روحانیت و نهضت های ملی و مذهبی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روحانیت و نهضت های ملی و مذهبی (2) - نسخه متنی

حکیمه صاحبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید










روحانيت و نهضت‏هاي ملي و مذهبي (2)

حكيمه صاحبي

اعدام كسروي

كسروي در لحظات اول جان سپرد. نگهبان او هم در حالي كه سلاح خود را آماده مي‏كرد، با شليك‏هاي پي درپي به كسروي ملحق شد. روزنامه‏هاي آن روز بيانيه‏اي را از فدائيان اسلام چاپ كردند كه فدائيان اسلام در آن بيانيه اعلام كرده بودند: «دنيا از شرارت‏هاي كسروي راحت شد.»(1)
ضاربين متواري شدند. فقط يكي از آن‏ها، به نام محمدعلي امامي كه گلوله به پاي او اصابت كرده بود، دستگير شد و اعلاميه‏هاي «دين و انتقام» كه با امضاي نوّاب صفوي، رهبر گروه فدائيان اسلام بود، به دست رژيم افتاد و براي اولين بار بود كه نام فدائيان اسلام در سراسر ايران پيچيد. مدّتي بعد، نواب و يارانش دستگير شدند.

طرفداران نواب صفوي، به ويژه جوانان و تجار و بازاري‏ها اقدام‏هاي شديد نمودند. اين اقدامات سبب شد كه نواب و يارانش به زودي آزاد شدند. روز به روز برطرفداران فدائيان اسلام افزوده مي‏شد. نوّاب گروه فدائيان اسلام را گسترده نمود. افرادي شجاع و با سواد عضو اين گروه شدند و فعاليت را عليه دولت‏هاي غاصب شروع كردند.

قتل هژير

هژير، وزير دربار بعد از كشته شدن كسروي، وارد بحران شد. او آية‏اللّه كاشاني را به خارج تبعيد كرد. آية‏اللّه كاشاني بيروت را براي محل تبعيد خود اختيار نمود. روزنامه‏هاي دنيا اخبار پيچيده‏اي را از ترور نخست وزير ايران منتشر كردند. روزنامه‏هاي تهران هم بيانيه‏اي را از فدائيان اسلام چاپ كردند.(2)
در 13 آبان 1328، روز تاسوعا يا عاشورا هژير، وزير دربار شاهنشاهي هنگامي كه مي‏خواست در مجلس عزاداري شركت كند، مورد شليك گلوله قرار گرفت.(3)
قاتل هژير در مقابل بازپرس‏ها با رشادت گفت: «نام من حسين امامي است، بلي، هژير را من به دستور فدائيان اسلام كشتم.»(4)
سيد حسين امامي در بازجويي گفت: «فدائيان اسلام تشخيص دادند كه جرم هژير، وزيردربار خيانت به مملكت و دين بوده است. روي همين اصل او را به قتل رسانديم.»
با قتل هژير، فدائيان اسلام بيش از پيش قدرت خود را آشكار نمودند.(5)

ترور سپهبد رزم آرا

سپهبد حاجعلي رزم آرا كه مدتي در راه رسيدن به قدرت گام برداشته بود و انگليس و آمريكا او را تأييد كرده بودند و در رأس ستاد ارتش قرار داشت ـ طرح تيراندازي 15 بهمن 1327 ه·· .ش را هم به او نسبت مي‏دهند.ـ در 5 تير 1329 ه·· .ش، با استعفاي منصور، به نخست وزيري رسيد و نظارت خود را هم بر ارتش حفظ كرد.

آيت اللّه كاشاني درمقام مخالفت و مقاومت برآمد و رزم آرا را عامل بيگانه معرفي كرد. بازار تهران تعطيل شد و مردم دست به تظاهرات زدند. هزاران نفر در بهارستان اجتماع كردند تا از ورود رزم آرا به مجلس جلوگيري نمايند. قواي نظامي با خشونت توانستند مردم را متفرق نمايند. در ميتينگ 8 دي ماه 1329 ه·· .ش. كه به دعوت آيت اللّه كاشاني تشكيل شده بود، ملي كردن صنعت نفت در تمام كشور به صورت يك خواسته عمومي در قطعنامه ذكر گرديد.

