ابراهيم جناتي استاد جناتی ضمن اشاره به فطری و ذاتی بودن آزادی و تأكيد انبيا و معصومين - عليهم السلام - به حقوق بشر به رواياتی از معصومين(عليه السلام) و پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله) اشاره می نمايد و فلسفه بعثت پيامبران را آزادی انسان و رهايی آنان از قيد اسارت ها می داند.سپس وی به پيشينه طرح حقوق و آزادی در غرب اشاره می كند. با اين سؤال بحث را ادامه می دهد: آزادی حق است يا امری فطري؟درباره اين كه آزادی برای انسان امری فطری و الهي، ديدگاههای مختلفی است: بعضی از انديشمندان غربی با ارائه ريشه فلسفي، آن را از مقوله حق همانند هر حق مدنی ديگر برای انسان دانسته اند و بعضی ديگر آن را امر فطری گفته اند، امام مبانی دينی بر خلاف نظريه اول، اين امر را ناشی از فطرت الهی برای انسان دانسته اند كه خداوند او را بر اين فطرت آفريده است; پس آزادی برای انسان همانند حق حيات، نفس كشيدن و زندگی است و از او امكان سلب نيست. اين توصيه حضرت علي(عليه السلام) به امام حسن(عليه السلام) گويای اين مدعاست: "ولا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حراً; بنده ديگری نباش، در حالی كه خداوند تو را آزاد قرار داد".آن حضرت در خطابی به مردم می فرمود:"ايّها الناس ان آدم لم يلد عبداً ولا امةً و ان الناس كلّهم احرار و لكن الله حوّل بعضهم علی بعض; ای مردم، آدمی بنده و كنيز نزائيده است و يقيناً همه مردم آزادند، لكن خداوند تدبير بعضی از شما را به بعضی ديگر سپرده است".اين كلام امام صادق(عليه السلام) نيز ادعای ما را اثبات می كند:"الناس كلّهم احرار الا من اقر علی نفسه بالعبوديه; همه مردمان آزادند مگر آن كه خود بنده بودن را برگزيند".اين آيه نيز گويای نظر ماست. همچنين در آيه سوم سوره انسان آمده است:"انّا هديناه السّبيل امّا شاكراً و امّا كفوراً; ما راه را برای او ارائه می دهيم يا شكرگزار می شود و يا كفران می كند".اگر انسان در گزينش چيزی آزاد نبود و دوباره آن مجبور آفريده شده بود، پرسش و بازخواست از او معنا نداشت; پس انسان نه تنها در گزينش اعمال و كارها آزاد است، بلكه درباره مسائل عقايدی نيز آزاد است و اكراهی نيست و بر مبنای همين است كه خداوند در آيه 99 سوره يونس به پيامبر می فرمايد:"أفانت تكره الناس حتی يكونوا مؤمنين; آيا تو می خواهی مردم را با اكراه و اجبار در حريم ايمان قرار دهي".اين چيزی است كه اراده خداوند هرگز به آن تعلق نگرفته است و بر همين پايه است كه خداوند در آيه 99 سوره يونس فرمود:"فذكّر انّما أنت مذّكر لست عليهم بمصيطر; تو به مردم تذكر بده، زيرا تو تذكر دهنده ای و بر آنان سيطره نداري".اين بدين جهت است كه سلطه و سيطره بر انسان ها با آزادی كه خداوند در سرنوشت آنان قرار داده است سازگار نيست; البته اين در آزادی تكوينی است كه خداوند بر آن تأكيد كرده است و اما از نظر تشريعي، آنچه مورد رضايت اوست و ايمان است نه كفر، زيرا در آيه هفتم سوره زمر می فرمايد: "و لايرضی لعباده الكفر; پس نمی توان در آزادی برای انسانها در شؤون زندگی سياسی و اجتماعی و اقتصادی را از انسان سلب كرد"; از اين رو پديده آزادی برای انسان ها از نظر عقل مورد تأييد كامل و تحسين و ستايش است، زيرا به وسيله آن انديشه ها رشد و استعداد شكوفا می گردد.