آل سعود و عربستان سعودی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آل سعود و عربستان سعودی - نسخه متنی

محمدحسین مشایخ فریدنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


صفحه 136

و لباسشان را مى ربودند.(1) به مشاهد كربلا هر اهانتى توانستند كردند و جواهرات نفيس و پرده ها و قنديلها و هر چه طلا و نقره و اشياء گرانبها و نذورات كه در خزانه حرمها بود يغما كردند. سپس اشياء غارتى را بر شتران بار كرده به طرف نجد بازگشتند. مى خواستند نجف را نيز ويران و قتل عام كنند ليكن سيلاب بهارى راه را برايشان بست و ناچار به درعيّه بازگشتند.(2)

امّا يكى هم پيدا شد كه به شيوه خود وهابيان از امير سعودى انتقام بگيرد. در تابستان 1218 /1803 روزى عبدالعزيز هشتاد و سه ساله در مسجد طريف در درعيه پيشاپيش نمازگزاران امامت مى كرد. ناگاه مردى در كسوت درويشان از پشت سر بر او حمله كرد و كارد خود را تا دسته در پشت او فرو برد و او را به قتل آورد. گفتند كه وى مردى شيعى از اهالى كربلا بود(3) و بدين طريق انتقام خون ناحق همشهريان خود را گرفت. او از چندى پيش به صورت طالب علم به درعيه آمده نزد مشايخ وهابى مشغول تحصيل بود. مردى آرام و سربراه مى نمود و همه روزه براى نماز در مسجد مى آمد و پشت سر عبدالعزيز نماز مى گزارد تا آن روز كه مجال يافت و كار او را ساخت. وهابيان بر آن مرد حمله برده سرش را بريدند و عبدالعزيز نيز بعد از ساعتى چند جان داد.

متصرفات سعودى در عهد عبدالعزيز به شرح ذيل بود: عَسِير و تهامه، حجاز، عُمان، احساء، قطيف، زياره و بحرين، وادى الدّواسِر، خَرْج، مُحْمِل وَشْم، سُدَيْر، قَصِيم، جبل شَمَّر، درعيّه، مَجْمَعَه، مَنيح، بِيشَه، رَنيّه، تُرابه و...

در زمان عبدالعزيز انگليسيها خاندان سعودى را شناختند و با سعوديان رابطه دوستى برقرار كردند. «اولريخ ژاسپر زيتس»(4) مستشرق آلمانى در همان ايام با لباس درويشى به مكّه آمد و در موسم حج در عرفات سعود بن عبدالعزيز را ديدار كرد ـ كه سادگى او را مى ستايد ـ اين مستشرق را در يمن كشتند و يادداشتهاى ارزشمند سفر حجازش از بين رفت.

سعود دوم كه وهابيان او را كبير لقب داده اند (1163 ـ 1229 هـ . ق.)

او اميرى شجاع ولى سفّاك و بى باك بود و از نيروى ابتكار و اراده و سرعت عمل بهره كافى داشت. فتوحات سعودى در شبه جزيره عربستان و خليج فارس به دست او انجام گرفت

1 ـ اعراب اسم جنس است به معنى عرب باديه نشين، فرد آن اعرابى است ـ اعراب جمع عرب نيست.

2 ـ محمد تقى سپهر در ناسخ التواريخ، ج 1، تاريخ قاجاريه، وقايع سال 1216 هـ . ق، شرح جالى درباره حمله سعودى به كربلا نوشته كه خالى از اشتباه نيست ولى خواندنى است. مى نويسد: «عبدالوهاب نامى از عرب باديه سفر بصره كرد و در نزد يك تن از علماى بصره كه محمد نام داشت يك چند از زمان متعلّم بود و آن گاه از آنجا به اراضى ايران آمده در اصفهان متوقف گشت و در نزد علماء به تحصيل علم نحو و صرف و معانى و بيان پرداخت و نيز از اصول و فقه بهره تمام يافت و در مسائل شرعيّه آغاز اجتهاد نهاد. و در اجتهاد خويش اصل و فرع دين چنان نهاد كه خداى فرد، رسل و رسائل بفرستاد و پيغمبر آخرالزمان قرآن بياورد و دين خويش بنمود. بعد از او خلفا هر يك مجتهدى بودند مانند ابوبكر و عمر و عقمان و على و شافعى و ابوحنيفه و جعفر صادق. بدين گونه مجتهدى از پى مجتهدى ديگر برسد و بايد مجتهدين استخراج مسائل از كتاب خداى كنند. و بسيار چيز را بدعت دانست. از جمله بناى قباب عاليه بر قبور ائمّه و انبيا و تذهيب بقاع به زر و سيم و موقوف داشتن اشياء نفيسه در مضاجع متبركه و طواف مراقد ايشان و تقبيل عتبه را شرك دانست و مرتكبين اين اعمال را با بت پرستان برابر نهاد... با اين عقايد از اصفهان به وطن خويش مراجعت كرد و با عبدالعزيز كه يكى از مشايخ عرب بود پيوست و او را با خود در اين عقايد همدست كرد... عبدالعزيز را به خاطر آمد كه بر قلعه نجف تاختن كرده قبه مبارك را پست كند و موقوفات بقعه شريفه را برگيرد و زائرين آن حضرت را كه به گمان خود بت پرست مى پنداشت مقتول سازد. پس لشكرى به مسعود داده و او را بدين مهمّ مأمور داشت. مسعود با مردم خود به طرف نجف اشرف سرعت نموده قلعه نجف را به محاصره انداخت و چند كرت يورش به قلعه برده مقصود حاصل نكرد و از آنجا بى نيل مرام مراجعت كرده آهنگ كربلا نمود و با دوازده هزار تن از ابطال رجال خود چون سيلاب بلامنافضةً به كربلا درآمد و در اين هنگام بامداد روز عيد غدير بود. پس تيغ بى دريغ در سكنه آن بلده نهاده پنج هزار تن از مرد و زن مقتول ساختند و ضريح مبارك را در هم شكسته آلات زر و سيم و جواهر رنگين و لآلى ثمين كه سالهاى فراوان از هر كشورى و كشورستانى بدانجام حمل داده و خزينه نهاده بودند به نهب و غارت برگرفته قناديل زرين سيمين از را فرود آوردند و خشتهاى زر احمر را از ايوان مطهر باز كردند و چندان كه توانستند در تخريب آثار و بنا كوشش كردند و بعد از شش ساعت از شهر بيرون شدند و اشياء منهوبه را بر شتران خويش نهاده به جانب درعيّه كوچ كردند» ـ در هامش گزارش سپهر بايد يادآورى شود كه نام رهبر مذهبى وهابى محمد بن عبدالوهاب بوده و او با محمد بن سعود پدر عبدالعزيز پيمان همكارى بسته است. نام پسر عبدالعزيز هم سعود بوده و حمله سعود به نجف بعد از كربلا بوده است.

3 ـ صقر الجزيرة، ج 1، ص 54. در تاريخ ابن بشر آمده است كه قاتل مردى كرد به نام عثمان از اهالى عماريه ـ نزديك موصل ـ بود.

4 ـ .Ulrich jasper seetxen

/ 33