ادبیات حج در دوره دولت عثمانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ادبیات حج در دوره دولت عثمانی - نسخه متنی

اسرا دوغان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




ادبيات حج در دوره دولت عثماني


پديدآورنده:اسرا دوغان،







پيش از آن‏که الفباي لاتيني براي زبان ترکي در سال 1925 در ترکيه رسميت يابد، کتابهاي ترکي، با الفباي عربي نوشته مي‏شدند. آنچه در اين‏جا به آن پرداخته خواهد شد، آثاري است که پيش از اين تحوّل، به زبان ترکي ـ يا عربي ـ و با الفباي عربي در باره حج نوشته شده است. برخي از اين آثار، که البته مهم بود، بعدها با حروف لاتين نيز به چاپ رسيد؛ از آن جمله مي‏توان به کتاب «مرآة الحرمين» ايوب صبري پاشا يا «حاج يولوندا» (در راه حج) شهاب‏الدين يا «تحفة الحرمين» نابي





اشاره کرد.





کتابهايي که به آنها خواهيم پرداخت، بخشي خطي و البته بخش اندکي چاپي است.





آثار منتشر شده در دولت عثماني، برخي به ادبيات خاص عربي در حجاز يا قاهره بر مي‏گشت و بيشتر آن به زبان ترکي و برخي نيز فارسي بود.





اکنون ما در اين فهرست، نه همه آثار عربي را، بلکه قسمتي از آنها را که به نوعي نزديک به ادبيات عثماني است، خواهيم آورد.





معمولاً اينگونه آثار، با گرايش سنّي؛ اعم از حنفي يا شافعي و... نوشته شده است. اين گرايش در آثار مناسکي آشکار و برجسته است، اما در ديگر آثار نيز خود را نشان مي‏دهد.





لازم به گفتن است که فقه رسمي در دوره عثماني، فقه حنفي بوده است.





آثار ياد شده، برخي به خواست سلاطين يا ويژه آنان و يا براي تقديم به آنان نوشته مي‏شد و بسياري هم براي عامه مردم بود.





بسياري از اين آثار به نثر است، اما در ميان آنها آثار منظوم نيز وجود دارد که اين جهت نيز مورد توجه ما قرار گرفته و همه آنچه را از آثار منظوم مي‏شناختيم، در اين فهرست ارائه کرده‏ايم.





آثار يک وجهي يا تک‏نگارانه و آثار چند وجهي يا چندنگاري هم، که هر بخش از آن به موضوعي پرداخته، در اين فهرست مورد ملاحظه قرار گرفته است؛ يعني يک اثر ممکن است منحصر در مناسک باشد و بسا افزون بر مناسک، به سفرنامه يا علم‏المنازل هم بپردازد. با اين حال، توضيحات مربوط به آنها در يک مورد آمده و در بخش‏هاي ديگر تنها به مشخّصات آن پرداخته شده است.





هدف اصليِ اين فهرست آن است که نشان دهد سهم ترکان عثماني در توليد ادبيات حج چه اندازه بوده است. دوره طولانيِ حکومت آنان ـ از زمان تسلّط بر حرمين در سال 923 هجري، با عنوان خادم‏الحرمين ـ ايجاب مي‏کرد که به مسائل مختلف حج توجه داشته باشند. طبعي است بخشي از آن، مسائل فرهنگي حج بود که در اينجا به آن توجه شده است.





عثماني‏ها، گذشته از اينکه در اين زمينه از خود مايه مي‏گذاشتند، حامي جريان فرهنگي ـ تأليفي موجود در حجاز نيز بودند. ادبيات اسلامي در حجاز پيشينه‏اي عميق داشت و عثماني‏ها همواره از آن حمايت مي‏کردند.





گرچه آن فعاليت‏ها را نمي‏توان از توليدات عثماني دانست، اما به هر روي، بدون حمايت آنان قابل دوام نبود. براي نمونه، آثار بسيار ملاّ علي قاري در باره حج، در مکه تأليف مي‏شد و البته نظاير آن در آن شهر و نيز مدينه، در همه ابعاد مربوط به حج از فقه و تاريخ فراوان بود. گفتني است برخي از اين آثار، حتي خارج از محدوده دولت عثماني بود؛ ازجمله مي‏توان به آثار جامي، به‏ويژه «مناسک الحجّ» او اشاره کرد.





برخي از اهالي شام بودند؛ مانند محيي‏الدين ابو زکريا يحيي بن شريف نووي دمشقي (م 676) است که کتاب «الايضاح في مناسک الحج» را نوشت. با اين همه، آثار ياد شده در فرهنگ حج عثماني مورد استفاده قرار مي‏گرفت. خلاصه بايد گفت، حمايت آنها از کارهاي مربوط به تاريخ مکه و مدينه، سبب شده است که در اين حوزه، فعاليت توليدي بيشتري انجام گيرد که نمونه‏هاي آن را ملاحظه خواهيم کرد.





در موضوع منازل حج نيز کارهاي فراواني انجام گرفته است؛ به‏طوري که نويسنده‏اين‏سطور،خودهشتاد و هشت نسخه خطي را در اين زمينه از نزديک ديده است.





سفرنامه‏هاي حج نيز متعدد بوده و آثاري هم در باره معماري بناهاي مکه و مدينه نوشته شده است که به آنها نيز مرور خواهيم کرد.





بايد بدين نکته توجه داشت که دولت عثماني در قبال حج و برگزاري آن و نيز حراست و حفاظت از شهرهاي مقدس و نيز زائران خانه خدا، مسؤوليت مستقيم داشت و هر نوع تخطي از انجام اين مسؤوليت، تبعات ناگواري روي مشروعيت آن نزد مسلمانان به‏جاي مي‏گذاشت. به همين دليل در زمينه‏هاي مختلف؛ از جمله رسيدگي به اوقاف حرمين، حفظ امنيت منازل و راهها و نيز بهداشت حجاج تلاش مي‏کرد.





بخشي از اين کارها، مي‏توانست کارهاي فرهنگي باشد که جنبه راهنمايي براي حجاج داشت.





عمده منابع نويسنده اين سطور در ارائه کردن ادبيات حج در دوره عثماني، نسخه‏هاي موجود در کتابخانه سليمانيه استانبول، مؤسسه دايرة المعارف ترکيه و کتابخانه‏هاي چند مرکز ديگر بود.(1) البته تاکنون از ديدن کتابخانه‏هايي که در شهرهاي ديگر آناتولي است، محروم مانده‏ام.





در مجموع اين کتابخانه‏ها، نزديک به 470 عنوان کتاب در باره منازل حج ومناسک ثبت شده است. تنها در کتابخانه سليمانيه 138 عنوان کتاب در اين دو موضوع ثبت گرديده است. افزون بر اين، در چند مورد براي تکميل بحث، از فهرست‏هاي برخي از کتابخانه‏هاي موجود در مصر، حرمين و غيره نيز استفاده شده است.





بيشتر کتابهاي موجود در سليمانيه را از بخش‏هاي ديگرِ قلمرو عثماني به اين نقطه آورده‏اند،(2) اما بسياري نيز در جاي خود ماندند که بايد آنها نيز مورد بررسي قرار گيرند.





همانگونه که مي‏دانيم زبان علمي جهان اسلام عربي بود و نيز مي‏دانيم که بسياري از مسلمانان ترک بودند و قادر به فهم زبان ديگري جز ترکي نبودند. به همين دليل بخشي از ادبيات حج در اين دوره، بعد از عربي، ترکي است. معمولاً در ابتداي برخي از رساله‏هاي ترکي نوشته‏اند: «من اين رساله را به ترکي نوشتم تا مردم بفهمند».





متن‏هاي ترکي بيشتر متأثر از زبان فارسي و لغات آن بود؛ به‏طوري که برخي از رساله‏هاي ترکي را مي‏بايست رساله‏هاي فارسي ـ ترکي ناميد. اين سخن به‏ويژه در باره به‏کاربردن اشعار فارسي در متون ترکي بيشتر صادق است. نمونه روشن آن سياحتنامه يوسف نابي؛ يعني «تحفة‏الحرمين است. به هر حال، بسياري از اين آثار، مشتمل بر کلمات و تعبيرات و واژه‏هاي فارسي است؛ چنان‏که گاه نام رساله فارسي بود، اما محتواي آن به ترکي نوشته مي‏شد. نمونه آن کتاب «منظومه در مناسک حج» از نالي محمد افندي القونوي (م 1058 / 1674) است که نسخه آن در کوپريلي، احمد پاشا، ش263 موجود است.





هرگاه از ادبيات عثماني در حج سخن مي‏گوييم، بايد توجه داشته باشيم که بسياري از ترکها نيز به عربي مي‏نويسند. بيشتر آنان در مراکز علمي استانبول درس مي‏خواندند و به حرمين اعزام مي‏شدند. اما همه نويسندگان مسلمان اين دوره ترک نبودند و فراوان بودند کساني که ترکي ياد نداشته و صرفا به عربي مي‏نوشتند. با اين همه، حمايت‏هاي مالي دولت عثماني بود که مراکز علمي را در سراسر اين ديار به چرخش در مي‏آورد.





بي‏شک بايد زبان ترکي را ذيلي بر زبان عربي شمرد و ادبيات حج را ساري و جاري در سه زبان عربي، فارسي و ترکي دانست. البته زبان فارسي تا حدّي از سلطه عثماني خارج بود، اما علاقه بدان همچنان تا مدتهاي مديد در نواحي عثماني نيز وجود داشت و به‏خصوص در زمينه شعر، بسياري از ترکها، توانايي سرودن اشعار فارسي را داشتند، نمونه روشن آن، خود سلطان سليم است که ديوان فارسي دارد.





توجه داريم که در روزگار ما، پس از انقلاب عربها در برابر عثماني، حرکتي در جهت زدودن رنگ عثماني از ادبيات اسلامي آغاز شد و چندان پيش رفت که گويي اثري از آن در کار نبوده است. اين در حالي است که در يک دوره طولاني، زبان ترکي نقش قابل ملاحظه‏اي در ادبيات اسلامي داشت؛ همان‏گونه که بخش‏هاي زيادي از آثار معماري باقي مانده در بخش‏هايي از جهان اسلام، رنگ عثماني دارد. سلاطين و پاشاهاي عثماني، مدارس و کتابخانه‏هاي فراواني در حرمين ساختند که نمونه معروف آن، کتابخانه «شيخ الاسلام عارف حکمت بيک» در مدينه منوره است.(3) از سوي ديگر، بسياري از علماي عثماني و ترک، به عربي نوشتند و در زمينه ادبيات حج، آثار فراواني پديد آوردند.





با اين همه، بايد توجه داشت که در ادبيات حج، برخي از بخش‏ها فربه‏تر و برخي ضعيف‏تر است. براي نمونه، نوشتن سفرنامه و بحث از منازل راه، چندان گسترده نبوده است. شايد بدان‏جهت که از سويي حج يک امر عبادي بود و زائران خانه خدا سرگرم کار عبادي خود بودند و از سوي ديگر، حاجيان با کاروان‏هاي مشخصي از شام و مصر راهي مکه و مدينه مي‏شدند؛ کاروان‏هايي که هر سال مسير حج را طي مي‏کردند و منازل برايشان مشخص بود و گزارش راه هم توسط خود دولت عثماني نوشته مي‏شد؛ بنابراين، ديگران ميلي به نگارش اين‏گونه آثار نداشتند.





آثاري که در اين زمينه نوشته مي‏شد، برخي رنگ ادبي داشت، برخي تاريخي، شماري نيز وجهه جغرافيايي‏اش به دليل ارائه کردن شرحي از منازل وويژگي‏هاي آنها، بيشتر بود. شماري از آن آثار، تصاوير نقاشي از اماکن مقدس ارائه مي‏کردند.





به لحاظ ويژگي‏هاي نسخه‏شناسي، آثاري در مجموع ادبيات حج وجود دارد که خاص سلاطين نوشته شده است. اين در حالي است که هيچ‏يک از سلاطين عثماني به حج نرفته‏اند، اما در ادبيات موجود شاهديم که کتابهايي در مناسک براي آنها نوشته‏اند.





ديگر آثار هم بسا در مقدمه، به سلاطين عثماني يا امراي برجسته اهدا مي‏شد.





تلاش من در اين نوشته، شناساندن تمامي آثاري است که به زبان ترکي با حروف عربي نوشته شده است. برخي از اين آثار، با تحقيق به چاپ رسيده، برخي نيز همچنان مخطوط مانده است. هر آگاهي که در باره آنها داشته باشم، ارائه خواهم کرد.





