امام اخلاق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام اخلاق - نسخه متنی

حمید انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقارن ايام حماسؤ جاويد محرم با خردادِ قيام، خردادِ امام و خردادِ عروج يادآور پيوند گسست ناپذير عاشورا و فرهنگ عاشورا با انقلاب اسلامي و نهضت عاشورايي امام خميني است.

موضوع اين مقالتِ كوتاه كه نكاتي چند درباره اخلاق اجتماعي امام را اشاره دارد، همسو با موضوع سمينار بررسي سيره عملي و نظري حضرت امام خميني است كه همه ساله به همت جمعي از فرهيختگان رهرو راه امام ابعاد مختلف زندگي احياگر بزرگ ارزشها را به بررسي مي نشينند و در سالجاري: "اخلاق" اين عاليترين مضمون زندگي حضرت روح اللّه به عنوان موضوع مباحث اين گردهمايي پرشكوه و معنوي قرار دارد.

دشواري و پيچيدگي مفهوم اخلاق، و بخصوص اخلاق اجتماعي از يكسو و جامعيت شخصيت حضرت امام و قله هاي رفيعي كه آن بزرگ در وادي معنويت و سير و سلوك عرفاني و اخلاقي طي كرده است و رازها و رمزها و زواياي ناشناخته و بعضاً دست نيافتني آن روح متعالي و مهذّب از سوي ديگر چنان است كه امكان ارايه مطلبي جامع را در نوشتاري محدود نمي دهد و اساساً حق آنست كه در اين باب، ارباب فضايل، و علم و اخلاق و بزرگاني كه سالها از آبشخور مكتب تربيتي و اخلاقي امام سيراب شده اند سخن بگويند.

بدون ترديد رفتارهاي اخلاقي و آداب معاشرت و اخلاق اجتماعي حضرت امام ريشه در مباني اعتقادي و اصول انديشه ديني او دارد. اخلاق اجتماعي امام و رفتارهاي تربيتي او بر همان اصولي مبتني است كه قيام و انقلاب، سياست و رهبري، و فقه و فقاهت او بر آن اصول مبتني است. عرفان امام و نظام معرفتِ دينيِ حاكم بر تار و پود وجود امام است كه او را در عرصؤ فقه و فقاهت: مرجع مومنين، و در پهنؤ سياست و حكومت: رهبر مسلمين، قرار داده است و همين عرفان و نظام معرفتي و عقيدتي است كه وي را در عرصؤ اخلاق و رفتارها و روابط اجتماعي نيز امام و اسوه ساخته است.

قيام و مبارزه و جهاد سياسي امام خميني در تداوم نهضت انبيأ و براي تحقق اهداف پيامبر مكرّم اسلام ـ صلوة اللّه عليه ـ و در جهت حاكميت آيين اسلام ناب محمدي(ص) بوقوع پيوست. همان آييني كه حضرت ختمي مرتبت در وصف رسالت و فلسفؤ بعثت خويش فرمود: "بُعثت لا ُتمّم مكارمَ الاخلاق". در اين بينش است كه حتي اجراي عدالت اجتماعي و برقراري قسط در جامعه انساني نيز به مثابؤ عواملِ زمينه ساز تحقق هدف غايي بعثت كه نيل انسان و جامعه انساني به عاليترين مدارج كمالات اخلاقي است مورد توجه رهبران ديني قرار مي گيرد. و حضرت امام خميني در اين وادي در اعصار و قرون پس از غيبت سرآمد روزگاران است.

پس نكته نخست آنكه براي شناخت اخلاق و رفتارهاي اجتماعي امام و انگيزه هاي بروز اين رفتارها بايد قبل از هر چيز مباني اعتقادي امام را بشناسيم و اعتقاد راسخ قلبي و عملي او را به توحيد به معناي عميق عرفاني آن كه عالم را محضر خدا و جلوه اي از جلوات حضرت حق ـ جلّ و علا ـ مي دانست دريابيم و قرائت وي را از دين و شريعت و وحي، و تفسير او را از اسلام ناب، و وظيفه مندي و تعبّد و تكليف گرايي او را كه اساس همه رفتارها و منشهاي فردي و جمعي او بوده است در جامعيت گفتار و رفتارش بدون تقطيع و گزينشهاي سليقه اي بازشناسي كنيم. هركسي كه مي خواهد آداب معاشرت امام و اخلاق اجتماعي او را الگوي خويش سازد پيش از آن مي بايد انديشه و شناخت و اعتقاد خويش را با انديشه و نظام معرفتي امام محك زند.

