مصلحت را شيخ مفيد در فقه اماميه پي نهاد، شهيد اوّل با بررسي آن در قواعد فقهي بدان تعميم بخشيد و آن را روشمند ساخت و صاحب «جواهر» رابطة ولايت فقيه و مصلحت را نماياند و امام خميني در آن طرحي جامع در انداخت و آن را به صورت يك نظريه درآورد.از نگاه امام ، مصلحت به معناي منافعي است كه به جامعه باز مي گردد و قلمرو وسيعي دارد؛ به گونه أي كه منافع دنيوي، اخروي و فرهنگي، اقتصادي، سياسي و … را در بر مي گيرد و اين معنا بسي با مصالح مرسله متفاوت است.مصلحت به اين معنا از مهمترين ضوابط احكام حكومتي است و رهبران جامعه بايد در تصميم گيريهاي خود به آن توجه كنند.هر گاه مصلحتها با هم متزاحم شوند و يا حكم حكومتي در بردارندة مصلحت با احكام شرعي ناسازگار باشد، بايد مصلحت مهم و يا حكم مهم را در آستان اهِم قرباني كرد.امام راحل راهبردهاي اجرايي و آيين نامة اين مسألة فقهي را به گونه أي جامع ارائه داد؛ بدين سان كه مرجع تشخيص مصلحت، مخالفت آن با احكام شرعي و اهِم و مهم را در جمهوري اسلامي ايران تعيين كرد و چگونگي مشاركت مردم را در تشخيص مصلحتها و بالمآل , صدور احكام حكومتي نماياند.