
خداوند آن روز را آن قدر طولاني ميكند تا
مردي از امت من كه اسم او چون اسم من و كنيه
او كنيه من باشد قيام كند و زمين را پر از
عدل سازد چنانكه از ظلم شده است».
2- تفسير ابن كثير (ج3، ص301، چاپ بيروت) در
تفسير آيه 55 سوره نور، از صحيح مسلم نقل
ميكند كه: عن جابر ابن سمرة: قال سمعت
رسول الله يقول لايزال أمر الناس
ماضياًََََََ ما وليّهم اثني عشر رجلاًًَ
ثم تكلم النبي بکلمةٍ خفيت عنّي، فسألت
أبي ماذا قال رسول الله، صلّي الله عليه و
آله، فقال: قال، صلي الله عليه و آله، كلهم
من قريش.
از جابربن سمره نقل شده كه گفت:از رسول
خدا، صلّي الّله عليه و آله، شنيدم كه
ميفرمود:سرنوشت اين مردم تا زمانيكه
سرپرست آنها دوازده مرد باشد از دست
نميرود. سپس پيامبر كلمه اي فرمود كه من
نفهميدم.از پدرم پرسيدم پيامبر چه فرمود:
پدرم گفت:فرمود كه همگي از قريش اند:
و ابن كثير گويد:
و منهم المهدي الذي اسمه يطابق اسم رسول
الّله، صلّي الله عليه و آله، كنيته
ككنيته يملأ الأرض عدلاً و قسطاً كما ملئت
ظلماً و جورأ.
و مهدي از آن دوازده نفر است كه اسم او مثل
اسم پيامبر و كنيهاش هم چون كنيه اوست و
زمين را پر از عدل و داد ميكند زماني كه
پر از ظلم و جور شده باشد.
مشابهاين حديث در غيبت نعماني نيز آمده
است.
ز) آيه 21، سوره سجده
و لنذيقنّهم من العذاب الأدني دون العذابالأكبر لعلّهم يرجعون
آنها را به عذاب كوچكتر ميچشانيم كه غير
از عذاب بزرگتر است تا شايد به سوي خداي
باز گردند.
1. تفسير جامع الاحكام قرطبي (ج14، ص107) در
تفسير آيه فوق:
«و العذاب الاكبر»، روي عن جعفربن محمد
أنّه خروج المهدي بالسيف و الأدني غلاء
السعر.
عذاب بزرگتر، خروج مهدي با شمشير است و
عذاب كوچكتر، گراني و بالا رفتن قيمتهاست.
2. تفسير مواهب عليه، مشهور به تفسير
حسيني، از تفسير نقاش روايت ميكند كه:
عذاب ادني، گراني كالاها، و عذاب اكبر
خروج مهدي با شمشير است.
همچنين برخي ديگر از آياتي كه مفسران
اهلسنّت تحقق آنها را در زمان خروج قائم،
عليه السلام، دانسته اند، عبارتند از:
آيه18 سوره محمد (تفسير درّالمنثور،
سيوطي)، آيه 1 سوره بقره (تفسير شيخ
محي الدين)، آيه هاي 4 و 5 و 7 سوره اسراء
(تذكره قرطبي)، آيه 9 سوره صف (تفسير طبري)،
آيه 155 بقره (تفسير بحرالمحيط)، آيه 64 زخرف
(صواعق المحرقة، ابن حجر، نورالابصار،
شبلنجي و في ظلال القرآن، سيد قطب)، آيات 51
تا 54 سوره سبأ (تفسير درّالمنثور، سيوطي، ج
5، ص.24-241)، سوره ص، آيه 79-80 (فرائدالسمطين،
حمويني شافعي، ج 2)، آيه 46 سوره قمر (تفسير
شيخ محي الدين)
2. در كتب روايي اهلسنت
حديث شماره1
لا تذهب الدنيا حتي يملك العرب رجل من أهلبيتي يواطئ اسمه اسمي.(3)
دنيا تمام نميشود تا اينكه مردي از اهل
بيت من بر عرب غالب شود كه اسم او مطابق اسم
من است.
حديث شماره2
عن علي، كرم الله وجهه، عن النبي، صلّيالله عليه و آله، قال: لولم يبق من الدنيا
إلّا يوم لبعث الله رجلا من اهل بيتي
يملأها عدلاً كما ملئت جوراً.(4)
از علي عليه السلام، و او از پيامبر،
صلّي الله عليه و آله، نقل شده كه فرمود:
اگر از دنيا جز يك روز باقي نماند خداوند
مردي را از اهل بيت من مبعوث ميكند كه
زمين را پر از عدل ميكند همچنانكه پر از
ظلم شده باشد.
