موضوع پژوهش مقطع راهنمايى و دبيرستان - موضوع پژوهش مقطع راهنمایی و دبیرستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

موضوع پژوهش مقطع راهنمایی و دبیرستان - نسخه متنی

جعفر فکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضوع پژوهش مقطع راهنمايى و دبيرستان

جعفر فكرى

مسئله تصميم گيرى و قاطعيت در انجام امور از مسائل بسيار مهمى است كه در سرنوشت فرد و جامعه نقش اساسى ايفا مى كند. انسان كه به علت داشتن عقل, كارهايش را براساس اختيار و دقت و محاسبه و آزادى انجام مى دهد, نيازمند اراده قوى و قدرت تصميم گيرى سريع و قاطع است تا بتواند در موارد دشوار و بر سر دو راهى ها, ترديد و دودلى را كنار گذاشته و براى عبور از پيچ و خم مشكلات تصميم بگيرد. لازمه اين كار آن است كه با واقع بينى و بدون تأثيرپذيرى از عادات, تمايلات و هوس هاى پرجاذبه, جوانب كارى را كه مى خواهد انجام دهد با دقت بررسى و سود و زيان آن را محاسبه كند. هنگامى كه نتيجه آن را موافق مصلحت يافت با تصميم جدى و خلل ناپذير به انجام آن همت گمارد, به گونه اى كه هيچ چيز در بين كار نتواند عزم استوارش را متزلزل كند.

عادت هاى بد, مانع تصميم گيرى

افرادى بيشتر موفق خواهند بود كه از ابتدا انسانى با اراده و جدّى تربيت شوند و هميشه در انجام كارها اراده را حاكم كنند نه عادت را, زيرا مبناى كار بسيارى از افراد عادت است نه تعقل.

گاهى بعضى از آداب و رسوم بر اثر تكرار, رنگ عادت به خود مى گيرد و كم كم به صورت خلق و خوى ثابت درمى آيد و غرايز در مجراى آن به جريان مى افتد و انسان از سرمايه هاى وجودى خود در چارچوب همان عادت استفاده مى كند. خصوصاً اگر عادت, عادت ناپسندى باشد بسان دشمن قدرت مندى است كه در درون انسان كمين كرده و با كمال قدرت او را به كارهاى زيان بار وامى دارد به طورى كه رهايى از چنگ چنين دشمنى بسى دشوار است. على(ع) مى فرمايد: (العادة عدوّ متملك;1 عادت [بد] دشمنى است كه بر صاحبش حكومت دارد.)

ژان ژاك روسو در كتاب (اميل) صريحاً توصيه مى كند كه به كودك هيچ عادتى داده نشود مگر اين عادت كه به هيچ چيز عادت نكند.2

كانت مى گويد: (انسان هر اندازه عاداتش زيادتر باشد, استقلال و آزادى اش كمتر است).3 اما اگر عادت بر انسان حكومت نكند بلكه عقل و اراده بر وجودش حاكم باشد, در مواقع گوناگون و در برخورد با مسائل مختلف, تصميم متناسب با آن اتخاذ مى كند و به آسانى از عهده كارهاى بزرگ برمى آيد و شرايط را موافق طبع خود مى كند كه گفته اند: (انسان همان است كه خودش مى خواهد).

روان شناسان (فعل ارادى) را مظهر شخصيت مى دانند, زيرا هركس در مقابل پيش آمدها مراجعه به ذخيره ذهنى خود كرده, از تجارب گذشته الهام يافته [و] به يارى آن ها تصميم مى گيرد.)4

مى توان فعل ارادى را مشخصه فعل انسانى دانست, چون هرچه اراده و تصميم گيرى سنجيده در كارها بيشتر نقش داشته باشد جنبه انسانى اش بيشتر است, زيرا نشانه فعاليت عقل است.

