تقدير از «قدر» به معني اندازه گيري است و «قضا» به معني قطعيت و حتمي بودن شئ است، از مجموع آيات و روايات به دست مي آيد، كه خدا آفرينش هر موجودي را اندازه گيري كرده آنگاه به آن قطعيت وجود بخشيده است. و جهان و آن چه در آن رخ مي دهد، پيش از اندازه گيري و قطعيت بخشي، همگي در كتابي نوشته شده است در اينجا به سه مطلب اشاره مي شود:1 - آفرينش هر موجودي اندازه گيري و پس از اندازه گيري آفريده شده چنانكه مي فرمايد:«إنّا كُلَّ شَئٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»1 «هر چيزي را به اندازه خاص آفريده ايم».و نيز مي فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَئٍ إلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»2. «خزائن همه چيز تنها نزد ماست و فقط به اندازه معين آن را نازل نمي كنيم».2 - هر چيزي پس از اندازه گيري قطعيت پيدا مي كند، در اين موضوع، آيه هاي متعددي در موارد مختلف وارد شده كه مي توان از إمعان در آنها به ضابطه كلي پي برد، مثلاً درباره آفرينش آسمانها مي فرمايد:«فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ اَوْحي فِي كُلِّ سَماءٍ امرها وَ زَيَّنّاَ السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظا ذلِكَ تَقْدِيرُ العَزِيزُ العَلِيمُ»3.«در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد و كار آن آسمان را به خود او وحي نمود، و آسمان پائين را با چراغهاي(ستارگان) زينت بخشيده ايم. (و با شهاب) از رخنه شيطاين حفظ كرديم اين است تقدير خداوند توانا و دانا».و در باره آفرينش انسان مي فرمايد:«هُوَ الَّذِي خَلَقَگُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضي اَجلاً»4«اوست شما را از گِل آفريد سپس مدتي مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست».اين آيات و نظائر آنها حاكي است كه وجود شئ به هنگام آفرينش از قطعيت خاص كه لفظ «قضي» حاكي از آن است، برخوردار بوده و حكم الهي حكمي است كه بازگشت براي آن نيست.3 - هر پديده اي پيش از آفرينش در كتابي نوشته شده است، چنانكه مي فرمايد:«ما اصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأرْضِ وَ لا فِي اَنْفُسِكُمْ الاّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرأَها انَّ ذلِكَ عَليَ اللّهِ يَسِيرٌ»5.«هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نمي دهد، مگر اين كه همه آنها پيش از آن كه زمين را بيافرينيم، در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خدا آسان است».در آيه ديگر مي فرمايد:«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَيْبِ لا يَعْلَمُها الاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي البَرِّ وَ البَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الأَرْضِ وَ لارَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إلاّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»6.«كليدهاي غيب، تنها نزد اوست و جز او كسي آنها را نمي داند او آنچه را در خشكي و درياست، مي داند. و هيچ برگي(از درختي) نمي افتد، مگر اين كه از آن آگاه است. و نه هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد، جز اين كه در كتابي آشكار(در كتاب علم خدا) ثبت است».و در آيه سوم مي فرمايد:«وَاللّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجا وَ ما تَحْمِلُ مِنْ اُنْثي وَ لا تَضَعُ إلاّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يَنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إلاّ فِي كِتابٍ انَّ ذلِكَ عَليَ اللّهِ يَسِيرٌ»7.«خداوند شما را از خاكي آفريد، سپس از نطفه اي سپس شما را به صورت زوجهايي قرار داد، هيچ جنس ماده اي باردار نمي شود و وضع حمل نمي كند، مگر به علم او، و هيچ كس عمر طولاني نمي كند يا از عمرش كاسته نمي شود، مگر اين كه در كتابي ثبت است اين ها همه براي خداوند آسان است».با توجه به اين مقدمه يادآور مي شويم كه شبهه ناسازگاري قضا و قدر با عدل الهي شبهه جديدي نيست، بلكه بازگشت آن به همان علم پيشين خدا و اراده سابق اوست كه در فصل قبل به روشني آن را پاسخ گفتيم اينك براي توضيح بيشتر اطلاقات قضا و قدر را به صورت موجز بيان مي كنيم هرچند برخي از اين موارد از محل بحث ما بيرون است.