شناسائى برخى از تفاسير شيعه قسمت دوم
[ روح الجنان و روح الجنان] 1 اين تفسير كه به[ تفسيرابوالفتوح رازى] معروف است يكى از آثار گرانقدر فرهنگ اسلامى واز تفاسير مهم و پربار تشيع است .اسلامى واز تفاسير مهم و پربار تشيع است . تفسيرابوالفتوح در قرن ششم هجرى نگاشته شده است . تا آن روز پژوهشهاى قرآنى و تفسيرى عالمان اسلامى بيشتر به زبان عربى سامان يافته بود واين تفسير گر چه اولين تفسير پارسى نيست 2 ولى از مفصل ترين مهمترين بزرگترين و معتبرترين تفاسير زبان فارسى است .انگيزه تاليف :
مولف بزرگوار پس از آن كه تفسير قرآن كريم رااز مواهب الاهى شمرده به تبيين شرائط لازم براى مفسر پرداخته و براى مفسر اطلاع بر علوم ادبى آشنائى به دانش كلام و حكمت و آگاهى به اصول فقه و فقه در حد فقاهت واجتهاد و تسلط بر ديگر علوم اسلامى را لازم دانسته است . درانگيزه نگارش كتاب خود چنين نوشته است :[پس چون جماعتى از دوستان و بزرگان ازامائل واهل علم و تدين اقتراح كردند كه دراين باب جمعى بايد كردن چه اصحاب ما را تفسيرى نيست مشتمل براين انواع واجب ديدم اجابت كردن ايشان و وعده دادن به دو تفسير: يكى به پارسى و يكى به تازى جز كه پارسى مقدم شد بر تازى براى آن كه طالبان اين بيشتر بودند و فايده هر كس بدو عامتر بود. واين كتاب انشاءالله از ميانه اطناب واختصار بود.اطنابى كه ممل نباشد واختصارى كه مخل نباشد] 3 در همينجا يادآورى مى كنيم كه گويا وعده شيخ درباره تفسير[ عربى] تحقق نمى پذيرد و وى موفق به نگارش آن نمى شود و آنچه در برخى از شرح حالها آمده است كه وى تفسيرى نيز به عربى داشته است 4 استنباطى است از همين مقدمه واين چنان كه روشن است نشانگر تصميم وى براى نگارش[ تفسير عربى] است و بهيچ روى دلالت بر نوشته شدن آن ندارد.آقاى ابن يوسف شيرازى نوشته اند:[... و وعده كرده اند كه پس ازاتمام اين تفسير ديگرى كه نيز جمعى از دانشمندان خواهش كرده اند به زبان عربى تاليف نمايند ولى تفسير عربى ايشان در دست نيست و ظاهر آن است كه موفق به تاليف آن نشده والااين شهرآشوب و منتجب الدين حتما آن را نقل مى كرده اند] 5 و نيز در جاى دراين زمينه نوشته اند:[واز تفسير عربى وى كه در مقدمه اين تفسير تاليف آن را وعده داده اند اثرى نيست . نگارنده شنيده بود كه دانشمند معاصر آقاى شيخ آقا بزرگ طهرانى دام عمره و توفيقه مولف كتاب بزرگ[ الذريعه الى تصانيف الشيعه] به نسخه اى ازاين تفسير دست يافته شرحى به ايشان عرض واستعلام از واقع نمود. در جواب مرقوم فرموده اند: كه من تا به حال بدان دست نيافته ام ليكن يكى از هنديها كه به عتبات مشرف شده بود وجود آن را در يكى از كتابخانه هاى هند خبر داد و بنا شد كه نمونه اى از آن را در مراجعت بدانجااستنساخ و براى ما بفرستد اما تاكنون نفرستاده است] 5 .چگونگى تدوين :
مولف پيش از شروع به تفسير ضمن هفت فصل اقسام معانى قرآنى و بيان و تفسير آن محكم و متشابه ناسخ و منسوخ خاص و عام نامهاى قرآن معناى سوره و آيه و كلمه و حرف ثواب خواندن قرآن معناى تفسير و تاويل سخن گفته است . پس ازاين وارد تفسير شده بدينسان كه ابتداء عدد آيات و كلمات سوره را ذكر كرده و بعد روايات راجع به ثواب قرائت سوره را نقل مى كند. پس از آن قسمتى از آيات را نقل و ترجمه فارسى كلمه به كلمه آنها را در ذيل هر يك نوشته ( اين ترجمه ها براساس چاپهاى موجوداست كه محققان ترجمه ها رااز مولف نمى دانند) پس از آن جملات آيات مى آيد با تبيين ويژه گيهاى نحوى صرفى وادبى آنها. سپس شان نزول اختلاف قرائت كلمات آيات واخبار وارده در تفسير آيات ذكر شده است .نگاهى به ابعاد مختلف [روح الجنان] :مولف بزرگواراين اثر گرانمايه بااطلاعات وسيع و آگاهيهاى گسترده اى كه از فرهنگى اسلامى داشته است تفسيرش راازاطلاعات سودمند و مباحث ارزشمند گوناگونى آكنده است . مرحوم شعرانى نوشته اند:[ درادب و بيان و صرف و نحو و لغت وامثال آن غايت جهد را بكار برده است منتهاى تحقيق بعمل آورده است و هيچ جهت فروگذار نكرده است . آن اندازه شواهدازاشعار عرب وامثال كه براى بيان لغات و قواعد عربيت آورده در هيچ يك از تفاسير مانند كشاف و تفسير طبرى نياورده اند... مولف در علم و كلام طريق توسط پيموده است و روش قدما را برگزيده . تفسير رازى در علم كلام و عقليات بيش از ساير تفاسير مداخله نموده اما غالبااز حد تفسير پاى بيرون نهاده است و تشكيكات و مجادلات خارج از مدلول آيات كه در تفسير بدانها نياز نيست هم آورده است] 6 .شيخ ابوالفتوح كه خطيبى زبردست و واعظى توانمند بوده است در تفسيرش نيزاين حالت نمايان است به مسائل اخلاقى واجتماعى توجهى شايسته كرده وازاخبار و آثار و سخنان مشايخ صوفيه و داستانهاى تاريخى فراوان سود جسته است . جنبه فقهى اين تفسير يكى از بخش هاى مهم آن را تشكيل مى دهد مولف به مناسبتهاى مختلف در ذيل آيات مباحث فقهى را به ميان كشيده و گاه بحثهاى مفصلى را سامان داده است . آقاى دكتر عسكر حقوقى كه پژوهش مفصلى را پيرامون اين تفسير به انجام رسانده اند دراين زمينه چنين نوشته اند:[در تفسير شيخ شيوه بيان مسائل فقهى و طرزاستدلال واثبات آراء مذهب تشيع بسيار قوى بنظر مى رسد و مولف ضمن تحليل مسائل واستناد بدلائل موافقان و تكيه به آيات واحاديث خود راسا به اظهار نظر مى پردازد و بقول معروف فتوى مى دهد وازاين بابت تفسير وى قدر و قيمتى دارد كه جز با دقت و مطالعه در آن نمى توان به ميزان اين امر پى برد... غرضى اين است كه تفسيرابوالفتوح از نظر فقهات و بيان كمال مسائل دينى و فلسفه تشريع ديانت اسلام مجموعه اى كامل و جامع است و بدون ترديد در ميان تفاسير مختلف تفسير كبيرابوالفتوح در زمره تفاسير فقهى محسوب خواهد بود] 7 .