كارآمدى نظام جمهورى اسلامى ايران - کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران - نسخه متنی

مصاحبه شونده: اکبر هاشمی رفسنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كارآمدى نظام جمهورى اسلامى ايران

پيش از گفت و گو

اينك بيش از دو دهه از استقرار نظام جمهورى اسلامى مى گذرد. در اين مقطع, كارآمدى نظام جمهورى اسلامى, چنان كه به تفصيل در سرمقاله اين شماره آمده, از عمده ترين مباحث روز به شمار مى رود و زمينه پرسشهاى بسيارى را فراهم ساخته است. حجم عملكرد, تحولات و رويدادهاى دو دهه گذشته را بايد بسيار وسيع تر از مقطع زمانى آن دانست و گزافه نيست اگر آن را در حجم يك قرن بشماريم. بررسى و تحليل كامل موضوع مهم كارآمدى نظام در اين حجم گسترده و با ويژگى هايى كه اين نظام را از ديگر نظام هاى سياسى متمايز مى كند, در يك يا چند پژوهش, كارى دست يافتنى نيست. اما نمى توان پرسش ها, ابهام ها و يا شبهه افكنى ها را به عذر گستردگى بحث ناديده انگاشت. نيك مى دانيم اين مسأله در طول سال هاى پس از پيروزى, همواره مورد توجه مسؤولان نظام و صاحب نظران بوده است اما ترديدى نيست كه همچنان به عنوان يك (مسأله اساسى) و يك (پرسش مهم) به شمار مى رود; هم براى طرفداران نظام و هم براى ديگرانى كه به ديده ترديد يا انكار مى نگرند.

اين مهم و پرسش هاى پيرامونى آن را با آيت الله آقاى هاشمى رفسنجانى در ميان گذاشتيم. شخصيتى كه يكى از پيشگامان بارز دوران مبارزه و انقلاب به شمار مى رود و از فرداى پيروزى تاكنون از سكانداران اصلى نظام اسلامى بوده است. ايشان نيز با روى باز به استقبال پرسش ها آمد و فرصت ادامه بحث را تا بررسى همه محورهاى مورد نظر در اختيار مجله گذاشتند و اين چنين بود كه مجله طى چهار جلسه و در حجم بيش از شش ساعت, توانسته است مسايل كارآمدى نظام اسلامى را در خدمت ايشان مطرح كند. مشروح اين مصاحبه در دو بخش سامان يافته است. ضمن تقديم نخستين بخش مصاحبه, صميمانه از رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام سپاسگزاريم.

حكومت اسلامى: در آغاز از اينكه اين فرصت را در اختيار ما گذاشتيد و اجازه داديد پرسشهاى مورد نظر را در خدمتتان مطرح كنيم صميمانه سپاسگزاريم. موضوع كارآمدى نظام جمهورى اسلامى, مسأله مهمى است هم براى خود ما و هم براى كسانى كه از بيرون, اين نظام را مى بينند, چه افرادى كه علاقه مند به ما هستند و چه كسانى كه بيگانه به شمار مى روند. به هر حال توجه آنان به اين موضوع است كه نظام اسلامى به چه ميزان كارآيى داشته است؟ از محضر شما درخواست مى كنيم كه اين موضوع هم از جنبه نظرى و هم در ابعاد عملى آن مورد بررسى قرار گيرد. در آغاز بحث نخستين نكته مورد توجه اين است كه با توجه به اينكه نظام ما يك نظام دينى است, موضوع (كارآمدى) در نظام دينى چقدر اهميت و ارزش دارد و آيا در نظام دينى اساساً دغدغه اى به نام كارآيى و كارآمدى دين و نظام مبتنى بر آن بايد داشته باشيم و يا آنچه به ما مربوط مى شود اين است كه يك سرى نظرات و احكام و اسلام وجود دارد و ما مسؤول پياده كردن آنها هستيم, حال, نظام كارآمدى براى نظام دينى چه اهميتى دارد و در چه جايگاهى قرار مى گيرد؟ اين گفت و گو براى ما مى تواند سرآغاز يك بحث گسترده باشد
و طبعاً راهنمايى هاى حضرت عالى فتح باب خوبى براى بحث خواهد بود.

ـ بسم اللّه الرحمن الرحيم. با توجه به اهميت موضوع مناسب است با ذهن باز, مسايل را مطرح و بحث كنيم. اينكه مطرح كرديد آيا لازم است درباره كارآمدى نظام بحث شود يا نه, يقيناً لازم است, مخصوصاً الآن كه اصلِ كارآمدى نظام اسلامى مورد ترديد قرار مى گيرد. فرض ما اين است كه اسلام دين خاتم است و براى سعادت بشر بهترين راهنما و براى زندگى كارآمدترين دستورات را دارد. اين از مسلّمات ما مى باشد و قرآن نيز در اين باره صراحت دارد.