شهيد مطهرى مى گويد: معروف است كه: (هر حيوانى متحرك بالاراده است; يعنى هر حيوانى با اراده حركت مى كند; اراده مى كند كه فلان جا برود, مى رود. انسان هم مثل هر حيوانى متحرك بالاراده است, ولى اين اشتباه است. در حيوانات آن چه وجود دارد ميل و شوق است. در انسان هم يك سلسله ميل ها و شوق ها وجود دارد, ولى در انسان چيزى وجود دارد به نام اراده كه در حيوان وجود ندارد. اراده هم دوش عقل است, هرجا كه عقل هست, اراده هست. آن جا كه عقل نيست اراده هم وجود ندارد. انسان مى تواند متحرك بالاراده باشد, ولى گاهى هم متحرك بالشوق والميل است. حيوان هميشه متحرك بالشوق و الميل است.)5

تفاوت هاى روحى افراد

به افراد جامعه كه نگاه مى كنيم مى بينيم بعضى حركت و موج فعاليتشان بسيار محدود است و از كارهاى عادى و روزمره شخصى و خانوادگى تجاوز نمى كند و سرانجام با گسيخته شدن رشته عمرشان نام آنان نيز در پرونده تاريخ بايگانى مى شود, اما بعضى موج بيشترى در مسير زندگى ايجاد مى كنند و نفوذ شخصيت و آثار فعاليتشان از محدوده خانه خارج شده اجتماع را نيز تحت تأثير قرار مى دهد و گاه موج تحولات مردان بزرگ و شعاع فعاليتشان به قدرى گسترده است كه زمان و مكان را درهم نورديده و آثار پر بركت همت بلندشان به عموم مردم مى رسد.

تفاوت در چيست؟چرا بعضى شخصيتشان كم ارزش است و بعضى متوسط و بعضى بسيار با ارزش. تفاوت در شخصيت ظاهرى اينان نيست, بلكه كوچكى و بزرگى را در شخصيت روحى آنان بايد جست وجو كرد. راز اين مسئله را على(ع) در سخن بلند خود فاش كرده است كه: (قدر الرجل على قدر همته;6 اندازه هركس به اندازه همت او است.)

اراده استوار و تصميم قاطع است كه مى تواند در لحظات حساس زندگى و پيچ و خم مشكلات, دودلى و سستى را از بين ببرد و از پيچ و خم مشكلات عبور دهد و خطرات گران بار و ترسناك را دور كند.

قاطعيت و تصميم گيرى در مردان بزرگ

با مطالعه تاريخ درخشان زندگى كاشفان و مخترعان و سياست مداران و انديشوران بزرگ به اين حقيقت مى رسيم كه همه پيش رفت ها و موفقيت هاى آنان مرهون اراده قوى و عزم راسخ و پشتكار فوق العاده آنان بوده كه چون براى رسيدن به هدفى تصميم مى گرفتند هيچ مانعى نمى توانست تصميم قاطع آنان را شكسته و ترديد و تزلزل را جاى گزين آن سازد.

نوشته اند: ناپلئون هنگامى كه خواست سپاهش را از گذرگاه خطرناك و صعب العبور (سن بارد) بگذراند, با كارشناسان نظامى مشورت كرد; كارشناسان با ترديد گفتند: احتمال امكان گذشتن از گذرگاه بسيار ضعيف است. ناپلئون با شنيدن اين سخن قاطعانه تصميم گرفت و دستور عبور صادر كرد, در حالى كه انگلستان و اتريش اين تصميم فرمانده پرنفوذ فرانسوى را نوعى جنون و بى فكرى مى پنداشتند كه چگونه ممكن است او بتواند با شصت هزار سرباز و تجهيزات كامل نظامى و توپ خانه سنگين از كوه هاى سر به فلك كشيده آلپ بگذرد, ولى ناپلئون در انديشه (ماسه نا) در (رُن) كه در محاصره قرار داشت, بود و مى خواست به هر قيمت كه شده به آن جا برسد. لذا تصميم گرفت و با قاطعيت حركت كرد و نيروهايش را از كوه هاى (آلپ) عبور داد و ثابت كرد اين كار شدنى بوده منتها به تصميم گيرى درست و قاطعى نياز داشته كه ناپلئون انجام داد.7

پيدا است بسيارى از فرماندهان, استعداد و نيروى چنين كارى را همانند ناپلئون داشتند اما اراده قوى براى تصميم گيرى و غلبه بر نگرانى و ترس در آن ها به اندازه ناپلئون نبود.