تفسيرابوالفتوح به مسائل تاريخى و سير و مغازى نيز پرداخته است و در قصص انبياء و چگونگى تايرخ امتهاى پيشين به تفصيل سخن رانده است 8 . شيخ بااين كه در جائى از تفسير درباره تاريخ گذشتگان و قصص انبياء نوشته است :[بدانكه قصاص (داستانسرايان )از وهب و كعب و جزايشان چندانى محال و حشو و ترهات و ناشايست در قصه ايوب گفته اند از آنچه عقلها منكر باشد آن را واضافت كرده بسيار فواحش در آن باب با خداى تعاليو باايوب . و مااين كتاب را صيانت كرديم ازامثال آن احاديث و آنچه از آن حديث ها مستنكر نيست و مخالف ادله عقل و مناقض آنچه در اصول به ادله نامحتمل به تاويل درست شده است طرفى بگوييم]... 9 اما بهنگام نقل و عرضه داستانهاى زندگانى گذشتگان و نقل قصص انبياء بدون توجه بسيارى ''''''''''''''''../ ( 67 ) ازاسرائيليات را نقل كرده است . مرحوم شعرانى دراين زمينه نوشته اند:در قصص انبياى گذشته از[ عرائس] ثعلبى فراوان نقل كرده و چون اخبار ضعيف در[ عرائس] بسياراست واعتماد بر آن نيست خواننده اين تفسير را شگفت آيد كه مردى عالم مانند مولف كه اعتماد بر روايت غير ائمه معصومين ( ع ) را مطلقا جائز نمى داند حتى اگراز صحاح سته آنان باشد چگونه از كتابى ضعيف از كتب اهل سنت نقل روايت مى كند 10 جنبه روائى و نقل تفسيرابوالفتوح نيز شايان توجه است براساس استخراج و شمارش آقاى حقوقى در تفسيرابوالفتوح .2017 حديث مورد استفاده قرار گرفته است كه .1821 حديث آن از پيامبر و بقيه ازائمه [ ع] است وازاين مجموعه .838 حديث با متن عربى آمده است و در بقيه به ترجمه فارسى آن بسنده شده است . آقاى دكتر عسكر حقوقى مجموعه احاديث تفسير را استخراج كرده و با مقدمه اى پيرامون حديث و حديث نگارى واشاره به مجموعه هاى حديثى در يك مجلد منتشر كرده است .ابوالفتوح به اقوال و گفتار مفسران سده هاى اول نيز توجه زيادى كرده و غالبا بدون هيچ اظهارنظرى گفتار آنان را نقل كرده است . مرحوم شعرانى دراين زمينه مى نويسد:[مولف اقوال مفسران معروف مانند ابن عباس و فتاده سدى و مجاهد و ديگران را نقل كرده و هيچ يك را غالبا ترجيح نداده است مگر آن كه يكى عامتر باشد و پيوسته گويد: تعميم اولى است يعنى آيه را طورى تفسير كردن كه خاص يك تن يك قوم و يا واقعه نباشد] 11 .نگارش و نثر فارسى آن شيوه :
نثر فارسى تفسيرابوالفتوح نثرى استوار لطيف و سودمنداست . واژه هاى فارسى سره دراين تفسير كاربرد عظيمى دارد. تركبيات زيبا لغات و تعبيرات فراوان اين تفسير را يكى از منابع و مراجع زبان فارسى قرار داده است . دراين زمينه يكى از صاحبنظران مى نويسد:[روض الجنان از حيث اشتمال بر فوايد لغوى و دستورى و نثر ساده اى كه دارد حائزاهميت بسياراست . سبك نثر آن كهنه و مشتمل بر بسيارى از لغات و تعبيرات و تركيباتى است كه در جاى ديگر كمتر مى توان يافت و مخصوصااثر لهجه رازى در آن به شدت ملاحظه مى شود] 12 .مرحوم علامه ميرزا ابوالحسن شعرانى درباره شيوه نگارش و نثراين تفسير نوشته اند:[تفسيرابوالفتوح رازى عليه الرحمه از جهت فصاحت لفظ و لطف عبارت بر همه تفاسير فارسى شيعه رجحان دارد بااين كه مولف اصلااز نژاد عرب است . چون خاندان او ساليان دراز در بلاد عجم زيسته واو خود درادب زبان فارسى از نظم و نثر تبحر كامل داشت كتاب اواز بزرگترين نمونه هاى نثر تصحيح فارسى است و آن لطف تحرير و عذوب بيان كه در آن است در تفاسير ديگر نيست] 13 .آقاى دكتر عسكرحقوقى كه تحقيقى مفصل و همه جانبه را درباره تفسير[ روح الجنان] سامان داده اند درارتباط با ويژه گى نثر آن چنين نوشته اند:[ اگر چهار مقاله نظامى عروضى و كليله ابوالمعالى و مقامات حميدى و آثار سايرين را بايد در زمره نثر فنى قرن ششم به شمار آورد بدون هيچگونه انديشه اى نثر تفسير كبير شيخ را بايد در رديف ساده ترين و شيواترين آثار قرن ششم محسوب داشت كه از پيرايه هر نوع تكلف و تصنعى عارى است و در نهايت سادگى و زيبائى ورسائى و حسن تاثير و صرف و نحو كامل داراى لغات فارسى لطيفى است] 14 .محققانى كه در تاريخ ادبيات فارسى و تطور آن پژوهش كرده و آثارى پديد آورده اند تفسيرابوالفتوح را در ساده نويسى فارسى نگارى لطف بيان شيوائى تقرير با توجه به ادبيات زبان ستوده اند. و متن تفسير وى را يكى از نمونه هاى والاى نثر فارسى دانسته اند. واين خود مى تواند براى طالبان علم و جستجوگران دانش در حوزه هاى علوم اسلامى سرمشق باشد و نيز تنبهى در مسلح شدن به فنون زمان و يافتن بهترين روش ها و شيوه ها در جهت انتقال انديشه ها و يافته ها و پژوهشها.روح الجنان در گفتار بزرگان:
تفسيرابوالفتوح رازى پس از نگارش هماره مورد توجه عالمان و محققان اسلامى بوده است . شرح حال نگاران و محققان اسلامى اين تفسير را بسيار ستوده اند و به آن ارج نهاده اند اين شهر آشوب مى گويد:[ از تاليفات اوست [ روح الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن] كه به زبان فارسى است و شگفت انگيز] 15 .مرحوم ميرزا عبدالله افندى مى نويسد:[تفسير فارسى او از بزرگترين و سودمندترين و پرفايده ترين كتابهاست من آن را خواندم دريائى است مواج] 16 .مرحوم حاج ميرزا حسين نورى در ضمن شروع توضيح منابع كتاب عظيم[ مستدرك الوسائل] ازاين كتاب سخن گفته و ضمن تجليل بسيار و نقل اقوال برخى از عالمان درباره كتاب گفته است :[ اين تفسير شگفت انگيز در .20 جلداست روايات واخبار زيادى مناسب با كتاب ما دارد.اما چون روايات ترجمه به فارسى شده است . و دوباره بازگرداندن آنها به عربى ممكن است برخى از ويژه گيهاى موجود دراخبار را بسترد تنها به نقل اخبارى اكتفاء مى كنيم كه متن عربى آن آمده است ... گزيده سخن اينكه تفسيرابوالفتوح كتابى است كه خواننده را به ستوه نمى آورد و نگاه كننده را نمى رنجاند كتابى است كه فقيه مفسر اديب مورخ واعظ جوينده[ فضائل و مناقب] و جستجوگر [مطاعن و مثالب] از آن بهره مى جويند] 17 .مرحوم آيه الله شهيد مطهرى از آن بدينگونه ياد كرده اند:[ روض الجنان معروف به تفسيرابوالفتوح رازى اين تفسير به زبان فارسى است واز معروفترين و غنى ترين تفاسير شيعه است] 18 .