از ديدگاه امام خمينى«ره»*: مباني حج ابراهيمي
پديدآورنده: محمّد محمدي ري شهري،
* . متن سخنرانى نماينده ولى فقيه و سرپرست حجاج، حجةالاسلام والمسلمين محمدى رى شهرى در مورخه 31/2/1370 در كنار مرقد مطهر امام خمينى«ره».
محمّد محمدى رى شهرى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ «وَ اِذْ قالَ اِبْراهيمُ رَبِ اجْعَلْ هذا بَلَداً امِناً وَاجْنُبْنى وَ بَنِىَّ اَنْ نَعْبُدَ الْاَصْنامَ».
1 حج امسال، نخستين حجى است كه زائران ايرانى، پس از امام راحل، بنيانگذار حج ابراهيمى در ايران اسلامى، به خواست خدا برگزار خواهند كرد و اين كنگره عظيم، نخستين كنگره حج در كنار مرقد مطهر امام امت - رضوان اللَّه تعالى عليه - است.
قطعاً روح مطهّر آن بزرگوار در انتظار است كه ملاحظه كند: مراسم باشكوه حج امسال چگونه برگزار مى شود؟ به اين مناسبت و با عنايت به اينكه رهبر معظم انقلاب، حضرت آيةاللَّه خامنه اى مدظله العالى تأكيد دارند كه تمام رهنمودهاى رهبر راحل، با همه امكانات به اجرا درآيد، تصميم گرفتم در اين محفل منوّر و مقدّس كه عمده كارگزاران حج - اعم از روحانيون و پزشكان و مديران كاروانها و همه خدمتگزاران حجاج ايرانى - حضور دارند، موضوع سخن خود را «مبانى حج ابراهيمى از ديدگاه امام خمينى» قرار دهم.
مكرر در سخنرانيها و مصاحبه ها كه در رابطه با حج انجام مى شود، بر حج ابراهيمى تكيه و تأكيد مى شود ولى كمتر بطور دقيق، حد و مرز و مبانى آن بررسى شده كه بالأخره «حج ابراهيمى چيست؟» و «تفاوت آن با حجّ غيرابراهيمى كدام است؟» بنابراين چقدر مناسب و زيبا است اين كنگره عظيم حج كه در كنار مزار مطهّر امام عزيز - كه هر چه اين ملّت دارد و هر چه انقلاب اسلامى براى اين ملت به ارمغان آورده، در پرتو بركت اين وجود مطهّر است - برگزار مى شود موضوع صحبتمان اين مسأله مهم باشد.
البته اين بحث مفصل و گسترده اى است كه تصور نمى كنم بتوانم در اين جلسه آن را به پايان برسانم، ولى اميدوارم در مناسبتهاى ديگرى بطور مستوفى پيرامون آن صحبت كنم.
حج ابراهيمى چيست؟ حج ابراهيمى همان حج واقعى است كه خداوند تبارك و تعالى تشريع كرد و به ابراهيم خليل - ع - دستور داد كه «وَ اَذّنِ فِى الناسِ بالحجّ».
و در عصر رسول اللَّه - ص - اين حج توسط پيامبر اسلام تجديد حيات يافت.
ولى با كمال تأسف، پس از رسول اللَّه، با گذشت مدت كوتاهى از رحلت آن بزرگوار، حج ابراهيمى به بوته فراموشى سپرده شد و مسلمانان صدر اسلام نتوانستند آن را در جامعه اسلامى تداوم دهند، تا اينكه پس از چهارده قرن، سلاله پاك و مطهّر ابراهيم - ع - و محمد - ص - در جامعه ما ايرانيان خاطره پرشكوه آن حج را تجديد نمود و ما از خداوند تبارك و تعالى مى خواهيم كه به ما توفيق دهد كه حج را آنطور كه امام عزيز ترسيم كرده است برگزار كنيم و خداى نخواسته، مانند مسلمانان صدر اسلام، پس از اماممان خاطره پرشكوه آن را به فراموشى نسپاريم.