خلاصه آن‏که بايد توجه داشت، عثماني‏ها طي تسلّط چهارصد ساله خود بر حجاز، به دلايل مذهبي و سياسي، اهميت زيادي به حج مي‏دادند. تاريخچه فعاليت‏هاي آنان در ميان اعراب و ديگران، به مقدار زيادي مورد غفلت قرار گرفته است. اين علاوه بر آن است که خود عثماني‏ها نيز پس از تغيير الفباي خود، از آن ميراث جدا شدند و تنها در مواردي، به برخي از تحقيقات آکادميک در اين باره ادامه دادند. همچنين ايرانيان نيز از چندوچون اين فعاليت‏ها آشنا نيستند. گرچه در دوره قاجار برخي از آثار ترکي، از جمله کتاب «مرآت الحرمين» صبري پاشا به فارسي ترجمه و چاپ شد.





هدف اين مقاله آن است که فهرستي از آنچه در اين حوزه، طي دوره تسلّط ترکها بر حجاز نوشته شده، تنظيم نمايد؛ زيرا به هر روي، اين ادبيات مشترک مذهبي است و در کنار آثاري که در ادبيات حج، به فارسي نوشته شده، مي‏تواند مجموعه کامل‏تري را در اين زمينه، به عنوان ميراث جهان اسلام، به‏خصوص بخش غير عربي آن، ارائه کند.





1 . کتابهاي مناسک




کتابهاي مناسک در ادبيات حج عثماني، حجم زيادي را به خود اختصاص داده است، چرا که اين بخش، بيش از هر بخش ديگر، مورد نياز مردم در انجام مناسک و اعمال حج بود. هدف اصلي اين کتابها، که عمده‏اش به زبان عربي نوشته شده، روشن کردن فرايض ديني حجاج بوده است. برخي از اين کتابها همراه با بخش زيارات نشر يافته و بخشي منحصر در همان احکام فقهي است. براي نمونه، کتاب «رسالة في مناسک الحج و زيارة قبر النبيّ» از محمدبن حمزه آماسيالي است که احکام و زيارات را يکجا دارد (نسخه کتابخانه بايزيد دولت، ولي الدين افندي: ش2281، برگهاي 114 ـ 130).





برخي از آثار فقهي، شرحي هم در باره منازل دارند که تصويرها و نقشه‏هايي در آنها آمده است، هرچند ممکن است بدون تصوير و نقشه باشد. از آنجاکه کتابهاي مناسک گاهي مشتمل بر تصاوير و نقشه‏ها هستند، در ادبيات هنري حج هم مي‏بايست مورد توجه قرار گيرند.





در انتهاي برخي از اين آثار، جدولي براي مقدار مسافات ميان شهرها و ساعات حرکت ميان منازل درج شده است. در اين کتابها، آداب ورود به اماکن مقدس و خصوصيات اين شهرها را نيز آورده‏اند.





نمونه‏اي ازاين آثار، که همزمان مناسک و منازل دارد، کتاب «منازل الحما و مناسک الحج» است که نويسنده آن، مصطفي سنائي است و در سليمانيه، اسعد افندي: ش2917 نگهداري مي‏شود.





نمونه ديگر «مناسک المسالک» (سليمانيه،لالااسماعيل:104) از عبدالرحمان هبري (م 1041) است. متن کامل آن را Scvin ilgulenدر مجله پژوهش تاريخ (1975) چاپ کرد.





برخي از اين کتابها، اعمال و احکام زيارتِ قدس و خليل‏الرحمان را نيز دارد. در واقع براي عثماني‏ها چهار نقطه مقدس بود: قدس، الخليل، مکه و مدينه. که سلطان مراد سوم، سالانه سه و پانصد فلوري صره براي اين چهار نقطه مي‏فرستاد.(4) قدس در دوره عثماني سخت مورد توجه بود و برخي سفر زيارت حج را از آنجا آغاز مي‏کردند. زماني‏که کاروان استانبول به شام مي‏رسيد و در آنجا توقّف مي‏کرد، کساني در اين فاصله، براي زيارت به مسجد اقصي مي‏رفتند و آن را زيارت مي‏کردند. به همين دليل، آثاري هم در باره تاريخ قدس و زيارات آن در ميراث عثماني برجاي مانده است؛ براي نمونه، مي‏توان به اين آثار اشاره کرد:





مناسک قدس مبارک، دانشگاه مرمره، الهيات، عمومي، ش2340





قدس شريف مناسکي و نيچه زيارتلر، کتابخانه سليمانيه، يازما باغيش‏لر، ش3/2411





مناسک خليل ابراهيم عليه‏السلام، مسلح يوسفي، کتابخانه سليمانه، يازما باغيش‏لر، ش3/3723





شهرت يک حديث ميان ترکها سبب اهميت قدس ميان آنان شد و آن اين بود که «هر کسي با نيت حج و عمره، از مسجد الاقصي احرام بپوشد، مانند آن است که از مادر متولد شده است».(5)





از ميان کتابهاي مناسک، چند کتاب اصلي بود که ديگر آثار از روي آنها نوشته مي‏شد. آثار اصلي عبارت بودند از:





مناسک حج، از يوسف سنان افندي. بهجة‏المنازل، از محمد اديب بن محمد درويش. از اين دو اثر نسخه‏هاي فراواني موجود است. آثار ديگري که زياد استفاده مي‏شد مناسک جامي، دهلوي و سندي بود که به ترکي عثماني ترجمه شده و شهرت زيادي به دست آورده بود. کتاب مناسک جامي در سراسر عثماني موقعيتي ويژه داشت و تا اواخر دوره عثماني مورد استفاده بود. از اين اثر، نسخه‏هاي فراواني در دست است.





کتابهاي مناسک، برخي مفصل و برخي کوتاه بود. در اين اواخر بيشتر اين آثار کوتاه شد تا بيشتر مورد استفاده قرار گيرد. آثار بسياري از اين مناسک نيز به مرور از ميان رفت و دليل آن، استفاده در طول سفر بود که سبب مي‏شد تا آنها از ميان برود و مندرس شود. برخي از آنها به قدري پاره شد که امکان بازنويسي و تصحيح آنها نيست.





فقه مقبول عثماني‏ها، حنفي بود و کتابهاي مناسک بر اساس فقه حنفي نوشته مي‏شد. با اين حال، نسخه‏هايي از آنها برجاي مانده‏که برخي از آنها بر اساس مذهب شافعي يا مذهب شيعه و يا مذاهب چهارگانه نوشته شده است.





مناسک الحج، از نور الدين جامي، نسخه اياصوفيا، ش4209. (گويا بر اساس مذاهب چهارگانه نوشته شده بود).





فقه المناسک علي مذهب الإمام المالک، الوارتسي قَدّور.





اهميت مناسک چندان بود که گاه در شکل ساده به عنوان «کتاب حج» به دانش‏آموزان در مراحل ابتدايي تدريس مي‏شد. در اواخر عثماني، ضمن حرکت تجديد و احيا، چندين کتاب در اين زمينه منتشر شد. از آن جمله «زمانِ مزه» و «مشروطيتِ‏مِزَه مناسب مناسک حج» توسط بکر صدقي (استانبول، مطبعه ابوالضياء، 1329ق.) نوشته و چاپ شد. کتاب ديگري با عنوان «احياي حج» که در سال 1873 م. چاپ شده است.





عناويني که براي کتابهاي مناسک انتخاب مي‏شد، چنين بود:





«مسالک في المناسک»، «بهجة المناسک»، «جامع المناسک»، «لبّ‏المناسک و نفع المسالک»، «منهج السالک و صراط المسالک»، «مناسک الکبري»، «مناسک الوسطي»، «مناسک الصغري»، «منية الناسک في خلاصة المناسک». «تحفة المسلمين في مناسک حجاج المسلمين»، «جامع المناسک علي أحسن المسالک»، «اسرار مناسک حج شريف»، «منظومه در مناسک حج» و...





گذشت که در عثماني، علماي دين از کتابهاي عربي استفاده مي‏کردند. توده مردم ترکي مي‏خواندند و گهگاه آثاري به فارسي هم نوشته مي‏شد. براي نمونه «کتاب في مناسک الحج» از محمدبن محمد عينتاب (م 790) است که به ترکي نوشته شده و در کتابخانه کوپريلي، محمد عاصم بيک: ش116 موجود است و 139 برگ دارد.





گاهي عنوان عربي انتخاب مي‏شد اما محتوا ترکي بود. مانند «کتاب مناسک الحج عن الغير» که نام عربي است اما کتاب به زبان ترکي است. مؤلف آن سنان افندي و نسخه آن در کتابخانه سليمانيه، يازما باغيشلر ش1003، موجود است.





از اين آثار، يک نمونه نيز اثر فارسي در مناسک با نام «مناسک حج» است که در کتابخانه سليمانيه، لالا اسماعيل: 102 نگهداري مي‏شود. بسا اين نسخه از مناطق فارسي زبان به اين کتابخانه منتقل شده باشد.





گاهي هم عنوان کتاب به زبان ترکي انتخاب مي‏شد؛ مانند کتاب «مناسک حج رساله‏سي» از سنان الدين محمدبن يوسف که نسخه آن در 104 برگ در سليمانيه، حاجي محمود افندي: ش1058 نگهداري مي‏شود.





همان‏گونه که در عناوين پيشگفته آمد، برخي از کتابهاي مناسک، منظوم است؛ از جمله مي‏توان به کتاب «منظوم مناسک حج» اشاره کرد که مؤلف آن را نمي‏شناسيم و در سال 1183 نوشته شده و نسخه آن در سليمانيه، حاجي محمود افندي، ش1/6405 موجود است. اثر منظوم ديگر با نام «مناسک حج کامل» که در قرن نوزدهم، در چهل برگ، در سال 1845 نوشته شده و در موزه توپقاپي‏سراي به شماره 280/3546 Aنگهداري مي‏شود.





نگرش برخي از اين آثار صرفا فقهي است و برخي جنبه عرفاني و معنوي دارد؛ از جمله «مناسک الحج معنويه» است که نويسنده آن، محمد شرف‏الدين بوده و در سليمانيه، يازما باغيشلر، ش1/4308 نگهداري مي‏شود.





علاقه به تصوّف در حوزه عثماني سبب استفاده از آثاري مانند «مناسک جامي» بود که خودِ مؤلف به عنوان يک صوفي مشهور شناخته مي‏شد.





ازکهن‏ترين آثار مناسک، «مناسک حج» محمدبن محمد خواجه پارسا (م 822) رييس صوفيان نقشبندي است که قبر او در بقيع مورد توجه عثماني‏ها بود. نسخه‏هايي از مناسک حج، در سليمانيه، حکيم اوغلو: ش725 و سليمانيه، بغداد يازما باغيشلر: ش877 موجود است.





تلفيق مناسک و فضايل حرمين نيز در برخي از اين آثار رعايت شده که از جمله مي‏توان به کتاب «مجامع المناسک في نسک الحج و فضائل الحرمين» از رحمت‏اللّه‏بن خليل‏الرحمان اشاره کرد که در سال 1289، در استانبول به چاپ رسيده است.





بايد توجه داشت که مقصود از مناسک، تنها احکام مربوط به فريضه حج است، اما احکامي نيز وجود دارد که به نوعي مربوط به حرمين و مسائل خاص آنها است. در اين مورد هم آثاري وجود دارد. براي نمونه احکام مربوط به تجديد بناي کعبه و اصلاح و تعمير آن و ديگر امکنه مقدس است. احکام اين مسائل را گاه در کتابهاي تاريخ ابنيه و اماکن مي‏آوردند. نمونه ديگر، احکام ساختن بنا در منا و يا اجاره خانه در مکه و حتي احکام سدانة‏البيت است. نماز در کعبه و يا حجّ اکبر نمونه‏هاي ديگر از اين دست است. در آن دوره، در بيشتر اين زمينه‏ها، کتابهايي نوشته شده که بيشتر به زبان عربي است.





در مقدمه آثار مناسکي، به آداب حج نيز پراخته‏اند. در بخش آداب حج آموزش‏هاي ويژه سفر به حاجيان داده مي‏شد؛ مانند اينکه: حاجي در سفر حج بايد چگونه دوستاني را برگزيند. چه چيزهايي را براي حفظ سلامت خود رعايت کند. چگونه وارداماکن مقدس، به‏خصوص مسجدالحرام و مسجد النبي شود. چه دعاهايي را بخواند و... .





نويسنده در مقدمه اثرش يادآور مي‏شود که هدفش از نگارش کتاب چيست و براي مثال تصريح مي‏کند که نسخه پيشين از ميان رفته است ـ شايد در راه حج ـ و اکنون بارديگر آن را تحرير مي‏کنم و يا اين‏که مثلاً به ترکي نوشتيم تا مورد استفاده عموم مردم قرار گيرد و... .