حديث شماره 3
المهدي من عترتي من ولد فاطمه.(5) مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
حديث شماره 4
المهدي منّا اهل البيت يصلحه الله فيليلة.(6)
مهدي از اهل بيت من است كه خدا در يك شب او
را اصلاح ميفرمايد.
هر منتظر واقعي و دوستدار عدالت حقيقي كه
آنهمه احاديث را در كتب معتبر و مختلف
اهلسنت در مورد نشانههاي آخر زمان و
ظهور ناجي معصوم و سيما و صفات او و انصار
او و... مييابد شگفت زده ميشود كه با وجود
اينهمه «اشارات» و«بشارات» باز هم
عدّهاي منكر مهدويت ميشوند
حديث شماره 5
المهدي من هذه الامة الذي يؤمّ عيسي بنمريم، عليه السلام.(7)
مهدي از اين امت است و او كسي است كه عيسي
پشت سرش نماز ميخواند.
حديث شماره 6
تختصّ الامامة بالمهدي مع نزول عيسي،عليه السلام.(8)
امامت مخصوص مهدي است همراه و همزمان با
نازل شدن عيسي عليه السلام، از آسمان.
حديث شماره 7
ابن عباس روايت ميكند كهرسول الله فرمود:
المهدي طاووس اهل الجنّه.(9)
مهدي طاووس اهل بهشت است.
حديث شماره8
عن ابن عباس عن النبي، صلّي الله عليه وآله، ملك الأرض أربعة، مؤمنان و كافران،
فالمؤمنان ذوالقرنين و سليمان و الكافران
نمرود و بخت النصر و سيملكها خامس من اهل
بيتي.(10)
از ابن عباس و او از پيامبر، صلي الله عليه
و آله، روايت كرده است كه:پادشاهان زمين
چهار نفر بودند، دو نفر مؤمن و دو نفر
كافر، دو نفر مؤمن، ذوالقرنين و سليمان
بودند و دو نفر كافر نمرود و بختالنصر و
بزودي پنجمين نفر از اهل بيت من زمين را
مالك ميشود.
حديث شماره 9
كيف أنتم إذا نزل ابن مريم و إمامكم منکم. (11)چگونه ايد زماني که عيسي بن مريم نازل شود
و امامتان از خودتان است.
حديث شماره 10
لن تهلك أمة أنا في أوّلها و عيسي بن مريمفي آخرها و المهدي في وسطها.(12)
امت من گمراه و هلاك نميشوند چون من در
اول اين امتم و عيسي در آخر آن و مهدي در
وسط آنست.
حديث شماره 11
أخرج ابونعيم و ابن ماجي عن أنس، قال سمعترسول الله، صلي الله عليه و آله، قال: نحن
سبعة من ولد عبدالمطلب سادة أهل الجنة،
أنا و حمزة، و علي و جعفر و الحسن و الحسين
و المهدي.(13)
ابونعيم و ابن ماجه از انس روايت مي کنند
که گفت:
پيامبر فرمود:ما هفت نفر از فرزندان
عبدالمطلب بزرگان اهل بهشتيم، من و حمزه و
علي و جعفر و حسن و حسين و مهدي.
3. مبحث انتظار فرج امام زمان،
عليهالسلام
حديث شماره 1
افضل العبادة انتظار الفرج.(14) بهترين عبادتها انتظار فرج است.
حديث شماره 2
انتظار الفرج من الله عبادة.(15) انتظار فرج حضرت قائم عبادت است از طرف
خدا.
4. وجوب بيعت با امام عصر، عليه السلام
حديث شماره1
من مات بغير إمام مات ميتةً جاهليّه.(16) هندوها نيز منتظر نجات دهندهاي هستند كه
روزي ظهور كرده و چنان آزادي و عدالتي را
برپا خواهد كرد كه گرگ و ميش در يك آبشخور
با هم آب بخورند و مدينه فاضلهاي را كه
فيلسوفان در خيال خود ميسازند او بر روي
همين زمين خواهد ساخت و مستضعفاني را كه
هيچ كس انتظار آقايي و بزرگي را از آنها
ندارد وارث زمين خواهدكرد
كسي كه بدون امام بميرد به مرگ جاهليت
مرده است.
حديث شماره 2
من مات و لم يعرف امام زمانه فليشاء انيموت نصرانية و يهودية. (17)
كسي كه بميرد و امام زمان خودش را نشناسد
پس موقع مرگ به مذهب نصراني و يهودي مرده
است.
حديث شماره 3
من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتةجاهليّة. (18)
كسي كه بميرد و امام زمان خودش را نشناسد
به مرگ جاهليت مرده است.
5. انكار خروج مهدي، كفر است
حديث شماره 1
من انكر خروج المهدي فقد كفر بما أنزل عليمحمد، صلي الله عليه و آله.(19)
كسي كه منكر خروج مهدي شود بر آنچه كه بر
پيامبر نازل شده، كافر شده است.