رزم آرا يك نظامي مقتدر و فردي تحصيل كرده بود كه به زبان‏هاي روسي و انگليسي آشنايي كامل داشت. او متخصص در جغرافياي نظامي بود. براي او كه پله‏هاي ترقي را در ارتش به سرعت طي كرده بود، حضور در مقام نخست وزيري همراه با تعابير بسيار بود و بعضاً او را رضاخان تحصيل كرده مي‏پنداشتند. جبهه ملي دولت رزم‏آرا را شبه كودتا ناميد و خطر استقراري يك ديكتاتوري نظامي را اعلام كرد، چون تصور مي‏كردند رزم آرا مجلس را به زودي منحل كند. سفير آمريكا در تهران عوض شد. «گريدي»، سفير جديد گفت: پس از اطمينان از دولت ايران، آمريكا اسلحه و پول به ايران مي‏دهد. وي هنگام ورود به تهران گفت: اگر ايران بخواهد از بحران نجات يابد، بايد نقش راهنمايي و ارشاد آمريكايي‏ها را به خوبي دريابد.

رزم آرا در مقام جلب دوستي شوروي برآمد تا از هيچ جهت، در سياست خارجي مانعي نداشته باشد و چون زبان روسي هم مي‏دانست؛ مستقيماً با «سادچيكف»، سفير شوروي مذاكره كرد كه به عقد قرارداد بازرگاني رسيد و موافقت شد كميسيوني مرزي براي رفع اختلاف تشكيل شود. روابط رزم آرا با روسيه هم حسنه گرديد. گويا از هرجهت توافق سياست‏هاي دخالت كننده درايران به جايي رسيده بود كه يك ديكتاتوري در ايران استقرار پيدا كند. زندانيان سياسي (سران حزب توده) در زمان او از زندان قصر فرار كردند كه از اقدامات او محسوب مي‏گرديد.

مقاصد حكومت رزم آرا كه براي سركوب نهضت ملي ايران، و توافق با انگليس قدرت يافته بود، با مبارزات مردم عقيم ماند. او تصميم داشت مخالفيني چون آيت اللّه كاشاني را ازبين ببرد، ولي قبل از اين كه بتواند به هدف‏هاي خود برسد، در 16 اسفند 1329 ه·· .ش. به قتل رسيد. قتل رزم آرا به وسيله خليل طهماسبي كه از ياران نزديك آيت اللّه كاشاني و نواب صفوي بود، در صحن مسجد امام انجام گرفت. به اين ترتيب نيروي استعمار سلاح خود را از دست داد و راه براي ملي شدن نفت باز گرديد.(6)

ملي شدن صنعت نفت

با از ميان رفتن رزم آرا، لايحه ملي شدن صنعت نفت بي‏درنگ در كميسيون نفت تصويب شد و سپس در روز 29 اسفند 1329 مورد تصويب نهايي مجلس شوراي ملي قرار گرفت. بدين گونه تمام نقشه‏هاي شاه و استعمار انگلستان براي تجديد قرارداد باشركت سابق، نقش بر آب شد و مبارزات دليرانه مردم مسلمان ايران كه با از خود گذشتگي و فداكاري رهبران مذهبي و سياسي آغاز گشته بود، به نتيجه رسيد. از آن تاريخ به بعد، روز 29 اسفند به نام «روز ملي شدن صنعت نفت» نامگذاري شد و رهبران مذهبي و ملي تا پيش از كودتاي 28 مرداد 1332، در آن روز با فرستادن پيام هايي، ياد آن پيروزي بزرگ را گرامي مي‏داشتند.(7)
كشته شدن رزم آرا و تصويب تصميم كميسيون نفت در كميسيون و مجلس شوراي ملي و مجلس سنا، با آن سرعت كه به قول مصدق، هيچ كس تصورش را نمي‏كرد، امپرياليسم انگليس را سخت غافلگير نمود. رزم آرا به عنوان عنصري مدافع بيگانه، هيجان ملي را آن چنان به اوج خود رسانيد كه قتلش تدارك ديده شد. لذا پس از مرگش مي‏بايست كابينه‏اي معلل روي كار آيد تا آبي بر آتش هيجان عمومي بپاشد و زمينه را براي عناصري از قماش رزم آرا فراهم سازد. لذا علا مأمور تشكيل كابينه شد و به عنوان اولين گام، حكومت نظامي را لغو كرد و در تشكيل كابينه از وزراي كابينه قبلي، كه در حقيقت، كابينه مدافع قرار داد الحاقي بود، دعوت نكرد. او مي‏خواست هيجان ها فرو نشيند و زمينه كار براي نخست وزيري سيد ضياء فراهم آيد تا او با تشكيل كابينه‏اي مدافع سياست انگليس، تمام دستاوردهاي مجلس را در زمينه ملي شدن صنعت نفت خنثي سازد.(8)
تصويب قانون ملي شدن صنايع نفت از طرف مجلس با استقبال بي‏سابقه‏اي در ميان مردم مواجه شد. ميهن پرستان ايران به يكديگر تبريك و تهنيت مي‏گفتند.