اکنون براي نمونه، بخشي از متن ترکي مقدمه کتاب «منازل الطريق الي بيت اللّه‏ العتيق» را که همزمان، مناسک و منازل حج است، نقل مي‏کنيم. مؤلف در برگ 2 ـ آ مي‏نويسد:





«وقتي که اللّه‏ تعالي بو ضعيف و مقصّر قولونا محضا فضل احسانندن بيت شريفينين زيارت اتمسون روز قلوپ بعده حجّة‏الاسلام نيجه حجا دخي ميسر اي‏لدو و ساکن حرم شريفي و جيراني اولانلاردان ايلدي، اشته مسائل حجون مشکلات بيزه محال اولوپ کثرت و ممارست ايله و موادي نسک‏لري مشاهده اتمکل «الخبر ليست کالمعاينة» و جمله مناسک کتابلرين ييرم ي‏لدان دخي زياده مقدار تتبّع اديب اتقان اوزره اذعان اولماک ميسّر اولدو و واجب اولدو. بو نعمتين شکرانه‏سي ايچون اخوان مؤمنين واضح اولماغي و البيان مناسک کتابلرين جمع اتمک لسان عربدن ترکي اوزره عمومي ناسک هر طايفه‏سينه افهامي چون الحمد للّه‏ که لسان عرب اوزره احياء الحج و قرّة‏العيون اولدوغو اکي مناسک کتابلر معتبردن زبده‏سين اخذ اديب جمع ميسّر اولدو، لکن هر کس عرب‏جا بيلميوپ و بيلنده اکثر مسائل حج عقل اتفاق فهم اتميوپ کندي غلط اتيگوندن غير نيجه‏لري‏ده غلط اتروپ حجنا نقصان ورورلر، زيرا بو حج علمي آلة‏التمام بيلمک مکه‏ده مجاور اولوپ مجموع مناسک‏لري تتبع و موادي نسک‏لري مشاهده اتمکله اولور. بس لازم اولدو کي ترک‏چده علي الاختصار مناسک جمع اتمک عموم الناس مفيد اولماغ‏ايچون بو رساله معتمد کتابلردان اخراج ادوپ قطعي مهم و کثير الوقوع اولان مسائل ذکر اولوندو.»





نويسنده اين اثر ناشناخته است اما در جايي از کتاب، خود را عبدالقادر مي‏نامد. نسخه آن در سليمانيه، اياصوفيا: ک 1469، برگهاي 1 ـ 163 موجود است.





به طور معمول پس از مقدمه، ابواب اصليِ احکام حج آمده است: واجبات حج، نيت، احکام عمره، ميقات، تعريف احرام، ادعيه، اوصاف بيت اللّه‏ الحرام، مشاعر مقدسه، حج تمتع و انواع ديگر آن.





در کتابهاي مناسک، گاه نام مؤلف درج نمي‏شود که دلايل مختلف دارد؛ يکي تواضع مؤلف است. دليل ديگر آن است که بسياري از اين مناسک شهرت زيادي داشته و معروف‏اند و به همين دليل نياز به ذکر نام مؤلف در آن نبوده است.





برخي از کهن‏ترين کتابهاي مناسک که ترکي است، عبارت است از «مناسک الحج» سنان الدين يوسف المکي (م 989) که نسخه‏اي از آن در کتابخانه ملي ازمير موجود است.





اکنون به‏معرفي برخي از مناسک‏هاي ترکي و عربي رايج در عثماني و شناساندن نسخه‏هاي آن‏ها مي‏پردازيم:





«رسالة في مناسک الحج»، محمدبن عبدالقادر الحنفي، سليمانيه، عاشر افندي، ش121 (در پايان اين کتاب شرحي از مسير، از مصر به شام و از شام به مکه درج شده است).





«کتاب الابتهاج في مناسک الحاج»، عبدالغني‏بن اسماعيل‏بن عبدالغني النابلسي، سليمانيه، اسعد افندي، ش3607 تاريخ کتابت، سال 1143





«منظومه في مناسک الحج»، مرالي البختي، سليمانيه، عاشر افندي: ش123، چهل برگ دارد و در آن نقشه‏ها و تصاويري چند درج شده است. زبان آن ترکي ميانه و اندکي دشوار مي‏باشد. واژه‏هاي فارسي و عربي فراواني در آن آمده و در مواردي، از شعرهاي فارسي استفاده شده است. تصاوير آن مربوط به اماکن مقدس و برخي از حوادث مهم تاريخ اسلام مي‏باشد. نويسنده اشعاري از جامي و محيي لاري در اثر خويش درج کرده است. گفتني است صاحب کتاب، منظومه‏اش را پيش از سفر حج سروده است.





«کتاب المناسک»، سليمانيه، قليچ علي پاشا، ش2/815 (همراه با زيارت قدس و مقدمه‏اي مفصل به زبان ترکي عثماني).





«مناسک حج طوفي» و نام ديگرش «کتاب مناسک الحج بالترکي»، از احمد سلانيکي، سليمانيه، اياصوفيا: ش1473





«هذا الکتاب، مناسک الحج»، از سال 1039، سنان افندي، سليمانيه، لاله‏لي: 1186





«تکملة المناسک»، ايوب صبري پاشا ابن احمد اروميه‏لي، سليمانيه، دکملي بابا: ش110





کتاب پيشگفته از چندين اثر مناسکي عربي و ترکي اقتباس شده و مشتمل بر ادعيه، زيارات، قصه‏ها، شرايط و فرايض حج است. توسط مکتبة الفنون البحريه، به سال 1875 در استانبول، در مطبعه يحيي افندي چاپ گرديده است.





«مناسک‏الحج»، سيد حسين (م 1170). سليمانيه، حاجي محمود: ش191





«مناسک الحج»، از صُلحي، کتابخانه ملت، شرعيه، ش445. اين اثر، منظوم و کوتاه است که آن را در حجاز سروده و مشتمل بر 67 بيت مي‏باشد و ضمن برگهاي 24 ـ 21، شماره ياد شده، درج گرديده است. احکام حج، ابواب مکه و منازل ميان اسکدار و مکه در آن آمده است.





«مناسک المسالک»، از عبدالرحمان هبري، سليمانيه، لالا اسماعيل: ش104





اين شخص ميان سالهاي 1012 تا 1069 (دوران محمد چهارم) مي‏زيسته است. در باره اين کتاب مقاله‏اي در مجله پژوهش‏هاي تاريخي، ش6 (اکتبر 1975) چاپ شده است. نويسنده مدرّس بوده و نيز در شهر ادنا منصب قضاوت داشته است.





برخي از کتابهاي مربوط به حج، که به‏طور معمول مشتمل بر احکام و مناسک حج مي‏باشد، کتابهايي است که بايد به آنها عنوان دليل، رهبر، دعا و آداب داد. اين‏گونه آثار در ترکيه جديد متحوّل و فراوان شده اما در دوره عثماني هم نمونه‏هايي داشت؛ از جمله:





«رساله متعلق به حج»، کتابخانه ملت، علي اميري: ش449، از سال 1261 ق.





«دليل‏الحج فيمناسک‏الحج»، اسماعيل حقي حافظ ديوريکي، کتابخانه دانشگاه مرمره، بخش عربگيري، عمومي: ش1814





«اسرار مناسک حج شريف»، چاپي از يونس وهبي، استانبول، 1318ق.





«احياء حج»، احمد رفعت افندي، مطبعه عامره عثماني، 1250 ق.





«مناسک الحج»، سليمانيه، دارالمثنوي، ش132. در اين کتاب پس از گفتن: «اما بعد»، پيش از آغاز مناسک حج، از وظايف حاجي سخن مي‏گويد که مفصّل و جالب است.





«کتاب احوال حج بيت اللّه‏ الحرام و انواعه و دعائه»، سليمانيه، يازما باغيشلر، 1233. در اين کتاب نقشه جالب موجود است.





«رساله مناسک حج»، قاضي احمد مختار افندي الگيريدي (قاضي مصر)، سليمانيه، عاشر افندي، ش212





«مناسک الحج»، غُباري (م974)، کتابخانه ملت، ش820 . اين اثر نخستين کتاب مناسک منظوم مي‏باشد. نويسنده همراه سلطان سليمان به عراق آمده و کتاب ديگري با عنوان «کعبه نامه» به سلطان تقديم کرده است.





«رساله مکيه»، از فُوْري (م 979). نسخه اين کتاب با نام «رساله في مناسک» در سليمانيه، شهيد علي پاشا: ش2828 موجود است. وي همراه سلطان سليمان به نخجوان رفت. او در مدرسه سلطانيه مدرس بوده و در حالي که در شام به قضاوت اشتغال داشت، درگذشت. وي در 31 سالگي از اسکندريه به بندر سوئز سپس به جده ـ مکه و مدينه رفت و اين اثر را به عنوان راهنماي حج در همان سفر نوشت. اين اثر به لحاظ ادبي ارزشمند مي‏باشد.





کتابهاي چاپ شده درموضوع مناسک، به زبان ترکي و به‏خط ترکي عثماني:




«مناسک حج شريف»، شيخ مصطفي نيازي (استانبول، تقويم خانه عامره، 1272).





«ادعيه زيارت مدينه طيّبه»، چاپ سنگي، محمد بيک مطبعه‏سي، 1323ق.





«رساله دليل الحرمين»، ابراهيم قدّوم، چاپ سنگي، 1290 ق.





«رساله ميقات»، مصطفي صفوت، استانبول، مکتبه فنون شاهانه مطبعه‏سي، 1285 ق.





«منافع الحجاج»، مصطفي حمدي پاشا، مطبعه عامره، استانبول، 1280





«مناسک حج شريف»، استانبول، شرکت صحافيه عثمانيه، 1316ق.





«مناسک حج شريف»، شيخ محمد حافظ مراد نقشبندي، 1273ق.





«دليل الحج»، کدخدا زاده الحاج حسن فهمي، استانبول، سنگي، 1327ق.





برخي رساله‏هاي فقهي که به نوعي به مکه مربوط مي‏شود؛ مانند:





«رسالة في بيان صحّة الاقتداء بامام مسجد الحرام»، عبدالعظيم مکي، (سليمانيه، اسعد افندي: 858)





«رسالة في جواز صلاة الجنازة في مسجد الحرام»، ملاعلي القاري (م 1014)، سليمانيه، عاطف افندي، ش2824).





2 . کتابهاي منازل




حج در دوره عثماني، نوعي حج‏گزاري منظم بود و حجاج مسيري تعريف شده و مشخص داشتند. در هر سال، يک کاروان دولتي با نام صُرّه همايون، آماده حرکت شده و با طيّ منازل مشخص، راه تا مکه را مي‏پيمودند. مسيرهاي آن زمان حج، هفت عدد بود؛ شام ـ مکه، مصر ـ مکه، عدن ـ مکه، عمان ـ مکه، لحسا ـ مکه، بصره ـ مکه، و بغداد ـ مکه.





در دوره عثماني، صره همايون؛ يعني همان کاروان دولتي، حرکت خود را از اسکدار آغاز مي‏کرد و شش ماه طول مي‏کشيد تا به مکه برسد؛ از استانبول به قونيه، انطاکيه، حلب، شام و سپس مدينه و بعد به مکه مي‏رسيد. قافله مصر و شام و بغداد، قافله‏هاي رسمي بودند.





کاروان صره همايون از دوازدهم رجب حرکتشان را آغاز مي‏کردند. اين وضعيت تا سال 1281 قمري ادامه داشت.





پس از آن‏که مسافرت با کشتي رواج يافت، حجاج مصري با کشتي مي‏رفتند که راه کوتاه‏تر مي‏شد. به همين دليل ديرتر حرکت مي‏کردند. به سخن ديگر از سال 1281 / 1864 صره همايون؛ يعني هدايايي به وسيله کشتي مي‏فرستادند. مسير از استانبول به بيروت و از آنجا به شام مي‏رفت. از شام تا مدينه ومکه همان مسير معمولي را طي مي‏کرد.





نمونه اين‏گونه سفرنامه را در «سياحتنامه حجاز» از سليمان شفيق‏بن علي کمال، از سال 1308 / 1890 مشاهده مي‏کنيم. سليمان شفيق از صاحب منصبان عثماني بوده و کل‏آغاسي در ارتش عثماني؛ يعني فرمانده لشکر توپخانه بود. اين اثر مهمي است که تاکنون به خط عثماني مانده و به ترکي لاتيني برگردانده نشده است.