حديث شماره 2
من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهديفقد كفر.(20)
كسي كه دجّال و آمدنش را باور نكند و كسي
كه مهدي را تكذيب كند، كافر شده است.
خداوند ما را از ياران واقعي و منتظران
راستين امام عصر، عليه السلام، قرار دهد.
ان شاء الله
1. مصادر ديگر حديث مزبور بدين قرار است:
تفسير خواجه عبدالله انصاري در ذيل همين
آيه: تفسير درّ المنثور سيوطي در سوره
توبه، تفسير غرايب القرآن نيشابوري در
حاشيه تفسير طبري، المستدرك علي
الصحيحين، حاكم نيشابوري، ج4، ص430 در تفسير
آيه فوق.
2. ساير مصادري كهايه فوق در آنها به قيام
حضرت امام، عليه السلام، تفسير شده است
بدون كمترين اختلافي در روايت عبارتند از:
تفسير بحرالمحيط ابن حيان اندلسي، همان
آيه: الحاوي للفتاوي، سيوطي، ج2، همان آيه
از سدي مفسر معروف: تذكرة، قرطبي}شامل
احاديث مهدي، عليه السلام [ تفسير
قرطبي، در تفسير آيه مذكور ايضاً از سدي:
تفسير ابن كثير دمشقي، ج1، ص157، آيه مزبور.
3. صحيح ترمذي، ج2، ص46، مشابهاين حديث در
بيشتر كتب حديث آمده است.
4. سنن ابي داود، ج2، ص207، چاپ مصر: مسند امام
احمد حنبل، ج1، ص99، جامع الاصول، ابن اثير
جوزي، ج11، كتاب 9 ص47، النهاية، ابن كثير،
ج1، ص24، صواعق المحرقه، ابن حجر هيثمي،
ص160، چاپ مصر، سنن ابن ماجه.
5. سنن ابن ماجه، ج2، ص22، باب خروج مهدي: و
فيات الاعيان، ابن خلكان، ج4، ص542، سنن ابي
داود، ج2، ص207، عرف الوردي، سيوطي ج 2. باب
اخبار مهدي.
6. مسند امام احمد حنبل. ج 1. ص 84؛ سنن ابن
ماجه، ج 2، باب الفتن؛ فرائد السمطين،
سعدالدين حمويني، ج 2، ص 310؛ عرف الوردي، ج
2، باب اخبار مهدي.
7. العرف الوردي في اخبارالمهدي،
عبدالرحمن سيوطي، ج 2، باب 2
8. صحيح مسلم، ج 1، ص 95؛ الحاوي للفتاوي،
سيوطي، ص 64؛ صواعق المحرقه، ابن حجر
هيثمي، ص 98؛ اسعاف الراغبين، ص 150.
9. فصول المهمة، ابن صباغ مالكي، فصل 11.
10. الفتاوي الحديثيّه، ابن حجر هيثمي، چاپ
دوم مصر، ص 37؛ العرف الوردي، ج 2، باب اخبار
مهدي.
11. ارشادالساري شرح صحيح بخاري، علامه
قسطاني، ج 10، ص 205؛ در تفسير همين حديث از
صحيح بخاري، شرح فارسي شيخ الاسلام بر
صحيح بخاري در حاشيه تيسير القاري، ج 6، ص
158؛ چاپ قندهار؛ فيض الغدير، علامه مناوي
شافعي، شرح جامع الصغير، سيوطي، چاپ
دارالفكر، ج 5، ص 58، شماره 644.
12. فيض الغدير، مناوي، ج 5، شمراه 7384؛ حاكم
نيشابوري در تاريخ نيشابور.
13. العرف الوردي في اخبار المهدي، سيوطي، ج
2، باب اخبار مهدي.
14. كنزالعمال، علامه متقي هندي، چاپ بيروت،
ج 2، ص 325.
15. همان.
16. مسند امام احمد، ج 2، ص 82؛ مجمع الزوائد،
هيثمي، ج 5، ص 218.
17. رسائل خمسون، امام فخر رازي، چاپ مصر.
18. مسند ابوداود طيالسي، شرح عقايد نسفي؛
شرح مقاصد، تفتازاني؛ ج 2، ص 275؛ در ضمن
احاديث فوق در منابع ديگري از جمله صحيح
مسلم، ج 6، ص 21 و 22. حديث شماره 1849؛
حلية الاولياء، ج3، ص224 و تفسير ابن كثير، ج
1، ص567 و مسند امام احمد، ج 3، ص446 و ج4، ص96 نيز
آمده اند.
19. فرائد السمطين، حمويني شافعي، ج2، ص331.
20. العرف الوردي، سيوطي، ج2، باب اخبار
مهدي، ص166؛ الفتاوي الحديثيه، ابن حجر
هيثمي، ص30.