«محمد(ص)، پيامبر كهكشانها»
عباسعلي برهانيپور (قسمت سوم)
آخرين بخش بحث ما مربوط ميشد به «دگرزيستي»، گفتيم كه دانشمندان كيهانشناس و آستُرُبيولوگها و زيستشناسان ستارگان دو دسته شدند. يك دسته زمين زيستي و يك دسته دگرزيستي. زمينزيستيها گفتند كه هر جا زمين و شرايط زمين و سيارهاي در شرايط زمين باشد، امكان وجود حيات در آنجا هست اگر جايي، سيارهاي در شرايط زمين نباشد، حيات نميتواند در هستي به وجود بيايد، به عنوان مثال عطارد نسبت به خورشيد 58 ميليون كيلومتر فاصله دارد و زمين 150 ميليون كيلومتر (حدود سه برابر) و زهره 108 ميليون كيلومتر فاصله دارد (يعني تقريبا 50 ميليون كيلومتر از زمين به خورشيد نزديكتر است)، 450 درجه حرارت سطح خورشيد است و شرايط جوي زمين را ندارد يعني اتمسفري كه اطراف زمين است در اطراف بسياري از سيارات نيست. لذا ميگويند غير ممكن است در سياراتي كه شرايط زمين را ندارند، حيات بوجود آيد. دگرزيستها ميگويند: شما نبايد معيار و مقياس حيات را در هستي، زمين قرار دهيد؛ امكان دارد خداوند در شرايط و ضوابط متفاوت با زمين هم حيات بوجود آورد. من براي اثبات اين مسئله مقداري از نمونههاي دگرزيستي در زمين را تهيه كردهام و عكسي را آوردهام كه نشان ميدهد در غاري در روماني كه هوا و اكسيژن نيست حيات ادامه دارد و با اين كشف غير منتظره قوانين معتبر زيستشناسي و فرضيههاي علم فضا دگرگون شد. همچنين عكسي است از يك كرم معدهخوار كه هنگام گرسنه شدن معده خود را ميخورد و بعد از اينكه غذاي ديگري پيدا كرد دو مرتبه معده به جاي خود برميگردد. عكس ديگر هم از يك اسب دريايي است كه نر است و در شكم خود بچه دارد.همچنين در بين حيوانات تغيير رنگ و تغيير جنسيت وجود دارد و در بين حلزونها و ماهيها گاهي اوقات نرها، ماده ميشوند. عكس ديگر از گلهاي زيبايي است در پناه برف و يخ. پس ما نبايد معيار و مقياس حيات را جنبههاي عادي زمين قرار دهيم. عكس ديگر هم از كرمي است كه هر قسمت بدنش كه قطع شود به تنهايي كرم جداگانهاي ميشود و ادامه حيات ميدهد.عكس ديگر از درختي است كه روي سنگ روييده است. همچنين عكس گلي زيبا بدون آب در كوير است و نيز در سيبري گلي است كه برف شكاف نام دارد. اتمسفر زمين مانند سپري است كه ما را در برابر اشعههاي خطرناك آسماني و كيهاني حفظ ميكند و ميدانيد و ديدهايد كه هنگامي كه باراني از سنگ به اتمسفر زمين بخورد، آتش ميگيرد و شدت برخورد سنگ به اتمسفر زمين ايجاد حرارت و آتش ميكند. لذا خداوند سپر و سقفي اطراف زمين قرار داده كه ما را حفظ كند. در آيه مباركه قرآن هم داريم كه: «و جعلنا السّماء سقفا محفوظا»1 : ما آسمان را براي شما مانند سقفي قرار داديم. كه اگر اين اتمسفر و سقف نبود نميشد زندگي كرد و اشعههاي كيهاني ايجاد ناراحتيهاي پوستي و سرطان ميكرد.پژوهشگران اتريشي از مشاهده انواع باكتريهاي كروي، حلقوي و ميلهاي در داخل ابرها از اين كه حيات بالاي اتمسفر ادامه دارد متعجب شدند چون در مكان و ارتفاعاتي كه ابرها تشكيل ميشوند برودت، دهها درجه زير صفر است و اشعه بسيار خطرناك ماوراء بنفش خورشيد شديد است و زندگي در اين شرايط بعيد به نظر ميرسد. پژوهشگران اعلام كردند كه اين باكتريها در تودههاي ابر فعاليت شديدي دارند و ميتوانند تأثير قابل توجهي بر تغييرات آب و هوايي اقليمي داشته باشند، پس نبايد حيات را در شرايط عادي زمين خلاصه كنيم. بنابراين احتمال دارد كه خداوند در شرايط غير زمين موجود زنده بيافريند. همچنين تكثير انسان و حيوان در شرايط غير عادي زمين در حال انجام گرفتن است.