بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«وَ اِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرََفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيهاَ القَوْلَ فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا»1(و هنگامي كه بخواهيم شهر و دياري را هلاك كنيم نخست اوامر خود را براي «مترفين» آنها (ثروتمندان مست شهوت) بيان مي داريم، سپس هنگامي كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند، آنها را شديدا درهم مي كوبيم).راغب در مفردات گفته: كلمه «ترفه» به معناي توسعه در نعمت است وقتي گفته مي شود «اترف فلان» و يا (فلاني مترف است) معنايش اين است كه فلاني را نعمت از حد گذشته است تا آنجا كه مي گويد: مراد از «مترفين» در جمله «امرنا مترفيها» همان كساني هستند كه آيه شريفه: «فَأَمّاَ الإِنْسانُ إِذا ماَ ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نعمّه» (خداوند وقتي انسان را آزمايش كند او را اكرام نموده و غرق در نعمتش مي سازد).مرحوم «طبرسي» در «مجمع البيان» گفته است: ترفه به معناي نعمت است، ابن عرفه در معناي آن گفته: مترف كسي را گويند كه افسارش را رها كرده باشند، هرچه دلش خواست بكند، و جلويش را نگيرند.از اين آيه استفاده مي شود خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بيان دستوراتش كسي را مؤاخذه و مجازات نمي كند، بلكه نخست به بيان فرمانهايش مي پردازد، اگر مردم از در طاعت وارد شدند و آنها را پذيرا شدند چه بهتر كه سعادت دنيا و آخرتشان در آن است و اگر به فسق و فجور و مخالفت برخاستند و همه را زير پا گذاشتند، اينجاست كه فرمان عذاب درباره آنها تحقق مي پذيرد و به دنبال آن هلاكت است.ممكن است كسي بگويد چرا امر شدگان تنها «مترفين» هستند؟ در پاسخ مي گوئيم در بسياري از جوامع «مترفين» سردمداران اجتماع هستند و ديگران تابع و پيرو آنها مي باشند. به علاوه منشأ غالب مفاسد اجتماعي نيز ثروتمندان از خدابي خبري هستند كه در ناز و نعمت و عيش و نوش و هوس غرقند و هر نغمه اصلاحي و انساني و اخلاقي در گوش آنها ناهنجار است به همين دليل هميشه در صف اول در مقابل پيامبران ايستاده بودند و دعوت آنها را كه به نفع عدل و داد و حمايت از مستضعفان بوده هميشه بر ضد خود مي ديدند، روي اين اصل در آيه به خصوص ياد شده است زيرا كه ريشه اصلي فساد همين گروهند.در آيه ديگر مي خوانيم: «وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفُوها اِنّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»2 (در هيچ شهري پيامبري نفرستاديم مگر آن كه ثروتمندان آن گفتند: ما به آنچه فرستاده شده ايد، كافريم).از آيه شريفه استفاده مي شود كه در وحله اول طبقه پائين اجتماع از پيامبران حمايت كرده اند و نيز ثروتمندان در ابتداي امر به مبارزه برخاسته اند زيرا پيامبران از عيّاشي و خيره سري آنها جلوگيري كرده و به تعديل و انصاف وادار مي نمودند و آن بر خلاف ميل خودكامگان بود.و ناگفته نماند كه ماده «ترفه» در سرتاسر قرآن مجيد در مقام مذمت به كار رفته است.ممكن است عذاب الهي به «مترفين» به دست گروه محروم جامعه نازل شود و آنها توسط اين گروه به سختي درهم كوبيده شوند، زيرا شكاف عميقي كه بين اين دو طبقه ايجاد مي شود، مايه انعدام آن اجتماع مي باشد. آري كمتر فسادي در عالم ظاهر مي شود و كمتر جنگ خونيني است كه نسلها را قطع و آباديها را ويران سازد، منشأ آن اسراف و افراط مترفين جامعه در استفاده از نعمتهاي الهي نبوده باشد.به گفته «جان بويدار» در مقدمه خود بر كتاب «انسان گرسنه» سيرها دوست ندارند درباره گرسنگي ديگران گفتگو كنند و اين مسأله اي است در عالم سياست هرگز مورد توجه و علاقه آنها نبوده است با اين حال در طي قرون و اعصار گرسنگي خود را به خطرناكترين صورتهاي سياسي نشان داده است. وقوع انقلاب كبير فرانسه را به سال 1789 گرسنگي تسريع كرد و نهضتهاي انقلابي كه حوالي سال 1840 روي دادند همه به علت گرسنگي بود. در انگلستان جمعيتي كه خواهان قانون اساسي بود، فرياد مي زد: «يا نان يا خون» و هنگامي كه دولت موفق شد خواربار ارزان و فراوان وارد كشور كند روح انقلابي انگلستان محو و ناپديد شد. اما سرانجام امروز با همه ديري، شروع كرده اند به اين كه قبول كنند گرسنگي وحشتناك ترين درد فقر است و اين درد از مهمترين علل اساسي طغيان آسيائيها عليه سلطه اقتصادي قدرتهاي اروپائي است. و مادام كه ملتها بدانند و اعتقاد داشته باشند كه گرسنگي و فقر آنها دردهاي بيهوده اي هستند محال است كه توپها بتوانند از اين طغيان جلوگيري كنند...».3.
استفاده از زينت ونه از كالاهاي لوكس
كساني كه در مصرف، كالاي لوكس به كار مي برند و حتي مساجد و اماكن مذهبي را با لوسترهاي گرانقيمت و اشياء آنتيك و ميزها و مبلهاي منبّت كاري بسيار گرانقيمت آرايش مي دهند، در جواب اين سؤال كه چرا كالاهاي غير ضروري آنهم بدين گرانبهائي را به كار مي برند، استدلال مي كنند كه در اسلام استعمال زينت آلات تجويز شده است.غافل از اين كه زينتي كه براي مسلمانان تجويز شده است، غير از استفاده از كالاهاي لوكس و غير ضروري مي باشد. در مورد استفاده از انواع زينتها، اسلام مانند تمام موارد، حداعتدال را انتخاب كرده است نه مانند بعضي كه مي پندارند استفاده از زينتها و تجملاّت هرچند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسائي است و نه مانند تجمّل پرستاني كه غرق در زينت و تجمل مي شوند.