شیعیان عراق؛ آرمان‏ها و چالش‏ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعیان عراق؛ آرمان‏ها و چالش‏ها - نسخه متنی

سیدمحمد باقر حکیم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شيعيان عراق آرمان‏ها و چالش‏ها

سيدمحمدباقر حكيم*

در بخشي از اين مقاله، مي‏كوشم از ويژگي‏هاي شيعه در عراق، در بخشي ديگر از آرمان‏ها و هدف‏ها و در بخش بعدي از آينده و موانع [فراروي شيعيان عراق[ سخن بگويم.

بخش اول:

ويژگي‏هاي شيعه در عراق

عراق، ازلحاظ انتساب آن‏به تشيع، ويژگي‏هايي دارد كه آن را از مناطق ديگر متمايز مي‏كند. دراينجا مسائل متعددي را بررسي مي‏كنيم:

1. ويژگي تاريخي

نخستين وضعيت اجتماعي شيعه، در سطح امت و ملت - نه در سطح نخبگان و افراد- بيش از هر جاي ديگر از جهان اسلام، در عراق پديد آمد. در زمان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و همچنين پس از ايشان، مجموعه‏اي از اشخاص مهم پيرو حضرت علي عليه‏السلام ، در معناي خاص تشيع، شيعه بودند؛ مانند سلمان فارسي، عمار، ابوذر، حذيفة بن يمان، جابر بن عبداللّه‏ انصاري، ابوسعيد خدري، مقداد كندي و عبداللّه‏بن عباس، كه جملگي از صحابه مهم و معروف‏اند. اين، وضعيت فردي و عقيدتي است و وضعيت مردمي مرتبط به امت و جامعه، نخستين بار، در عراق ظاهر شد. از اين رو از جنبه تاريخي، مي‏توانيم عراق را قديمي‏ترين كشوري بدانيم كه تشيع اهل بيت را شناخت، و اين امر، به وجود چند عامل برمي‏گردد ؛ از جمله:

الف) حضور نخستين عناصر مهم شيعه امام علي عليه‏السلام و اهل‏بيت عليهم‏السلام در عرصه اجتماعي عراق؛ مانند عمار بن ياسر، حذيفة‏بن يمان و سلمان فارسي‏كه اداره برخي مناطق را قبل از خلافت امام علي عليه‏السلام بر عهده داشتند و پس از آن، وجود خود

امام علي عليه‏السلام در زمان حكومتشان در عراق.

ب) وجود شيعياني كه نقش‏هاي مهم اجتماعي، فرهنگي و سياسي داشتند؛ مانند مالك اشتر، حبيب بن مظاهر، ميثم بن تمار، كميل بن زياد، ابوالاسود دوئلي و حجر بن عدي.

ج) حضور برخي عشاير يمن در عراق؛ يعني آناني كه در آغاز رسالت، هنگامي كه امام علي عليه‏السلام به عنوان والي و فاتح قلعه‏هاي آنان در زمان پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به آنجا رفته بود، تحت تأثير شخصيت ايشان قرار گرفتند. همچنين مي‏توان به حضور برخي از عشاير حمدان و كنده اشاره كرد.

د) فراوان بودن موالي در عراق، در كنار قبيله‏هاي عربي؛ اينان به امام علي عليه‏السلام وتشيع پناه مي‏جستند واين‏به سبب سياست‏هاي تبعيض نژادي وطبقاتي برخي از خلفا بود كه بعدها نيز امويان، به صورت گسترده، آن را محور سياست‏هايشان قرار دادند.

2. گرايش‏هاي مردم عراق

دومين مسئله، وجود يك ملت پيرو اهل بيت عليهم‏السلام به رغم وجود حكومت‏هاي مخالف اهل‏بيت است؛ حكومت‏هايي كه از آغاز تاريخ اسلام تا عصر حاضر، زمام امور عراق را در دست دارند. اين تناقض در گرايش‏هاي سياسي و روحي حكومت و ملت، آثار و بازخوردهاي عميقي بر همه اوضاع عراق به وجود آورده است؛ مانند اوضاع سياسي، اجتماعي، فرهنگي و رواني‏اي كه عراق به آن شناخته مي‏شود. اكنون عراق از نظر سياسي تقريبا در ميان همه جهان اسلام، به اين تناقض شناخته مي‏شود. اين امر، همواره عراق را كانوني براي نگراني، اضطراب و درگيري‏هاي منطقه‏اي قرار داده است.

3. تشيع سياسي در عراق

عراق در تاريخ خود دو حادثه و پديده مهم را به خود ديد كه با مسئله تشيع‏مرتبط بوده است و تأثير خاص اين دو واقعه، در عراق ماندگار شد. اين دو پديده عبارت‏اند از:

الف) قرار دادن عراق به عنوان پايتخت خلافت. پس از جنگ جمل، امام علي عليه‏السلام مركز خلافت را به عراق انتقال داد. در مدت زمان كوتاه حكومت امام علي عليه‏السلام در عراق، اين كشور رويدادهاي بسياري را شاهد بود و اين دوران، غير از همه زمان‏ها و دوران‏هايي است كه تاريخ اسلام تاكنون پشت سرگذاشته است؛ چرا كه در بردارنده الگويي ايده‏آل و كامل از حكومت اسلامي است كه مسلمانان آن را در تاريخ خود شناخته‏اند. همچنين حوادثي كه در طي حكومت آن حضرت روي داد ـ در جنگ با ناكثان و قاسطان و مارقان - بسياري از احكام فقه اسلامي مربوط به بغات و چگونگي رفتار با آنان و نيز پيآمدهاي اين رويدادها را تبيين مي‏كند.