ميدانيد كه براي به وجود آمدن انسان يا حيواني، مردي با زني بايد ازدواج كند و تماس بگيرد و بعد مراحل سير تكاملياش طي شود، اما الان بدون اين مراحل شبيهسازي ميكنند. اولين كسي كه اين كار را كرد آقاي دكتر «ويلموت» بود كه گوسفندي از اين راه بوجود آورد به نام «دالي». ميگويند اگر ستاره دريايي و ديگر بيمهرگان ميتوانند به روش غير جنسي توليد مثل كنند، چه دليلي وجود دارد كه اين روش در ديگر جانوران كاربرد نداشته باشد و به اين نتيجه رسيدهاند كه امكان دارد.معاد از لحاظ زيستشناسي بعيد نيست مگر آنوقت كه ما بوجود آمديم چقدر بوديم؟ خداوند قادر است ما را و همان سلول را برگرداند به همان وضع سابق.همچنين دانشمندان موفق شدند با استفاده از روشهاي آزمايشگاهي گاو و قوچ و بره را شبيهسازي كنند. پس باز نتيجه ميگيريم كه نبايد معيار و مقياس تمام هستي را شرايط عادي زمين در نظر بگيريم كه در همين زمين، حيات در شرايط غير زمين ادامه دارد. بنابراين خداوند در هستي و شرايط سيارات ديگر، امكان دارد حيات موجودات ديگر را تأمين نموده باشد. پس امكان دارد در زهره يا مريخ موجود زنده باشد. در مريخ كه استوايش 10 درجه بالاي صفر است. البته ثابت نشده ولي امكان آن براي خداوند بعيد نيست. مطلب بعد كه ميگويم اين است كه عاليترين نوع دگرزيستي، در قرآن ذكر شده است.«جن» موجودي است شبيه ما، و تقريبا تمام آنچه براي ما هست، براي او هم هست و اساس خلقت اين موجود غير از انسان است. من جدولي با چهار ستون طراحي كردهام كه در ستون اول با استفاده از قرآن تمام موارد اشتراك بين جن و انس و در ستون دوم، اختلاف بين جن و انس و در ستونهاي بعدي امتياز جن بر انس و امتياز انس بر جن را برشمردهام و اينكه مسئله جن را به مسخره ميگرفتيم و معتقد بوديم جن از «بسماللّه» ميترسد، همه اشتباه است و نمونههايي از موارد اين جدول اين است كه: براي هدايتشان پيامبر آمد و براي عبادت آفريده شدهاند و در صورت نافرماني به جهنم ميروند، قبلاً هم امتهايي از آنان به دليل نافرماني عذاب شدهاند، از شرشان بايد به خدا پناه برد، زندگي دنيا آنها را فريب ميدهد، از غيب خبر ندارند و بينشان هم مؤمن و هم كافر است و همه اينها كه 29 مورد است استناد قرآني دارند. حدود 5 اختلاف دارند و امتياز انس بر جن 8 مورد، امتياز جن بر انس 10 مورد است كه توصيه ميكنم سوره نوح و جن را با هم بخوانيد و انس زمان حضرت نوح(ع) را در نظر بگيريد و موقعيت جن را هم بخوانيد. بعد از آن همه فعاليت نوح، امتش به او ايمان نياوردند و استهزايش كردند، نوح دستهايش را بالا كرد و فرمود: «رب لا تذر عليالارض من الكافرين ديّارا.»2و بلافاصله بعد از اين سوره، سوره جن است كه ميفرمايد: «قل اوحي اليّ انه استمع نضرا من الجن فقالوا إنّا سمعنا قرآنا عجبا.»3 پيغمبر در خارج از مكه هستند، قرآن ميخوانند ناگهان جنيان ميآيند و مينشينند و از قرآن تعجب ميكنند و همانوقت ايمان ميآورند. آنوقت انسان را نگاه كنيد. «وقال الذين كفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوافيه.»4 آن را هوهو كنيد، جن تا ميشنود ايمان ميآورد و انسان هم پنبه در گوشش ميگذارد كه داستان اسعد بن زراره را شنيدهايد. و جن به اطرافيانش و قومش ميگويند: «انصتوا، انصتوا» گوش كنيد ما خبر مهمي برايتان داريم.اينها، سرنخهايي است كه گفتهام در بعضي موارد جنيان بر انس برتري دارند و ما حق نداريم نسبت به اين موجود جسارت كنيم. پس اصل خلقت جن با انسان فرق دارد. شيطان هم همينطور كه به او ميگويند: چرا به انسان سجده نكردي؟ ميگويد: «خلقني من نار و من طين»5: اصل خلقت من فرق دارد.پس با توجه به اين موضوع، ممكن است بتوان گفت كه در خورشيد يا زهره نيز موجود زنده يافت ميشود.مطالبي را كه ميخواهم از نظر كيهانشناسي بگويم شما ببينيد در چه زماني گفته شده است؟ آيات هنگامي آمده كه مردم درباره ستارگان چه ميگفتند؟ در بين يونانيان مردي به نام «آناكسيمن» ستارگان را به منزله ميخهايي ميدانست كه بر آسمان كوبيده شده است. «آناكسيمن» آسمان را به منزله گوي يا كرهاي فرض ميكرده است كه اطرافش را چاههاي مملو از آتش احاطه كردهاند و ستارگان حاصل نور و تجلي آتشي بودند كه از ميان لولههاي حفرهاي شكل مخصوص تنفس ميكردند؛ يعني در آسمان كانالهايي زدهاند كه آتش آن طرف را به اين طرف نشان ميدهند. در بينالنهرين مردم ستارگان را خداياني ميدانستند كه در سرنوشتشان اثر داشته است و در همان زمان دقت كنيد كه در قرآن و فرمايش ائمه اطهار چه چيزهايي در مورد ستارگان آمده است. عبداللّه بن سلام، 1000 سوال از پيغمبر ميكند كه يكي از آنها اين است: «يا رسول اللّه أخبرني عن السموات، ألها ابواب؟» اي پيامبر خبر ده مرا از آسمانها، آيا آسمان در دارد؟ پيغمبر فرمودند: «نعم، لها ابواب وهي مقلقه ولها مفاتيح وهي مخزونه»: بله در دارد اما درهايش بسته است و كليد دارد كه در خزينه است و بايد برويد و پيدا كنيد. الان انواع و اقسام كليدها هست. يك وقت شما با كليد در را باز ميكنيد و يك وقت با امواج راديويي. كليد آسمان موشك، ماهواره، شاتِل، امواج رادار و امواج راديويي... است.حال پرسيده ميشود كه آيا آسمان راه دارد؟ بله هم در دارد، هم راه و هم كليد دارد و راههايش اينقدر دقيق است كه خداوند به آنها قسم ميخورد. «والسماء ذات الحبك»6 كه حبك راههاي باريك بين دو قريه است. يعني قسم به آسماني كه داراي راههاست. زماني هم حضرت علي(ع) به مردم ميفرمايند: «سلوني قبل ان تفقدوني» قبل از اينكه علي را از دست بدهيد، از او سؤال كنيد. «سلوني عن طرق السماء، اني اعلم بها عن طرق الارض». از راههاي آسمان از من بپرسيد كه به راههاي آسمان از راههاي زمين آگاهترم. (البته اين نيست كه راههاي زمين را ندانند بلكه ميخواهند اهميت راههاي آسمان را بيان فرمايند).حال قضيهاي را كه مربوط به دو سال گذشته ميشود برايتان تعريف ميكنم. دو سال قبل در ايام تعطيلات عيد، از تلويزيون كانال چهارم برنامهاي پخش ميشد به نام «اُديسه كهكشان» كه چندين برنامهاش مربوط به آستروبيولوژي بود كه بزرگترين آستروبيولوگ ناسا (سازمان فضايي امريكا) آقاي پروفسور «ربهفورد» سنگي را آوردند و نشان دادند كه در روي سنگ جلبكها و باكتريها و قارچها زندگي ميكردند و با مرگشان رنگ سنگ تغيير ميكرد. احتمال ميرود كه در مريخ حيات باكتري و قارچي و جلبكي به اين نحو باشد. حال من ثابت ميكنم كه حيات گياهي، حيواني و انساني در آخرين حد كمال در آسمان است. طبق بررسيهاي انجام شده به اين نتيجه رسيدهاند كه نوعي گرده گياهي در سنگي كه از آسمان آمده، وجود دارد. در قرآن كريم آيه مباركهاي است كه از قول هدهد خطاب به پيروان بلقيس ميفرمايد: «الاّ يسجدواللّه الذي يخرج الخب فيالسموات والارض»7 آيا سجده نميكنيد خدايي را كه در آسمانها و زمين پنهاني را آشكار ميكند؟ البته برخي مفسران «خب» را گياه معني كردهاند و «خب» يعني پنهاني كه مربوط به هر پنهاني ميشود كه ممكن است يكي از آنها گياه باشد.1 . انبيا، 32.
2 . نوح 26: و نوح عرض كرد پروردگارا تو هم اين كافران را هلاك كن و از آنها دياري در روي زمين باقي مگذار.
3 . جن آيه 1: بگو مرا وحي رسيده كه گروهي از جنيان آيات قرآن را استماع كردهاند و پس از شنيدن گفتهاند كه ما از قرآن آيات عجيبي ميشنويم.
4 . فصلت 26: و كافران به مردم گفتند بر اين قرآن گوش فرا ندهيد و سخنان لغو و باطل در آن القاء كنيد.
5 . اعراف 12: خداي متعال به شيطان فرمود چه چيز تو را مانع از سجده آدم شد؟ كه چون تو را امر كردم نافرماني كردي. پاسخ داد كه من از او بهترم كه مرا از آتش و او را از خاك آفريدهاي.
6 . ذاريات 7: قسم به آسمان كه در آن راههاي بسيار است.
7 . نمل 25: خداي را كه (نور او) در آسمان و زمين هر پنهان (در ظلمت عدم) را به عرصه ظهور آورده و بر نهان و آشكار خلق آگاه است پرستش نكنند.