بارى تفسيرى كه بدين پايه مورد توجه وارجگذارى مولفان و مفسران و محققان اسلامى واقع شده است بى گمان در آثار پس از خود تاثير فراوانى داشته است . گذشته از[ تفسير گازر] كه در حقيقت تحريرى ديگرازاين تفسيراست (و پس ازاين به آن خواهيم پرداخت ). مفسران ديگرى نيزازاين كتاب گرانمايه بهره هاى فراوانى برده اند. شهيد سعيد مرحوم قاضى نورالله شوشترى مى نويسد:واين تفسير فارسى او در وثاقت تحرير و عذوبت تقرير و دقت نظر بى نظيراست فخرالدين رازى اساس تفسير كبير خود رااز آنجااقتباس 19نموده و جهت دفع انتحال بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده است برخى ديگراز شرح حال نگاران نيز به اين نكته توجه داده اند. آقاى حقوقى پس از نقل اين مطلب در تاييد نوشته اند:[ به هر صورت با مطالعه دقيق تفسير[ مفاتيح الغيب] و[ تفسير روض الجنان] بخوبى صدق مطالب مزبور روشن تاييد مى شود و معلوم است كه امام فخررازى در تدوين و تاليف تفسير خود تفسير شيخ را پيش روى خويش داشت واز آن استفاده هاى فراوان كرده است] 20 .آقاى حقوقى پس ازاين مطالب براى تاييد خود بخشهائى از دو تفسير را آورده و مقايسه كرده وادعاى خود را به اثبات رسانده است . مقايسه و تطبيق اين دو تفسير اين نكته را تاييد مى كند. بيشترين بهره ورى فخر رازى ازابوالفتوح در تبيين معانى آيات و نقل اقوال در قرائات و غير آن است . بااين همه تفسير فخررازى با توجه به گستردگى مباحث آن تفسيرى شايان توجه است كه پس ازاين بدان خواهيم پرداخت .چاپهاى ، روح الجنان:
تفسيرابوالفتوح رازى تاكنون 3 بار چاپ شده است و چاپ چهارمى از آن نيز در جريان تحقيق و چاپ و نشراست كه اينك به وپژه گيهاى اين چاپها به اجمال مى پردازيم :1. چاپ 4 جلدى به قطع رحلى بزرگ 2 جلدازاين چاپ در دوره قاجار به تصحيح يكى از فاضلان برجسته خراسان ملا داود قاضى زاده منتشر مى شود و با مرگ مظفرالدين شاه ادامه آن متوقف مى گردد. سپس به سال .1312 تصحيح بقيه تفسير به همت مرحوم ميرزا محمد صادق ستوده آغاز و به سال 1315 پايان پذيرفته منتشر مى گردد.اين چاپ همراه است با مقاله ئى تحقيقى و بسيار سودمند از مرحوم ميرزا محمدخان قزوينى پيرامون : نسب مولف شرح حال مولف تعيين عصر وى و تاريخ تقريبى نگارش تفسير برخى از تعبيرات واصطلاحات كتاب و ... 21اين چاپ اخيرا بطورافست در قم چاپ و منتشر شده است .2. چاپ 10 جلدى به قطع وزيرى با تحقيق و تصحيح مرحوم قمشه اى . وى در مقدمه كوتاه خود با اشاره به عظمت كتاب و مولف آن چاپ پيشين را بسيار مغلوط دانسته و مى گويد: [چاپ پيشين بسيار مغلوط بوده است و گاهى در هر جلد بيش از هزار غلط تصحيح شده است].3. چاپ 12 جلدى به قطع وزيرى به تصحيح و تعليق مرحوم علامه شعرانى محقق بزگوارابتداء شرح حال مفصل و دقيقى از مولف نگاشته و پس از آن از تاليفات مولف سخن بميان آورده و سپس به معرفى تفسير و چگونگى هاى آن پرداخته است دراين بخش ازاصطلاحات خاص مولف و عصراو روش تفسيرنگارى شيخ ابعاد مختلف تفسير و نسخه هاى خطى آن گفتگو كرده است در پانوشتها توضيحات ارزشمند و محققانه اى افزوده اند و تمام اشعار عربى را ترجمه كرده اند و لغات نامانوس فارسى را نيز توضيح داده اند و در پايان كتاب چنين نوشته اند :سپاس خداى را كه تصحيح و تحقيق اين تفسير به پايان آمد و آنچه در نيرو بود دراصلاح الفاظ و بيان معانى آن بكار برديم و تصحيح اشعار و شواهداعراب آن كارى بى دشوار بود بحمدالله آسان بسر آمد و لغات فارسى كه امروز غيرمانوس است در ذيل صفحات تفسير شد و ترجمه اشعار نيز ذكر گرديد و آنهمه تحريف و تصحيف كه هر يك را بصور عجيب نسخ كرده بود بود بهيئت اول بازگشت و گاه ابياتى كه دراين كتاب آمده است با آن كه در ساير دواوين و كتب ملاحظه كرديم مخالف بود اما هر دو معنى داشت همان كه دراين كتاب بود آورديم واهل تتبع داننداختلاف در روايت اشعار بسياراست . ترجمه هاى فارسى تحت اللفظ آيات البته از مولف نيست و آن صحت و جزالت كه در عبارات وى ديده مى شود در ترجمه ها نيست گاه غلط فاحش دارد نه از ناسخ و كاتب بلكه از خود مترجم هر كه بوده است براى رعايت امانت تغيير نداديم ...از اين جهت خوانندگان بر مولف يا بر ما خرده نگيرند 22 .مرحوم شعرانى پايان تفسير فرهنگ لغاتى تنظيم كرده اند با عنوا [نثر طوبى] كه متاسفانه تا حرف (س ) بيشتر نگاشته نشده است .اين اثر با توجه به تبحر و گستردگى اطلاعات وى در لغت و تفسير اثر بسيار سودمندى است .[نثر طوبى] به قلم آقاى محمد قريب تكميل و با عنوان [نثر طوبى يا دائره المعارف لغات قرآن مجيد] منتشر شده است 4. چاپى است منقح زيبا و معتمد و در حال انتشار به كوشش و تصحيح دكتر محمدجعفر يا حقى و دكتر مهدى ناصح . كه در بيست مجلد براساس تجزيه مولف عرضه خواهد شد و تاكنون جلد 16 و 17 آن نشر يافته است . مصححان در چرائى اين شروع نوشته اند:[پس از گردآورى نسخه هاى متعدداز تفسير موردبحث و مقايسه و ارزيابى دارو معتبر كه دست داريم بخشى ازاين تفسيراست كه مجلدات شانزده و هفده را شامل مى شود.ازاين قسمت از تفسير نسخه بدلهاى موثق وقابل اعتنا نيز در دست داشتيم و همين امر سبب شد كه بنابراين بگذاريم كه تا پيدا شدن نسخه هاى معتبراز مجلدات ديگر ابتدا تصحيح اين دو جلد را آغاز بكنيم] 23 .مصححان در ضمن مقدمه اى كوتاه از چگونگى كار و تفصيل مجلدات تفسير معرفى نسخه ها و روش تصحيح و چشم انداز آينده كار خويش سخن گفته اند و بحث تفصيلى پيرامون تفسير مولف و روزگار و آثار وى را به مجلدى مستقل وا نهاده اند و در روش تصحيح خود نگاشته اند:[در تصحيح اين تفسير به روش معمول ابتدا با دقت تمام نسخه اساس استنساخ شده و آنگاه با چهار نسخه ديگر مقابله واختلافهاى مهم در حواشى صفحات مربوط ضبط گرديده است . به هنگام استنساخ ضمن رعايت اصالتهاى نسخه اساس رسم الخط شيوه پاراگراف بندى و نقطه گذارى امروزين رابه كار گرفتيم و بااستفاده از همه امكانات چاپ و به مدد حروف متعدد و متنوع سعى كرديم صورت ظاهراين چاپ از هر هت آراسته و چشم نواز باشد] 24 .