ب) قيام امام حسين عليه‏السلام . پايگاه مردمي نهضت عاشورا و نيز شهادت آن حضرت در عراق بود و فرض اين است كه عراقي‏ها ايشان را كشتند يا از آن كشتار حمايت كردند؛ ولي از سوي ديگر، عراقي‏ها در محتواي روحي، فكري و سياسي، مسؤوليت اين نهضت و مسؤوليت خون امام حسين عليه‏السلام را بر عهده گرفتند؛ خواه در انتقام از قاتلان امام و خواه در ادامه نهضت و انقلاب ايشان تا عصر حاضر. اين ويژگي، در آنچه به خصوصيات شيعه مربوط است، داراي نقش عظيمي است.

4. حوزه علميه

از ويژگي‏هايي كه عراق، در طول تاريخ خود، به آن متصف شد، وجود حوزه علميه است كه مي‏توانيم از آن به عنوان امتدادي از وضعيت فرهنگي و سياسي عراق ياد كنيم.

حوزه علميه عراق، در آغاز، حوزه كوفه و مدرسه علميه آن بود كه امام علي عليه‏السلام هسته اوليه آن را بنيان نهاد و پس از آن، اهل بيت عليه‏السلام به آن توجه كردند. سپس مركزيت به حوزه بغداد منتقل شد كه اين حوزه بسيار مهم، نياز به مطالعه و بررسي‏هاي مستقل دارد. بعد از آن، حوزه علميه به شهر نجف منتقل شد. اين شهر، از لحاظ جغرافيايي، امتداد شهر كوفه است. همچنين اين حوزه، گاه به كربلا و گاه به حلّه منتقل مي‏شد، ولي در نهايت، دراين منطقه باقي ماند؛ با توجه به اين كه كربلا و حله، از لحاظ اجتماعي و جغرافيايي، به كوفه منتسب هستند.

وجود حوزه علميه با اين شكل و ويژگي نشانگر يك شاخص بسيار مهم از شاخص‏هاي تشيع در عراق است و به آن، ويژگي‏هاي فرهنگي و علمي خاصي را مي‏بخشد.

5. عتبات مقدسه

هيچ كشور و منطقه ديگري از جهان اسلام - به جز مدينه منوره كه از لحاظ معنوي و تعدد قبور، به عراق شبيه است - همانند عراق داراي شش مرقد از مراقد ائمه اهل‏بيت عليه‏السلام نيست. همچنين ولادت مهدي(عج) و آغاز غيبت صغراي ايشان در عراق بود. سفيران چهارگانه ايشان نيز در عراق بودند. اين ويژگي‏ها در هيچ يك از سرزمين‏هاي تشيع وجهان اسلام، نظير ندارد. ممكن است مدينه منوره تا اندازه زيادي به آن شباهت داشته باشد، ولي تفاوت ميان آنها اين است كه در مورد مدينه، همه مرقدهاي شريف در يك شهر قرار دارند و آن، مدينه منوره است. همچنين سرزمين حجاز، سرزمين تشيع، به‏طور عموم، به حساب نمي‏آيد.

6. دشمني حكومت‏ها با تشيع در عراق

به طور كلي، مردم عراق پيرو اهل‏بيت عليهم‏السلام بوده و هستند، ولي در طول تاريخ اسلامي، حكومت‏هايي كه در عراق حكم‏فرمايي مي‏كردند، پيرو اهل‏بيت عليهم‏السلام نبودند؛ جز در دوران‏هايي كوتاه. اين كه بيشتر مردم عراق، از آغاز تاريخ اسلامي، شيعه بودند، نقش و تأثير بسياري در تاريخ عراق و رويدادهاي آن داشته است.

همچنين از نظر جغرافيايي در مي‏يابيم كه شيعيان در همه سرزمين‏هاي عراق، به جز دو استان دهوك و اربيل حضور دارند. از لحاظ قوميت عربي، شيعيان اكثريت مطلق را تشكيل مي‏دهند. در ميان كردها، شيعيان داراي اقليت قابل‏توجهي هستند. در ميان ترك‏ها -كه آنان را در عراق تركمان مي‏نامند- شيعيان نصف و اهل‏سنت نصف ديگر را تشكيل مي‏دهند.

در عراق، قوم ديگري وجود دارد كه در معرض نابودي است و رژيم حاكم تلاش كرده با شيوه تبعيض نژادي خود، محو كامل آنان را دنبال كند؛ يعني آناني كه تبارشان فارس و ايراني است. اكثريت مطلق آنان شيعه هستند و شايد حتي يك سني هم در ميان آنان وجود نداشته باشد. پايمال شدن اين قوم، از قضاياي رنج آوري است كه تاريخ معاصر ما شاهد آن است؛ بدون اين كه عكس‏العمل مناسبي براي آن وجود داشته باشد. در جهاني كه همواره شعار حقوق بشر را مطرح مي‏كنند، هيچ صدايي براي محكوم كردن اين ستم نژادي، حتي از دولت مبارك جمهوري اسلامي كه مدافع مستضعفين است، شنيده نمي‏شود.