برخلاف عده اى كه مى گويند ما كارى به اين جهت نداريم كه نظام اسلامى كارآمد هست يا نه, ما معتقديم كارآمدى, يك مسأله جدّى است. زمانى كه قرآن و بسيارى از منابع دينى ما به همه مسايل زندگى فردى و اجتماعى مى پردازد, چرا ما به اين موضوع نپردازيم؟ مهمتر اينكه اگر نظام دينى كارآمد نباشد, مردم آن را نمى پذيرند. مگر انسان مى خواهد راهى جز سعادت خودش را طى كند. ممكن است برخى گمان كنند اين سعادت مربوط به آخرت است نه دنيا; ولى قرآن, منابع دينى, سنت پيغمبر و سيره معصومين متوجه سعادت دنيوى و اخروى مردم مى باشد. دين و حكومت اسلامى بايد دنيا و آخرت ما را آباد كند و اثبات اين مسائل خيلى مشكل نيست. لذا شما با منابع روشنى كه داريد خيلى زود مى توانيد از اين مقدمه بگذريد. مردم مسلمان نمى پذيرند كه گفته شود اسلام كارى به دنيا ندارد, حكومت نمى خواهد و دنبال آخرت است. منابع ما, احكام ما, عقايد ما, همه اين را ثابت مى كند كه دنيا و آخرت با هم است.

حكومت اسلامى: اينكه اسلام نسبت به دنيا نظر و توجه دارد و خواهان سعادت دنيوى نيز مى باشد مورد قبول است و ترديد نيست. پرسش اين است كه ما وقتى به عنوان يك تجربه عملى, حكومت اسلامى را تشكيل مى دهيم آيا در اينجا نيز بايد اهتمام داشته باشيم كه اين نظام پاسخگوى خاص مردم باشد يا نه؟ يعنى در تجربه عملى آيا بايد اين پاسخها را ببينيم و ارزيابى كنيم يا نه؟ چون اين خود, آثار و لوازمى را در پى دارد؟ به عنوان مثال در تئوريهاى بشرى وقتى پذيرفته مى شود كه تجربه و كارآمد بودن, يك ملاك است, بر اين اساس تئوريهاى خودشان را محك مى زنند و دستكارى و تصحيح مى كنند تا به كارآمدى برسند و تجربه موفقى داشته باشند. لذا اگر ما مسأله كارآمدى را بپذيريم بايد به اين لوازم نيز ملتزم شويم, يعنى اگر نظام كارآمد نيست تجزيه و تحليل كنيم براى چه؟ اگر به فهم ما بر مى گردد بايد اين فهم را دستكارى كنيم تا به كارآمدى برسيم. آيا شما به اين معنا معتقد هستيد كه بايد به بحث كارآمدى اهتمام ورزيد؟

ـ اگر در جايى ما نتوانستيم كارآيى حكومت اسلامى را در عمل ببينيم, قطعاً بايد مطالعه كنيم و ببينيم در كجا راه را اشتباه رفته ايم, آيا در فهم اسلام مشكل داشته ايم يا در اجراى آن؟ اجتهاد ما از اسلام, سيستم اجرايى, موانع خارجى و خيلى چيزهاى ديگر مى توانند دخالت داشته باشد.

حكومت اسلامى: بايد بپذيريم كه در بحث كارآمدى نظام, هر مشكلى كه پيش آمد قهراً سرايت مى كند به درك و فهم ما از اسلام و آنها را بايد مورد تجديد نظر قرار دهيم. يك بار حضرت امام فرمودند كه اگر ما در بحثهاى طلبگى گرفتار شويم نظام مشكل پيدا مى كند.

ـ الآن يادم نيست كه منظور امام چه بوده است, من اعتقادم اين است كه اگر حكومت اسلامى در عمل موفق نشود بايد ببينيم موانع خارجى و شرايط بيرونى مانع شده يا, بد فهميديم و بد اجرا كرديم. بايد به منابعمان برگرديم و دوباره بررسى كنيم كه مشكل در فهم ما بوده است يا نه؟ اگر عامل خارجى مانع نباشد و اگر اسلام را درست فهميده باشيم و در عمل نيز خوب اجرا كرده باشيم ولى در عين حال حكومت اسلامى كارآيى نداشته باشد, آن وقت ممكن است در كارآيى دين شك شود و من مطمئن هستم به آنجا نمى رسد.