تفسير گازر يا تحريرى از[ روح الجنان] تفسيرابوالفتوح رازى چنان كه گفتيم مورد توجه و علاقه و مراجعه محققان اسلامى بوده است . عالمان به اين تفسير مراجعه مى كردند واز آن بهره مى بردند. دراين ميان ابوالمحاسن حسين ابن حسن جرجانى تمام تفسير مذكور را بدقت مطالعه كرده و بااندكى حك واصلاح و تغيير در عبارات و شيوه نگارش تفسيرى ديگر پرداخته با عنوان [جلاءالاذهان و جلاالاحزان] كه معروف است به[ تفسير گازر] بنابراين [تفسير گازر] چيزى نيست جز تحريرى ديگراز[ تفسيرابوالفتوح] . در اين زمينه شايسته است سخن محقق و متتبع سختكوش مرحوم محدث ارموى را بياوريم كه[ تفسير گازر] را با تصحيح و تحقيق چاپ كرده و سرتاسر آن را با[ تفسيرابوالفتوح] مقايسه كرده واگر جائى مطلبى در[ تفسير ابوالفتوح] بوده كه در[ تفسير گازر] نيامده است در پاورقى آورده است . مرحوم محدث نوشته اند:[تفسير حاضر از آغاز تاانجام يعنى بدون هيچ مبالغه واغراق بقول معروف ازباء[ بسمله] تا تاء[ تمت] باستثناى خطبه و سبب تاليف كتاب كه ناچار بايد مغاير باشد از تفسيرابوالفتوح رازى ماخوذ است] 25 .مرحوم محدث در قسمت ديگرى از مقدمه سودمند و مفصل خود بر[ تفسير گازر] در عظمت كار مولف چنين گفته است :[ از بيانات گذشته تو هم نشود كه مراد آن است كه مصنف (ره ) در تاليف اين تفسير چندان زحمتى نكشيده است . وى بااين تلخيص و گزينش خدمت بسيار برجسته اى نسبت به كتاب شريف آسمانى انجام داده است مخصوصا با توجه به اين كه بخوبى از عهده تلخيص واختصار بر آمده است . و بايد دانست كه تلخيص واختصارامرى بسيار مشكل و كارى بس شگرف است و در واقع نوعى ازانواع نقل به معناست با تعبد بقيد قلت عبارت] .پس از توضيحاتى در چگونگى تلخيص كتاب واهميت و دقت مولف[ تفسير گازر] دراين تلخيص و گزينش در جاى ديگرى از مقدمه دراهميت[ تفسير]از ديدگاه ادبى آن فرموده اند:[ ازاين بيان روشن شد كه اين تفسير يك فائده تطفلى بسيار مهمى را نيز مشتمل مى باشد كه براى فارسى زبانان از نقطه نظر مليت و فرهنگ اهميت شايان و مقام بسزائى دارد و آن به فارسى سليس و شيرين بودن آن است كه شايد تا حدى لطيف تر و شيرين تراز تفسير شريف ابوالفتوح نيز باشد. زيرا چون بعداز آن بوده است شايد در نتيجه دقت و توجه بيشتر پخته تر و آسان تر و در بيان مراد و فهم مطالب روشنتر باشد] 27 .[تفسير گازر] با تصحيح و تعليق مرحوم محدث ارموى در 10 جلد به سال 1337 چاپ و منتشر شده است . مرحوم محدث كه آيت تصميم و براستى مرد ميدان پژوهش و تحقيق بود سراسر كتاب را با دقت هر چه تمامتر تصحيح كرده و با تفسيرابوالفتوح مقايسه كرده و در پانوشتها مطالب سودمندى در تبيين و توضيح لغات آورده و در مقدمه آن ضمن مقدمه اى مفصل و مفيد از كتاب و مولف آن و نيزاز زندگانى ابوالفتوح و چگونگى تفسير وى ياد كرده است . محقق سختكوش جناب شيخ عزيزالله عطاردى فهرستهاى فنى كتاب را شامل فهرست سور قرآن قصص و موضوعات نامهاى اشخاص لغات واصطلاحات كه در پاورقيها معنى شده فهرست كتب در يك جلد فراهم آورده و با عنوان[ مفتاح تفسير گازر] به عنوان جلد يازدهم آن منتشر كرده اند مولف[ روح الجنان:] جمال الدين حسين بن على بن محمد خزاعى رازى از دودمان صحابى نامدار بديل خزاعى رازى از دودمان صحابى نامدار بديل بن ورقاء خزاعى از عالمان و دانش پژوهان بزرگ ميانه قرن ششم هجرى است . تاريخ ولادت و وفات وى بروشنى معلوم نيست . منابع و ماخذى كه شرح حال وى را آورده انداز كهنترين آنها كه آثار معاصران وى هست تا منابع واپسين از چگونگى نشو و نما و رشد و تعليم و تعلم وى اطلاعات شايسته اى بدست نداده اند. مرحوم نورى در مستدرك از پدر وى على بن محمد نيشابورى و عمويش عبدالرحمن بن احمد و شيخ ابوعلى فرزند شيخ طوسى و ... به عنوان استادان وى ياد كرده است 28 . مرحوم محمد قزوينى با پژوهشى وسيع و قابل تقدير در تعيين زمان حيات مولف چنين نوشته است :[ از روى پاره اى از قرائن وامارات خارجى كه ذيلا بدانهااشاره خواهد شد و نيزاز ذكراسامى بعضى از مشاهيراشخاص كه استطرادا نام ايشان دراثناء تفسير حاضر برده شده است روى هم رفته اين نتيجه گرفته مى شود كه مولف كتاب بنحو قطع و يقيين از رجال اواخر قرن پنجم واوايل الى اواسط قرن ششم هجرى بوده است] 29 .بعد مرحوم قزوينى به قرائن وامارات نشانگراين ادعا مى پردازد و اين گفته را مستدل مى كند.ابوالفتوح در گفتار عالمان :
مولفان و شرح حال نگارانى كه به زندگانى و چگونگيهاى حيات علمى وى پرداخته همگان او را به عباراتى بلند و عناوينى همچون[ : قرآن شناسى متبحر] [ رئيس المفسرين] [ ترجما كلام الله] و ... ستوده اند.مرحوم ميرزا عبدالله افندى مى نويسد:[عالم فاضل فقيه و مفسر كامل معروف به ابوالفتوح رازى صاحب تفسير بزرگ فارسى كه سرمشق مفسران و[ ترجمان كلام الله] است از دانشمندان بزرگ واز شخصيتهاى برجسته اماميه است] 30 .شهيد سعيد علامه بزرگوار مرحوم قاضى نورالله شوشترى درباره وى نوشته است :[قدوه المفسرين الشيخ ابوالفتوح الحسين بن على ...از علماى تفسير و كلام و عظماى ادباى انام است] .مرحوم مدرس تبريزى از وى بدينگونه ياد كرده است :[ ازاعاظم علماى نامى اماميه اواسط قرن ششم هجرت مى باشد... عالمى است عامل متكلم كامل فقيه اديب فاضل واعظ مفسر مشهور در كلمات اجله به [ امام سعيد] و[ ترجمان كلام الله مجيد] و[ قدوه المفسرين] و نظائر اينها موصوف جامع فضيلت حسب و شرافت نسبت است] .گستردگى دانش ذوق سليم جامعيت فنون و شخصيت والاى علمى فقهى و تفسيرى اين عالم بزرگ از تفسير گرانمايه وى بروشنى پيداست . ابوالفتوح نويسنده اى زبردست مولفى توانمند. گوينده اى پرتوان بوده است . وى درابلاغ پيام وارشاد مردم از خطابه و منبر سود مى جست . سخنرانيها و خطابه هاى وى از جذبه و شور و هيجان خاصى برخوردار بوده است . تسلط وى در وعظ و جاذبيت بيان او حسادت حسودان را بر مى انگيخت و آنان رابه توطئه براى درهم شكستن موقعيت علمى خطابى و اجتماعى وى وا مى داشت .اين حقيقت را از داستانى كه بسياراز شرح نگاران به نقل ازاو آورده اند بخوبى توان فهميد 33 .بالاخره مرحوم ابوالفتوح پس از سالها تعليم و تعلم وارشاد و تاليف و تصنيف به سال .554 جهان را بدرود گفت 34 .