در كلمات امام عزيز از حج واقعى، گاه تعبير به «حج ابراهيمى» شده و گاه تعبير به «حج ابراهيمى - محمدى - ص - »، در مقابل حج غيرابراهيمى كه مناسبترين نام در اين مقطع از تاريخ اسلام كه بتواند نمايانگر واقعيت حج غيرابراهيمى باشد، نام «حج آمريكايى» است كه طرفداران اسلام آمريكايى اين گونه حج را ترويج مى كنند.
اين حج فقط صورتى از مناسك و اعمال حج را دارد.
معنا و محتواى حج با اين صورت، نه تنها بى خاصيت و بى ثمر است، بلكه به دليل اينكه در جهت اهداف شوم دشمنان اسلام و دشمنان حج ابراهيمى است، براى اسلام و جامعه اسلامى زيان آور نيز مى باشد.
از نظر امام عزيز، حج ابراهيمى با حج آمريكائى از ريشه متفاوت است، هم از نظر فلسفه و هم از نظر محتوى، هم از نظر حاجى و زائران بيت اللَّه و هم از نظر كارگزاران حج.
فلسفه حج از ديدگاه امام چيست؟ محتواى حج بايد چه باشد؟ كارگزاران حج و خدمتگزاران زائرين بايد چگونه بينديشند و چگونه عمل كنند؟ و حجاج بيت اللَّه اگر بخواهند حجشان حج واقعى و حج ابراهيمى باشد، بايد چگونه عمل كنند؟ بنده ديدگاه امام را از پيامها، سخنرانيها و اعلاميه هائى كه به اين مناسبت داده اند مطالعه و جمع بندى كرده ام و اكنون خلاصه آن را خدمت عزيزان عرض مى كنم و توصيه من به همه زائران، خصوصاً برادران روحانى اين است كه: پيامها و اعلاميه هاى امام را كه به صورت دو جلد كتاب چاپ شده، تهيّه كرده و مطالعه كنند.
فلسفه حج آمريكايى فلسفه حج آمريكائى، چيزى جز يك سفر سياحتى و زيارتى نيست.
به فرموده امام، حج آمريكائى يك سفر تفريحى براى ديدن قبله و مدينه، و براى تكرار يك سلسله الفاظ بى معنا و انجام يك سلسله حركات بى محتوى است.
حاجى نمى داند چرا دور خانه (كعبه) مى گردد؟ نمى داند براى چه سعى بين صفا و مروه مى كند؟ نمى فهمد كه چرا احرام مى بندد و نمى داند فلسفه رمى جمرات و قربانى كردن چيست؟ اينكه «چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه دارى و كمونيسم ايستاد»2 هيچ ربطى به حج آمريكائى ندارد.
در ديدگاه حج آمريكائى، اينكه چگونه حقوق مسلمانان جهان و محرومان را بايد از حلقوم ظالمين و چپاولگران بيرون كشيد، ربطى به حج ندارد.
3 اينكه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى برتر در جهان مطرح شوند، هيچ ربطى به حج ندارد.
4 اينكه مسلمانان بايد با حكومتهاى وابسته چه كنند، هيچ ربطى به حج ندارد.
5 اين تفسير امام از حج آمريكائى است.
اينكه مسلمانان فلسطين از دست رژيم اشغالگر قدس چه مى كشند هيچ ربطى به حج آمريكائى ندارد.
اينكه الآن مهمترين مسأله جهان اسلام اين است كه: زمامداران كشورهاى اسلامى درصددند با رژيم اشغالگر قدس وقيحانه ارتباط برقرار كنند و آن كنفرانس صلح كذائى را توجيه نمايند و در اين روزها بالاترين فشارها روى مسلمانان فلسطين و لبنان است، اينها هيچ ربطى به حج آمريكائى ندارد.
در آفريقا و افغانستان مسلمانان و محرومان چه مى كشند، هيچ ربطى به حج ندارد و...چنين حجّى حج آمريكائى است.
فلسفه حج ابراهيمى از ديدگاه امام عزيز فلسفه حج ابراهيمى بسيار جالب و زيبا بيان شده است.
اينك چند فراز از عبارتهاى آن بزرگ مرد را در تبيين فلسفه حج ابراهيمى، براى شما عزيزان مى آورم: از ديدگاه امام: «حج تجلّى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنيا است».