زماني که راه آهن شام ـ حجاز ساخته شد؛ يعني از سال 1328 = 1908 صرّه به وسيله راه آهن فرستاده مي‏شد. صره از استانبول به قونيه و از آنجا به حلب، از حلب به شام و از شام به مدينه مي‏رفت. رفت و برگشت اين سفر با راه آهن، از استانبول تا مدينه و بازگشت به استانبول، سه و ماه و 25 روز طول مي‏کوشيد. در باره اين دوره، به جز اسناد صره، سفرنامه‏اي نداريم و خاطرات اندکي از آن باقي مانده است.





بعد از باب شدن سفر با هواپيما، ديگر کسي سفرنامه‏اي که در آن ذکر منازل را کرده باشد، ننوشته است!





آثاري که در باره منازل نوشته شده، سفرنامه‏هايي است که طي کنندگان اين مسيرها نوشته‏اند و هدفشان راهنمايي حجاج بوده است. نام اين‏گونه کتابها، منازل و يا مراحل است. در اين راه‏هاي طولاني، توقفگاه‏هايي وجود داشت که کاروان مي‏ايستاد و نويسندگان اين کتابها مطالبي در شرح اين توقف‏گاه‏ها مي‏نوشتند.





پس از هر چند توقفگاهي، محل‏هاي اطراق بوده که کاروان چندين روز در آنجا مي‏ماند؛ مانند قونيه يا خود دمشق که گاه از ده روز تا بيشتر، کاروان در آن نقطه مي‏ايستاد تا استراحت کافي کرده و علاوه کاروان‏هاي محلّي به کاروان اصلي ملحق شوند. اين اطراقگاه‏ها مزکريت بيشتري داشت و به صورت نوعي بازار براي تأمين مايحتاج حجاج نيز عمل مي‏کرد. به همين دليل، اطراق‏گاهها، معمولاً جاي‏هاي معمور وآباد بود. نمونه‏هاي ديگر از اين اطراق‏گاه‏ها، ازنيق، ادنا، حلب و معان است.





در کتابهاي منازل، آگاهي‏هاي مربوط به اطراقگاه‏ها بيش از نقاط ديگر است.





بايد توجه داشت که اصطلاح «منازل» از قديم در کتابهاي جغرافيايي در تمدن اسلامي وجود داشت. در واقع، دانش منزل‏شناسي که در اصل برگرفته از سفر حج بود، از ابتدا در درون تمدن اسلامي باليد. براي مثال سفرنامه ناصرخسرو شرح سفر او به حج و سفرهاي حاشيه‏اي است. اندک اندک شرح منازل و فواصل شهرها و مناطق، جدي‏تر شد. در فرهنگ عثماني، که ادامه همان فرهنگ است، حج همچنان موقعيت بالايي داشت و دانش منزل‏شناسي هم موقعيت ويژه خود را دارا بود.





گفتني است يکي از جهات اهميت منازل، اهميت آنها از ديد بريد و نامه‏رساني؛ اعم از دولتي و خصوصي بود. در بسياري از اين منازل، علاوه بر کاروانسراها، پاسگاه‏هايي براي حفاظت از کاروانها و نيز بريد وجود داشت که به آن دربند مي‏گفتند.





آثاري که در باره منازل نوشته مي‏شد، چون جنبه راهنمايي داشت، بسا احکام فقهي و مناسک هم در آن نوشته مي‏شد؛ به‏طوري که فصل خاصي به مناسک اختصاص مي‏يافت.





مراحل و تفاوت آنها با يکديگر، گاه با تعيين ساعت حرکت ميان دو منزل و ذکر نام هر مرحله و منزل نوشته مي‏شد.





به‏طور معمول، ادبيات نگارش آثار منازل آن است که ابتدا علت تأليف کتابش را بيان مي‏کند، سپس توضيح مي‏دهد که براي چنين سفري طولاني چه وسايلي را بايد تهيه ديد و چگونه بايد خود را آماده ساخت. پس از پايان يافتن تذکّرات، از منزل نخست که اسکدار است بحث آغاز شده و سپس در هر منزل، از وضعيت کلي آنجا، از مسجد، مقبره و زيارتگاه و تکيه و بناهاي تاريخي يا هر چيز استثنايي و قابل توجه که دارد، سخن به ميان مي‏آيد. به‏طور معمول وقتي در باره اين قبيل اماکن بحث مي‏شود، تاريخچه‏اي از آنها به دست مي‏دهد و در ضمن توصيه به زيارت آن مقابر مي‏کند. گاه در باره مردم و ويژگي‏هاي آن‏ها، محصولات آنجا يا هر چيز ديگر که جلب توجه کند نيز صحبت به ميان مي‏آيد. بحث از آب و هوا و نيز مشخصات مسير و راه و اين‏که تنگ است يا خوب است، به دست مي‏دهد. نام قبايل، خوراک مردم، گياهان آن ناحيه، مسائل سياسي، حاکم آن ديار و... نمونه‏هاي ديگري از آگاهي‏هايي بود که در اين‏گونه کتابها مي‏آمد. برخي از اين آگاهي‏ها مي‏توانست نيازهاي مادي حجاج را برآورده کرده و به آنان تعليم دهد که در هر منزل مي‏توانند چه نوع کاري را انجام دهند و چه نيازهايي را برآورده سازند. وجود يا عدم کاروانسرا نيز به‏طور معمول در اين آثار قيد مي‏شد.





به‏طور کلي توجه دادن به مشکلات خاص در طول مسير، يکي از اهداف اصلي اين‏گونه آثار بود که زائر بايد خود را در برابر آنها آماده مي‏کرد.





بيشتر اين آثار به زبان ترکي نوشته شده؛ زيرا زبان مردم ترکي بوده و هدف آنان راهنمايي اين مردم بوده است. به علاوه، بيشتر آنها در طول مسير نوشته شده و همراه آنان بوده است، به همين دليل بسياري از اين نسخه‏ها که باقي مانده، آثارِ استفاده مکرر از آنها را حتي در سفرهاي بعدي ملاحظه مي‏کنيم. بيشتر آنها در قطع کوچک هستند و شايد دليل آن اين بوده که همراه اشخاص باشند و جاي زياد نگيرند.





به اين‏گونه کتابها، به جاي منازل و مراحل، گاه مسافت و مسير هم گفته مي‏شد. براي نمونه، نام يکي اين کتابها، «کتاب مسير شوق الأنام إلي الحج» بود.





سبب اندک بودن تعداد کتابهاي مراحل و منازل آن بود که راه کاروان مشخص بود و نياز به نوشتن بيش از آن در اين باره نبود. با اين حال، چون بسياري از زائران، در عمر خود يک بار به حج مشرّف مي‏شدند، علاقمند بودند تا فهرستي از منازل و مراحل بدانند؛ به‏خصوص اين کتابها، براي کساني که بنا داشتند از نيمه راه به کاروان دولتي بپيوندند، يا احيانا عقب مي‏افتادند و مي‏خواستند محاسبه کنند که کي و در کجا مي‏توانند به کاروان ملحق شوند، فايده‏بخش بود. کاروان‏هاي کوچک محلّي، مي‏بايست از زمان رسيدن کاروان به اوّلين نقطه‏اي که مي‏توانند به کاروان دولتي ملحق شوند، آگاهي داشته باشند.





بحث مسافت و واحدهاي اندازه‏گيري هم مطابق مرسوم صورت مي‏گرفت. واحد ساعت، يکي از رايج‏ترين واحدهاست که البته گاه به حسب آن، مسافت را به فرسنگ، پاي اسب، پاي شتر، يا پاي آدم تعيين مي‏کرد.





به‏طور کلّي، برخي از اين آثار بسيار مجمل است؛ به‏طوري که فقط ساعت و نام منزل را مي‏آوردند، اما برخي ديگر مفصل بوده و حالت سفرنامه‏اي تفصيلي پيدا مي‏کند.





برخي از آن‏ها به‏طور کامل مسير از استانبول تا مکه را دارد، اما برخي ديگر اختصاص به برخي از مسيرها؛ مثلاً راه قدس ـ مدينه، راه شام ـ مدينه و يا... دارد. اين مطلب بستگي به عوامل متعددي دارد.





روشن است يکي از فوايد جانبيِ اين‏گونه آثار، ارائه کردن آگاهي‏هاي جغرافيايي از شهرها، روستاها، راهها، کوه‏ها، چشمه‏ها، آب‏ها و غيره بود. مسأله آب به‏خصوص در فاصله ميان شام و مکه، بسيار اهميت داشت و به همين دليل در اين باره که آب و چشمه در آنجا هست يا نه، حساسيت خاصي وجود داشت. اين مسأله به خصوص ميان استانبول تا انطاکيه زياد مطرح نبود اما بعد از آن، از حلب به اين سو، آب مهم‏ترين مسأله مي‏شود.





به هر روي اين آثار در حال حاضر، منبعي براي شناخت اين مسيرها و شهرها و روستاهاي آن نواحي است.





برخي از اين آثار چندان پر استفاده بود که از آن‏ها نسخه‏هاي مختلفي مانده و آشکار است که کساني از آنها رونويسي مي‏کردند تا در سفر همراهشان باشد.





يک مسير کامل از اسکدار تا مدينه منوره بر اساس کتاب «منازل الحج» (نسخه کتابخانه سلمانيه، بخش مهر شاه، ش150) چنين است:





اِسْکُدار، قَرْتال، کَکْبُوزِه، هَرْسَک، اِزْنيق (اطراق‏گاه)، لَفْکَه، وزيرخان، اِسْکي شهر، سيد غازي، خسروپاشا، بُولوادين، اسحاق‏لو، آق شهر، اِلغين، لاديک، قونيه (اطراق‏گاه)، اِسميل، قره‏بيکا، اَرِکلي [اَرِيلي]، اولوقشلا، چيفته‏خان، رمضان‏اوغلو يايلاسي، چاقط خاني، اطَنا [ادنا]، مِسيس، قورت قولاغي، پايَس، بَلَن، انطاکيه (اطراق‏گاه)، زنباقيه، شعور، مزق، حما، حمص، ايکي قاپولو، نَبَک، قُدَيْفه (قطيفه)، شام شريف (اطراق‏گاه)، ترخانه خاني، مُضَيرب، مَفْرق، عين الزرقاء، بَلْقه، قطرانه، بوت قورُسي، عنزه، قلعه معان (اطراق‏گاه)، رأس العقبه، صحراي جقيمان، قلعه اشملر، صحراي قاع، عاصي خرما، مقابر، قلعه حيدر، برکه معظمه، دار الحمراء، مداين صالح، قلعه عُلا، صحراي مطران، ايکي قاپولو، مدينه اشمه‏سي، نخلتين، دارالقرار مدينه منوره.





به صورت معمول، کاروان دولتي از قدس نمي‏گذشت، اما به دليل آن‏که برخي از افراد در طول مسير به زيارت قدس هم مي‏رفتند، برخي از اين آثار، مشتمل بر شرح منازل مسير قدس نيز هست.





گاه مسيرهاي خاصي، حالت فرعي و اصلي پيدا مي‏کرد و به همين دليل، منازل متفاوت مي‏شد. برخي از نويسندگان اين منازل، مراحل مختلف فرعي و اصلي را در آثار خود شرح مي‏دهند. اين تغيير مسير ميان شام و اسکدار بيش از مسيرهاي ديگر است.





در برخي از اوقات، به دليل بروز مشکلاتي خاص، مسير کاروان دولتي در حد محدودي عوض مي‏شد. اين مشکلات به عدم وجود امنيت باز مي‏گشت، گرچه معمولاً همراه کاروان دولتي، نيروهاي نظاميِ زبده‏اي وجود داشتند که از کاروان محافظت مي‏کردند. به هر حال، بايد تاريخ‏هاي ورود به منازل معيّن باشد، به‏خصوص در شام که جشن‏هاي خاصي برگزار مي‏شد و ممکن نبود که از آن تخطّي شود.





همين‏طور، گاه کاروان، به دلايل خاصي، در برخي از مراحل توقف نمي‏کرد و اين به دليل آن بود که وقت‏هاي تلف شده جبران شود.





با تأسف اين کتابها که ديگر نياز روز مردم نيستند و تنها از طرف پژوهشگران روي آنها بايد کار شود، مورد بي‏توجهي قرار گرفته و تا امروز، تا آن‏جا که مي‏دانيم، هيچ متني از آن منازل به ترکي لاتيني ترجمه نشده است. گزارش برخي از آنها در برخي از مجلات آمده است.