[ البرهان فى تفسيرالقرآن] اين كتاب يكى از آثار سودمند و گرانمايه فرهنگ اسلامى در جريان تفسير نگارى است .اينگونه آثار همگون با آثارى است كه پيشتراز آنها با عنوان[ تفسير نقلى] ياد كرديم . بااين تفاوت كه آن آثار با توجه به شرايط فرهنگى آنها بدانگونه تدوين يافته بودند اما آثارى همانند[ البرهان] با ديدگاه ويژه اى است در تفسير نگارى كه معتقداست كه قرآن تنها با حديث قابل تفسيراست بدون هيچ اظهار نظر مرحوم آيه الله شهيد مطهرى درباره اين تفسير مى فرمايند:[ اين تفسير طبق مذاق اخباريين است كه قرآن را تنها با حديث قابل تفسير مى دانند بدون هيچ توضيح ديگرى و حتى بدون اينكه كوچكترين توضيحى درباره همان احاديث و كيفيت تفسيرى آن احاديث داده شود بلكه صرفا به اين صورت كه احاديث مربوطه نقل گردد و به همان نقل اكتفا شود] 35 .شرح حال نگاران در شرح حال مرحوم بحرانى ازاين تفسير ياد كرده اند مرحوم ميرزاعبدالله افندى مى نويسد:[ البرهان فى تفسير القرآن] مشتمل اخبارى است ازاهل البيت كه مولف آن را به عنوان هديه اى براى شاه سليمان صفوى نگاشته است . وى اين روايات رااز كتاب هاى متعددى فراهم آورده برخى ازاين كتابها غير مشهورند و برخى حتى در منابع بحارالانواراستاد ما نيز نيامده است 36 .مولف تفسير[ برهان] را با يك مقدمه اى پيرامون عظمت قرآن كه ضمن آن از گرايش عالمان زمان خود با تفاسير غير روائى انتقاد كرده است شروع مى كند. پس ازاين مقدمه در ضمن 16 باب پيرامون فضيلت[ عالم و تعلم] [ فضيلت قرآن] [ ثقلين] و روايات مربوط به اهل البيت از طريق فريقين [ نهى از تفسير قرآن به راى] و ... سخن گفته و درباب شانزدهم منابع تفسيرش را بيان كرده است .مرحوم بحرانى بجزاين كتاب در زمينه تفسير دو كتاب دارد.[ .1 الهادى و ضياءالنادى] كه در حقيقت گزيده[ برهان] است . برخى از شرح حال نگاران ازاين كتاب ياد كرده اند مرحوم شيخ آقا بزرگ مى نويسند:كتابى است در تفسير قرآن كه بسيارى از آنها برگرفته شده از روايات اهل البيت است . تمام روايات اين كتاب از منابع معتبراست همانند (كافى) [ من لايحضر] [التوحيد] و ... 37 گزارشى كه مرحوم شيخ آقابزرگ از مقدمه آن ارائه داده اند مويد سخن برخى از شرح حال نگاران است كه اين كتاب را گزيده[ تفسير برهان] مى دانند عناوين ياد شده در[الذريعه] همان عناوين مقدمه[ تفسير برهان] است .[ .2نورالانوار فى تفسيرالقرآن] برخى از شرح حال نگاران ازاين كتاب ياد كرده اند و مرحوم آقا بزرگ نسخه قسمتى از آن را نشان داده است 38 .مولف البرهان :
سيدهاشم بن سليمان الحسينى البحرينى از محدثان فقيهان مولفان و شخصيتهاى برجسته قرن يازدهم هجرى است . شرح حال نگاران و محققان اسلامى شخصيت وى را ستوده اند واز وى با عناوين محدث فقيه مفسر رجالى اديب و عابد و زاهد ياد كرده اند. مرحوم شيخ حر عاملى مى نويسد:[سيدهاشم بن سليمان ... عالمى است زبر دست و فاضلى است باريك بين و آشناى به تفسير وادبيات و رجال . وى تفسير بزرگى دارد كه من آن را نزد وى ديده ام] 39 مرحوم مدرس تبريزى مى نويسند:[ سيدهاشم بن سليمان ... عالم فاضل مدقق فقيه عارف مفسر رجالى محدث متتبع امامى در كثرت تتبع تالى مجلسى اش مى شمارند و هر يك از تاليفات وى حاكى از مراتب اطلاعاتش مى باشد و كثرت تتبع او را برهانى لايح است] 40 .تاريخ تولد و چگونگى تحصيل و تعليم و تعلم مرحوم بحرانى و نيز زمان توقف وى در نجف روشن نيست . منابع شرح حال وى از جزئيات زندگانى او خالى است . شرح حال نگارانى كه چگونگى هاى زندگى وى را آورده اند به زمان ولادت و چگونگى تحصيلات وى نپرداخته اند. وى در نجف به محضراديب برومند و عالم جليل مرحوم شيخ فخرالدين طريحى رسيده واز وى اجازه روايتى دارد و نيزاز سيدعبدالعظيم فرزند سيدعباس اخبارى استرآبادى . بيش از آنچه آورديم اطلاعى از چگونگى تحصيل و اساتيد وى در دست نيست . تنى چنداز عالمان و محدثان نيز از مرحوم بحرانى روايت مى كنند. مولف[ البرهان] پس از تحصيلات عاليه به زادگاهش بر مى گردد و بعداز شيخ محمد بن ماجد مرجعيت آن سامان به وى مى رسد وى در موقعيت والاى مرجعيت قضاوت مى كرد به امور مردم قيام كرده به شايستگى به چگونگى امور مردم رسيدگى مى كرد.او درامر به معروف و نهى از منكر و ريشه ن ساختن ظلم ستمگران تلاشى پيگير داشت و دراين راه از هيچ نمى هراسيد. 41 نكته اى كه در زندگانى اين عالم جليل القدر قابل تذكراست اين كه مرحوم شيخ يوسف بحراين ضمن تجليل از مقام علمى و عملى مرحوم بحرانى و نيز تصريح به اين كه وى داراى موقعيت قضائى بوده است مى نويسد:كتابهاى فراوانى نگاشته كه نشانگر شدت تتبع و گستردگى آگاهيهاى وى هستنداما من در ميان تاليفات وى به كتابى دراحكام شرعيه حتى در يك مساله جزئى دست نيافتم آنچه ايشان نوشته است جمع است و تايف و تا آنجا كه من مى دانم دراين آثار بحث و بررسى اقوال و گزينش يك قول نيست و نمى دانم اين عدم اظهار نظر بخاطراين است كه وى به مرتبه اجتهاد نرسيده بود يااين كه از شدت ورع از اظهار نظر دورى مى جست .مرحوم[ سيدمحسن عاملى] به نقداين سخن پرداخته اند و مى گويند:[ شما تصريح كرده ايد وى تصدى امور قضائى را بعهده داشته و به نيكوترين وجه از عهده بر مى آمده چگونه نمى دانيد كه به مرتبه اجتهاد رسيده بوده يا نه آيا قضاوت بدون اجتهاد ممكن است ؟] 43 بر بيان مرحوم [عاملى] بايدافزود كه وى كتابى در فقه با عنوان[ التنبيهات فى الفقه] داشته است . مرحوم ميرزا عبدالله افندى گويد :[كتابى است نيكو و بزرگ داراى استدلالهاى فقهى تا آخرابواب فقه كه نزد ورثه مولف موجوداست] 44 .