تاملي بر مفهوم عدالت در انديشه امام خميني - تأملی بر مفهوم عدالت در اندیشه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تأملی بر مفهوم عدالت در اندیشه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

نورالله قیصری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاملي بر مفهوم عدالت در انديشه امام خميني

نوراله قيصري

الف) طرح مساله

اصولاً، مشكل‏هاي( Problematics(تناقض نهايي فكري بر پايه نوع رابطؤ بشر با هستي Cosmos، پديد مي‏آيند، و نظام‏هاي فكري كه بصورت فلسفه‏هاي گوناگون خودشان را ظاهر ساخته‏اند پيرامون راه‏حل‏ها و تفسير و توجيه اين مشكل‏ها تاسيس مي‏گردند. عدالت نيز همواره از مشكل‏هاي بسيار جدي بشر، از آغاز زندگي جمعي او تاكنون بوده و به سياق ساير مشكل‏ها بر پايه رابطؤ بشر با هستي كلي Universو اجزأ آن يعني افراد همنوعش، و ساير موجودات تاسيس شده است.1 شايد، دغدغؤ حيات مطلوب داشتن، در دنيايي كه براي بشر فاني بوده، عامل طرح آن شده باشد. اينكه در حيات فردي، در ايام محدود حيات، چه نوع رفتار و سلوكي را در تنظيم احوال شخصي پيشه كنيم كه بهترين باشد؟ و نسبت با ساير موجودات اعم از جاندار و بيجان چه كنيم؟ و با همنوعان چه؟ در اجتماع انساني، بهترين شكل تجمع و تنظيم روابط كلام است؟ در رابطه با حاكم و زمامدار چه بايد كرد؟ بهترين نوع رابطؤ حاكم و حكومت‏شوندگان با يكديگر چيست؟ و پرسش‏هايي از اين دست كه مرتبط با حيات و معناداري آن است و در همؤ آنها، شكل عمل مطلوب قابل تصور است، از عوامل پيدايش مفهوم عدالت و تامل دربارؤ آن شده است.

البته اين‏گونه پرسش‏ها، همان‏گونه كه از ظاهر آن مستفاد مي‏شود، ماهيتي غايت‏انگارانه telologicalدارند، چرا كه مستلزم تصور يك وضع مطلوب و آرماني آنست كه بين آن با امر واقع و وضعيت كنوني زيست انسان، فاصله است. و براي طي شدن اين فاصله به حركت، جهت معين، جهت‏ياب و معونه و شيوه خاص نياز است تا بتوان به مقصود و هدف رسيد. بنابراين بخشي از انديشه‏ورزيها پيرامون عدالت كه بر مبناي چنين پرسش‏هايي، صورت گرفته، تاملاتي است معطوف به غايت عمل انساني چه در سطح فردي و چه در سطح اجتماعي آن كه ناظر به وضع كمال مطلوب است. اين گرايش از انديشه‏هاي سياسي كه ماهيتاً هنجاري Normativeاست، البته با نگاه تجربه‏گراي فلسفه سياسي كه آميخته با فلسفه اخلاق است. اما انديشه‏ورزي در باب عدالت، همواره از باب غايت‏مندي عمل انساني و كمال‏گرايي او طرح نشد، بلكه بخشي از انديشه‏ورزيها، از باب ضرورت حفظ وضع موجود Statusqueاست. در اين گرايش نگاه به عدالت، نگاهي آلي يا ابزارگرايانه instrumentalistاست. عمل به عدالت و پرهيز از بي‏عدالتي، به مثابه صفت زمامدار، از جهت تاثيري كه در بقاي ملك و مملكت دارد ضرورت يافته و طرح مي‏شود. پايداري ملك و ترفيه حال مردم و رونق اقتصادي و برقرار شدن امنيت و به سامان شدن امور كه در ملكداري اهميت اساسي دارند، بسته به عمل عادلانه زمامدار دانسته شده است. اين گرايش از انديشه‏ها در منابعي چون اندرزنامه‏ها، سياست‏نامه‏ها و شريعت‏نامه‏ها، نمود يافته است. بنابراين بطوركلي در باب دليل وجودي raison de etreعدالت، در انديشه‏هاي سياسي. دو برداشت مطرح شده است؛ برداشت غايت‏انگارانه كه معطوف به وضعيت كمال مطلوب است و برداشت ابزارگرايانه كه معطوف به حفظ و تداوم وضع موجود است.

حال با توجه به اين دو برداشت عمده از عدالت، تلاش مي‏كنيم تا مفهوم عدالت را در انديشه‏هاي سياسي حضرت امام خميني بررسي كنيم. در اين مقاله، عدالت و الزامات آن را در آثار فلسفي و عرفاني حضرت امام تا حد امكان طرح مي‏كنيم.

/ 12