6 جامع ترين جمله و بهترين تعبيرى است كه در فلسفه حج ابراهيمى مى شود بيان كرد.
شما هر صحنه اى از صحنه هاى عشق آفرين را كه بخواهيد ترسيم كنيد، جلوه گاهش حج است.
جلوه گاه «جهاد»، «ايثار»، «از خودگذشتگى»، «شجاعت»، «شهامت»، «وحدت»، «ذكر»، «ارتباط با خدا»، «لقاءاللَّه» و.
از ديدگاه امام حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و تنها حركات، اعمال و الفاظ نيست، حج براى اين نيست كه چند سنگ و چوب را ملاحظه كنيد و برگرديد، حج براى اين نيست كه خانه را ببينيد و برگرديد.
به اين جمله ها و تعبيرها با عنايت و دقت بنگريد، امام مى فرمايد: «فلسفه حج ديدن صاحب خانه است، خانه طريقيّت دارد، حركات و اعمالى كه آنجا انجام مى شود، بايد در اين جهت باشد».
از ديدگاه امام: «مناسك حج مناسك زندگى است و جامعه امت اسلامى از هر نژاد و ملتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد - ص - پيوند خورده و يكى گردد و يَد واحده شود».
7 حج تنظيم و تمرين و تشكل زندگى توحيدى است.
از ديدگاه امام: «حج، كانون معارف الهى است كه از آن، محتواى سياست اسلام را در تمام زواياى زندگى بايد جستجو نمود».
سياست اسلام را در همه ابعاد مى شود از حج درآورد.
اين سخن امام است و حرف من نيست.
شبيه اين فرمايش امام، جمله رهبر عزيز انقلاب - تداوم بخش بحقّ راه امام - است كه در حكم خود به بنده فرمودند: «فريضه حجّ بيت اللَّه از جمله تكاليف نادرى است كه در آن ابعاد متعدد و متنوع مربوط به زندگى فردى و سلوك جمعى به شكلى باشكوه و داراى تأثير عميق در تن و جان و انديشه و نيز در منش و روش آدمى گنجانده شده و درست گزاردن آن مى تواند او را به توفيقات بزرگى در همه عرصه هاى مادى و معنوى نائل سازد».
امام عزيز يكى از فلسفه هاى بزرگ حج را بُعد سياسى آن مى داند و مى فرمايد: «اهميت بعد سياسى حج كمتر از بعد عبادى آن نيست.
بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است».
8 فلسفه حج بايد پاسخگوى فريادهاى مظلومانه فلسطين، آفريقا و افغانستان، و بلكه پاسخگوى همه مظلومان و مستضعفان جهان باشد.
حج «قيام» است: «جَعَلَ اللَّهُ الكَعبةَ البيتَ الْحَرامَ قياماً لِلنّاس».
9 «بيتى است كه براى قيام تأسيس شده است، آنهم قيام «ناس»، «للناس».
پس بايد براى همين مقصد بزرگ، در آن اجتماع نمود و منافع ناس را در همين مواقف شريف بايد تعيين نمود».
10 ارزيابى و ديدگاه امام از حج، اين است.
منافع مردم اين نيست كه بروند آنجا مهر و تسبيح بياورند، كالاهاى آمريكائى خريدارى كنند، كه امام تحريم كرده است.
امام عزيز پيرامون آيه كريمه: «ليشهدوا منافع لهم» كه قرآن در آن فلسفه حج را تبيين مى كند، اينگونه توضيح مى دهد: «چه نفعى بالاتر و والاتر از آنكه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاى مظلوم، كوتاه شود و مخازن عظيم كشورها براى مردم خودِ آن كشورها باشد».
11 آرى اين بالاترين نفع است.
زائران بيت اللَّه بايد اين آيه را فلسفه حج بدانند.
امام همچنين پيرامون آيه «وَطَهِّر بَيْتِىَ لِطّائِفينَ وَالقائمين»12 مى فرمايد: مقصود تنها پاك كردن از نجاسات ظاهرى نيست.
بيت خدا نه تنها بايد از نجاسات ظاهرى پاك و طاهر شود كه از آلودگى و پليديهاى معنوى كه براى جامعه از هر چيزى زيان آورتر و خطرناكتر است، نيز تطهير گردد.