تفسير نورالثقلين يكى از آثار گرانقدر و بسيار سودمند تفسيرى كه به روش نقلى تدوين يافته است تفسير[ نورالثقلين] است . يعنى مولف در ذيل آيات رواياتى را كه يافته است به عنوان تفسير آيه آورده است بدون هيچگونه اظهار نظر در موارد تعارض و غير آن جز موارد بسياراندك . مولف در مقدمه كوتاهى كه نگاشته است انگيزه نگارش تفسير را چنين بيان كرده است :[ 4 . من خدمتگزاران كتاب الاهى و پرتوگيران ازانوار درخشان وحى را گونه گونى را سپرده اند. برخى به معانى الفاظ پرداخته و عده اى جنبه هاى ادبى و نحوى آن را بررسى كرده اند و تنى چند به مباحث كلامى آن روى آورده اند و بالاخره بعضى هم از ديدگاههاى مختلف بدان در نگريسته اند. من تصميم گرفتم در ذيل برخى از آيات آثار[اهل ذكر] برگزيدگان الاهى اهل بيت رااضافه مى كنم كه اين آثار كاشف اسرار تاويل است .اما آنچه را من نقل كرده ام و بااجماع شيعه مخالف است من از نقل آن آهنگ عرضه اعتقاد خويش را نداشته ام و بدان عمل نمى كنم من اينگونه روايات را مى آورم تا خوانندگان آگاه بنگرند كه اين آثار چگونه نقل گرديده واز چه كسى روايت شده است تا در چاره جوئى براى توجيه و تاويل اين آثار مفيد افتد. با توجه به اين كه هر جا رواياتى به ظاهر متضاد بااين روايت را يافتم آنها را نيز آورده ام] 45 .بيانات مولف بزرگواراين تفسير نشانگر هوشمندى و آگاهى وى از چگونگى آثار و روايات است . چنان كه روشن است وى بااين تلاش كوشيده است تا براى پژوهشگران و محققان منبع عظيمى از روايات را فراهم آورد كه چنين كرده است و دراين مقدمه كوتاه بصراحت آنان را به نقد و تحليل روايات وارزشيابى آثار فرا خوانده است.مرحوم شيخ حر عاملى درباره اين تفسير فرموده اند:از تاليفات اوست : كتاب نورالثقلين در تفسير قرآن در چهار جلد كه نيكو ترتيب داده و كارارزشمندى را سامان داده است چرا كه روايات پيامبر[ ص]و ائمه[ ع] را در تفسير آيات از منابع روائى بسيارى گرد آورده واز غيراينان نقل نكرده است 46 .صاحب روضات فرموده اند:[تفسير نورالثقلين كتابى است : لطيف استوار متعتبر جامع بسيارى ازاحاديث اماميه در تفسير آيات و تاويل آن ظاهراين است كه مصنف وى از هيچ كوششى براى فراهم آوردن اخبار پراكنده در لابلاى كتابها باز نايستاده است] . 47 علامه طباطبائى در مقدمه اى كوتاهى كه به اين تفسير نگاشته اند چنين نوشته اند:اين كتاب اثرارزشمندى است كه مولف آن اخبار پراكنده وارد شده در تفسير آيات را جمع كرده و تقريبا تمام احاديث ماثورازاهل بيت[ ع] را آورده و در ترتيب و ضبط واشاره به مصادر روائى و منابع خود به نيكى از عهده بر آمده و در تهذيب و تنقيح روايات تلاشى عظيم بكار بسته است . والحق اين اثراز بهترين آثارى است كه تلاشهاى تحقيقى در گذرگاه زمان بيادگار نهاده اند و دستهاى پژوهش دراين زمينه نگاشته اند 48 .مولف بزرگوار كتاب پس از مقدمه كوتاهى كه قسمتى از آن را پيشتر آورديم وارد تفسير شده است و شيوه عرضه روايات در تفسير آيات بدينگونه است كه وى ابتداء در هر سوره اى روايات مربوط به ثواب قرائت را مى آورد و آنگاه روايات مربوط به تفسير آيات را ذكر مى كند بدون اين كه متن آيه را بياورد. مرحوم شيخ آقابزرگ ضمن ستايش ازاين تفسير نوشته اند :[نياوردن متن آيات دريافتن روايات مربوط به آيه مطلوب مشكل ايجاد مى كند] و چنين نيز هست اما در چاپى كه درباره آن سخن خواهيم گفت با تنظيم فهرستى دقيق اين مشكل حل شده است.[تفسير نورالثقلين] به سال 1383 به همت آقاى هاشم رسولى محلاتى با تصحيح براساس سه نسخه و مقابله روايات با منابع و مصادر مولف و يادآورى موارداختلاف در 5 مجلد منتشر شده است . محقق محترم پانوشتهائى نيز در توضيح لغات و عبارات برخى از روايات آورده است و در پايان هر جلدى فهرستى آورده نشانگر جايگاه آيات و روايات وارده در ذيل آنها كه با توجه به اين كه متن كتاب آيات را ندارد بسيار مفيداست . مرحوم علامه طباطبائى نيز مقدمه اى كوتاه بر آن نگاشته اند.مولف نورالثقلين:
وى از عالمان محدثان اديبان و دانشمندان بزرگ قرن يازدهم هجرى است .مرحوم شيخ حر عاملى درباره وى نوشته اند:وى عالمى است فاضل فقيه محدث معتمد پارسا اديب و شاعر[ و جامع علوم و فنون] 49 .وى از عالمان[ حويز]است كه در شيراز مسكن گزيده و در حوزه علوم اسلامى آن روز شيراز داراى كرسى درس بوده و شاگردانى داشته است از جمله مرحوم سيدنعمه الله جزائرى . در منابع و مصادرى كه دراختيار ما بوداطلاعى از چگونگى تحصيل تدريس و زندگانى وى نيافتيم .ازاولين منابع شرح حال وى كه[ رياض العلماء]است تا منابع شرح حال وى كه [رياض العلماء]است تا منابع ديگر تنهايادى از وى شده واشاره اى به برخى از آثاراو و توصيف به عناوينى كه آورديم . وى معاصر علامه مجلسى بوده است . در منابع شرح حال وى از تاريخ وفاتش نيز سخنى به ميان نيامده است محقق محترم تفسير در صفحه اول كتاب نوشته اند( المتوفى 1112). 50 تفسيرالقرآن الكريم تفسيرى است جامع عميق و گرانقدر از برخى از سوره ها و آيات قرآن . در قرن يازدهم هجرى تفسير قرآن و تدوين آثار درارتباط با قرآن از جهات گوناگونى رائج بوده است . در ميان آثار تدوين شده در اين قرن و نيز در جريان تفسيرنگارى شيعه تفسير ملاصدرا - چونان ديگر آثارش از جايگاهى بلند و منزلتى عظيم برخورداراست تفسير ملاصدرا شامل تفسير همه قرآن نيست . چرا كه او در آغاز تصميم به نگارش تفسيرى كامل نداشته است . وى ابتداء مطابق حال و ذوق خود به تفسير برخى از سوره ها مبادرت ورزيده و سرانجام به انديشه نگارش تفسيرى به تمام قرآن مى افتد. و در آغاز تفسير سوره سجده چنين مى نگارد:[... پس از آن كه ازاسرار معانى برخى از سوره ها پرده بر گرفتم و ناپيدائى هاى برخى از آيات را آشكار ساختم اميدوارم كتابى جامع و تفسيرى بزرگ بپردازم كه بزرگان و برجستگان از عالمان همانندش را نديده باشند] 51 .....