حكومت اسلامى: براى قضاوت درباره كارآمد بودن يك نظام به نظر شما چه ملاكهايى كلى وجود دارد؟

ـ مردم و عقلا در هر شرايط زمانى و مكانى انتظاراتى از يك سيستم حكومتى دارند, با توجه به مجموعه امكانات و واقعيات, اگر نظام نتواند انتظارات عقلايى موجود را پاسخ دهد بايد بگوييم اين نظام كارآمد نبوده است. اگر به اجرا و موانع خارجى برنگردد.

حكومت اسلامى: شما در حكومت دينى معيار را چه مى دانيد؟ آيا معيار را خواست مردم قرار مى دهيد و حكومت را با آن مى سنجيد؟ در اين صورت ميان حكومت دينى و غير دينى از نظر كارآمدى, تفاوتى نيست؟

ـ امكان دارد مردم بعضاً تمايلاتى داشته باشند كه با مصالح واقعى انسان, جامعه و آينده تطابق نداشته باشد و يا مفاسدى بر آن مترتب باشد. حكومتهاى امروز دنيا يكى از وظايف خود را اصلاح تمايلات مخرب و كنترل آن مى دانند. در حكومت دينى نيز اينگونه نيست كه صددرصد مطابق تمايل مردم عمل شود, بلكه مجموعه اى از خواست مردم, مصالح و نيازهاى رشد معنوى انسان, سعادت اخروى و برخى امور ديگر بايد در نظر گرفته شود.

حكومت اسلامى: يعنى در واقع خواست مردم يكى از عوامل است؟

ـ يكى از عوامل مهم است. خواست مردم ابعاد وسيعى دارد اين خواسته ها از اصل نظام شروع مى شود و مسايل اقتصادى, سياسى, شيوه هاى ريز زندگى, مسايل اخلاقى, فرهنگى و تفريحى را در بر مى گيرد. با توجه به اينكه خواستهاى مردم مختلف و حتى متضاد است به ناچار در زندگى اجتماعى از ملاكى به نام (اكثريت) نيز پيروى مى شود. اكثريت نيز گاه نسبى است و گاه ضعيف, ولى در زندگى جمعى يك ملاك اصلى به شمار مى رود. در چهارچوب نظام اسلامى حتماً بايد به خواست مردم توجه شود.

حكومت اسلامى: محور نخست پرسشهاى ما به كارآيى و عملكرد نظام جمهورى اسلامى در دو دهه گذشته بر مى گردد و طبعاً سؤالات زيادى را در خود دارد. حضرت عالى بارها در گزارشهايى كه از عملكرد نظام و دوران سازندگى ارائه كرده ايد به اين امور پرداخته ايد اما مى خواهيم در اين بحث, يك مقدار فراتر از آن باشد و عملكرد كل نظام و انقلاب را در دو دهه گذشته شامل گردد. مشخصاً پرسش ما اين است كه اينك پس از يك دوره بيست ساله از پيروزى انقلاب اسلامى, انقلاب با داعيه كارآمدى دين در مديريت جامعه و ضرورت عهده دارى حكومت اسلامى, نظام مقدس جمهورى اسلامى را بنا نهاد, به نظر حضرت عالى نظام اسلامى به چه ميزان توانسته است كارآمدى حكومت اسلامى را در عمل به اثبات برساند و شواهد آن در عرصه هاى مختلف چيست؟ آنچه در اين بخش مورد نظر است نگاهى كلى به اين پرسش مى باشد و پرسشهاى جزئى تر و مشخص ترى در همين خصوص وجود دارد كه در ادامه عرض خواهد شد.

ـ من فعلاً سؤال كلى شما را پاسخ مى دهم. در يكى, دو سال اخير, اين بحث كه آيا نظام اسلامى كارآيى لازم را دارد يا نه, به صورت جدّى مطرح شده است. البته اين بحث از اول نيز مطرح بود و حتى پيش از انقلاب نيز اين موضوع جزء بحثهاى ما در زندان و با ديگر گروههاى سياسى بود. فكر مى كنم پس از شهريور 1320 كه فضاى سياسى ايران باز شد اين بحث نيز مطرح بود. من در سال 1327 به قم آمدم, از همان موقع مواجه با اين مسأله بودم كه آيا دين به عنوان نظام حكومتى مى تواند كارآيى داشته باشد يا نه؟ بعدها فضاى سياسى كشور بگونه اى شد كه امكان پيروزى انقلاب مى رفت لذا اين بحث كاملاً جدى مطرح شد. آن زمان ما با ذهنيات خود و با استناد به مبانى دينى, سخن مى گفتيم و نمى توانستيم يك مورد عملى را شاهد بياوريم, پس از پيروزى انقلاب نيز از همان اول اين بحث شروع شد كه آيا اساساً نظام ما بايد اسلامى باشد يا نباشد؟

/ 9