بخش دوم:

هدف‏ها و آرزوها

در اين‏جا نخست به بيان برخي از نكات مهم مي‏پردازيم:

1. حكومت عدل علوي

حكومت علوي در عراق، نمايانگر آرزوي تشيع است كه ممكن است سراسر تاريخ اسلامي را شرفياب كند. حكومت علوي، كه در زمان امام علي عليه‏السلام در مدت كوتاهي در عراق برپاشد، الگو و نمونه‏اي است كه ملت عراق و شيعيان آن درپي آن هستند. درست است كه حكومت اسلامي در زمان رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم افتخاري بزرگ براي مسلمانان و امت اسلامي بود، ولي آن حكومت، متعلق به دوران تأسيس بود و احكام آن، به تدريج صادر مي‏شد و دامنه سرزمين آن نيز محدود بود. همچنين صورت حكومت، به طور كامل شكل نگرفته بود و معمولاً نمي‏توان براي چنين دوره‏هايي حكمي صادر كرد.

اگر سخن را به الگوي علوي و نقش امام علي عليه‏السلام اختصاص مي‏دهيم، براي اين است كه در آن دوران، پس از مدتي، استقرار و ثبات سياسي در جهان اسلام بوجود آمد و اسلام به حقيقتي استوار در جهان بشري تبديل شد و حكومت امام علي عليه‏السلام در اين زمان، براي نشان دادن اين الگوي حكومتي ايدئال تشكيل شد.

اين امر، از آن زمان تا به امروز، يكي از آرزوهايي است كه شيعيان اهل‏بيت عليهم‏السلام در عراق به دنبال آن هستند و آن‏چه در ايران اتفاق مي‏افتد نمونه‏اي از همان آرزو براي برپايي حكومت علوي است ومنظور ما از برپايي حكومت علوي ويژگي‏هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اخلاقي آن است؛ نه ويژگي‏هاي مذهبي آن.

يكي از ويژگي‏هاي متمايز و مهم حكومت علوي، پس از قضيه عدالت، قضيه مساوات و عدم تبعيض نژادي يا طبقاتي در ميان انسان‏ها است؛ چرا كه خلفاي قبل و پس از امام علي عليه‏السلام سعي داشتند در ميان قوميت‏ها و ملت‏هايي كه در جهان اسلام وجود داشت تمايز قائل شوند. اما حكومت علوي سعي داشت تا مسئله تمايز در ميان ملت‏هاي اسلامي را از ميان برود و مسلمانان در ارتباط اجتماعي‏شان با حاكم حقيقتا موضع برابر داشته باشند چون امام علي عليه‏السلام بين موالي و عجم‏ها و عرب‏ها مساوات برقرار كرده بود، اين امر در زمان او متحول شد. حتي رؤساي برخي از قبايل عرب نزد آن حضرت آمدند و نارضايتي خود را از مساوات با عبارت «غلبتنا عليك هذه الحمراء» اظهار كردند.

به علاوه مسئله رحمت و شفقت در برخورد با طبقاتي كه از لحاظ اجتماعي يا سياسي ضعيف بودند ـ مانند اقليت‏ها ـ ويژگي ديگر حكومت علوي بود. از اين‏رو، حكومت علوي در رابطه با اين نوع ضعفا نيز متمايز بود. همچنين رأفتي كه امام نسبت به اهل‏كتاب داشت و ارزشي كه براي آنها قائل بود به اين خاطر بود كه آنان از جهت سياسي يك طبقه مستضعف به شمار مي‏آمدند. اين امر نيز حكومت علوي را از حكومت ديگر خلفا متمايز مي‏كرد.

2. آزادي مراسم و تبليغات ديني

آرمان ديگر، آزادي در انجام مراسم ديني و مذهبي و دعوت به سوي خداوند متعال است. مسئله آزادي، در معناي فرهنگي و سياسي، نيز يكي از اهداف اساسي و مهمي است كه شيعيان همواره براي رسيدن به آن تلاش مي‏كنند. اين آزادي يكي از شاخصه‏هاي حكومت علوي و عنصري اساسي در فرهنگ شيعه به شمار مي‏آيد.

3. گسترش و ترويج فرهنگ اسلامي

آرمان سوم، گسترش و ترويج فرهنگ اسلامي است كه به نام فرهنگ شيعي معرفي، و شيعه به آن شناخته مي‏شود. اين فرهنگ داراي مجموعه‏اي از واژگان با مفاهيمي متعالي است كه برخي از آن عبارت‏اند از:

الف) عزت و كرامت انساني؛

ب) تولي و دوست داشتن اهل‏بيت عليهم‏السلام ؛

ج) نشر علوم و معارف ناب اسلامي و ايجاد تحول در آنها و شناخت و استنباط حكم شرعي با بهره‏گيري از اصول قرآن كريم، سنت نبوي و عقل،كه مي‏توان از آن به عنوان حركت اجتهاد و آزادي اجتهاد ياد كرد؛

د) اهتمام ورزيدن به علوم طبيعي؛

ه··) فرهنگ آمادگي براي بذل و بخشش وتحمل سختي‏ها، و شهادت‏طلبي‏ها در راه بنيان‏گذاري جامعه‏اي شايسته، و دفاع از اسلام و مصالح عالي اسلامي.

و) وجود روابط طبيعي ميان شيعه و ساير گروه‏هاي اسلامي كه گاه از آن به‏عنوان وحدت اسلامي ياد مي‏شود، و اين خود داراي مفاهيم خاصي است؛ مانند برخي ديگر از آموزه‏هايي كه تحت عنوان تقيه، مجامله و مدارات وارد شده‏اند و از يك نوع اهتمام به تحكيم رابطه با ديگر اعضاي پيكر اسلامي و گروه‏هاي مسلمان حكايت دارند.