مرحوم صدرا پيش ازاين تصميم رساله هاى تفسيرى نگاشته بوده است و پس ازاين عزم ابتداء مقدمه اى به آن نگاشته كه همان كتاب معروف [مفاتيح الغيب] است . دراين كتاب وى مبانى فكرى خود و كلياتى را كه در تفسير قرآن مورد توجه اش بوده است آورده و چهارچوب كار خود را عرضه كرده است پس از آن به نگارش تفسير كامل پرداخته واز تفسير سوره حمد آغاز كرده و تا آيه .65 سوره بقره ادامه يافته است و بقيه را يا فرصت نگاشتن نيافته است و يا به دست ما نرسيده است . مجموعه اين بحثهاى تفسير در مدت طولانى و در ضمن كارهاى ديگر و تاليفات مختلف صدرالمتالهين نگاشته شده است . (تقريبا در طول 25 سال ) اين چگونگى از يكسو باعث برخى از تكرارها در بخشهاى مختلف شده است مثلا در تفسير سوره جمعه چند صفحه اى در مورد نماز نگاشته است كه عين همانها با همان الفاظ دراوائل سوره بقره نيز آمده است واين نمونه ها كم نيست . واز سوى ديگر دراين مدت طولانى صدرالمتالهين در موقعيت هاى فكرى واجتماعى گونه گونى مى زيسته است . بدينجهت نوشته هاى او نيز داراى سطوحى مختلف شده است . ليكن جهت و مبناى كاراو كه همان حكمت متعاليه است در تمامى اين رساله ها حكومت مى كند. و خصوصا در تفسير سوره حمد و بقره اظهار مطالب عرفانى و مبانى آن واضحتر و بى پرده تر مى شود در صورتى كه در نوشته هاى اولى او كمتر و يا در لفافه است .شيوه نگارش :
مرحوم آخوند در نگارش تفسير روش ويژه خود دارد.ابتداء به روش تفاسير ديگر معانى لغات واعراب واختلاف قرائات را مى آورد و پس از آن آراء مربوطه عالمان و مفسران را با تلخيص و گزينش نقل مى كند 52 و گاه به نقد و بررسى آراء واقوال مى پردازد و در مرحله آخر راى خويش را متذكر شده و مستدل مى نمايد. در صفحات زرين اين تفسير گرانمايه ذوق عرفانى و ژرفنگرى عقلانى بگونه اى بس زيبا با عبارات رسا و روان بهم آميخته است : و با توجه به آيات هم مضمون و نگرش به روايات تفسيرى جامع پديد آمده است .تكيه بيشتر مولف به معارف توحيدى است . وى چون به اين ميدان پاى مى نهد به تفصيل مى گرايد و بگستردگى سخن مى راند گواين كه بارها يادآورى كرده است كه عنان قلم را باز گرفته واز گستراندن سخن باز ايستاده است .در ذكر لغات و قراءات و نكات ادبى بيشتراز مجمع البيان و تفسيرفخر رازى سود جسته و در ذكر آراء وانديشه هاى جريانهاى مختلف فرهنگ اسلامى به ملل و نحل شهرستانى مراجعه كرده است . و مطالب خطابى را نوعا از احياء العلوم غزالى گرفته و ساخته و پرداخته است .چينش مطالب داراى ترتيب و نرمى شايسته است ابتداء معانى الفاظ و نكات ادبى است و پس از آن تفسير آيات آنسان كه معمول است و بالاخره به تدريح بحثهاى دقيق حكمى عرفانى در ذيل عناوينى همانند ، حكمه عرشيه (قاعده مشرقيه) [اشاره عرفانيه] و ... حتى گاهى يادآورى مى كند كه مطالب ادقى را نگفته تا موجب فتنه و ضلال سطحى نگران و كوته انديشيان نشود. يااز آن روى كه ديگرالفاظ عرضه و ارائه آن همه معانى والا و ژرف را بر نمى تابند كه :معانى هرگزاندر حرف نايد كه بحر قلزم اندر ظرف نايد دراين مرحله مطالب فراوانى طبق گفته ها و دريافتهاى عرفا مى آورد و گاهى نص بيان آنان را نقل مى كند. ولى با تكيه به اين كه اين سخنان را نه از روى تقليد بلكه به شهود عرفانى دريافته است . بااين همه روش كاراو بر مبناى حكمت متعاليه است . يعنى بيان مطلب و تبيين حقايق ذوقى است براساس برهان واستدلال . وى ازاين مسير دور نيفتاده مطالب ذوقى را آميخته با نگرش عقلانى عرضه مى كند.ازاين روى تفسير وى دراين بعد نيز با تقاسير عرفانى عرفائى چون[ تاويلات كاشانى] تفاوتى بارز دارد53 .استاد بزرگوار سيدجلال الدين آشتيانى كه از آشنايان برجسته به فلسفه وانديشه ها و آراء صدرالمتالهين است درباره اين تفسير چنين نوشته اند:اين تفسير را ملاصدرا بر سوره فاتحه الكتاب و قسمت زيادى از سوره بقره و آيه نور و سوره يس و واقعه و حديد و جمعه والم سجده و طارق والاعلى والزلزال والضحى والطلاق والطلاق و چند آيه ديگر نوشته است . دراين تفسير متعرض اقوال مفسرين و روايات وارده از طريق اهل بيت عصمت و طهارت گرديده است و به ذكر تحقيقات كثيره اى از مبانى حكميه واصول عرفانيه دست زده است .اين كتاب حاوى عمده مبانى و مسائل راجع به مبدء و معاد و معارف حقه است و آراء وافكار عرفانى آخوند بيشتر دراين كتاب[ مجموعه] موجود است . عالى ترين مباحث مربوط به تفسير كه برخى ازاين مباحث را در اول تفسير خود آورده اند در خلال اين كتاب موجوداست و بخصوص تفسير فاتحه الكتاب آخوند اثرى بى نظيراست . قسمتى ازاين تفسير را در شهر مقدس قم تاليف كرده دراول تفسير آيه الكرسى سوره بقره گفته است [فيقول المثبث بلطفه الجسيم محمدالمشتهر بصدرالدين شيرازى مولدا والقمى مسكنا].آخوند ملاعلى نورى برقسمتهايى ازاين كتاب حاشيه هاى دقيق و لطيف نوشته كه با كتاب در سنه 1322 هق در طهران به چاپ سنگى رسيده است در معانى آيات به نحو مرسوم و معهود در بين اهل تفسير به تفسير [بيضاوى] اهميت داده است و دراحاطه به اقوال مفسران انواع واقسام تفسيراز تفاسيرادبى و عرفانى و حكمى و مشارب مختلف در تفسير كم نظيراست . 54 بارى تفسير ناتمام و گرانسنگ ملاصدرا را در جامعيت و ژرف نگرى و استوارى لطف بيان و نگرش عالمانه و محققانه در سير تفسيرنگارى بايد تحولى عظيم به شمار آورد.چاپهاى اين تفسير:
تفسير ملاصدرا به سال .1322 در طهران به چاپ سنگى همراه با تعليقات[ آخوند ملاعلى نورى] انتشار يافته بود سوره حمد و قسمتى از سوره بقره (آيه الكرسى ) و آيه نور نيز جداگانه در تهران نشر يافته بود. پس ازاين چاپ چاپ تفسير به حروفچينى و به اشراف و تصحيح آقاى سيدعبدالله فاطمى آغاز مى شود و جلداول آن شامل تفسير سوره حمد و قسمتى از سوره بقره به سال 1352 نشر مى يابد وادامه آن متوقف مى گردد.پس از توقف چاپ حروفى تفسير فاضل محقق جناب آقاى محسن بيدارفر چاپ تفسير را با تحقيق و تعليق وارجاع به مصادر با دقت و شايستگى آغاز كردند و مجموع آن را در 7 جلد انتشار داده اند.جلدهاى 1 تا 3 شامل تفسير سوره حمد و بقره است تا آيه 65 جلد 4 شامل تفسير[ آيه الكرسى] و[ آيه نور] جلد 5 شامل سوره[ يس] جلد 6 شامل سوره هاى[ سجده] و[ حديد]. و جلد 7 شامل سوره هاى[ واقعه] [جمعه] [ طارق] [ اعلى] [ زلزال] .مجموعه 7 جلداين چاپ در حروفچينى تحقيق تصحيح به شايستگى دقت و زيبائى سامان يافته است . محقق محترم در پانوشتها منابع احاديث و اقوال را نشان داده و گاه توضيحاتى پيرامون لغات و مطالب متن افزوده است . در پايان مجلدات فهرستهاى فنى آمده است بسيار دقيق و سودمند. فهرست آيات روايات اعلام موضوعات و نيز فهرست اصطلاحات و مفاهيم كه سودمندى و كارآمدى فهرست اخير براهل فن پوشيده نيست .افزون بر كارهاى پژوهشى محقق محترم مقدمه اى دارند بر جلداول مفصل وارزشمند پيرامون : زندگانى ملاصدرا ابعاد فكرى وى فهرست دقيق آثار و چگونگى تدوين تفسير و مسائل سودمند ديگر.اين چاپ همراه است با تعليقات ملاعلى نورى در پايان مجلدات .مولف تفسير:
