اهداف شریعت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهداف شریعت - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حجت الاسلام مهدى مهريزى

بيان، 31/1/79
چكيده: نويسنده با ذكر اهميت پرداختن به اجتهاد در اهداف دين در كنار اجتهاد در احكام در دوره معاصر، به تفاوت سه بحث «اهداف دين»، «مقاصد شريعت» و «ملاكات احكام» مى پردازد و رابطه طولى آنها را بيان مى كند. در ادامه با ذكر روند تاريخى اين بحث در ميان اهل تسنن و شيعه خاطر نشان مى كند كه هرچند اين بحث در ميان شيعه زودتر مطرح شد، ولى اين روند به لحاظ احتياط از درغلتيدن در قياس مذموم از نظر شيعه متوقف شد.

«فلسفه فقه» عنوانى است براى مجموعه مسائلى كه به كليت فقه و شريعت اسلامى مربوط مى شود و اين دانشى نوپيداست كه مباحث آن در گذشته، در مجموعه معارف اسلامى مانند علم اصول و علم مقاصد شريعت و علم اخلاقيات مطرح مى شد. يكى از مباحث جدى فلسفه فقه، بحث «اهداف فقه اسلامى» يا «مقاصد شريعت» است. شريعت و فقه اسلامى مجموعه اى متنوع از حقوق، دستورات و احكام الزامى است. سؤال اين است كه آيا اينها مقاصد و غايت واحدى را دنبال مى كنند يا نه و آيا اين نهايت يا غايتها براى آدمى قابل شناسايى است؟ آيا اين غايتها قابل درجه بندى است؟ بحث درباره چنين پرسشهايى، بحث مقاصد شريعت يا اهداف فقه را تشكيل مى دهد. البته اين بحث، گاه به عنوان بحث از ملاك احكام، مناط احكام يا فلسفه احكام مطرح شده است. ما در بحث حاضر سه واژه كليدى داريم كه تفكيك آنها از هم ضرورى است: «اهداف دين»، «مقاصد شريعت»، «ملاكات احكام».
تاريخچه اهداف دين در ميان اهل سنت: در ميان اهل سنت اين بحث از امام الحرمين جوينى (متوفاى 474 ق) به صورت جدى آغاز شد. وى در كتابى به نام البرهان فى اصول الفقه براى فقه اسلامى پنج مقصد ذكر مى كند. از نظر جوينى كل فقه به پنج بخش مى پردازد: يا مى خواهد ضروريات زندگى را پاسخ دهد، يا مى خواهد به نيازمنديهاى عمومى پاسخ دهد (فرق اين دو آن است كه بدون ضروريات، زندگى قابل دوام نيست; برخلاف نيازمنديهاى عمومى مانند ازدواج); قسم سوم كمال است، يعنى عناصرى كه اگر در زندگى باشد خوب است; قسم چهارم مستحبات است و قسم پنجم چيزهايى است كه ما نمى توانيم علت آنها را بفهميم مثل مسائل عبادى.
غزالى (متوفاى 505 ق) دومين فردى است كه به اين بحث مى پردازد و آن را قدرى منسجمتر مطرح مى كند. وى معتقد است دين مى خواهد پنج چيز را حفظ كند:

1- جان;

2- عقل;

3- ناموس (به معناى بقاى نسل، نه به معناى عِرض و آبرو);