بخش سوم:

چالش‏هاي فرارو

در عراق ما مجموعه‏اي از چالش‏ها را مي‏بينيم كه شيعيان از آغاز تا به امروز باآن روبرو بوده‏اند، و اكنون نيز برخي از آن چالش‏ها همچنان وجود دارد؛ مانند:

1. تروريسم

شيعيان در طول تاريخ با يكي از اقسام تروريسم، يعني تروريسم فكري، مواجه بوده‏اند ودر عصر حاضر نيز در مقابل آن قرار دارند؛ مانند تهمت، كفر، گمراهي، غلو، تندروي و... . تروريسم سياسي، نوع ديگري از اين تهاجم است كه شيعيان با آن مواجه بوده و هستند. شيعه، از آغاز، مانند امام‏حسين عليه‏السلام با اين دوگونه تروريسم مواجه بوده است. در انتفاضه شعبان 1411 هجري قمري - بر حسب برخي تخمينات- ظرف يك ماه تقريبا حدود چهارصد تا پانصد هزار نفر از شيعيان عراق كشته شدند. در اين واقعه، رژيم بعث، پرچمي با شعار «بعد از اين شيعه نباشد» را بر تانك‏ها و افزارهاي جنگي زرهي خود برافراشت و عتبات مقدسه را با توپ و موشك بمباران كرد. اين رقم كشتگان با در نظر گرفتن مدت زمان آن، در تاريخ بشري كم‏نظير است؛ چه رسد به تاريخ عراق. همچنين در زماني كه صدام بر ضد «جمهوري اسلامي» جنگ برپاكرده بود حدودا پنج هزار جوان را كه سنيني بين هجده تا 28 سال داشتند، به تهمت داشتن ريشه‏هاي ايراني نخست بازداشت و سپس از صحنه هستي محو كرد. سرنوشت آنان همچنان نامعلوم است. يا در مورد عمليات نابود كردن نخبگان، فرهيختگان شيعه و افراد متدين بايد گفت آماري كه از اعدام آنان در دست داريم، حكايتگر كشتار حدود پنجاه تا صد هزار نفر، به طرزي وحشيانه و به صورت دسته‏جمعي است.

امروز اگر دويست نفر در شهر جنين در فلسطين كشته شوند، دركل جهان سر وصدا بلند مي‏شود. من نمي‏خواهم ازشأن آن جنايت بكاهم؛ اما كشتارهايي كه در عراق اتفاق مي‏افتد، چندين برابر آن چيزي است كه در فلسطين اتفاق مي‏افتد اين عمليات تروريستي نمايانگر يك چالش مهم و اساسي است كه ما در عراق با آن مواجه هستيم.

2. چالش در فرهنگ و اخلاق

عقيده و فرهنگ شيعيان، عقيده نابي است كه اسلام را نشان مي‏دهد و نمايانگر اعتدال، توازن در انديشه الاهي و شناخت بشري در تاريخ بشريت است؛ ولي اين عقيده و فرهنگ شيعي، به خاطر عوامل و اسبابي كه بر آن احاطه كرده، با چالش‏هايي روبه رو است؛ از جمله:

الف) غلو

اين پديده از گذشته تا امروز در عراق وجود داشته و علت آن، محاصره فرهنگي و تروريسم فكري و سياسي‏اي است كه همواره عراق با آن مواجه بوده است. همچنين مي‏توان آن را عكس‏العمل رواني امت، پافشاري بر حفظ عقيده و تظاهر به علاقه و دوستي آنان به اهل‏بيت عليهم‏السلام دانست. هم اكنون در عراق حركت‏هايي آغاز شده كه نشانه‏هاي زيادي از غلو به همراه دارد و همه اينها به خاطر نشان دادن موالات و وابستگي به اهل‏بيت عليهم‏السلام است.

ب) جاهل‏سازي يا عقب نگه‏داشتن مردم در عرصه فرهنگ

چالش ديگر پديده «جهالت سازي» است كه منجر به بدعت‏سازي و ايجاد گمراهي در ميان عموم گروه‏هاي مردمي مي‏شود، و اين ناشي از محروميت و جدا بودن مردم از فرهنگ شيعي ناب و منع فرصت‏هاي تبليغ و ارشاد و عدم استفاده از علما و مبلغان و ائمه صالح در مساجد است.

رژيم حاكم بر عراق انتشار بيش از هزار عنوان از كتاب‏هاي شيعه را منع كرد و حتي استفاده از كتاب‏هايي را كه هيچ مضمون سياسي نداشتند ـ مانند اللمعة الدمشقيه كه يك كتاب فقهي و قديمي است - ممنوع اعلام كرد. همچنين استفاده از رساله‏هاي عمليه مراجع و علما ممنوع گرديد. البته شايد هنوز مردم به طور محدود و مخفيانه از آنها استفاده كنند و دستگاه‏هاي دولتي نيز گاه از اين موارد چشم‏پوشي كنند؛ اما قانون، استفاده از آنها را ممنوع و مستلزم پيگرد قانوني مي‏داند. گاه ممكن است شيعيان به خاطر استفاده از كتاب‏هايي كه در ارتباط با انديشه شيعه مي‏باشد به قتل يا زندان‏هاي طولاني‏مدت محكوم شوند.