بايد توجه داشت که اطلاعات معمول در باره راه‏ها، در دفاتر صره، با دقت نوشته مي‏شد. اين کار امير صره بود که گزارش تمامي مسير را بنويسد. بنابر اين، جز در حد عمومي و به قصد برآوردن نياز مردمي که به دفاتر صره دسترسي نداشتند، هدفي براي نوشتن آنها در کار نبود و توسط مردم پيش از حرکت يا در طول راه مطالعه مي‏شد.





برخي از اين آثار مسير بازگشت را نيز شرح مي‏دهند، هرچند تعداد آنها اندک است.





اين قبيل کتابها، معمولاً خالي از ارزش ادبي است، اما گهگاه نمونه‏هايي يافت مي‏شود که از نثر ادبي هم بهره برده است.





بايد توجه داشت که برخي از آثار منازل، منظوم است و ارزش ادبيِ ويژه خود را دارد؛ براي نمونه مي‏توان «دليل المناهل و مرشد المراحل» از مصطفي بوسنوي (سليمانيه، بغدادلي وهبي، ش1024) نام برد.





در برخي از اين آثار، عناوين کتاب به فارسي نوشته شده که «رساله در بيان منازل مکة المکرمه» (سليمانيه، مهرشاه سلطان: 446) از اين نمونه است.





«دليل المناهل و مرشد المراحل» نمونه خوب از آثار منازل است که مسير صرّه مصر را توضيح مي‏دهد. (سليمانيه، بغدادلي وهبي 1024).





در باره مسير قدس، کتابي است با عنوان «منازل الطريق الي بيت اللّه‏ العتيق» نوشته عبدالقادر (و شايد با تخلّص قادري)، سليمانيه، اياصوفيه: ک 1469، سال 1056/ 1646) و اين کتاب نمونه‏اي جامع و مشهورترين اثر در بيان منازل حج بوده است.





در بخش اول، توصيه‏هايي براي حاجيان دارد که از جمله انتخاب دوست و همراه مناسب است.





همراه برداشتن پول کافي، داشتن رفتار مناسب با همراهان، دقت در انجام فريضه نماز، لزوم زيارت قدس و... تذکراتي است که در اين کتاب آمده است. قسمت دوم شرح منازل از اسکدار به شام است، قسمت سوم وصف شام، قسمت چهارم از قدس به شام، پنجم از شام به مدينه، ششم از مدينه به مکه، هفتم مدينه و هشتم عرفات.





مؤلف در اين کتاب راه‏هاي ديگر را هم شرح مي‏دهد.





«منازل حج» از قيس‏الداودي (سليمانيه، اسعد افندي، ش1827) کتابي است که مؤلف در سفر خود از استانبول به مصر و از آن‏جا به حج، اطلاعات ارزشمندي در باره مصر ارائه مي‏کند.





اين کتاب، منازل ميان قاهره و مکه را شرح مي‏دهد. در آغاز از تاريخ مصر و شرح‏حال گروه‏ها و قبايل مختلف، همچنين از احوال اميرالحاج، اوقاف، لشکر، کاروانسراهاي چرکس سخن مي‏گويد. از صفحه چهل و يک آغاز سفرنامه از قاهره به شام و شرح منازل است. وي از تمامي جشن‏ها که در قاهره برگزار شده، سخن مي‏گويد. نويسنده موقعيت جغرافيايي تمامي منازل بر اساس طول و عرض جغرافيايي و ويژگي‏هاي هريک را توضيح داده است.





«منازل حما، مناسک حج» نوشته مصطفي سنائي (نسخه آن در سليمانيه، اسعد افندي، ش2917) طي صفحات 90 ـ 45 شرحي از منازل ميان اسکدار تا شام و سپس مدينه را شرح داده است. اين اثر، يکي از بهترين نمونه‏ها است در آثار منازل که نام تفصيلي منازل را در آن ملاحظه مي‏کنيم.





اثر ياد شده، مورد استفاده در تدوين برخي ديگر از آثار منازل در دوره‏هاي بعدي است.





«مراحل مکه من الشام» نوشته احمد با تخلّص جودي (م 1700م)، مدرّس مدرسه سليمان پاشا در ازنيق است. او در سال 1112 به مدينه رفته و آنجا مانده است. نسخه آن را شخصي با نام حافظ عثمان در سال 1218/ 1803 استنساخ کرده است.





«تحفة الحرمين» که به سال 1057 / 1644 توسط حاج علي بيک نوشته شده، از جهت تاريخي، يکي از قديمي‏ترين آثار منازل است که نسخه‏اي از آن در سليمانيه، ش386 موجود مي‏باشد. وي سفر را از اسکدار به شام و از آنجا به مکه دنبال کرده است. اين اثر از ديد مسيحيان آناتولي و سوريه نيز اهميت دارد؛ چرا که نام برخي از مکان‏ها را که نام‏هاي کهني بوده در آن ثبت کرده است.





«منازل الحج و مسافة الفج للعج و البج من غير اللج» از شيخ الحج ابراهيم (نسخه در سليمانيه، عاشر افندي: 241 از سال 1191) شرحي است از منازل اسکدار به مکه. لطيف ارمغان متن آن را در مجله «تحقيقات عثماني» (قرن هيجده، گذرگاه‏هاي راه حج و منازل) با مشخصات زير به چاپ رسانده است.





18. yuzuil da Hac yolu guzergahi ve Menziller, A. Latif Armagan. Osmanli Arastirmalar, xx ,2000]





راه حج در آناتولي از راه‏هاي اصليِ گذرگاه دست راست بود. از اسکدار به اسکي شهر، قونيه، ادنا، انطاکيه و شام و از شام دو راه بود؛ يکي به قدس و ديگري به حجاز. از اسکدار به حلب 247 ساعت بود. اين راه‏ها علاوه بر راه حج، راه پُست، سفرهاي مذهبي مسيحيان، تجارت، جنگ و سفرهاي معمولي هم بود.





«حاصل الحج المنازل الحرمين» از سيد ابراهيم حنيفي افندي اسلامبولي که در سال 1201 نوشته شده و نسخه آن در کتابخانه سليمانيه (لالا اسماعيل، ش220) موجود است. در اين کتاب، يک طرح شگفت وجود دارد. در آغاز نعت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سپس يک حکايت و آنگاه آشنايي با راه و منازل که همراه با داستانها و حکايت است و اين شيوه نگارش بحث را شيرين مي‏کند.





حکايتش مربوط به حوادثي است که در طول راه شنيده يا رخ داده است. براي هر نقطه‏اي هم، اگر اطلاعات تاريخي دارد، به دست مي‏دهد. به هر روي، کتابي پر تحرّک و به لحاظ ادبي نيز جالب اما با نثري دشوار است. وي از اسکدار حرکت کرده و به مکه رفته است.





«کفاية المحتاج الي معرفة منازل الحاج»، نمونه‏اي از کتاب منازل و به زبان عربي است که در کتابخانه سليمانيه (اياصوفيه، ش1175) از عبداللّه‏ بن زاهد موجود است.





نمونه ديگر از اين دست کتابها، که از شهري از آناتولي ـ و نه از استانبول ـ سفرش را آغاز کرده، کتاب «منازل آق حصار الي الشام و الي بيت الحرام» است که مؤلفش را نمي‏شناسيم. نسخه‏اي از آن در کتابخانه سليمانيه (آ. تکلي اوغلو: ش 930 موجود است.





کتاب ديگر با عنوان «منازل مدينه، مکه، حرمين» از خليل‏بن علي در کتابخانه تيره موجود است که در رديف وقف نجيب پاشا به شماره 297 موجود است.





همچنين کتابي با عنوان «وصف منازل من مصر الي مکة المکرمه و من الشام» از فتحي افندي است. نسخه‏اي از آن در کتابخانه کوپريلي احمد پاشا با شماره 342 نگهداري مي‏شود.





نمونه ديگر از کتابهاي منازل، که به چاپ هم رسيده، کتابي است که در باره راه حلب به قسطنطنيه نوشته شده و منازل ميان راه را شرح داده است. اين اثر البته ربطي به حج ندارد. کتاب ياد شده در سال 1308 در مطبعه استپان در استانبول چاپ شده است. (نام کتاب از «راه طريق حلب‏به قسطنطنيه» است).





نسخه‏اي از «رساله في بيان مواضع بيت اللّه‏ الحرام» (مؤلف مجهول) در کتابخانه سليمانيه، اسعد افندي، ش3763 نگهداري مي‏شود.





«طريق الي الحرمين» (نويسنده ناشناخته) در کتابخانه دانشکده الهيات دانشگاه مرمره با شمار 166560ـ 85 عمومي موجود است.





«الاشارات الي اماکن الزياره»، از ابن حوراني است که نسخه‏هاي متعددي از آن در سليمانيه موجود است.





«نهجة المنازل» از محمد اديب‏بن محمود درويش (سليمانيه، اسعد افندي، ش1339). اين کتاب به چاپ هم رسيده است (استانبول، 1817). کتاب ياد شده منازل ميان اسکدار تا شام و سپس مکه را نوشته است. مؤلف آن، مدرس و قاضي بوده و در سال 1193 به حج رفته و سفرش از 25 رجب تا 20 ربيع‏الاول؛ يعني 265 روز طول کشيده است. کتاب وي فراوان مورد استفاده محققان قرار گرفته است. برحسب آنچه در آنجا آمده، فاصله مدينه تا استانبول 1382 ميل است.





معروف‏ترين نويسنده دراين زمينه ايوب صبري پاشا (م 1308 قمري) است که در اواخر دوره عثماني براي انجام وظايفي خاص به حجاز فرستاده شد. وي مؤلف سه جلد کتاب است که از ميان آنها «مرآة جزيرة العرب» او در شرح منازل راه است. اين کتاب مفصل‏ترين اثري است که در دوره عثماني در اين زمينه و نيز تاريخ عرب و قبايل عربي نوشته شده. در اين کتاب راه شام، مصر، عدن، عمان، لحسا و بصره به مکه شرح داده شده است. مؤلف، نظامي و فارغ‏التحصيل نيروي دريايي بوده و به مناصب قائم مقامي، ميرآلايي و ميرلوائي رسيد. وي استاد دانشکده نيروي دريايي بوده (مهندس خانه بحر همايون) و مدتها در حجاز در مأموريت بود.





اين کتاب از طرف سازمان ديانت ترکيه به ترکي لاتيني برگردانده شده است. بخش مکه آن در همان روزگار به فارسي ترجمه و اخيرا با تصحيح جديد توسط ميراث مکتوب با نام «سفرنامه مکه» (ترجمه عبدالرسول منشي، تصحيح جمشيد کيان فر، تهران، 1382 شمسي) به چاپ رسيده است.





چاپ ترکي نخستِ اين سه جلد کتاب در سال 1302 در مطبعه بحريه استانبول به انجام رسيد. کتاب وي به عربي نيز ترجمه و با عنوان «مرآة جزيرة العرب» چاپ شد (قاهره: دارالآفاق العربيه، 1999).(6)





کتاب «منازل بحري از اسکدار به شام» در کتابخانه سليمانيه، مهر شاه سلطان، ش322 به صورت منظوم موجود است. اين‏که مؤلف کدام بحري است، روشن نيست. در منابع، از شش بحري ياد شده است. در باره نويسنده، اطمينان داريم که پس از قرن هفدهم ميلادي مي‏زيسته است. عبارت نخست آن اين است: منازل‏ها از اسکدار به شام شريف، علي الترتيب تحرير و انشا شد.





سفر وي همراه با کاروان دولتي (صرّه همايون) از اسکدار به شام بوده اما در دو مورد راه خاص خود را انتخاب مي‏کند و از لَفْکه، اسکي شهر و انطاکيه ـ حما مسيرش را بر مي‏گزيند.





کتاب ديگري با عنوان «تحفة‏النازل کعبه» از حاج سيد حسين رضي (م 1075) در کتابخانه کمبريج ش284 موجود است.





وي از هيجدهم رجب عازم شام شده و پس از 53 روز در يازدهم رمضان به اين شهر رسيده است. به نظر مي‏رسد وي منازل را براي خودش نوشته و اطلاعاتي در باره آنها ارائه نمي‏کند.





نمونه‏اي از آثار ساده دراين بخش، که فقط نام منازل و ساعات حرکت ميان منازل را قيد مي‏کند، «رسالة في حدود بيت الحرام و مساحة مکه» است که مؤلفش را نمي‏شناسيم و نسخه‏اي از آن در کتابخانه رصدخانه قاندلي ش111 موجود است.





ابراهيم رفعت پاشا که زماني اميرالحاج بود، کتابي با عنوان «مرآة الحرمين و الحج ومشاعره الدينية» يا «الرحلة الحجازية» نوشت. وي در سال 1318 سردار محمل و در سال 1320 امير الحاج بود.





