نيم نگاهي به دو اثر فقهي قله فقاهت آيةاللّه سيدعبدالحسين لاري
احمد عابدي آية اللّه سيدعبدالحسين لاري (1264-1342) بيشتر به مسأله جهاد و مبارزه سياسي اشتهار داشته، و فقاهت آن فقيه بزرگ تحت تأثير مسايل سياسي او قرار دارد. اما او در فقه و اصول صاحب يد بيضا بوده و فقيهي توانا و صاحب نظر و اصولي صاحب مكتب و روش است.روش فقهي سيد نياز به تحقيقي گسترده و جامع دارد و ما در اين جا تنها به اجمال نكاتي را در اين موضوع بيان ميكنيم.1. محور اصلي بحثهاي فقهي آية اللّه لاري بر كتاب مكاسب شيخ اعظم انصاري و رياض المسائل متمركز است؛ زيرا كتاب مكاسب از جهت قوت استدلال و جامعنگري در نوع خود بينظير است و كتاب رياض نيز در دقت نظر و تسلط بر اقوال و انظار فقيهان چنين است. از زمان تأليف اين دو كتاب تاكنون، شروح و حاشيههاي فراواني بر آنها نوشته شده است. هم چنان كه از زمان شيخ اعظم تاكنون محور اصلي همهدرسهاي خارج در باب تجارت، مكاسب شيخ انصاري است.بسياري از شروح يا تعليقههايي كه بر مكاسب نوشته شده تنها به ترجمه و يا شرح و توضيح واضحات پرداخته، و همت خودرا به بيان مرجع ضمير يا توضيح يك واژه و ارجاع احاديث يا نقل قولها به منابع غير اصلي و استظهارهايي كه بر خلاف مرام و مقصود شيخ است معطوف كردهاند. چنين كتابهايي هرگز بيانگر فقاهت نويسنده نبوده و يك راه مهم تشخيص فقيه به معناي واقعي كلمه با غير فقيه با همين كتابهاست. وقتي حاشيه مرحوم سيديزدي بر مكاسب را با حواشي ديگر مقايسه ميكنيم، اجتهاد و قوت نظر و استدلال يك فقيه واقعي روشن ميشود. سيديزدي هرگز به بازي با الفاظ يا توضيح واضحات و تطويل بيمورد نميپردازد، و تنها اصول كلي و روش فقهي شيخ را مورد تأمل قرار داده و در هر مسألهاي به دنبال راه حل جديدي است.تعليقه مرحوم سيدلاري بر مكاسب و رياض نيز چنين است. وي در هر مسألهاي به بحثهاي جنبي كه در واقع دور شدن از اصل مسأله است، هرگز نميپردازد؛ او از اصل بحث منحرف نشده و كاملاً مقيّد به آن است كه به جاي بازي با الفاظ يا اشكال و جوابهاي ظاهري، كه همانا ساحل پيمايي است، به اصل مسأله پرداخته و بسيار عميق و محققانه نظر ميدهد.حواشي مهم كتاب مكاسب هر كدام به يك ويژگي مهم شناخته ميشوند؛ مثلاً هداية الطالبين يا حاشيه مرحوم شهيدي براي شرح و تفسير كلام شيخ و فهم مقصود از مكاسب ممتاز است؛ حاشيه مرحوم مامقاني به نقل اقوال مختلف توجه داشته و حاشيهاي متتبعانه به شمار ميرود؛ حاشيه مرحوم ايرواني به اصول و مباني مسلّم شيخ انصاري پرداخته و آنها را مورد نقد و ايراد قرار ميدهد، ولي حاشيه مرحوم سيديزدي با هيچ كدام از اينها قابل مقايسه نيست، حاشيه او واقعا اجتهادي بوده و خود، صاحب مبنا و فكري منسجم و منظم در برابر شيخ انصاري است.تعليقه سيدلاري دقيقا بايد با حاشيه مرحوم سيديزدي مقايسه شود؛ در اين تعليقه، سيدلاري از بحثهاي جنبي و حاشيهاي به شدت اجتناب ورزيده و در عين مختصر بودن، بسيار عميق وارد مسأله شده و به گيرها يا مشكلات بحث كاملاً توجه داشته و از ابتداي هر بحثي تنها همت و نظر او پرداختن به مشكلات مسايل است.2. سيدلاري بسيار اندك به نقل قول ميپردازد. روشن است كه در فقه بايد به كلمات و فتاوي فقهاي ديگر توجه داشت، اما نبايد در اين مسأله چنان به افراط گراييد كه موجب تضييع عمر خود و ديگران شد. مرحوم آية اللّه شيخ مرتضي حائري ميفرمود: «به درس كسي برويد كه عمر شما را در قيل و قال تلف نكند».