ج) انحرافات اخلاقي

اين روزها، برخي انحرافات اخلاقي، به‏ويژه از جانب اشخاصي كه منتسب به اهل علم و روحاني هستند، بروز مي‏كند و همين امر خطراتي را به وجود آورده است. شبيه به اين انحرافات در زمان امام حسن عسكري عليه‏السلام پديد آمد و حضرت نفرت خود را از آن اعلام فرموده بودند؛ مانند حليت لواط درحالي‏كه حرمت آن در اسلام روشن است.

3. چالش روابط اجتماعي

در كنار اين چالش‏ها، مسئله ديگري وجود دارد و آن، كناره‏گيري و انزواي شخصي و عمومي‏وگرايش‏يافتن‏به‏گروه‏بندي‏وتمايلات طايفه‏اي و فرقه‏اي است؛ در حالي كه اهل‏بيت عليهم‏السلام اين امور را منع كرده و شيعيان خود را از حركت به سوي مذهب‏گرايي و فرقه‏گرايي بر حذر داشته‏اند.

يكي از چالش‏هايي كه شيعيان، در اين عصر، به ويژه در خاك عراق با آن مواجه‏اند همين چالش بزرگ است كه آنها را به حفظ وضع موجود خود به عنوان يك جزء از امت اسلامي و ملت عراق وادار مي‏سازد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تهاجم بسيار بزرگي عليه شيعه آغاز شد؛ به گونه‏اي كه شيعيان عراق محاصره و منزوي شدند تا به صورت يك گروه و تنها براي خودشان زندگي كنند؛ نه براي مسلمانان و جهان اسلام.

4. چالش در شاخص‏هاي وجود

در شاخص‏هاي وجود و زندگي شيعه در عراق، مجموعه‏اي از عنصرها جلوه دارد كه اين عناصر در زندگي سياسي، فرهنگي و اجتماعي آنها پا برجا بوده و هست و توانسته است آنها را در طول قرن‏هاي گذشته حفظ كند. مهم‏ترين عنصرهايي كه شيعه با برخورداري از آنها توانسته است از درون، موجوديت خود را در برابر عمليات سركوبگرانه حفظ كند، عبارت‏اند از:

4ـ1. نيروهاي دفاعي و مسلح كه در عشاير عربي و عراقي ظهور دارد؛

4ـ2. عناصر عقيدتي وفرهنگي كه در حوزه علميه ومنبرهاي حسيني- كه نقش بسيار بزرگي در حفظ بخش عقيدتي و فرهنگي در عراق داشته‏اند ـ متجلي است؛

4ـ3. سلسله عمومي روحانيت و مردم و روابط ميان آنها و نظام مرجعيت ديني كه نقش بزرگي را در نگهداري مردم داشته‏است؛

4ـ4. تكيه بر بازرگاني و كشاورزي دركارهاي اقتصادي كه خود محافظ نيروي معيشتي در زندگاني شيعيان است، و آنها پس از بركنار ماندن از صحنه سياست بر اين دو مسئله اهتمام دارند؛

اين عنصرهاي چهارگانه در گذر زمان، متزلزل گرديد و وجود شيعه در معرض تهديد واقع شد.

با اين كه حكومت ملي عراق به وسيله تلاش و فداكاري عشاير عراقي و مقاومت آنها در برابر استعمار انگليسي به وجود آمد، عشاير عراقي از همان آغازِ حكومت ملي، در معرض خطر حاكمان و مورد هدف آنها بودند. از اين رو، از طرف حكومت، خلع سلاح شدند و حكومت نيز در دفاع از موجوديت آنها از خود سلب مسئوليت كرد. نقش مهم و اساسي قدرت در عراق به ارتش واگذار شد و حضور شيعيان در ارتش منع گرديد و ارتش به جاي اينكه مدافع وطن وملت باشد، تكيه‏گاه و وسيله‏اي براي سركوب و نابودي جنبش‏هاي مردمي شد. در نتيجه، هر حركت مردمي در جهت احقاق حقوق حقه، سركوب مي‏شود و مورد هدف ارتش قرار مي‏گيرد. حوزه‏هاي علميه و منبر حسيني نيز هدف حكومت ملي، و در دوران رژيم بعث، در معرض خطر جدي قرار گرفتند. طبق آمار، پس از رحلت امام حكيم قدس‏سره ، حوزه علميه داراي حدود هفت هزار نفر از بزرگان مجتهد و طلبه، از قوميت‏هاي مختلف شيعه در جهان، بود؛ اما پس از وفات امام خويي قدس‏سره ، يعني پس از ربع قرن از بر سركار آمدن حكومت بعث و بر اثر سياست فشار، سركوب و پيگرد، اين تعداد به هفتصد نفر رسيد و تقريبا به استثناي برخي از نژادهاي محدودِ ديگر، محلي شد؛ يعني به عراقي‏ها منحصر گرديد. از اينجا مي‏توان تصور كرد كه به حوزه علميه چه زيان‏هاي فراواني وارد شده است؛ مثل تبعيد و بيرون راندن و مانند آن كه در حوزه علميه عراق جريان دارد. اكنون كه رژيم بعث براثر فشارهاي داخلي و خارجي و پس از جنگ‏هاي خونين خود ضعيف گرديده است، دوباره روح تازه‏اي درحوزه علميه دميده شده است؛ البته اين رشدِ دوباره به كندي صورت مي‏پذيرد و تاكنون ويژگي محلي بودن را حفظ كرده است.

