4ـ عدالت در قضاوت - آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

سید نورالدین شریعتمدار جزائری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4ـ عدالت در قضاوت

قاضى بايد عادل باشد و در قضاوت نيز عدالت را اجرا كند. عدالت در قاضى با عدالت در قضاوت بايكديگر متفاوت است. عدالت در قاضى به معناى ترك گناه و نافرمانى خداست, از طريق انجام واجبات و ترك محرمات با نيروى نفسانى كه او را بر اين كار وادار مى كند.

و عدالت در قضاوت, تساوى و برابرى ميان دو طرف دعواست كه قاضى بايد به هر دو نفر با يك چشم نگاه كند و يكى را بر ديگرى برترى ندهد.

خداوند در قرآن كريم در خصوص قضاوت و حكم ميان مردم فرمان به عدالت داده است:

((ان الله يامركم ان تودوالامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل.))(28)

((همانا خداوند به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانشان برگردانيد و هر گاه ميان مردم حكم و قضاوت كنيد, با عدالت حكم را اجرا نمائيد.))

((يا ايهاالذين آمنوا كونوا قوامين لله شهدإ بالقسط و لا يجر منكم شنئان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى)) (29)

((اى كسانى كه ايمان آورده ايد, در راه خدا استوار و پايدار باشيد و براى ساير ملل عالم گواه عدالت و راستى و درستى باشيد و دشمنى با گروهى سبب نشود كه عدالت را اجرا نكنيد. عدالت را اجرا كنيد كه به پرهيزگارى و تقوا نزديكتر است.))

امامان معصوم نيز ما را به عدالت در قضاوت فرمان داده اند:

امام صادق (ع) فرمود: ((هر كس گرفتار قضاوت شد, بايد در اشاره و نگاه و محل نشستن[ طرفين دعوا] تساوى را رعايت كند.))(30)

و فرمود: مردى بر اميرالمومنين (ع) وارد شد و چند روزى مهمان او بود. سپس براى دادخواهى به نزد آن حضرت آمد. حضرت به او فرمود: طرف دعوا هستى؟ گفت: آرى. فرمود: از خانه ما بيرون برو ; زيرا پيامبر (ص) نهى فرمود از اينكه طرف دعوا مهمان[قاضى], شود, مگر اينكه طرف ديگر او نيز مهمان بشود.))(31)

عدالت در قضاوت به قاضى حق نمى دهد كه يكى از دادخواهان را بر ديگرى ترجيح دهد و يا راه پيروزى بر طرف ديگر را به او بياموزد; زيرا اين كار زيان رسانى به طرف ديگر محسوب شده و زيان رسانى در اسلام حرام است. قضاوت براى بستن راه دشمنى و كينه است ; در حالى كه ستم در قضاوت, دشمنى و كينه را بيشتر مى كند و با عدالت در قضاوت كه خداوند در قرآن و پيامبر و اهل بيت او در روايات به آن دستور داده اند, سازگار نيست.

امام خمينى قدس سره در خصوص عدالت در قضاوت چنين مى گويد:

((وظايف قاضى چند امر است ; واجب است ميان دادخواهان تساوى برقرار كند, هر چند از نظر مقام تفاوت داشته باشند و اين تساوى بايد در سلام كردن به آنها, پاسخ گفتن به سلام آنها, نگاه كردن به آنها, سخن گفتن با آنها, ساكت شدن در برابر آنها, خوشرويى و ديگر آداب و احترامها رعايت بشود و اجراى عدالت در حكمرانى ميان آنها واجب است. اين تساوى در زمانى است كه دادخواهان مسلمان باشند و اگر يكى از آنها كافر باشد, تساوى در احترام واجب نيست ; اما اجراى عدالت در حكم بر هر حال واجب است. قاضى نمى تواند به يكى از دادخواهان چيزى را بياموزد كه بتواند بر ديگرى پيروز شود و نمى تواند كيفيت استدلال و دستيابى به راه پيروزى بر خصم را به يكى از آنان بياموزد. اگر دادخواهان يكى پس از ديگرى وارد بشوند, بايد در آغاز به دادخواهى اولين كسى كه وارد شده است گوش فرا دهد, مگر اينكه به مقدم شدن ديگرى رضايت دهد و تفاوتى نيست در اين حكم, ميان دادخواهان كه در يك رتبه باشند يا متفاوت ; مرد باشند يا زن و اگر با هم وارد بشوند و يا نداند كدام يك از آنها اول وارد شده است و راهى براى تشخيص آن نباشد, قرعه مى زند.))(32)

اين وظايف, نمونه اى از عدالت در قضاوت است كه در اسلام بر آن تاكيد شده است و اجراى اين وظايف, براى قاضى دو اصل اخلاقى فقهى را زنده مى كند و آنها را در جامعه اجرا مى نمايد; اصل عدالت و اصل آزادى.

اصل اول كه روشن است ; اما اصل دوم چگونه اجرا مى شود؟ پاسخ اين است, زمانى كه دادخواه بداند در محكمه قضاوت و حكم قاضى, عدالت اجرا مى گردد و اصل تساوى و برابرى حقوق تامين مى شود و حق او پايمال نمى گردد, با استفاده از آزادى كامل مى تواند دادخواهى كند, سخن خود را بگويد و حق خود را بخواهد; ليكن اگر بداند عدالت در قضاوت اجرا نمى گردد, كسى به حرف او گوش نمى دهد و به حق خود نمى رسد, از دادخواهى صرف نظر مى كند و يا دروغ مى گويد, به بيراهه مى رود و بالاخره اراده و اختيار و آزادى و حق انتخاب صحيح را از دست مى دهد و به اضطرار و ناچارى گرفتار مى شود. و از اين نكته, پيوند عدالت در قضاوت و آزادى براى ما روشن شده و ارتباط و همبستگى ميان آنها معلوم مى شود.

/ 11