اسلام آزادی را اولين شعار خود قرار داد و با شعار نفی طاغوت ها و آزاد شدن بشر از قيد بندها و آزادی از هرگونه بندگی غير خدا، تبليغ خود را آغاز كرد. آزادی آدميان يكی از آرمانهای اصيل آن و از مواهب الهی به شمار می آيد، از اين رو سلب آزادی از بشر يا جوهر و ماهيت انسان منافات دارد، بدين جهت در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تأكيد فراوان شده است تا مردم بتوانند آزادانه افكار و انديشه هايشان را تبيين كنند و در اثر تضارب آن ها با يكديگر و مقايسه انديشه ای از راه بيان آرای گوناگون و تضارب آنها را با يكديگر و تبادل نظرها ميسر است; از اين روست كه حضرت امير(عليه السلام) فرمود برخی آرا و نظرها را بر برخی ديگر عرضه كنيد، زيرا رأی درست از اين راه به دست می آيد. بايد اذعان كرد پيشرفت و تكامل انسانها در ابعاد مختلف زندگی بشر مرهون آزادی افكار و انديشه های آنان است. تحقق اين هدف با نبودن و يا محدود بودن آن امكان پذير نيست. ابوبصير از امام صادق(عليه السلام) نقل كرد كه فرمود: "انّ الحر علی جميع احواله; انسان آزاد در همه حالات آزاد است" و فرمود "الناس كلّهم أحرار الا من اقر علی نفسه بالعبوديه; مردم همه آزادند مگر آن كه خود بنده بودن را برگزيند".اين بدان جهت است كه رشد و تكامل انسان در پرتو آزادی تحقق پيدا می كند، اما بايد اين پديده در مسير تحقق ارزش های معنوی و متعالی به كار گرفته شود نه در مسير انحراف و فساد و بی بندوباري. پس بايد برای صاحبان نظر و انديشه فضا باز باشد تا با تحولاتی كه در انديشه های آنان در اثر تغيير شرايط زمان و عرف و احوال مردم و رويدادهای آنان پديد می آيد بتوانند انديشه های خود را آزادانه بيان كنند. امروز فكرهای باز و انديشمند نقش به سزايی در پيشبرد اهداف جامعه دارند و هر چه آنان بيشتر در مطرح كردن نظرهای خود آزاد باشند بهتر جامعه سازان دهی پيدا می كند. بايد عقب افتادگی تحميلی دوران خفقان را با آزادی ابراز نظرها و آرای سازنده مطابق شرايط جامعه جبران كرد. آنگاه آيت الله جناتی به جلوه های آزادی اشاره و اظهار داشتند كه در اسلام آزادی مطلق وجود ندارد بلكه مقيد به احكام و قانونی است يعنی قانون مكمل آزادی است و بدون آن پيامدهای منفی خواهد داشت. وی در خاتمه فرمودند:در قرن حاضر شاهد جنگ های ويرانگری بوديم كه حقوق انسان ها را پايمال و بسياری از مردم را نابود كرده است; از اين رو سازمان ملل متحد برای رهايی بشر از تجاوز و ظلم و ستم و حفظ حقوق انسان ها به فكر تدوين سند جهانی در زمينه حقوق بشر شد. در سال 1948 ميلادی آن را آماده و مورد تصويب كشورهای عضو آن سازمان قرار داد و سپس آن را منتشر كرد. حال اين سؤال پيش می آيد كه پس از گذشت نيم قرن از تصويب و پخش آن، آيا در زمينه رعايت حقوق بشر در جهان كاری صورت گرفته است يا خير؟ آيا جهانيان از مزايا و فوايد آن برخوردار شده اند يا خير؟ و آيا اين كه اين اعلاميه وسيله ای شده است برای اغراض سياسی و به كارگيری آن در مواردی كه به نفع مستكبران باشد؟با كمال تأسف بايد بگويم برخی از سران كشورهای استثمارگر و مستبد كه دم از حقوق بشر زده و می زنند و در مجالس قانون گذاری و اعلاميه های خودشان مدعی طرفداری آن بوده و هستند، شب و روز تلاش می كنند مردم كشورهايی كه در برابر آنان خضوع نكرده و زير بار زور آنان نرفته و تسليم آنها نشده اند را از آزادی محروم كنند، گويی كه ملت های مزبور انسان به حساب نمی آيند و يا اين كه برده آنها هستند و حقی در بهره وری بدون اذن آن ها ندارند.متأسفانه قدرت های بزرگ بيشتر ملت ها را از كم ترين حقوق زندگی محروم كرده و در معرض نابودی قرار داده اند و چه بسا هزاران انسان را از ديار خويش آواره و همنشين گرسنگی و بيماری كرده و می كنند و نيز می بينيم آنان در اعلاميه های حقوق بشر مدعی طرفداری عدم برتری دينی و مذهبی بوده و هستند، ولی هنگام عمل گوش های آنها در برابر مسلمانان كر می شود و با هر جنايتی كه خودشان و يا مزدوران آنها در كشورهای اسلامی مرتكب می شوند هيچ برخوردی نمی شود، به اين دليل كه خود را ذيحق و برای كسی جز خود حقی را به رسميت نمی شناسد.