اما درباره مرجعيت؛ براي نخستين بار در تاريخ معاصر و ظرف مدت يك سال، عمليات ترور و قتل پنج تن از مراجع صورت گرفت، و مرجعيت براي اولين بار در تاريخ به مدت طولاني در منزل خود محاصره شد. خروج از منزل و فعاليت آن تعطيل گرديد تا امت در امور عمومي، مگر به صورت بسيارمحدود، وارد نشوند.

منبر حسيني نيز تا حد زيادي در حالت درگيري و ممنوعيت به سر مي‏برد و بسياري از بزرگان سخنور ترور شدند. مجالس حسيني را محدود و برخي ديگر را هم از سخنراني منع كردند.

و اما درباره نيروي اقتصادي؛ آنها دو امر را به صورت گسترده از بين بردند:

الف) تجارت را با طرح قبلي از دست شيعيان خارج ساختند؛

ب) كشاورزي نيز به بهانه بسيج شدن كشاورزان براي حضور در جنگ در معرض خطر جدي قرار گرفت و بسياري از زمين‏هاي كشاورزي به علت همين جنگ نابود گرديد. در دهه آخر، يعني پس از انتفاضه پانزده شعبان 1411 ق كشاورزي، به‏ويژه در مناطق جنوبي عراق، كه بزرگ‏ترين منطقه كشاورزي در عراق است و شيعيان در آن‏جا ساكن‏اند، در معرض خطر جدي قرار گرفت؛ به طوري كه دولت آب را در برخي مناطق خشكاند و اين مناطق را به صورت بيابان درآورد؛ مانند منطقه اهواز كه مساحت آن به پنجاه هزار كيلومتر، يعني پنج برابر كشور لبنان، مي‏رسد. اين رژيم، آب‏هاي باقي‏مانده در دو رودخانه دجله و فرات را ـ كه تركيه يا سوريه بخشي از آن را براي خود نگهداري مي‏كنند و بخشي نيز به عراق سرازير مي‏شود ـ به وسيله برخي پروژه‏هاي جديد كنترل آب، به صحراهاي غربي منتقل كردند تا به مناطق جنوبي و مياني عراق نرسد. امسال و سال گذشته تحت شعار «خشكسالي در عراق» اهالي مناطق مياني و جنوبي از كشت برنج ـ كه زندگي آنان بر اين محصول استوار است - بازداشته شدند و از جهت معيشتي و اقتصادي در وضعيتي خطرناك قرار گرفتند. متأسفانه هيچ توجهي به اين مسائل نمي‏شود و كسي از آن سخن نمي‏گويد.

5. تحولات عراق پس از جنگ جهاني اول

جنگ جهاني اول آثار و پيامدهايي به همراه داشت كه برخي از آنها در عراق بروز كرده است. مهم‏ترين اين تحولات عبارت‏اند از:

5ـ1. اكثريت يافتن شيعيان در عراق. اين تحول نه تنها در عراق، كه در مناطق ديگري مانند لبنان و بحرين نيز رخ داد. در عراق، از آن جهت كه اين كشور جزيي از دولت عثماني به شمار مي‏رفت و دولت عثماني قلمرو گسترده‏اي را شامل مي‏شد، شيعيان اقليت را تشكيل مي‏دادند؛ اما هنگامي كه دولت عثماني سرنگون شد و عراق به صورت يك وجود سياسي مستقل درآمد، شيعيان هم در آن به عنوان اكثريت مطرح شدند.

5ـ2. برخورد با اين اكثريت همانند برخورد با اقليت بود؛يعني همان سياست‏هاي گذشته كه از جانب دولت عثماني انجام مي‏گرفت ادامه يافت؛ زيرا شيعيان - به عنوان يك اكثريت و داراي نيروي عشايري و نيرويي معنوي كه در مرجعيت تجلي مي‏كرد - براي جنگ و جهاد با انگليسي‏ها ايستادگي كردند. انگليسي‏ها نيز پس از اشغال عراق، متصدي استقلال و اقامه حكومت مستقل در آنجا شدند. به خاطر همين ايستادگي و عدم وجود نخبگان سياسي در ميان شيعيان، سياست محروميت آنان از حكومت توسط انگليسي‏ها و هم‏پيمانانشان در پيش گرفته شد.

5ـ3. استعمارگران براي ضربه زدن به شاخص‏هاي ديگر شيعيان، مانندِ عشاير و حوزه علميه، برنامه‏ريزي ديگري را آغاز كردند كه به نتايج زير منجر شد:

الف) برقراري حكومتي كه پس از شكل‏گيري طايفه‏اي خود، با اسلام و شيعه دشمني مي‏كرد؛

ب) بازگرداندن علما و مراجع ايراني به ايران و همين‏طور تبعيد علما و مراجع غيرايراني به مناطق ديگر، با هدف ضربه زدن به حوزه علميه و مرجعيت ديني؛

ج) تأسيس ارتش براي ضربه زدن به عشاير عراقي و تسلط بر آنها؛

د) اعمال محدوديت‏هاي سياسي از داخل و خارج بر عليه شيعيان عراق؛ سياستي كه انگليس به وسيله حكومت براي تضعيف وجود شيعه و نيروي دفاعي آنها اتخاذ كرده بود. حكومت‏هاي منطقه - به جز ايران - نمي‏خواهند حكومت عراق در دست شيعيان آن ديار باشد؛ زيرا عراق جزيي از جامعه و امت عرب است و چون اكثريت امت عرب را اهل سنت تشكيل مي‏دهند، در نتيجه، حصاري با شيوه امويان دور تا دور شيعيان عراق ايجاد شده است.