رساله‏اي هم در باره منازل حج از شام، بغداد و يمن به مکه در کتابخانه سليمانيه، لالا اسماعيل، ش3484 برگهاي 19 - 15 موجود است.





کتاب «بيان منازل الشريف از اسکدار به شام الشريف و مکه» که به چاپ رسيده و نسخه چاپي آن در کتابخانه ملّت، بخش علي اميري، قسمت شرعيه، ش447 موجود است.





«المطالع البدرية في منازل الرومية»، (الرحلة الغزيه) بدرالدين محمدبن محمد ابن الغزي (م 937)، کتابخانه کوپريلي، ش: 1390 (فهرس مخطوطات مکتبة کوپريلي: 2/107). وي در سال 1462 در قاهره به دنيا آمد. به هدف آمدن به استانبول از شام وارد آناتولي شد و به استانبول آمد و در مسير، گزارش منازل را نوشت. اين اثر يکي از کهن‏ترين آثار مربوط به منازل است. اين سفرنامه، مربوط به حج نيست، اما به لحاظ شناسايي منازلي که حجاج از آن عبور مي‏کردند، جالب توجه است.





دو سفرنامه توسط حجاج بوسنيايي به ترکي عثماني نوشته شده است:





يکي از آنها از يوسف ليونياک است که در سال 1615 نوشت. در اين سفرنامه آگاهي‏هاي دقيقي از مسير، روستاها و شهرهاي واقع در مسير مکه تا سارايوو آمده است. نويسنده از استانبول با کشتي به اسکندريه وقاهره و از طريق درياي سرخ تا شهر جده يک سال و دو روز سفرش به طول انجاميده است. مورد دوم از مصطفي بوشنياک (م1750) است که قاضي بوده و از مکه به سوريه و آناتولي و سرانجام به استانبول برگشت.





3 . کتابهاي سفرنامه، تذکره،


خاطرات، قصه و داستان




ادبيات سياحت‏نامه نويسي در دوره عثماني، مانند امروز از رشته علمي بهره‏مند نبود و بسياري از امرا، مأموران، دراويش، تجّار يا سرداران نظامي سفرنامه مي‏نوشتند. البته عامّه مردم تمايلي به اين سفرنامه‏ها نداشتند و از آنها استقبال نمي‏کردند.





اولياء چلبي (1682 / 1093)، نخستين کسي است که سفرنامه‏نويسي به معناي مرسومِ آن را در دوره عثماني باب کرد. سفرنامه وي تنها سفرنامه جدي و نخستينِ آنها در آن دوران بود.





پس از آن گرچه سفرنامه‏نويسي به‏تدريج معمول شد، ليکن حجم آن با انتظاري که از رشد آن وجود داشت، چندان قابل اعتنا نبود. اين در حالي است که هر سال، هزاران نفر عازم حج مي‏شدند. شايد به خاطر همين فراواني، اهميت نگارش سفرنامه در اذهان خطور نمي‏کرد. حاجي در اين سفر، عضوي از يک مجموعه بود و نمي‏توانست انتخاب راه و عمل داشته باشد. به همين دليل، همه چيز تکراري بود و اين همه تکرار قابل نوشتن نبود.





اشاره شد که منازل نويسي هم به نوعي سفرنامه‏نويسي است، جز آنکه تکيه آنها روي معرفي منازل است و به هر روي، يکي از شعب سفرنامه‏نويسي است. در مقدمه بحثِ منازل اشاره شد که هدف آنها جنبه کاربردي داشت و نه جنبه علمي و ادبي. اين در حالي است که در سفرنامه‏نويسي جنبه‏هاي ادبي و به‏خصوص همه‏جانبه‏نگري بيشتر ديده مي‏شود و به همين دليل، بر آنها ترجيح دارد. جنبه‏هاي ادبي بيشتر در سفرنامه‏هاي منظوم ديده مي‏شد. در آنجا به قالب کار و الفاظ بيش از محتوا اهميت داده مي‏دادند. اين آثار مورد توجه شاهان و اميران نيز قرار مي‏گرفت و به‏خصوص جاودانه‏تر مي‏شد. شايد فوايد مالي هم براي نويسندگانِ آنها داشت.





سفرنامه‏نويسان، با توجه به جنبه دينيِ اين سفر، بُعد مذهبي نيرومندي داشتند، دليل آن هم اين بود که سفر به حج، يک سفر کاوشگرانه يا ماجراجويانه نيست، اما با اين حال، گاه اهداف سياسي و شخصي و يا علمي و اطلاعاتي را دنبال مي‏کردند. براي مثال، ممکن بود فتح‏نامه‏ها، غزانامه‏ها و وقايع‏نامه‏ها نيز در آنها درج شود. قالب «سفرنامه چلبي» کم‏وبيش مورد نظر اينان بوده است.





سير سفرنامه‏نويسي در دوره عثماني هم ـ مانند ايران ـ بيشتر به دوره‏اي مربوط است که با غرب ارتباط بيشتري داشت. چنان‏که در ايران نيز بيشتر سفرنامه‏ها مربوط به دوره قاجاري ـ آن‏هم نيمه دوم‏آن ـ است.





طبق معمول، در سفرنامه‏ها نقل از گذشته هم به صورت قصه و داستان وجود داشت. بسياري از اين قصه‏ها شرح سفرهاي پيشين است که به صورت شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‏شد و گاه در متون بعدي درج مي‏گرديد.





گفتني است در ادبيات امروز ترکيه، تعدادي‏ازآن‏سفرنامه‏ها، به‏خاطر ويژگي‏هاي زباني و غيره، به حروف لاتين چاپ گرديده، در حالي که نسبت به منازل، با اين‏که عددشان بسيار فزونتر از سفرنامه‏هاست، اهميت چنداني داده نشده است.





اصطلاح خاطره‏نويسي که از دوره مشروطه عثماني يا اندکي پيش از آن آغاز شده و تحت تأثير برخي از نوشته‏هاي جديدتر غربي است، اندک اندک جاي سياحتنامه‏نويسي در حج را مي‏گيرد و ويژگي‏هاي کار را در نگارش تغيير مي‏دهد.





مقايسه سفرنامه‏هاي حجّ قاجاري در مقايسه با آنچه در همين دوره، در دانش سياحتنامه در عثماني نوشته شده، اندک است، اما اگر منازل و غيره را بر آن بيفزاييم، بسيار بيشتر مي‏شود.





به هر روي، فايده اين سياحتنامه‏ها نيز بسان منازل، آشنا ساختن حجاج با معارف اين سفر ديني بوده است.





تعداد اندکي از اين سفرنامه‏ها در پايان دوره عثماني و در محدوده ممالک عثماني، به عربي نوشته مي‏شد که مي‏توان به کتاب‏هاي زير اشاره کرد:





ـ «الرحلة الحجازيه» از محمدبن عثمان السنوسي (1267 ـ 1316) که خود ميرآلاي کاروان عثماني بوده و کتابش در سه جلد به کوشش علي الشنوفي در تونس به سال 1396 / 1976 چاپ شده است.





ـ «الرحلة الحجازيه» از محمد لبيب بتنوني (قاهره، مکتبة الثقافة الدينيه) که گزارش سفر وي به سال 1327 است. ترجمه فارسي اين اثر توسط هادي انصاري (مشعر، 1421) به چاپ رسيده است.





ـ «الرحلة الحجازيه» از فقيه حافظ محمد يحيي‏بن محمد المختار الولاتي (م1330 / 1912) که توسط دارالغرب الاسلامي، 1990 منتشر شده است.





ـ «الحقيقة و المجاز في الرحلة الي بلاد الشام» از عبدالغني‏بن اسماعيل النابلسي (م 1143) که در قاهره به سال 1986 چاپ گرديد.





ـ «الرحلة الانورية الي الاصقاع الحجازية و الشاميه» از محمد کردعلي (بيروت، 1334/ 1916)، اين کتاب در باره سفر انورپاشا از مقامات دولت عثماني به نقاط مختلف حجاز و شام است که ضمن 302 صفحه چاپ شده است. کردعلي خود از علماي برجسته سوري ومؤلف کتاب خطط الشام مي‏باشد.





ـ «القواعد السنيه في رحلة المدينة والروميه»، از قطب‏الدين مکي در قرن دهم هجري. کتابخانه بايزيد جامع، ولي‏الدين افندي، ش2440. وي از طرف ابو نمي، شريف مکه، براي توجيه سلطان عثماني در جهت عزل فرمانده يني‏چري‏هاي مکه که نامش پيري بود، به استانبول رفت و البته در اين کار توفيقي نيافت. اين سفر در سال 964 / 1557 و در دوره سلطان سليمان قانوني صورت گرفت. قطب الدين نويسنده کتاب ديگري است با نام «البرق اليماني». وي در اين سفر از مدينه به شام، حلب، ادنا، استانبول رفته و سپس با کشتي به اسکندريه بازگشته و از آنجا به مکه رفته است که «القواعد السنيه» گزارش آن سفر است. آقاي اکرم کامل در باره بخش آناتولي آن مقاله‏اي در مجله سمينارهاي تاريخ دانشگاه استانبول (سال 1937) چاپ کرده است.





اين سياحتنامه‏ها، گاه به لحاظ موضوع، به شرح يک واقعه يا قصه محدود شده و از حالت سياحتنامه کلي در مي‏آمد.





تعداد اندکي از سياحتنامه‏هاي مسيحي نيز در دست است که به دليل مشترک بودن مسير تا قدس، اخباري از اين سفر را گزارش مي‏کردند که برخي را معرفي خواهيم کرد.





شماري از سياحتنامه‏هاي

عثماني به زبان ترکي عثماني:



ـ «سياحتنامه» اولياء چلبي (م 1094). اين اثر که ده جلدي بوده و بخشي از مجلد نهم آن در باره حجاز است، يکي از نخستين سفرنامه‏هاي تفصيلي است که جزئيات سفر را نوشته است. در باره اين سياحتنامه، دهها مقاله و کتاب نوشته شده و بخش حجاز آن با عنوان «الرحلة الحجازيه»، توسط احمد الصفصافي احمد المرسي به عربي برگردان و چاپ شده است (قاهره، 1999).





سفر وي از قاهره به شام و از آن‏جا همراه صرّه همايون به مدينه و سپس مکه رفته و شرحي از مسائل مختلف را در کتاب خود آورده است.





ـ «سفرنامه حجاز»، مؤلف ناشناخته، کتابخانه ملّت، شهيد علي پاشا، ش2839





ـ «سياحتنامه حجاز»، سليمان شفيق سيلمز اوغلو، کتابخانه دانشگاه استانبول، ش4199 ty. پدر اين مؤلف، در سال 1890 امينِ صرّه بوده و وي که پدرش را همراهي مي‏کرده، گزارش سفر را نوشته است. در اين کتاب آگاهي‏هايي در باره وهابيان آمده است. وي از دانش پدرش در باره اين سفر بهره برده است. سفر وي تا بيروت با کشتي بوده و از آنجا از راه زميني، به شام و سپس به مدينه و مکه رفته‏اند. در اصل، اين اثر يک گزارش از شهرهاي عرب در طول مسير است. در باره اين اثر، پايان‏نامه‏اي نيز نوشته که به شماره 4 ـ 910/ kar.s نگهداري مي‏شود.





ـ «حج يولوندا» (= در راه حج)، از شهاب‏الدين (1934 / 1877). اين اثر مشتمل بر هفده مکتوب است که چاپ نخست آن در سال 1909م در مطبعه احمد احسان و چاپ جديد آن با حروف لاتين به سال 1996 به انجام رسيده است. وي در سال 1897 به عنوان مفتّش صحيّه، از مصر به جده رفته است. سفرنامه او به سبک سفرنامه‏هاي جديد اروپايي است. همين نويسنده کتابي هم با عنوان «سياحتلريم» نوشته که شرح سياحت‏هاي اوست. او همچنين شاعري بزرگ از دوره ثروت فنون است.





ـ «سياحتلريم»، از علي سعاد. اين اثر به اهتمام احمد اوزال توسط ketab eve در سال 1996 چاپ شده است. وي نويسنده‏اي روشنفکر از اواخر دوره عثماني بود که از طرف دولت به عراق رفته و از آنجا عازم حج شده است. همين نويسنده کتابي با عنوان «احوال اواخر عثماني در حجاز»، در حجمي کوچک اما بسيار ارزشمند دارد.