در تاريخ اسلام از اين قضاياى درس آموز فراوان داريم. پيامبر(ص) بهترين نمونه قاطعيت است. وقتى قريش ابوطالب را تهديد كردند كه اگر دست از حمايت پيامبر(ص) برندارد, با او وارد جنگ خواهند شد و ابوطالب اين پيام را به حضرت رسانيد, پيامبر(ص) جمله اى گفتند كه تمام تهديدهاى قريش از ياد ابوطالب رفت; آن جمله اين بود: (عموجان! همين قدر بگويم كه اگر خورشيد را در كف راست و ماه را در كف چپ من بگذارند كه دست از دعوت خود بردارم, هرگز برنخواهم داشت تا خداوند دين خود را آشكار كند يا آن كه جانم را بر سر اين كار بگذارم).8

على(ع) نيز كه نمونه كامل قاطعيت و استوارى در تصميم گيرى و تسليم ناپذيرى است, در سخن پر ارجى كه نشان دهنده همت بلند او است, فرمود: (والله لو تظاهرت العرب على قتالى ماوليّت عنها9; سوگند به خدا اگر تمام عرب به جنگ با من برخيزند, هرگز در صحنه نبرد پشت به آنان نخواهم كرد).

و هم او هنگامى كه پرچم حمله را در جنگ جمل به دست پسرش محمد حنفيه داد, با اين جملات به وى درس قاطعيت آموخت: (تزول الجبال ولاتَزُل;10 اگر كوه ها متزلزل شدند, تو تكان نخور.)

نمونه ديگرى از قاطعيت در تصميم گيرى, طارق بن زياد است كه با اراده اى پولادين و تصميم قاطع و به جا اسپانيا را فتح كرد.

بنابراين مى توان ادعا كرد كه موفقيت بدون قاطعيت در تصميم گيرى حاصل نمى شود, زيرا اطمينان به موفقيت, دست يابى به آن است و پيروزى از آن كسانى است كه همواره در تصميم گيرى از عقل پيروى مى كنند و (حزم) و (عزم) را قرين هم مى سازند. چنان كه على(ع) فرمود: (اذا اقترن العزم بالحزم كملت السعاده).

البته توجه به اين نكته ضرورى است كه قاطعيت در جايى خوب است كه به درستى كار و درستى راه رسيدن به آن مطمئن باشيم.

با توجه به اهميت اين مسئله در تعيين سرنوشت انسان, موضوع پژوهش پايه راهنمايى و دبيرستان را (تصميم گيرى و قاطعيت) قرار داديم تا مشتركان جوان با نوشتن مقالات سودمند هم سالان خود را در اتخاذ تصميم هاى سازنده مدد رسانند.

محورهاى بحث

1. اهميت تصميم گيرى در زندگى.

2. قاطعيت و تصميم گيرى در مردان بزرگ.

3. نقش تصميم گيرى در موفقيت هاى تحصيلى.

4. راه هاى تحصيل قاطعيت.

5. موانع تصميم گيرى و قاطعيت.

6. نقش ايمان به خدا و ايمان به هدف در تصميم گيرى.

7. عوامل تزلزل در اراده و تصميم گيرى.


1ـ غررالحكم.

1. قرآن.

2و3ـ مجيد رشيدپور, چرا رنج مى بريم, بنياد فرهنگى امام مهدى(ع), ص102.

2. نهج البلاغه.

3. كتاب هاى روايى.

4ـ همان.

4. كتاب هاى شهيد مطهرى (سيره نبوى, امامت و رهبرى, آشنايى با علوم اسلامى, ج2, 3, 4 و مقدمه اى بر جهان بينى, ج3)

5. چگونه موفق شويم, ترجمه سيد مرتضى ميرهاشمى, انتشارات ققنوس.

5 ـ فلسفه اخلاق, ص47.

6ـ نهج البلاغه, حكمت47.

6. معجزه اراده, ترجمه وجيهه آزرمى, انتشارات انجمن اوليا و مربيان.

7ـ برگرفته از: سيد مجتبى موسوى لارى, رسالت اخلاق در تكامل انسان, ص508.

7. چگونه بايد بود, مجيد رشيدپور, انتشارات انجمن اوليا و مربيان.

8. چرا رنج مى بريم, مجيد رشيدپور, بنياد فرهنگى امام مهدى(عج).

8ـ برگرفته از: داستان راستان, ج1, ص218.

9ـ نهج البلاغه, خطبه 45.

9. شيوه هاى موفقيت در تحصيل, محمدحسين حقجو, دفتر نشر برگزيده.

10ـ همان, خطبه 11.

/ 1