در اين دسته از سيره ها، محور اصلي بحث و احتجاج، جدايي رؤساي اباضي حضر موت از امامت عمان بود كه در عرض افتراق سياسي، به عنوان نتيجه يي از طبيعت مذهب اباضي، افتراق مذهبي و برائت ديني را نيز به همراه داشت. اين وقايع درست مربوط به دوره يي پس از شكست حكومت طالب الحق در يمن و حضر موت در 130 ق است كه لويتسكي تاريخ آن دوره را «تقريباً مجهول» خوانده است (نك. لويتسكي، «اباضيه»، 652). گفتني است بر پايه نوشته هاي عماني كه اهم آنها در سطور بعد معرفي شده اند، با اينكه در اين دوره امامتي در عرض امامت عمان در حضر موت وجود داشته است، اما هم عالمان و هم مردم عمان، مسأله حضر موت را به عنوان مسأله يي داخلي و نه بيگانه، با جديت تعقيب مي كردند. اين در حالي است كه زمامداران عمان نيز چه در مقام تبليغ انديشه خود و چه در مقام پاسخگويي به حجت مخالفان، مردم عمان را مخاطب خود قرار مي دادند. بي ترديد منابعي با عنوان «سيره» كه در اينجا معرفي شده اند، منابعي اساسي براي هر گونه مطالعه در تاريخ سياسي و فرهنگي حضر موت در اين برهمه از زمان، و نيز روابط حضر موت با عمان هستند. از اين نوشته ها به خصوص اطلاعاتي وسيع درباره دوره حاكميت دو تن از زمامداران اباضي حضر موت: هارون بن يمان (دهه هاي 220 و 230 ق) و احمد بن سليمان (ميانه سده 3 ق) به دست مي آيد.از جانب عمان، به خصوص بايد به دو سيره از ابوسفيان محبوب بن رحيل (زيست در نيمه دوم سده 2 ق) اشاره كرد كه هر دو رديه يي مذهبي بر هارون بن يمان بوده و مؤلف در آنها با مخاطب ساختن اهل عمان و اهل حضر موت، تحليلي بر حركت مذهبي و سياسي هارون عرضه كرده است. اين دو متن با عناوين سيره الي اهل عمان في امر هارون بن اليمان و سيره الي اهل حضر موت في امر هارون بن اليمان در ضمن مجموعه يي با عنوان السير و الجوابات ،( 1/276-307، 308-324) به چاپ رسيده و در متون كهن اباضي نيز مورد استناد و رجوع بوده اند (مثلا نك. ابن جعفر، 1/170، 2/401).از جانب حضر موت، هارون بن يمان چه در مقام دعوت اهل عمان به همفكري و چه در مقام پاسخگويي به نوشته هاي محبوب بن رحيل، نامه هايي نگاشته است كه ارزش تاريخي انكار ناپذيري دارند. دو نامه از وي با عناوين كتاب الي اهل عمان و رسالة الي الامام مهنا بن جيفر في شأن محبوب بن الرحيل شناخته شده اند. نامه نخست كه گويا ابتداءاً در دعوت مردم عمان به همفكري نوشته شده و مضموني از آن در سيره محبوب بن رحيل به اهل عمان (ص 289) نقل شده، هم اكنون اثري نايافته است، اما نامه دوم خطاب به مهنا بن جيفر در ضمن مجموعه السير و الجوابات (1/325-337) به چاپ رسيده است (نيز نقلي از آن، محمد بن ابراهيم كندي بيان الشرع، 3/92).به طور ضمني در اينجا مناسب است به متني ديگر با عنوان سيرة الي معاذ بن حرب، تأليف شخص امام مهنا بن جيفر (حك. 226-237 ق) اشاره كرد كه در مورد برخوردهاي مذهبي همان دوره اطلاعات مفيدي در برداشته و بخشهايي از آن در آثار متقدماني چون ابن جعفر (الجامع، 2/46) و محمد بن ابراهيم كندي (بيان الشرع، 2/112-113، 132-134، 187-188، 5/312) نقل شده است. آثاري چون السيره محمد بن محبوب بن رحيل (د 260 ق) خطاب به احمد بن سليمان امام حضر موت كه قطعاتي از آن را مي توان در اوراق سيره ابوقحطان (ص 132)، بيان الشرع محمد بن ابراهيم كندي (1/64-65، 2/190 - 191، 197-199) و الاهتداء احمد بن عبدالله الكندي (ص 81) بازيافت و نوشته يي مجهول المؤلف با عنوان سيره عبدالله بن يحيي طالب الحق كه به تخمين محصول همين دوره بوده و در ستايش از طالب الحق امام متقدم حضر ميان نوشته شده بود (ذكر آن: درجيني، 2/265)، به دوره يي مربوط مي گردند كه وفاقي ميان حضر ميان و عمانيان پديد آمده بود.