پيشتر با نگاهى اجمالى به شخصيت و زندگانى فيلسوف بزرگ اسلام صدرالمتالهين منابع شرح زندگى وى راارائه داده ايم 55 .../ ( 82 ) 25. تفسير گازر مقدمه صفحه (ى ).يادآورى كنيم كه اين نگاه گذرا به تفسير گرانقدر صدرالمتالهين را براساس يادداشت دوست فاضل و سختكوش جناب آقاى محسن بيدارفر كه بدرخواست ما نوشته بودند تنظيم گرديد وى سالهاست كه مشغول تحقيق دقيق و نشر شايسته و محققانه اين تفسيراست كه چگونگى كار و را در متن مقاله توضيح خواهيم داد1. نام تفسيرابوالفتوح مورداختلاف است .اين شهر آشوب با عنوان ياد شده از آن كرده اند (معالم العلماء.141) و شيخ منتخب الدين روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن ناميده است . (فهرست شيخ منتخب الدين ) مرحوم ميرزا محمدخان نيز همين عنوان را پسنديده و نوشته اند: بدون شبهه روح تصحيف روض است بقرينه تصريح جميع ماخذ ديگر آتى الذكر و نيز بقرينه ../ ( 81 ) تصريح خوداين شهر آشوب در كتاب ديگر خود مناقب (مقالات قزوينى ج...(27.1 .2. قبل از تفسير شيخ چند تفسير ديگر به زبان فارسى نوشته شده بود پس از ترجمه تفسير كبير طبرى كه به دستور منصور بن نوح و بهمكارى جمعى از دانشمندان و فضلاى ماوراءالنهر ترجمه شده بود (سبك شناسى ج 1.168) تفسيرى ديگر بفارسى نگاشته شد با عنوان تاج التراجم تفسيرالقرآن الاعاجم بقلم عمادالدين ابوالمظفر طاهر بن محمداسفراينى (م 471) (كشف الظنون ج 1.268 تاريخ ادبيات در ايران ج 2.903) و پس از آن ابونصراحمدبن حسن سليمانى زاهدى تفسيرى به پارسى نوشت كه به تفسير زاهدى معروف است . و بالاخره تفسير سورآبادى است .ازابوبكر عتيق بن محمد هروى سورآبادى (تاريخ ادبيات درايران ج 2.902 تحقيق در تفسيرابوالفتوح ج 1.58).3. تفسيرابوالفتوح ج 1.1 چاپ مرحوم آيه الله شعرانى .4. مجالس المومنين ج 1.490.5. فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس ج 3.25.5. فهرست كتابخانه مدرسه عالى سپهسالار - شهيد مطهرى ج 1.131.6.تفسيرابوالفتوح ج 1.26 - 24 مقدمه . و نيز نگاه كنيد به تحقيق در تفسيرابوالفتوح ج 1.236 - 230 كه ضمن اشاره به اين جنبه تفسير فهرستى از مباحث كلامى را آورده است .7.تحقيق در تفسيرابوالفتوح رازى ج 1.23 مولف فهرست مفصلى از مباحث كتاب ارائه داده است صفحات 250 - 236.8. مدرك پيشين .214221. آقاى دكتر عسكر حقوقى مجموع بخشهاى مربوط به قصص انبياء و تاريخ امتهاى گذشته را يكجا گرد آورده و به عنوان جلد سوم تحقيق در تفسيرابوالفتوح رازى به چاپ رسانده است .9. تفسيرابوالفتوح ج 8.42.10. مدرك پيشين ج 1.26 مقدمه .11. مدرك پيشين .27.12. تاريخ ادبيات درايران ج 2.965.13. تفسيرابوالفتوح ج 2391 مقدمه .14. تحقيق در تفسيرابوالفتوح رازى ج .15. معالم العلماء .141.16. رياض العلماء ج 2.158.17. مستدرك الوسائل ج 3.487.18. خدمات متقابل اسلام وايران .459.19. مجالس المومنين ج 1.490.20. تحقيق در تفسيرابوالفتوح رازى ج 1.196.21.تعلقات تقض ج 1.161171 يادآورى مى كنيم كه مقاله مرحوم قزوينى در پايان چاپ مرحوم شعرانى نيز آمده است و در ضمن مجموعه مقالات وى تجديد چاپ شده است ج 1.998.22. تفسيرابوالفتوح ج 7.مقدمه نثر طوبى /0223. 59.1 روض الجنان ج 16.10 مقدمه .24. مدرك پيشين .15. براى آشنائى بيشتر با تفسيرابوالفتوح رك : تعليقات نقض ج 1.مقدمه مرحوم شعرانى بر تفسير فهرست كتابخانه مدرسه شهيد مطهرى ج 1.129 تاريخ ادبيات درايران ج 2.964 و نيز مراجعه كنيد به كتاب سودمند تحقيق در تفسيرابوالفتوح رازى26. مدرك پيشين .(م ).27.مدرك پيشين (مج ) براى آشنائى بيشتر با تفسير گازر رك : فهرست كتب خطى آستان قدس ج 1.447 چاپ دوم فهرست كتابخانه مدرسه شهيد مطهرى ج 1.101 مقدمه تفسير گازر و لا..28. مستدرك الوسائل ج 3.488.29. مقالات قزوينى ج 1.156.30. رياض العلماء ج 2.156.31. مجالس المومنين ج 1.490.32. ريحانه الادب ج 7.226.33. رياض العلماء ج 2.161 مستدرك الوسائل: ج 3.487 مقالات قزوينى ج 1.43.34. مرحوم محدث ارموى ج 2.161 مستدرك الوسائل ج 3.487 مقالات قزوينى ج 1.43.34. مرحوم محدث ارموى با دقت و موشكافى ويژه خود 554 را به عنوان سال وفات ابوالفتوح تعيين كرده اند .تعليقات نقض ج 1.161 - 155.35. خدمات متقابل اسلام وايران461 .36. رياض العلماء ج 5.301.37. الذريعه ج 25.124.38. الذريه ج 24.360. تفسير برهان پس از چاپ دو جلد بقطع رحلى بزرگ كه به سال 1032 به چاپ حروفى و با تصحيح مقابله آقاى سيدمحمود موسوى زرندى انتشار يافته است و همين چاپ بارهاى باراست كه تجديد شده است .39 امل الامل ج .40 .341.2
40. ريحانه الادب ج 1.233.41. لولوه البحرين .63.42. همان مدرك .64.43. اعيان الشيعه ج 10.249.44.رياض العلماء ج 5.300. براى آگاهى بيشتراز شرح حال و آثار روى رك : رياض العلماء ج 50.298 اعيان الشيعه ج 10.249 لولوالبحرين .63 روضات الجنات ج 8.181 انوارالبدرين 136.ريحانه الادب ج 1.233 فوائدالرضويه .705 الكنى و الاالقاب ج 3.107 مستدرك الوسائل ج 3.389 و نيز بنگريد به كتاب سودمند زندگينامه علامه بحرينى سيدمحمد برهانى .45. نورالثقلين ج /02/146. امل الامل ج 2.154.47. روضات الجنات ج 4.213.48. نورالثقلين ج 1(ج) .49. امل الامل ج 2.154.50. براى آگاهى بيشتر رك : رياض العلماء ج 3.147 روضات الجنات ج 4.213 امل الامل ج 2.154 الذريعه ج 14.43 ريحانه الادب ج /0351. تفسيرالقرآن الكريم ج /06/652. همان مدرك .141.53. همان مدرك ج 4.161و116.