آثار سيد لاري هرگز تطويل بيمورد يا نقل قول و اشكال بر آن، و اشكال و جوابهايي كه هيچ راه حلي ارايه نداده و فقط به بازي با الفاظ شباهت دارند، ندارد، فكر منظم و منسجم نويسنده كاملاً از نوشتههاي او مشخص است. به هر حال سيد لاري در عين توجه به آراي ديگران، كمتر به نقل قول پرداخته و كتاب خود را با آنها بزرگ نكرده است. و از اين جهت نيز با حاشيه سيد يزدي بر مكاسب برابري ميكند.3. كلمات سيد لاري كاملاً روان و از پيچيدگي و تعقيد به دور است؛ او با فصاحت و تبحّر خاص خود همه آن چه در دل داشته به خوبي بيان كرده است. عبارتهايي از قبيل «و بعبارة أُخري» و تكرار در آثار او وجود ندارد. مرحوم لاري در آثار خود بين ساده نويسي و دقيق نويسي جمع كرده است، اما متأسفانه فراوانند كساني كه بين ساده نويسي و سست نويسي اشتباه كرده و به جاي ساده نويسي، سست مينويسند، و به جاي دقيق نويسي، مشكل نويسي را وجهه همت خود ساختهاند.سيد لاري در هر مسألهاي كه وارد شده بسيار دقيق اظهار نظر كرده و به بحث و استدلال پرداخته و در عين حال خواننده در فهم عبارت و مقصود او دچار مشكل يا ترديد نميشود.4. سيد لاري گر چه با فلسفه مخالف بوده و ناخشنودي او از فلسفه از آثارش كاملاً مشهود است، اما خود داراي فكري عقلي و منطقي است. نظام فكري او فلسفي است گر چه فيلسوف اصطلاحي نيست، تعليقات او كاملاً جنبه عقلي داشته و به بحثهاي نقلي كمتر ميپردازد، و حتي در نقل آيات و روايات مورد استدلال نيز به حد اقل اكتفا ميكند. وي در تعليقه مكاسب (ج 1، ص 60) به مسأله فلسفي معلّل نبودن افعال خداي متعال به اغراض پرداخته و اين مسأله دقيق فلسفي را به خوبي مورد تحقيق قرار داده و در تحليل جديدي از اين قانون فلسفي ميگويد: «به معناي آن است كه علت بايد اشرف از معلول بوده و هيچ خير و كمالي از ناحيه «معلول به علت نميرسد». هم چنان كه حضرت امام خميني قدسسره نيز در رساله طلب و اراده دقيقا اين مسأله را مورد تحقيق قرار داده است و غرض فاعلي و فعلي هر دو را از افعال خداي متعال نفي كرده است. نكته مهم در اين مسأله، آن است كه فعل كلّي خداوند معلّل به غرض نيست، اما افعال جزئي او معلّل به غرض است. با تأمل در اين مسأله نكتههاي بسيار دقيقي به دست ميآيد.نمونه ديگر بحثهاي عقلي در آثار سيد، مبحث «جبر» است كه در تعليقه مكاسب (ج 1، ص 64) به آن پرداخته است. در اين مسأله بين جبر و جبّاريت الهي فرق بسيار دقيقي گذارده و علي رغم آن كه بسياري از نويسندگان به عمق مسأله نرسيده و نتوانستهاند به درستي مسأله «امر بين الأمرين» را تفسير كنند، و حتي بسياري از نا آگاهان، كلام مرحوم آخوند در كفايه را نيز متوجه نشده و بيراهه روي خود را به مرحوم آخوند نسبت دادهاند، اما مرحوم سيد لاري اين مسأله را، در عين اختصار و گزيده نويسي، به خوبي تبيين كرده است.به هر حال، مرحوم سيد لاري بين عقلگرايي و وارد كردن فلسفه در فقه خلط نكرده است، دقيق بودن به معناي خلط اين دو علم نيست، آثار او دقيق و داراي استدلالهاي عقلي فراواني است، اما از اصطلاحات فلسفي كاملاً پرهيز نموده است.5. سيد لاري در مسأله اجماع معتقد است كه آن چه يكي از ادله أحكام به شمار ميرود، اتفاق اهل عصر واحد است و ساير اقسام اجماع حكما ملحق به اجماع هستند نه اسما يا موضوعا (تعليقه بر مكاسب، ج 1، ص 27). وي گر چه اجماع به طريق لطف را قبول ندارد، اما نزديكترين نظريه به نظر شيخ طوسي را ارايه كرده است.6. ذكر نمونههايي از دقت نظر مرحوم لاري به طول ميانجامد و از حوصله اين مقال خارج است، اما با مقايسه چند صفحه از تعليقه او بر مكاسب با ساير حواشي اين كتاب و نيز تقريرات فقهي كه بر موضوع مكاسب نوشته شده است، دقت زياد مرحوم لاري را در جمع بين روايات و كيفيت استظهار از روايات كاملاً روشن ميشود، به عنوان نمونه رجوع شود به تعليقه مكاسب ج 1، ص 19 و 20.7. سيد لاري نه تنها استعمال ترياك و تنباكو و قليان را حرام ميداند، بلكه چاي را نيز حرام ميداند؛ و مكرر در آثار خود چاي و قليان و تنباكو و وافور و ترياك را در يك سياق قرار داده و به حرمت همه اينها حكم ميكند. براي نمونه رجوع شود به تعليقه مكاسب، ج 1، ص 157 و 207 و 209 