اگر جنايت‏هاي وحشيانه‏اي كه در عراق صورت مي‏پذيرد، در كشوري ديگر اتفاق مي‏افتاد، صداها و عكس‏العمل‏هاي وسيعي در سراسر جهان عرب و اسلام، بلكه در كل جهان به گوش مي‏رسيد؛ ولي چون در عراق به‏ويژه بر عليه شيعيان واقع مي‏شود، هيچ عكس‏العملي درمنطقه و جهان صورت نمي‏گيرد.

بخش چهارم:

مبارزه با چالش‏ها

ما اكنون در اين مرحله به چند عنصر اساسي و مهم در مقابله با اين چالش‏ها نياز داريم كه براي ايجاد آن در برنامه‏ريزي‏هاي كلان سياسي و فرهنگي‏مان تلاش مي‏كنيم. عنصرهاي مذكور به اين شرح است:

1. ايجاد مؤسسات سياسي نيرومند در عراق

شيعه در عراق به هيچ‏وجه مؤسسه سياسي ندارد و چون نزد مرجعيت ديني، امور فرهنگي اولويت داشته است، دخالت در امور سياسي به صورت محدود صورت مي‏پذيرفته است.

امام حكيم قدس‏سره بزرگ‏ترين مرجع دينيِ وقت، به خاطر اهتمام ويژه‏اي كه به مسائل سياسي داشتند، گام‏هاي مؤثري برداشتند كه عبارت‏اند از:

الف) تنظيم و شكل دادن به مسئله مرجعيت و نقش بزرگ و اساسي آن؛

ب) ايجاد مؤسسات وابسته به حوزه علميه‏باچهره سياسي؛ مانند جماعت علما؛

ج) حمايت و پشتيباني از جمعيت‏ها و احزاب سياسي شيعه، از جمله حزب دعوت اسلامي، كه تأسيس آن به خاطر پركردن اين نوع خلأهاي سياسي در ميان شيعيان بود؛

د) پشتيباني و كمك به جمعيت‏هايي چون جمعيت صندوق خيريه اسلامي و جمعيت «منتدي النشر» و جمعيت دانشگاه كوفه ومؤسساتي كه از آن منشعب شد؛مانند مدارس، دانشكده‏هاي علمي و دانشگاه‏هاي فرهنگي و... .

به همين منظور اهتمام به تأسيس «مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق» براي مقابله با رژيم حكومت بعث، از اين جهت بود كه خلأ نبودِ مؤسسات سياسي شيعه احساس مي‏شد؛ مخصوصا پس از شهادت شهيد صدر قدس‏سره ، مرجعي كه به خاطر عدم وجود فرصت واقعي و سياسي براي مراجع ديگر متصدي امور سياسي و اجتماعي شده بود. ما معتقديم وجود مؤسسه‏هاي اسلامي، شيعي، سياسي و نيرومند در صحنه عراق براي وجود شيعه و مقابله با چالش‏ها و موانع موجود ضرورت دارد.

2. ايجاد نيروي مقاومت نظامي

عشاير عراق به عنوان يك تشكيلات نظامي تلقي مي‏شدند و رژيم بعث براي بيرون كردن آنها از نقش طبيعي‏شان در منظومه شاخص‏هاي وجودي شيعي، نتوانست كاملاً آنها را سركوب كند يا نقش آنها را تماما از بين ببرد؛ اما اين عشاير چون گذشته قادر به اداي نقش اساسي خود نيستند. از اين رو لازم است از روش‏هاي جديد دفاعي استفاده شود. مقاومت مسلح، كه تشكيل سپاه مبارك بدر از جمله آن است، با همين انگيزه شكل گرفت.

ما معتقديم در عصر حاضر، وجود يك تشكيلات مقاوم نظامي كه بتواند از خود دفاع كند، از مهم‏ترين مسائل اساسي براي مقابله با اين چالش‏هاست. در عين حال، سعي مي‏كنيم شيعه در ارتش عراق مشاركت حقيقي داشته باشد و ارتش در دست يك گروه يا طبقه از مردم نباشد.

3. ائتلاف با ديگر نيروهاي مردمي عراق

ملت عراق از نژادهاي مختلف، شيعه و سنّي، و نيز از اقليت‏هاي ديني مانند مسيحيت و صابئين تشكيل شده است و ما مي‏توانستيم اين روابط داخلي را به شدت متحول كنيم. به‏همين منظور، با ايمان به ضرورت پيشرفت، براي مصالح دائمي مشترك، يك ائتلاف حقيقي ايجاد كرديم. اين ائتلاف در جهت مصالح شيعيان و ديگر افراد ملت و در جهت منافع ملت عراق تشكيل گرديد.

رابطه با كردها، از آنجا كه كردها اكثريت اهل تسنن عراق را تشكيل مي‏دهند، اهميت ويژه‏اي دارد؛ يعني ايجاد رابطه با بخش اعظم اهل‏تسنن، از يك سو، و برقرار كردن ائتلافي با يك نيروي حقيقي حاضر در صحنه عراق، از سوي ديگر.