روز بعد از تصويب قانون ملي شدن صنايع نفت، از طرف جمعيت ملي مبارزه با كمپاني نفت و انگليس و ايران، ميتينگ عظيمي در ميدان بهارستان، رو به روي مجلس تشكيل شد. شركت كنندگان در اين ميتينگ از قانون مصوبه مجلس پشتيباني كردند و خواستار هرچه زودتر به اجرا درآمدن قانون فوق شدند. آن‏ها نه تنها عليه امپرياليسم انگلستان، بلكه عليه امپرياليسم آمريكا كه قصد داشت حلقه استعماري خود را به گردن مردم ايران بيندازد، اعتراض كردند. ملي شدن تأسيسات نفتي كمپاني انگليس و ايران كه مدت نيم قرن صنايع ملي ايران را غارت كرده بودند، همه نيروهاي ميهن پرست را ـ كه منافع كشور برايشان بسيار گرانبها بود.ـ متحد و متشكل كرد.

بالارفتن قيمت نفت در بازار جهاني و رقابت آمريكا و انگليس
نمايندگان كمپاني‏هاي نفتي آمريكا و نمايندگان رسمي ايالات متحده اور ايران سعي مي‏كردند تا از وضعيت موجود، كه براثر ملي شدن صنايع نفت به وجود آمده بود، به نفع خود استفاده نمايند و نفت ايران را به دست خود بگيرند. كمپاني‏هاي آمريكا به منظور جلب دولت ايران وعده دادند كه سهم دولت ايران را از عوايد نفت افزايش دهند. كمپاني تگزاس اويل تا 60%، كمپاني سوكوني و اكويوم اويل تا 65% و آرامكو تا 75% سود حاصل از بهره برداري نفت ايران را پيشنهاد كردند. اين پيشنهادهاي موذيانه و ظاهر فريب هشياري محافل مترقي ايران را برانگيخت و اين محافل چنين استنباط كردند كه كمپاني‏هاي آمريكايي مي‏خواهند جانشين كمپاني نفت انگليس و ايران بشوند.(9)

اختلاف آيت اللّه كاشاني با دكتر مصدق

آيت اللّه كاشاني و دكتر مصدق از چند جهت باهم اختلاف نظر داشتند كه عبارت بود از:

1 ـ «خط مشي» مصدق از ايدئولوژي اسلام منبعث نمي‏شد. او ارتباط بين دين و سياست را تشخيص نداده بود و به شعار «دين از سياست جداست»، مؤمن و معتقد بود. كاشاني مي‏كوشيد حركت سياسي خودرا بر معيارهاي مكتبي منطبق كند.

2 ـ يكي ديگر از موارد اختلاف آيت اللّه كاشاني و مصدق، عدم روحيه انقلابي در مصدق بود. كاشاني، بويژه پس از 30 تير، خواهان انجام اصلاحات اساسي و سريع بود كه مصدق به آن‏ها اعتقاد نداشت و آن را غير عملي مي‏دانست. تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، نظريات كاشاني به نظر افراطي و غير قابل اجرا تلقي مي‏شد.