و... و روشن است كه وي در اين فتوا تحت تأثير استاد خود مرحوم ميرزاحسن شيرازي صاحب فتواي حرمت تنباكو است. رجوع شود به تعليقه مكاسب، ج 1، ص 68. روحيه سياسي و مبارزاتي او و تأثيري كه استعمال اين اشياء در گسترش نفوذ اجانب داشته است باعث شده بود كه ايشان از امور پرهيز كند و فتوا به حرمت آن بدهد.8. مرحوم سيد لاري در همه مباحث فقهي خود به بحثهاي روز كاملاً توجه داشته و به هر مناسبتي به ضرورتهاي زمان اشاره ميكند؛ مثلاً در بحث از كتب ضلال و حرام بودن حفظ و مطالعه آنها به كتابهاي شيخيه و بابيه مثال ميزند، در حالي كه نوع فقها در اين بحث تنها به كتب يهود و نصارا مثال ميزنند (تعليقه مكاسب، ج 1، ص 128) و روشن است كه در آن زمان مسأله شيخيه و بدن هور قليايي و شهر جابلقا و جابلسا كه شيخ احمد احسائي مطرح كرده بود حساسيتهاي زيادي را پديد آورده و با بيت كه خود نيز زاييده شيخيه بود به يك معضل و مشكل بزرگ جامعه ديني آن زمان مبدّل شده بود.9 . مرحوم لاري در تعليقات، خود را مقيّد به كلام شيخ يا سيدعلي طباطبائي (رضوان اللّه عليهما) نميداند و گاهي به بيان فروعي ميپردازد كه مورد ابتلا بوده و در اصل كتاب عنوان نشدهاند؛ مثلاً «هم چنان كه ضرورت، مجوّزِ دخول در ولايت جائر است، آيا مجوّز اين ميشود كه در محلّههايي كه گناه و فساد وجود دارد انسان خانه تهيه كرده و آن جا را براي سكونت بر گزيند.» رجوع شود به تعليقه مكاسب، ج 1، ص 217. و نيز در بحث ولايت از ص 214 ج 1، ص 266 به بيان فروعي پرداخته است كه اصلاً شيخ انصاري آنها را مورد بحث قرار نداده است.10 . سيد لاري فقيهي زمانشناس و حساس نسبت به سرنوشت مسلمانان بوده و در عين دخالت در سياست و اعتقاد راسخ به ولايت مطلقه فقيه (البته به تعبير او خلافت مطلقه) با تعبّد خاصي به مسايل ديني مينگريسته و از هيچ حكمي اغماض نميكرده است. اين جا مناسب است كلامي از او را نقل كنيم:از بزرگترين مصيبتهايي كه موجب فراموش شدن آثار بزرگان گرديده است، آن است كه بعضي از معاصران، تراشيدن ريش را جايز دانستهاند و هم چنين بدعتهايي را كه در عزاي سيدالشهدا عليهالسلام به قصد گرياندن، نه به قصد غنا، رواج يافته است، مورد تأييد قرار دادهاند و اين است آن چه پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: «زماني خواهد آمد كه از اسلام چيزي غير از اسم آن و از قرآن چيزي غير از نوشته آن باقي نميماند».سپس سيد لاري ميفرمايد:ربا را با خريد و فروش حلال كردهاند و رشوه را با هديه حلال ميشمرند و شراب را با فقّاع مجاز ميكنند؛ همانند يهود كه با حيله، حرمت صيد ماهي روز شنبه را از بين بردند.از مصيبتهاي بزرگ بر اسلام اين است كه كفار بر مرزهاي اسلام مسلط شده و حيثيت مسلمانان ضايع شده است. و...، حادثهاي بر اسلام ناگوارتر از اين نيست كه سلطان عبدالعزيز عثماني وقتي به قدرت رسيد، قانون اساسي فرانسه را - كه عدهاي نادان نوشته بودند - به دست گرفته و آن را اجرا ميكند، با اين كه بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله است، و هيچ كس بر او اعتراضي نميكند، نه فقها و نه وزرا و نه پادشاهان پس از او. با وجود اين همه فساد، بايد اميد تعجيل فرج را داشته باشيم تا جهان پر از عدلو داد شود»1.باري، شرح و توضيح روش فقهي مرحوم سيد لاري احتياج به بحثي گسترده دارد، و همت بلند مسؤولان برگزار كننده همايش بزرگداشت اين فقيه مجاهد و محقّقاني كه در جهت تحقيق و نشر آثار او تلاش كردهاند زمينه تحقيق در روش علمي و سيره عملي آن سيد را هموار ميكند.ضمنا تصحيح برخي از آثار او علي رغم امتيازها، و محسّنات زيادي كه دارد، گاهي همراه با اشكالات جزيي و اندكي نيز هست كه قابل اغماض است.اميد آن كه سيره علمي و عملي آن فقيه بزرگ، هميشه راهنما و مددكار حوزويان باشد.1. تعليقه مكاسب، ج 1، ص 93.