ـ «اوصاف مسجد الشريفين»، از احمد فقيه، کتابخانه بريتيش ميوزيوم، بخش ترکي، ش9848. اين اثر منظوم و مشتمل بر 339 بيت است. اشعار آن در شرح قدس، مدينه و مکه است. احمد فقيه که از آناتولي و قونيه به قدس رفته، دو ماه در آنجا اقامت کرده و سپس به حرمين رفته است. اين اثر مربوط به اوايل قرن چهاردهم هجري مي‏باشد.





ـ «رساله مکيه»، از فوري (م1571 / 979)، کتابخانه سليمانيه، شهيد علي پاشا، ش2828. سفر وي به حج در سال 1545 ـ 1546 / 952 ـ 953 بود. زماني هم به همراه سلطان سليمان عازم نخجوان شد و کارش تدريس در سليمانيه بود. وي زماني که قاضي شام بود درگذشت. سفرش از راه دريا، به اسکندريه، از آنجا به جده و مکه و مدينه بود. از استانبول تا مکه را طي 35 پشت سر گذاشت. نثر آن بسيار ادبي و دشوار است.





ـ «تحفة الحرمين» از يوسف نابي (م1713 / 1124). اين سفرنامه که ادبي و مشتمل بر نثر و نظم است، سفرنامه‏اي بسيار مقبول و پرارج مي‏باشد که بيش از دويست نسخه خطي از آن، در جهان باقي است. در باره اين سفرنامه و نسخه‏هاي خطي و چاپي آن، نک : مجله آينه پژوهش، ش87، صص64 ـ 61. سفرنامه مزبور به ترکي لاتيني توسط مندرس جوشقون به سال 2002 در آنکارا چاپ شده است. اثر ياد شده توسط شخصي به نام رافع به صورت خلاصه به فارسي ترجمه شده که نسخه‏اي از آن هم در کتابخانه سليمانيه باقي مانده و در شماره 49 «ميقات حج» چاپ شده است.





ـ «حج نامه»، رضا نجارزاده، کتابخانه سليمانيه، حاجي محمود، ش3292.





ـ «خاطرات يوسف عزت»، که به نظم است و تأليف آن به سال 1324ق. مي‏باشد. اين متن در مجله «صراط المستقيم»، سال 1324، ماه يازده، (ج اول، ش16) ص245 منتشر گرديد.





ـ «خاطرات حج»، از رضا توفيق، که از چهره‏هاي برجسته فرهنگيِ اواخر عثماني است، ملقّب به فيلسوف. وي پس از مشروطه دوم در سال 1922 به مصر گريخت و سپس در بيروت اقامت گزيد. اين متن در سال 1930 به اسم In Holy Mecca به انگليسي در مجله Asiaدر نيويورک به چاپ رسيد.





ـ «طَيْبة الاذکار»، از درويش احمد پيشکاري، شغلش سرذاکران مصطفي پاشا، از اوايل قرن سيزدهم هجري. اين اثر، خاطرات وي از مدينه مي‏باشد. اين کتاب خاطرات روزانه زندگي و آداب و رسوم مردم مدينه است. ابواب آن عبارتند از: باب اول: اوصاف حرم شريف، دوم: حجره شريف، سوم: خدمت حجره شريف، چهارم: خدمات حجره شريف، پنجم، خدمات شب و آداب بيداري قنديل (روشن کردن چراغها)، ششم: شستن حجره سعادت. چاپ عثماني آن در مطبعه عامره، استانبول، 1316، و چاپ ترکي لاتيني آن با ترجمه عبداللّه‏ کوچيک در مکتبه بدر، استانبول، 1399 ق. انجام يافته است.





ـ «خاطرات آشجي‏دده خليل‏ابراهيم»، از سال 1828 / 1244. اين کتاب به ترکي و به حروف لاتيني توسط مرکز دائرة المعارف استانبول چاپ گرديده است. ترجمه انگليسي آن نيز چاپ شده است:





Asci Dede Halil Ibrahim on the hajj, Traslaited by Corter Vaughn Findley, 1898





4 . آثار تاريخي و جغرافيايي




آثار تاريخي و جغرافيايي متنوّعي در باره حرمين در ادبيات قديم عثماني ديده مي‏شود. برخي تاريخ سياسي، برخي تحوّلات خاص و برخي تاريخ وقايع موردي است، اما به هر روي، عثماني‏ها توجه به اين بُعد قضيه هم داشته‏اند و گاه عربي و در مواردي ترکي در اين باره کتابها و رساله‏هايي مي‏نوشتند. نوشتن تاريخ شهرها؛ اعم از مکه، مدينه، جده و يا به‏طور کلّي حرمين، محور اين قبيل فعاليت‏هاي علمي به حساب مي‏آمد. به‏طور خاص، تاريخ مسجدالحرام، مسجد نبوي، تاريخ پرده کعبه و نيز اوقاف و مؤسسات حفظ الصحه و همچنين در اين اواخر، راه آهن از موضوعات مورد علاقه آنان بود.





بايد توجه داشت که دفاتر اسنادي؛ مانند دفاتر صرّه، دفاتر اوقاف، صرّه‏نامه‏ها، دفاتر محاسبه وقف الحرمين، دفاتر مهمه و نيز سالنامه‏هاي ولايت حجاز، هر يک منبع تاريخي مهمي در باره تاريخ حجاز وحرمين به شمار مي‏آيند.





اکنون به‏معرفي شماري ازآثار تاريخي، با گرايش‏هايي که ياد شد، مي‏پردازيم:





الف: آثار عمومي




ـ «حل الشبهات في تاريخ الحج»، از محمد بن مصطفي بن عثمان حادمي (سليمانيه، Hus.753





ـ «تاريخ الحجاز»، از محمد ان‏شاءاللهي، (کتابخانه ملت، بخش علي اميري، 799).





ـ «احتلال حجاز در تاريخ»، از توفيق اوزمرد، فهرست نسخه‏هاي خطي ترکيه (Tuyatok:127)





ـ «مرآة‏الحرمين»، از ابراهيم رفعت پاشا، اين کتاب در سال 1926 / 1344 در قاهره به ترکي چاپ شده است.





ـ «جغرافيا و تاريخ خطاط الحجازيه و اوصاف الحرمين»، از حسن تحسن (مؤلف و روزنامه‏نگارمشهور که بعدها در جنگ عثماني و يونان کشته شد و به خاطر قتل او، جنگ بالا گرفت) (دانشکده الهيات عثماني، عربگيري، ش 000398





ـ «نصرت نامه»، از محمد آقاي سلاح‏دار، دايرة المعارف اسلام، 956.0740





ـ «فتوحات المدينة المنوره»، از عاشق محمدبن نافذبن عمر (کتابخانه نورعثمانيه، 3395) مشتمل بر 183 صفحه به دو زبان عربي و فارسي.





ـ «تاريخ حرمين»، (کتابخانه ازميرلي ابراهيم حقي، ش 2431) از شريف محمود صادق. اين نوشته مشتمل بر مسائل بسيار جزئي و اسامي بسياري از جاها و چيزهاست).





ـ «مرآة الحرمين»، ايوب صبري پاشا. متن کامل آن به ترکي و اخيرا در پنج جلد به عربي در قاهره چاپ شده است. بخشي از آن که تاريخ مکه است توسط عبدالرسول منشي به فارسي ترجمه و با تصحيح آقاي جمشيد کيانفر توسط نشر ميراث مکتوب تهران (1383) چاپ شده است. مجلدات مختلف اين اثر، تاريخ مکه، مدينه، قبايل و ديگر مسائل و تحولات تاريخي مهم حجاز است که توسط ايوب صبري‏پاشا، که‏ازميرآلايهاي بحريه دولت عثماني بوده و اطلاعات جغرافيايي و تاريخي جامعي داشته، به نگارش درآمده است.





ـ «تاريخ مسجد الحرام»، (سليمانيه، يازما باغيشلر، ش 3745).





ـ «تاريخ امارة مسجد الحرام»، بارالاما حسين بن عبداللّه‏، نسخه آن در ارسيکا (: 5470-297/99BAT/1980 موجود است.





ـ «تاريخ اوقاف حرمين»، محمود کمال، (نسخه آن در کتابخانه دايرة المعارف اسلام، ش 361/7956/IBN.Eموجود است). در آنجا نام سي نفر از کساني که بر اوقاف نظارت مي‏کرده‏اند، آمده است.





ـ «يادگار حجاج، مکه مکرمه، مدينه منوره، جده، قدس شريف، شام شريف، منظره‏هاي صرّه همايون»، مطبعه استانبول احمد احسان و شرکا.





ـ «منظومه در باره تشکيلات تابور هجيني مدينه منوره»، (گزارشي است در باره لشکر عثماني مستقر در مدينه) استانبول، 1335 / 1914، مطبعه عسکريه.





ـ «رياض‏الجنة ومرآة‏الکعبه»، از احمد امين‏بن امين، استانبول، چاپ سنگي، 1881 / 1299





ـ «تحصيل المرام من تاريخ البلد الحرام»، (مختصر تحفة الکرام از محمدبن احمدبن علي مکي مالکي). حسين چلبي اين اثر را به ترکي ترجمه کرده و نسخه‏اي از آن در کتابخانه اياصوفيه: ش 3122موجود است.





ـ «الاعلام بأعلام البلد الحرام»، از قطب‏الدين محمد بن علاء الدين نهروالي. اصل کتاب عربي است و توسط مولي عبدالباقي افندي، که شاعر بوده و متوفاي 1008 است، به ترکي ترجمه شد. پنج نسخه از آن در توپ‏قابي و يک نسخه در دانشگاه استانبول، بخش ولي‏الدين افندي، ش 2405موجود است.





ـ «الروضة الفردوسيه و الحضرة القدسيه»، اين کتاب را محمدبن احمدبن امير آقشهري (739ق/ 1339م) در باره مدفونين در بقيع نوشته و نسخه آن در دانشگا برلين، مجموعه جديد 510 (m.s.or 2082 به خط مؤلف موجود است.





ـ «جغرافيا و تاريخ ممالک عثماني، بخش حجاز»، از علي جواد، استانبول، مطبعه دارالسعاده، 1314





ب: راه آهن شام ـ حجاز




يکي از آخرين اقدامات دولت عثماني در شام و حجاز، خط راه آهن است. اين اقدام که از ابتکارات سلطان حميد براي بخش عربي بود، مناطق قدس، مدينه، بيروت، حوران، حلب، حمص، طرابلس شام و دمشق را به يکديگر متصل مي‏کرد. راه آهن پيشگفته با هزينه گزافي که بخشي را دولت عثماني را پرداخت و بخشي با کمک ساير مسلمانها درست شد، براي چند سال برقرار بود و صرّه همايون بدان طريق به حجاز مي‏رسيد. در باره اين راه آهن تاکنون کتابها و مقالات فراواني نوشته شده است. در جريان نبردهاي استقلال طلبانه اعراب، اين خطوط ويران گرديد و آثار برخي از آنها هنوز در مناطق مختلف ديده مي‏شود. ايستگاه آن در مدينه، در منطقه عنبريه است که طي دو ـ سه سال اخير به عنوان يک اثر تاريخي بازسازي شده است. برخي از نوشته‏ها در اين باره چنين است:





ـ «جغرافيا و تاريخ خط حجازيه و اوصاف حرمين شريفين»، از مؤلف مشهور حسن تحسن که به سال 1297 / 1880 در مطبعه سنيه چاپ شده است.





ـ «يادگار حج حجاز»، استانبول، 1913





ـ «نظام نامه کوميسيون راه آهن شام ـ حجاز»، مطبعه طاهربيک، استانبول، 1902





ـ «راه آهن حجاز»، افق گول سوي، استانبول، 1996 (جديدترين کار پژوهشي در باره اين راه آهن به شمار مي‏آيد). فيلم مستندي هم با عنوان «حجاز دمير يولو» (= راه آهن حجاز) در اين باره ساخته شده است.





ج: صرّه نامه‏ها و ديگر اسناد




ـ «صرّه نامه»، از سال 1916 / 1335 (ممدوح بيگ: TSMK Me 587). آقاي منير آتالر، مقاله‏اي در باره اين صرّه‏نامه در نشريه دانشکده الهيات مرمره (××VIII) چاپ کرده است. اين راپورت به رشاد چهارم، آخرين خليفه عثماني تقديم شده است.