مصدق و كاشاني وطن پرست و غير وابسته به بيگانه، البته با طرز تفكرهاي متفاوت بودند. مصدق داراي نوعي روحيه فردي بود، كه طبعاً پذيرش انتقاد و توصيه را برايش مشكل مي‏نمود. بسياري از همكاران وي صاحب نظر نبودند، تنها تابع دستور بودند. عده‏اي فرصت طلب و مغرض نيز با تأييد تمام اقدامات وي، قصد رسيدن به مقامات بالاتر را داشتند. به همين دليل مصدق به تصميم‏گيري‏هاي فردي و بدون مشورت عادت كرده بود.(10)

اختلاف آيت اللّه كاشاني با فدائيان اسلام

نقش اصلي و اساسي نواب صفوي در اوج جريان ملي شدن صنعت نفت و موفقيت دكتر مصدق و آيت اللّه كاشاني بروز نمود كاشاني از بازوي نيرومند فدائيان اسلام به عنوان يك عامل ممتاز در پيشبرد اهداف نهضت استفاده كرد. مهم‏ترين اختلاف‏هاي آيت اللّه كاشاني و فدائيان اسلام عبارت بود از:

1 ـ همكاري فدائيان اسلام با آيت اللّه كاشاني به معناي موافقت و هم سويي در خط‏مشي نبود؛ زيرا فعاليت كاشاني بيش‏تر در چهارچوب نظام مشروطه و قانون اساسي بود، ولي نواب شكستن اين قالب‏ها را اهداف اساسي عمليات سياسي ـ نظامي خود قرار داده وراه نظامي را به جاي راه قانوني برگزيده بود.

2 ـ اعتقاد فدائيان اسلام براين بود كه به جاي شعار ملي، بايستي شعارهاي اسلامي مطرح گردد و حكومتِ قوانين الهي و قرآن جايگزين قوانين مخالف شرع شود. در صورتي كه آيت اللّه كاشاني افكار و انديشه‏هاي نواب صفوي را تند و افراطي و اهداف فدائيان اسلام را حد اقل در آن شرايط، غير قابل تحقق مي‏دانست.

علل شكست نهضت ملي ايران

مبارزات ملي كردن صنعت نفت صرفاً يك مبارزه ملي بود و ايدئولوژي انسان ساز اسلام بر آن حاكميت نداشت. هدف‏هايش نيز مقطعي، كوتاه و جبهه‏اي بود. علت ديگر اين شكست ضعف رهبري آن بود. رهبري جنبش ملي، بويژه پس از 30 تير 1331 منحصراً در اختيار شخص مصدق قرار گرفت و مصدق توان و صلاحيت چنان مسأله خطيري را نداشت. از آن جا كه مصدق عادت به كار جمعي نداشت، از افراد مفيد استفاده نكرد. شايد برخي از اشتباهات مصدق با مشورت با ياران صالح و صديق جبران مي‏شد. نهضت ملي ايران در اوايل با اين كه از قدرت برخوردار نبود، اما با وحدت كلمه جناح‏هاي مذهبي و ملي كه در كنار يكديگر جمع شده بودند و عليه استعمار انگليس و وابستگانش مبارزه مي‏كردند، توأم بود.

اين اتّحاد تا قيام سي‏تير 1331 ادامه يافت. قيام سي‏تير ناشي از همين وحدت كلمه بود. بعد از سي‏تير، براثر اختلافات كم كم اين وحدت كم‏رنگ‏تر شد. نفوذ افراد وابسته به بيگانه در نهضت ملي نفت نيز از عوامل شكست آن است. خط مشي اصلي مصدق، اخراج استعمار انگليس از شركت نفت انگليس و ايران بود، اما به عمّال داخلي استعمار بي‏توجه بود، چون افرادي مثل زاهدي و اميني وزراي اوليه كابينه مصدق بودند كه وابستگي آن‏ها به بيگانگان مشهور بود.


1 ـ ايران كوه آتشفشان، ص 77ـ80.

2 ـ همان، ص 83.

3 ـ جنبش فدائيان اسلام، ص 24.

4 ـ ايران كوه آتشفشان، ص 83.

5 ـ جنبش فدائيان اسلام، ص 25.

6 ـ تاريخ سياسي معاصر ايران، ص 350 ـ 354.

7 ـ روحانيت و اسرار فاش نشده، ص 18.

8 ـ مصدق و نهضت ملي، ص 77 و 78.

9 ـ تاريخ نوين ايران، ص 153.

10 ـ بابهره‏گيري از كتاب نگرشي كوتاه برنهضت ملي ايران، منتشر شده از طرف سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران.

/ 1