شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری - نسخه متنی

مصاحبه شوندگان: محمد هادی معرفت، سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی، حسین شمس، ابوطالب تجلیل تبریزی، ابوالقاسم ستوده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولى كيست نداند ال آن نوع بازيها با شطرنج به صورت بردوباخت است. بنا بر اين اگر بردوباخت باشد فتواى همه فقها از جمله اين دو بزرگوار برحرمت آن است. متاسفانه برخى اين قيد را ناديده مى گيرند و سوء استفاده مى كنند.فقه اهل بيت :

لطفا درباره ديدگاه ايشان در ولايت فقيه و تفاوت آن با نظريه امام خمينى بفرماييد.

استاد لنگرودى:

ايشان هيچ مرحله از ولايت را براى فقه معتقد نيست و حتى حق تصرف در خمس را ندارد تا چه رسد به اجراى حدود و قصاص و قضاوت و ديگر امور اجتماعى.

اين كجا و نظريه حضرت امام كجا كه معتقد است فقيه ولايت مطلقه دارد. همان ولايتى را كه براى پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) معتقد است براى فقيه جامع الشرايط هم مى پذيرد. البته به نظر ما مبانى مرحوم آقا سيد احمد خوانسارى در عدم ولايت فقيه ناتمام است. به نظر ما فقها براجراى حدود و ديات و قضاوت و ديگر شوون اجتماعى ولايت دارند و اگر فقيهى جامع الشرايط متصدى كار شد فقهاى ديگر نمى توانند اخلال كنند. ولى ولايت فقيه را به آن گستردگى كه سيدنا الاستاذ حضرت امام فرمودند نيز نمى پذيريم واين كه فقيه همانند پيامبر و امام ولايت داشته باشد به نظر ما اين هم نا تمام است. لذا آنجا كه اعمال ولايت به امور شخصى افراد بر مى گردد مانند طلاق زن ولايت ندارد حتى اگر مصلحت هم باشد. يا آنجا كه موجب تصرف در اموال شخصى آنان مى گردد مانند خراب كردن خانه هاى مردم براى توسعه خيابانها و امثال آن، جايز نمى دانم مگر درحد ضرورت و اضطرار نه با وجود مصلحت. به علاوه در بسيارى موارد نمى توانيم مصلحت واقعى را تشخيص دهيم و به انحراف مى رويم. قضيه ابان بن تغلب با امام صادق (ع) را شنيده ايد كه درموضوع ديه انگشت زن كه تا دو انگشت ديه آن با انگشت مرد مساوى است و از دوبه بالا به نصف تبديل مى شود. ابان به امام صادق(ع) عرض مى كند:

من وقتى اين سخن را در كوفه شنيدم گفتم اين حرف شيطان است . امام (ع) مى فرمايد:

ابان گرفتار قياس شده اى دين خدا را با عقول نمى شود فهيمد. خلاصه ما اصل ولايت فقيه را برشوون اجتماعى برخلاف آيت اللّه آقا سيد احمدخوانسارى معتقديم ولى در گستردگى آن با سيدنا الاستاذ حضرت امام اختلاف نظر داريم كه در رساله اى مستقل به اين موضوع پرداخته ايم.فقه اهل بيت:

فرموديد ايشان براى فقيه حتى در تصرف در خمس نيز ولايت را نمى پذيرفته است. اگر ممكن است بيشتر توضيح بفرماييد.

استاد لنگرودى:

مى دانيد از مباحث مطرح درخمس اين است كه آيا خمس حق وحدانى است و سادات از موارد مصرف هستند كه امام يا حاكم اسلامى بايد آنها را نيز اداره كند يا سهم امام و حق سادات جدا هستند.

برخى ازفقيهان مانند حضرت امام(ره) خمس را يك حق مى دانستند آن هم در اختيار امام و حاكم اسلامى. براين مبنا فقيه، هم سهم امام و هم سهم سادات را در اختيار مى گيرد و در موارد آن مصرف مى كند. ولى آنها كه سهم سادات را حق آنها مى دانند براى اينان تصرف در سهم سادات مشكل است هرچند معتقد به ولايت فقيه هم باشند. به خصوص اگر آن فقيه خود از سادات نباشد. حتى اگر سيد هم باشد در حد خاصى مى تواند تصرف كند. مرحوم آقا سيد احمد خوانسارى چون ولايت فقيه را معتقد نبود براى تصرف در تمام خمس مشكل داشت .لذا از افراد خمس بده و كالت مى گرفت و اجازه مى خواست آن را نزد يكى از تجار امين به امانت مى گذاشت و درصورت نياز حواله مى داد. فقه اهل بيت:

از موارد ديگرى كه نظريه علمى و تحقيقى ايشان برخلاف مشهور است و در فقه مى تواند منشا اثر باشد، بفرماييد.