حج ابراهيمى آن حجى است كه در جهت پاكسازى خانه خدا از نجاسات ظاهرى و باطنى باشد.
امام مى فرمايد: «مراد تطهير از همه ارجاس است كه بالاترين آنها «شرك» مى باشد و در صدر آيه كريمه بيان شده است».
13 «وَاِذْبَوّأنا لاِبراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ اَنْ لا تُشْرِكْ بى شَيئاً وَ طَهّرِ بَيْتِىَ».
از ديدگاه امام، حج براى «ايجاد تفاهم و تحكيم وحدت اسلامى» است: «يكى از مهمات فلسفه حج، ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممّين، لازم است مسائل اساسى و سياسى و اجتماعى را با ديگر برادران دينى در ميان بگذارند و در رفع آن طرحهائى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود، آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند».
و بالاخره از نظر امام: «حج، بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند مى شوند ولى انديشمندان و غوّاصان و درد آشنايان امّت اسلامى، اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند شد».
14 صلى اللَّه على روحك و بدنك يا امام، آيا مى شود زيباتر، جامعتر و دقيقتر از اين، در باره فلسفه حج سخن گفت؟ امام اضافه مى كنند: «ولى چه بايد كرد؟ و اين غم بزرگ را كجا بايد برد؟ كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است».
«حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد حج نيست».
عزيزان! شما مى توانيد اين غم را از روح مطهّر امام پاك كنيد.
امام از ميان ما رفت ولى رسالت او بر دوش تك تك ما سنگينى مى كند.
امام باقر - ع - جد بزرگوار امام امّت، همه اين حرفها را در يك جمله خلاصه كرده و در آن روزگار خفقان و سلطه حكومتهاى جائر بر جهان اسلام، فرمود: «اِنّما اُمِرَ الناسُ اَنْ يأتوا هذِهِ الأحجارَ فَيَطُوفُوا بِها ثُمّ يأتونا فَيُخْبِرُونا بِولايَتِهم و يَعْرِضُوا عَلينا نصرهم».
15 «به مردم دستور داده شد كه بيايند اين سنگها را ببينند و دور آنها بگردند، براى اينكه در كنارش نزد ما - رهبر معصوم جهان اسلام - بيايند و خود را عرضه كنند، كمك خود را به ما اعلام كنند، و ما را در جريان مخالفت خود با بتهاى جاندار حاكم بر جامعه اسلامى بگذارند».
امام باقر - ع - تعبير به «احجار» مى كند؛ يعنى حجى كه فلسفه نداشته باشد، حجى كه همراه با فلسفه حج ابراهيمى نباشد زيارت سنگ است.
امام امّت فرمود: «در اين مقطع زمانى، تكليف الهى حجاج است كه اگر مطلبى از گويندگان شنيدند كه بوى ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مى دهد، انكار كنند و برائت از كفار و سردمداران آن را از وظايف خود در مواقف كريمه بدانند، تا حج آنها، حج ابراهيمى (ابوالأنبيا) و حج محمدى - ص - باشد، والا، «ما اكثَر الضجيجُ و اَقلَّ الحجيج» در باره آنان صادق است».
16 اين بخشى از مسائل پيرامون فلسفه حج و مبانى حج ابراهيمى از ديدگاه امام است.
محتواى حج هم همينطور است.
براساس اين فلسفه و اين مبنا، محتوا فرق مى كند، زائران، خدمتگزاران و كارگزارانش هم فرق مى كند.
جمله اى در رابطه با محتواى حج عرض مى كنم و سخنم را پايان مى دهم.
محتواى حج ابراهيمى از تَلْبِيه گرفته تا رَمْى جَمَرات با حج غيرابراهيمى متفاوت است.
از ديدگاه امام، تمام اعمال، حركات و سكنات حج، محتواى خاص، زنده، آموزنده و حركت آفرين خودش را دارد و زائر وقتى مى گويد: «لبيّكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْك، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لك لبيك،.
» زمانى صادقانه و حقيقى است كه گوينده لبّيك، نداى حق را به گوش جان بشنود و به دعوت «اللَّه» تعالى پاسخ مثبت دهد.