امروز اگر جهانِ بيگانه از دين و ارزشهاي ديني و بويژه دنياي غرب در گرداب رذايل اخلاقي گرفتار است و بن بستهاي اخلاقي كنوني نه تنها فرياد اصلاح طلبان و انديشمندان خارج از گردونه قدرت را بلكه حتي صداي اعتراف و اعتراض حاكمان اين جوامع را بلند كرده بدان سبب است كه فلسفه خلقت انسان و فلسفه بعثت انبيأ در اين جوامع فراموش شده است. معنويت، ارزشهاي الهي و اخلاقي و مكارم اخلاق در عصر ماشين و تكنولوژي به حاشيه رانده شده اند. اين نظامِ شبه تمدّن حاكم بر غرب بي ترديد نه از ناحيه بمبهاي اتمي و سلاحهاي كشتار جمعي، كه از ناحيؤ نبود اخلاق الهي و فضايل معنوي لامحاله محكوم به زوال و شكست است. و به تعبير حضرت امام در نامؤ معروفشان به گورباچف، درِ باغ سبز غرب فريبي بيش نيست و درون آن سرشار از عوامل سقوط و فروپاشي است. چيزي كه امروزه در غرب و روانشناسي غربي به نام علم اخلاق از آن ياد مي شود همان اخلاقِ به اصطلاح علمي و نسبي اي است كه دامنؤ نسبيّت را تا حريم اصول بنيادين حاكم بر پهنؤ هستي كشانده است و واضح است كه اين نگاه را با چنين ابزاري امكان رويت خورشيد حقيقت نيست و نتيجؤ چنين نگرشي همان است كه وجود با عرضه بسيط و جلوه هاي بيكرانه اش تنها در حصار طبيعت تفسير مي شود و اخلاق و روابط فردي و جمعي انسانيِ محصور در اين زندان، تفسيري جز ارزشهاي نسبيِ دائماً درحال تغيير نمي يابند. كاركرد عوامل ماوارء طبيعت و حقايق غيبي در عالم هستي را در اين نگرش راهي نيست و ارزشهاي مطلق را كه جوهرؤ اصلي و پايؤ تمدّنهاي واقعي و ماندگار هستند نفي مي كند.

عوامل تنظيم كنـندؤ روابط اخـلاقي و اجتماعي و آداب معــاشرتِ برآمده از ايـن نگرش مادّه انگارانه را جز حاكميت قدرت، سرمايه، ماشين و تكنولوژي تشكيل نمي دهـد. بـديهـي است كه بموازات سلطه اي كه هريك از اين عوامل براي صاحبـان آنها در جوامع انساني پديد مي آورند اخلاق و فرهنگ و آداب اجتماعي نيز دگرگون مي شود. و اينجـاست كه به تعبير پـاسكال: "اخلاق واقعي به اخلاق علمي مي خندد".

آري امروز جامعه انساني بيش از هر زمان ديگر نيازمند اخلاق واقعي است و چنانكه گفتيم تامين اين نياز تنها از مسير بازگشت بشر به فطرت ديني و الهي خويش مي گذرد. و در همين رابطه است كه تبيين اخلاق اجتماعيِ مردي كه حقيقتاً امامِ اخلاق بود و از همين رهگذر رستاخيز بزرگ و نهضت الهي خويش را برپا ساخت كاري است بس مهم و پاسخي است به نياز عصر حاضر.