رابطه با تركمان نيز اهيمت دارد؛ زيرا آنها با اين كه اقليت كوچكي را تشكيل مي‏دهند، داراي يك بعد استراتژيكي‏اند. تركمان عراق به شعيه و سني تقسيم مي‏شوند و درمناطق شمالي و غربي عراق متمركز هستند. اگر ما دوستداري عموم مردم اهل تسنن ـ نه حاكمان ـ و علاقه‏مندي‏هايشان به اهل‏بيت عليهم‏السلام و نزديكي رواني و سياسي آنان را به شيعه در نظر بگيريم، مي‏توانيم روابط خوبي با آنان داشته باشيم و به اهداف مشترك و مصالح عمومي ملت عراق دست يابيم.

4. رابطه خارجي

جهان امروز به يك شهر، بلكه به يك دهكده تبديل شده است. از اين رو، لازم است با جهان، ارتباطي مبتني بر منافع مشترك و احترام متقابل برقرار شود.

ما به ضرورت پيشرفت و ارتقاي سطح روابط شيعيان منطقه با كشورهاي همسايه ـ مانند ايران، سوريه، لبنان و كشورهاي خليج [فارس] اعتقاد داريم؛ زيرا تعداد زيادي‏از شيعيان در اين منطقه وجود دارند، و اين براي ما يك امر بسيار حياتي است.

ارتقاي سطح روابط بين‏الملل نيز لازم است؛ چراكه از كانال سازمان‏هاي بين‏المللي، مانند سازمان ملل متحد و مؤسسات وابسته به آن، مي‏توان مسئله شيعه و حقوق آنان را در سطح جامعه بين‏الملل مطرح كرد. همچنين به اين جهت كه جهان امروز تابع نظام سازمان ملل متحد و مصوبات شوراي امنيت است، ارتباط با قدرت‏هاي بزرگ و با نفوذ در شوراي امنيت، در پيشرفت وضعيت شيعيان عراق بسيار حياتي است و براي پركردن اين خلأها، دفاع از خود و مقابله با موانع و چالش‏هاي موجود در داخل عراق حايز اهميت است.

5. حوزه عمليه

حفظ و پيشرفت حوزه علميه عراق در نجف اشرف بسيار ضروري است. مرجعيت ديني براي حفظ حوزه علميه نجف اشرف و وجود آن در برابر عمليات سركوبگرانه رژيم، قرباني‏هاي زيادي داده است و البته به بهاي شهادت صدها نفر از بهترين علما و فضلاي حوزه علميه، تا اندازه‏اي موفق شده است. ما نيز دربرنامه فرهنگي و سياسي كلان خود توانستيم براي سامان‏دهي حوزه علميه عراق سياست و خط‏مشي واحدي را تنظيم كنيم. اين حوزه، پس از حوزه علميه قم، مرتبه دوم را در جهان تشيع داراست و تقريبا شامل چهار هزار طلبه است. از لحاظ كيفيت نيز بسياري از مجتهدان، محققان و مدرسان درس‏هاي خارج فقه و اصول در اين شهر به سر مي‏برند و در سطح جهان اسلام و تشيع، ارتباطات گوناگوني دارند.

6. تأسيس مؤسسات فرهنگي، تبليغاتي و خدماتي

در حال حاضر، ده‏ها مؤسسه در زمينه‏هاي فرهنگي، انساني، خدماتي و اطلاع‏رساني تأسيس گرديده است؛ مانند مؤسسات كمك‏رساني، حقوق بشر، مراكز تحقيقات و فعاليت‏هاي فرهنگي، نشريات فرهنگي و تبليغاتي مانند جرايد و مجله‏ها، و مدرسه‏هايي كه پيش از اين يا موجود نبودند يا تعطيل شده بودند. همچنين تأسيس شبكه‏هاي راديويي و تلويزيوني و ديگر كارهاي فرهنگي و اجتماعي.

7. مسئله اقتصادي

توجه به درمان بخش اقتصادي از راه تلاش و تشويق بازرگانان عراقي براي انجام فعاليت‏هاي اقتصادي و حمايت از آنها در جنبه‏هاي معنوي، و برنامه‏ريزي و احياي درك سياسي آنها و ايجاد انگيزه اهتمام به مسائل عمومي در ميان اين طبقه براي ايجاد يك تشكيلات اقتصادي و تحقق اهداف در عراق نقش ويژه‏اي دارد. از اين طريق، فعاليت‏هاي فرهنگي، انساني و حركت سياسي و عمومي امتي كه براي ايجاد اصلاح و تغيير تلاش مي‏كند، حمايت مي‏شود.

8. استفاده از توانايي‏هاي متخصصان عراقي

همكاري داشتن با نيروهاي متخصص عراقي در زمينه‏هاي مختلف علمي، از طريق ارتباطات، كنفرانس‏ها و ميزگردها، و تشويق آنان براي تأسيس نهادها، و اداره آنها جهت شكوفايي و رشد قابليت‏هاي آنان و نيز قبول مسؤوليت در زمينه‏هاي مختلف و انجام تغييرات و اصلاحات، گام‏هايي در جهت‏حفظ‏جماعت شيعه و نقش آن است. و البته تنظيم يك برنامه براي تحقق اهداف و رسيدن به حقوق مشروعه، امري لازم است.

ما اعتقاد داريم كه اجراي مطلوب و مناسب اين برنامه، با توكل بر خداي متعال و استقامت در عمل، با اراده‏اي محكم و عزمي قوي همراه است، وبيداري امت و آگاهي آنان به حقوق و درك وظايف و خطرهايي كه متوجه آنهاست را مي‏طلبد. براي رسيدن به آرمان‏ها و تحقق آرزوها و مقابله با چالش‏ها وظايف سنگيني پيش رو داريم.


* - رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق

/ 1