مسأله، مسأله حضور در محضر است.
لبيك را كسى مى تواند بگويد كه احساس حضور كند، شما هيچوقت در داخل اتاق دربسته كه كسى نيست و مخاطبى حضور ندارد، نمى گوئيد «بله»!.
بله، به كسى مى گوئيد كه حضور دارد و شما را صدا مى زند، صدا و دعوت او را بصورت شهود مى بينيد و مى شنويد: مسأله، مسأله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب، گوئى كه گوينده در اين محضر از خود بى خود شده است.
خدايا! آيا مى شود براى يك لحظه هم كه شده معناى حقيقى حج را و معناى حقيقى احرام را و مفهوم لبيك را درك كنيم؟ امام عزيز بگونه اى تصوير مى كند كه گوئى گوينده لبّيك در محضر خدا از خود بى خود شده و در جوار او، دعوت را تكرار مى كند و به دنبالش سلب شريك، به معناى مطلق آن مى نمايد؛ يعنى خدايا من مطلقاً براى تو شريك قائل نيستم، من هوسم را، هوايم را فداى تو مى كنم، من دست از طاغوتها و طاغوتچه ها برداشته ام، فقط به تو پاسخ مثبت مى دهم؛ همانطور كه امام صادق - ع - در آن حديث منسوب به آن حضرت فرمود: «وَ اَحْرِم عَن كلّ شَى ء يَمْنَعُكَ مِن ذِكِر اللَّهِ وَ يَحْجُبُكَ عَن طاعَتِهِ».
«موقعى كه مى خواهى احرام ببندى، احرام از غير خدا ببند.
» «كلّما شَغَلك عَنِ اللَّهِ هُوَ صَنَمُك».
«هر چه براى تو دلبستگى ايجاد كرده بت تو است».
هر چه كه تو را از ياد خدا غافل و از محضر او دور مى كند.
ميان تو و طاعت خدا حجاب مى شود و...از همه آنها احرام ببند، همه آنها را بر خودت حرام كن، موقعى كه لبيك مى گوئى: «وَ لبِ 17، صادقة، خالصة ذاكية لِلّه - عزّو جلّ - فى دَعوَتِك متمَسِّكاً بالعروة الوثقى»، در حالى كه به عروةالوثقاى ولايت چسبيدى - كه همان تعيين كننده سياسى اصلى حج است - خالصانه و صادقانه، به خدا لبيك بگو.
و بگو خدايا! من آمده ام به تو «لبيك» و به غير تو «نه» بگويم.
خدايا! آنطور كه اوليايت حج را مى فهمند و از آن بهره مى گيرند، ما را از حج بهره مند بگردان.
خدايا! به ما توفيق ده كه حج را آنگونه كه امام عزيز كه در محضرش هستيم و روح مطهرش ناظر ما و محيط به ما است و طريقه اين حج را ترسيم كرده است، به جا آوريم.
خدايا! انقلاب ما را به انقلاب جهانى امام زمان - عجّ - متصل و رهبر عزيز انقلاب حضرت آيةاللَّه خامنه اى را مؤيد و منصور بگردان.
السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
1 - «يادآور وقتى را كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا! اين شهر مكّه را مكان و محل امن قرار ده، من و فرزندانم را از پرستش بتان دور دار».
- ابرهيم: 35 - 2 - پيام استقامت ص 7 .
3 - «به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند».
(پيام استقامت ص 7) 4 - «به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوّم جهان، خودنمايى كنند؟!» (پيام استقامت ص 7) 5 - «به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند».
(پيام استقامت ص 7) 6 - پيام استقامت ص 8 .
7 - همان.
8 - صحيفه نور، ج 18 ، ص 67 .
9 - مائده: 97 .
10 - صحيفه نور، ج 19 ، ص 43 .
11 - صحيفه نور، ج 19 ، ص 43 .
12 - حج: 26 .
13 - صحيفه نور، ج 18 ، ص 87 .
14 - پيام استقامت، ص 8 .
15 - بحارالانوار، ج 96 ، ص 374 .
(ط .
بيروت) 16 - صحيفه نور، ج 19 ، ص 46 .
17 - بمعنى اجابةٍ .