4- دين; 5 . اموال. اين تقسيم بندى از سوى غزالى در اوايل قرن ششم مطرح مى شود و در فقه شيعه هم راه مى يابد.
پس از غزالى بحث از مقاصد شريعت در تداوم تاريخى خود به سيف الدين آمدى مى رسد كه متوفاى 631 ، يعنى اوايل قرن هفتم است. او بحث خود را بر اولويت بندى مباحث پنج گانه اى كه غزالى طرح كرده بود متمركز مى كند. سپس ابن سبكى در قرن هشتم (متوفاى 771 ق) غرض و مقصد ديگرى را كه آبرو و عِرض مى باشد به مقاصد پنج گانه غزالى اضافه مى كند. در قرن هشتم نوبت به ابن تيميه مى رسد. پرسش بنيادين وى اين است كه چرا فقه را فقط در مسائل دنيايى محدود كرده ايد و مباحثى مثل محبت و خشيت از خدا و اخلاص در دين و... را از آن حذف كرده ايد.
شاطبى (متوفاى 790 ق) اولين كسى است كه يك كتاب چهارجلدى به نام الموافقات مى نويسد و همه حرفهاى گذشتگان را درباره مقاصد شريعت جمع و دسته بندى مى كند و البته اين پرسش را نيز مطرح مى كند كه چگونه مى توانيم به مقاصد شريعت برسيم و آنها را كشف كنيم. خود شاطبى در پاسخ به اين پرسش راههايى را ذكر مى كند كه عبارت اند از كشف مقاصد مزبور از راه مراجعه به ساختار زبان عربى و آيات قرآنى و استقراى مواردى كه شريعت به آنها خيلى اهميت مى داده است. در دوره هاى اخير نيز ابن عاشورا از متفكران برجسته جهان عرب در كتابى به نام مقاصد الشريعة الإسلامية به صورت تفصيلى به مبحث مقاصد پرداخته است.
تاريخچه بحث اهداف دين در ميان شيعه: در حوزه شيعه شايد بتوان گفت كه اولين كتاب را شيخ صدوق نوشته است و در اين زمينه از اهل سنت به لحاظ تاريخى جلو هستيم (چون ايشان اوايل قرن پنجم زندگى مى كرده، يعنى زودتر از امام الحرمين جوينى). اما متأسفانه بعدها اين بحث در ميان ما دچار ركورد شد. شيخ صدوق با اينكه يك محدث است، كتابى به نام علل الشرايع نوشته كه در آن روايتهايى را كه فلسفه و علت احكام را ذكر مى كند جمع آورى كرده است. بعد از شيخ صدوق به شهيد اول مى رسيم كه در قرن هشتم زندگى مى كرده است. در نظر وى فقه اسلامى به دو بخش تقسيم مى شود; زيرا غرض فقه يا تأمين آخرت انسان است يا تأمين دنياى انسان. بعد از وى فاضل مقداد از علماى اوايل قرن نهم است(متوفاى سال 826 هجرى). ايشان نيز طبقه بندى غزالى را مطرح مى كند. شيخ يوسف بحرانى از علماى قرن دوازدهم در كتابش به نام الحدائق الناظرة بحث كوتاهى راجع به ملاكات احكام ذكر مى كند. ملا محمدمهدى نراقى، صاحب جامع السعادات نيز در كتابش به نام تجربة الاصول بحث كوتاهى در مورد ملاكات احكام طرح مى كند. در قرن سيزدهم ملا نظر على طالقانى از علماى شيعه نويسنده كتابى به نام مناط الأحكام است كه بخشى از اين كتاب مربوط به ملاكات احكام است. اخيراً نيز يك پايان نامه كارشناسى ارشد در مدرسه عالى شهيد مطهرى به نام تنقيح مناط تهيه شده كه البته يك بحث جزيى مطرح كرده است.
اما علت كم توجهى عالمان ما به اين مسأله چيست؟ به نظر مى رسد علتش هراس از اين بود كه مبادا در ورطه قياس كه خارج از فقه اماميه است بيفتيم.
اما برخى نمونه هاى كاربرد بحث مقاصد شريعت در استنباط احكام عبارت است از:

1- فتواى امام خمينى(قدس سره) به بلامانع بودن شطرنج;

2- مصارف جديد زكات;

3- مصاديق جديد شرط گذارى، مانند تيراندازى به جاى كماندارى;

4- مسأله حليت انفال بر عموم مسلمانان; 5 . مسأله مجسمه سازى در دوران جديد كه ديگر بت پرستى قديم مطرح نيست;

6- مسأله نزح ماء بئر به وسيله زن;

7- مسأله ميزان، رنگ، جنس و كيفيت پوشش زن و مرد. بحث را چنين به پايان مى رسانم كه در متون فقهى شيعه سخنان و كلماتى داريم كه نشان دهنده آن است كه ملاك و فلسفه احكام در غيرمسائل عبادى قابل كشف است.

/ 1