گفتني است که دفتر صره، حاوي آگاهي‏هاي مربوط به اسامي کساني بود که بايد هديه دريافت کنند، مقدار آنها و اين‏که سالانه چه اندازه و در کجاها هزينه شده است. در آغاز دفتر صرّه، طغراي پادشاه و در پايان آن امضاي ديگر مسؤولان مربوطه بود. اين دفاتر از زمان سلطان سليمان قانوني (1566) تا آخرين سالي که صره فرستاده شد؛ يعني سال 1916 منبع مهمي براي تاريخ حجاز است. دفاتر ديگري هم وجود دارد که برخي از نام‏هاي آنها عبارت است از: صرّه محلولاتي، صرّه اسامي، صرّه مفرداتي، صره مصارفاتي، ارساليه و مانند آن. اين قبيل دفاتر براي سالهايي که دفاتر صره آنها مفقود شده مي‏تواند کمک خوبي باشد. دفاتر صرّه ميان سالهاي 1559 تا 1917 تقريبا بدون نقص وجود دارد که 150 عدد آن تاکنون منظم شده و بقيه هم در حال تنظيم است. قديمي‏ترين دفتر صرّه از سال 1559 است و آخرين دفتر صرّه تاريخ‏دار مربوط به سال 1915 مي‏باشد.





منير آتالر، يک دفتر صرّه را به‏طور کامل چاپ کرده است. اين دفتر که در بايگاني دولتي نگهداري مي‏شود، مربوط به سال 1253 = 1837 مي‏باشد. چندين صرّه ديگر هم چاپ شده و پايان‏نامه‏هاي ديگري هم در اين باره در دانشکده الهيات و ادبيات تدوين شده است.





در باره اوقاف حرمين، اسناد بسيار زيادي در دست است؛ بخشي از اين اسناد در يک پايان‏نامه دکتري، با عنوان «اوقاف حرمين و اهميت آنها در دولت عثماني» در قرن 16 ـ 15 (مصطفي گولر) (دانشگاه‏مرمره، 1998) مورد بررسي قرار گرفته است. اما بايگاني‏هاي عثماني در آنکارا و استانبول پر از اين‏گونه اسناد است.





ـ «سالنامه‏هاي حجاز ولايت»، شمار فراواني از آنها در کتابخانه‏هاي مختلف وجود دارد و در برخي سال‏ها؛ مانند سالهاي 1301، 1303، 1305، 1306 چاپ شده است.





ـ «دفتر محاسبه اوقاف حرمين» (توپقاپي: 152.yen) از سالهاي 1698، 1713، 1717





ـ «دفتر وقف حرمين ولايت شام»، سليمانيه، 2848.Hac





بايد توجه داشت که باز هم از اين قبيل کارهاي سندي؛ مانند «منشآت فريدون بيک» که در دو جلد، در سال 1870 چاپ شده، حاوي اسناد فراواني است که مربوط به تاريخ حجاز مي‏باشد.





ـ «دفاتر مهمه» هم حاوي اسناد فراواني در اين زمينه است که شماري از آنها به چاپ رسيده است.





ـ «راپورت حجاز» در 17 جولاي 1885 چاپ شده که نسخه‏اي از آن در دانشگاه بيلکند موجود است.





بخشي از اين قبيل اسناد را مي‏توان در کتاب «نجد و الحجاز في الوثائق العثمانيه» از سنان معروف اوغلو مشاهده کرد که به سال 2002 توسط دارالساقي بيروت به چاپ رسيده است.





د: در باره وهابيان




در جريان ظهور وهابيان، در هر دو مرحله؛ يعني اواخر قرن يازدهم هجري و نيز در دهه‏هاي نخست قرن چهاردهم هجري، نگارش تاريخ تحوّلاتِ مربوط به آنان نيز از موضوعات مورد علاقه نويسندگان ترک به حساب مي‏آمد.





رفعت پاشا و همين‏طور ايوب صبري پاشا و سويلمز اوغلو شفيق کمالي، نوشته‏هايي در باره وهابيان دارند. «تاريخ وهابيان» ايوب صبري پاشا از ترکي به فارسي ترجمه و چاپ شده است (تهران، طوفان، 1377).





احمد وصفي افندي، کتاب «محاسن الآثار و حقايق الأخبار» را در اين باره نوشت و دانستني‏هاي مفصلي در باره حرکت وهّابي در آن آورد. نسخه خطي آن در دانشگاه استانبول (ش 6013) وجود دارد و به سال 1978 چاپ شده است.





در «تاريخ جودت پاشا»، مجلد دهمِ آن هم در اين باره مطالبي وجود دارد. به سال 1979 يک تز دانشگاهي هم در باره حرکت وهابي در دانگشاه آنکارا توسط احمد وهبي اَجَره نوشته شد.





کتاب «داستان وهابي در حجاز» از سري گلزار به سال 1284 = 1867 که مربوط به دوره اول حرکت وهّابي هاست چاپ شده است.





کتاب «مظالم حجاز» هم در اين باره است که به سال 1313 = 1906 در قاهره چاپ گرديد.





«مدافعه مدينه و فخرالدين پاشا»، سليمان ياتاق، دانشگاه مرمره، تز دکتري. در باره فخرالدين پاشا که ماهها در مدينه در برابر وهابيان مقاومت کرد، نوشته‏هاي تاريخي و سندي فراواني هست که در اين تز دکترا مورد بررسي قرار گرفته است.





ه : تاريخ تشکيلات حفظ الصحه




در باره تشکيلات حفظ الصحه که مربوط به کنترل حجاج در جهت جلوگيري از بيماري‏هاي مسري بوده، رساله‏ها و کتابهايي نوشته شده است:





ـ «يک لايحه طبّيه، حاوي احوال حجاز عموميه‏اي صحيّه و اصلاحات اساسيه حاضره»، دانشگاه‏استانبول،ش 4609





ـ «تاريخچه قرنطينه در دولت عاليه عثمانيه»، سالنامه نظارت خارجه، 1318





ـ «مکه مکرمه کولرا و حفظ الصحه»، گزارش سالهاي 1330 ـ 1329 ق.





ـ «تشکيلات قرنطينه در حجاز 1865 ـ 1914»، مؤلف: گلدان ساري يلديز، مؤسسه تاريخ ترک، 1996





5 . کتابهاي فضائل




بخشي از کتابهايي که در باره حرمين، به زبان‏هاي مختلف نوشته شده، مربوط به فضايل اين دو شهر، اماکن خاص آن؛ مانند کعبه و مقام ابراهيم و زمزم و غير ذلک است.





در باره مدينه نيز چنين است. بيشتر اين آثار که عربي هستند، شامل آياتي از قرآن و اخبار و احاديثي از پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏باشند. البته در کتابهاي تاريخي و يا مناسک و غيره هم بخش‏هايي به فضايل اختصاص داده شده، اما مراد ما در اينجا، کتابهايي است که تنها به نقل فضايل پرداخته است. هدف اصلي از تأليف اين کتابها، ايجاد شوق در مسلمانان براي سفر به حرمين و آشنا ساختن آنان با فضايل آن دو شهر و فضيلت سفر زيارتي به آنها و نيز اسرار نهفته از مکان‏هاي مقدس در آنجا است. بنابر اين، برخي از آثار را هم که مربوط به اسرار حج است، در اينجا ارائه خواهيم کرد:





ـ «مسير شوق الأنام إلي حجّ بيت‏اللّه‏ الحرام»، محمد علي‏بن محمد علان المکي البحري (م 1057) (سليمانيه، شهير علي، 1504 شامل 126 برگ).





ـ «فضائل الحرمين الشريفين»، محمد ابن مصطفي بن علي دده البوسونوي (م1650 / 1060) (سليمانيه، اسعد افندي، 3363).





ـ «ترجمات حسنات الحرمين لعبداللّه‏ ابن محمد بن معصوم»، مستقيم زاده سليمان سعدالدين، (سليمانيه، پرتوپاشا: 234).





ـ «فضائل مکه و المدينة و البيت المقدس»، سليمانيه، فاتح، ش 4447





ـ «تحفة الحرمين»، افضل الدين ابراهيم‏بن علي، (نورعثمانيه، 4964، برگهاي 185 ـ 219).





ـ «فضيلة المجاورة في المکة المکرمه و المدينة المنوره»، حسن بصري، استانبول، مطبعه عامره، 1863





ـ «اسرار مناسک حج شريف»، يونس وهبي ياووز، استانبول، 1900، مطبعه احمد احسان و شرکا.





ـ «اجتماعي اسلام در عرفات»، استانبول، مطبعه خيريه و شرکا، 1910





ـ «درر الحکم في اسرار المعارک الحاجة للبيت الحرام»، يونس وهبي، استانبول، 1903، مطبعه عثماني.





ـ «تحفة العطائيه»، اسماعيل حقي بورسوي (م 1132) يکي از متصوفان معروف در دوره اخير عثماني. اين کتاب يک اثر صوفيانه است که بخشي از آن طي سفر وي به حج، در توجيه عرفاني برخي از مسائل حج و حرمين است.





6 . تاريخ بناهاي مقدس




عثماني‏ها از زماني که سلطان سليم به حرمين غلبه کرد تا آخرين روزهاي حکومت خود، مبالغ فراواني صرف بناهاي مقدس در حرمين کردند. در اين باره فتاواي زيادي صادر شده است، چون يک مشکل فقهي بود. اما در همان زمان نيز گاه رساله‏ها و کتابهايي در باره خصوص بناي برخي از آثار نوشته مي‏شد. بخشي از آثاري که به اين حوزه مربوط مي‏شود عبارت‏اند از:





ـ «اسعاد آل عثمان المکرم ببناء بيت اللّه‏ المحرم»، حسن‏بن عمار الشرنبلالي، مکه، جامعة امّ‏القري، 2003





ـ «خلاصة الکلام في بناء بيت اللّه‏ الحرام»، نوح بن مصطفي القنوي الحنفي (م1070).





ـ «خلفاء عظام عثمانيه حضراتنک حرمين الشريفين دکي آثار مبرورة و مشکورة هماينلري»، محمد الامين المکي (از اعضاي معارف عموميه)، استانبول، مطبعه در سعادت، 1317ق.





اين کتاب يکي از مفصل‏ترين آثار در اين باره است که ضمن آن، به ترتيب تاريخ سلطنت سلاطين عثماني، فعاليت‏هايي ساختماني و تعميراتي انجام شده در اماکن متبرّکه حرمين و مساجد مهم و نقاط ديگر، شرح داده شده است.





ـ «کتاب اوصاف الحرمين الشريفين»، احمد فقيه (گويا از نيمه اول قرن چهاردهم).





حسيبه ماضي اوغلو بر اساس نسخه موزه بريتيش ميوزيوم (or. 9848) گزارشي از اين کتاب نوشته که به سال 1974 چاپ شده است.





ـ «تمکين المقام في المسجد الحرام»، علي دده ابن الحاج مصطفي البوسني الموستاري، معروف به شيخ التربه (م 1007). مؤلف اين رساله را در باره بازسازي مقام ابراهيم براي سلطان مراد عثماني نوشته است (سليمانيه، اسعد افندي: ش 3814)







1 . اين کتابخانه‏ها عبارتند: دانشگاه مرمره، کتابخانه سليمانيه، کتابخانه دولت بايزيد، کتابخانه شهرداري استانبول، نورعثمانيه، عاطف افندي، راغب پاشا، حاجي سليما آغا، کوپريلي، ملت، توپقاپي، ديانت، مؤسسه تاريخ ترک، سليميه ادرنه، بورسا، افيون، مفتي استانبول، الهيات دانشگاه آنکارا، دانشگاه ازمير، قونيه.





2 . در باره بازگرداندن بخشي از کتابهاي حرمين به استانبول به همراه برخي از امانات مقدس، بنگريد به تزي با عنوان: Medine mudafasi ve fahrettin pasa در دانشگاه مرمره، بخش تاريخ. در اين تز بخشي به مطلب فوق‏الذکر اختصاص يافته است.





3 . در باره اين کتابخانه، محمد کمال درست مقاله‏اي در مجله «ملي کلتور» ج3 (1981، آنکارا) نوشت. مقاله ديگري نيز با عنوان «کتابخانه‏هاي حجاز» توسط مصطفي فايده در مجله دانشگاه آنکارا، ش17، سال 1969 نشر يافت. در باره تأثير دولت عثماني در تدوين کتابهاي عربي در دنياي اسلام، مقاله‏اي توسط محمد تکين داغ، در مجله مؤسسه تاريخ ترک (آنکارا 1983) نوشته و منتشر شد.





4 . تاريخ عاشق‏پاشازاده، ص 196





5 . کنز العمال، ج 12، ص 288، ش35071





6 . وي کتابي هم با عنوان «تاريخ الوهابيين» دارد که مترجم ترکي به فارسيِ آن آقاي علي اکبر مهدي پور و مترجم از فارسي آن به عربي عبدالناصر الجزائري است. متن فارسي آن در سال 1377 شمسي در تهران چاپ شد.









/ 1