نكته ديگر در شناخت اخلاق اجتماعي امام كه در ادامه مبحث پيشين است آنكه يكايك رفتارهاي اجتماعي امام و آداب معاشرتي كه بدان پايبند بوده اند جملگي از سر اداي تكليف و عمل به وظايف دينـي در رفتارها و زندگي او جلوه گر شده انـد. بنابـراين مكتب تربيتي و اخلاقي امام خميني همان مكتب تـربيتي و اخلاقي اسلام ناب است. حضرت امام تحت تاثير محيط و شرايط تاريخي و اجتماعي بـه دسته اي از رفتارها پايبند و دستؤ ديگر را مردود نمي دانسته است بلكه دقيقاً خود را مكلّف به انطباق روابط و رفتارهـاي خويش با فرامين الهي و احكام اخلاقي دين مي دانست و از همينجاست كه در ادوار بسيار طولاني و متنوع زندگي امـام تا آنجا كه خاطره ها نقل مي كنند و اسناد و مدارك آن گواهي مي دهند تغييري در منشهاي سرشار از فضايـل اخلاقي امام در برخورد با ديگران مشاهده نمي كنيم. براي نمونه: همان حرمتي را كه او براي مردم قبل از اقبـال جامعه به او قائل بود عيناً در رفتار و گفتارش در زمان پس از پيروزي و دوران حكومتش بر ميليونها قلوب و نفوس شاهديم. به عبارت ديگر، حضرت امام در جريان خودسازي و جهاد با نفس كه در دوران نـوجواني و جواني و قبل از ورود به عرصؤ فعاليتهاي سياسي و زعامت ديني و رهبري قيام، در يكي از سخت تـرين مـراحل تكامل زندگي خويش و تحت تاثير همان مكتب شناختي و عرفاني اي كه اشاره كردم رويكـردي آنچنـان بـه آداب و اخلاق اسلامي داشتـه است كه نه تنهـا در وادي مباحث نظـري و تئوريـك اخلاق اسلامي بـه عنوان صاحبنظري توانمند و فـرزانـؤ زمان خويش شناختـه مي شد بلكـه در ميدان عمل نيز بـا مواظبت و مراقبت دائمي، آداب معاشرت اسلامي را چنان در باطن خويش پرورانـده بود كه ملكؤ روان خـودساختـه او شده بودنـد و همين امر سبب تعادل در برخوردهـا در تمام ادوار زندگي وي بوده است.

بنابـراين، اخلاق اجتماعي امام دقيقاً برگرفته از آداب اخلاقي اسلام است. اگر كسي شخصيت امام را، و خداشناسي و تكليف گرايي امام را، و ميزان تعبّد و تهذيب او را در حدّ وسع خويش شناخته باشد طبعاً در بازشناسي رفتارهاي اجتماعي و اخلاق و آداب معاشرت او جز اوج ارزشهاي اخلاق اسلامي را نخواهد ديد.

رافت و رحمت در برخورد با مومنين و شدت وحدّت در برخورد با مشركان و كافران، امربه معروف و نهي ازمنكر با عنايت دقيق به شرايط و مراحل آن از نصيحت گرفته تا مبـارزه منفي و رويارو، احترام به انسانها براساس تقوي و فضايل اخلاقي، عدالت در رفتارهاي اجتماعي و فردي، سازگاري اجتماعي و مسئوليت پذيري در جمع و روحيؤ همكاري، نظم و انضباط، تاليف و تحبيب قلوب، حسن خلق، رفق و مدارا، گذشت و عفو، حلم و صبر، ستر عيوب و سعه صدر و مشورت، وقار و پـرهيز از هزل در عين تواضع، خلوص نيّت، تنفّر و پرهيز از ريا و ريـاكاري و خودخواهي، اجتناب اكيـد از مجالس غيبت و گناه، قدرشناسي و توجـه فوق العاده به زيردستان، صداقت و يكـرنگي، حفظ كرامت انسانها و مردمي بودن، با مردم و براي مردم زيستن و خدا را در همؤ احوال و در تنهايـي و در جمع حاضر و ناظـر ديدن نمونه هايي است از خصايل اخلاق اجتماعي امام كه دربارؤ هريك از آنها خاطـره هاي فراوان نقل شده است و حافظؤ آحاد ملّت ايران و قـدرشـناسي بي بديـل اين ملت بزرگوار در گراميداشت يـاد و نـام او گواه ايـن مدّعاست.

روحش بهره مند از رضوان الهي و راهش پررهرو باد.

/ 1