استاد شمس:

همانطور كه در جامع المدارك ملاحظه مى كنيد ايشان برخلاف مشهور معتقد است قاضى مى تواند به علم خود عمل كند چرا كه علم قاضى را يكى از راههاى كشف حقيقت در داورى مى داند.

ادله مشهور را مورد نقد و بررسى قرار مى دهد و بر اين باور است كه نمى توان از روايت نبوى شريف انا اقضى بينكم بالبينات و الايمان حصر قضاوت در صورت وجود بينه و سوگند را فهميد بلكه علم قاضى نيز خود طريقى براى داورى است. مى دانيد كه اين موضوع از مسائل دامنه دار و جنجالى فقه است و ثمرات مهمى دارد. يكى ديگر از نظرات ايشان كه با مشهور مخالف است دربحث ليالى مقمره است. ايشان همانند حضرت امام در طلوع فجر بين شبهاى مهتابى و غير مهتابى فرق مى گذارند و معتقدند در شبهاى مهتابى فجر صادق ديرتر محقق مى شود. روايتى هم در تاييد نظريه خويش مى آورد و دلايل مشهور را مبنى بر عدم تفاوت، نقد مى كند و مورد مناقشه قرار مى دهد. به نظر مى رسد نظريه مشهور درست است وط ى مباحث مفصلى كه دراين موضوع داشته ايم ايرادات ايشان رابرنظر مشهور مورد مناقشه قرار داده ايم و در نهايت نظر مشهور را ترجيح داده ايم.فقه اهل بيت :

درپايان از حضرت آيه اللّه شمس تقاضا مى كنيم به فضلاى جوانى كه مى خواهند با تاسى به اين بزرگان درراه تحقيق گام نهند و به پژوهشهاى فقهى بپردازند توصيه هايى بفرمايند.

استاد شمس:

براى طلاب و فضلايى كه مى خواهند در فقه كار و تلاش نمايند چند نكته را ياد آورى مى كنم:

1- فراگيرى مقدمات اجتهاد و فقاهت و تبحر در علوم لازم در استنباط. عمده مقدمات علم فقه اصول است. هرچه فرد در اصول قوى تر باشد فقهش پخته تر و قوى تر خواهد بود. علم رجال نيز نقش به سزايى دارد كه نياز به تتبع و ممارست دارد.

2- اهميت دادن به ديدگاههاى فقهاى گذشته به ويژه قدماى فقها و متون فقهى مانند مقنعه، مقنع، هدايه، مراسم و... .

3-همت در فهم درست سخن قدما و استوانه هاى فقهى و پرهيز از تك روى در مسائل فقهى.

4- مشورت و مذاكره با اساتيد فن و توجه به فروعات و شقوق مختلف مسائل.

5- پرهيز از اظهارات غير تخصصى و شتاب زده در مسائل فنى فقه.

6- اعتقاد به اين كه فقه مى تواند پاسخ گوى تمام نيازهاى جامعه باشد و براى فهم و درك حقايق فقهى بايد ممحض در فقه شد و از پراكنده كارى اجتناب نمود.

نكته ديگر كار مداوم در فقه و موضوعات فقهى است.

چه بسا ممكن است بانگاه مجدد به ادله به نظريه اى جديد رسيد. تنها به خاطر پاسخ به استفتا نبايد كار كرد. با قدرت نقادى بايد كتب فقهى را مورد مطالعه قرار داد شايد مطلب ديگرى فهميده شود. قدرت نقادى مرحوم آيت اللّه آقا سيد احمد خوانسارى قابل تحسين است. مرحوم آيت اللّه ميلانى گاه مطلبى كه پيش مى آمد به من مى فرمودند:

فلانى بايد مسائل را ديد يعنى نياز به كار و تحقيق دارد. فقه دائما تلاش مى خواهد و رد فروع براصول بايد مستمر باشد.

7- درمسائل نوپيدا از موضوع نقش زمان و مكان دراجتهاد و استنباط و مبانى فقهى امام خمينى نبايد غافل بود.

/ 4