ثواب ده حج و عمره نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ثواب ده حج و عمره - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ثواب ده حج و عمره

((هارون بن خارجه ))، گفت :

مردى از حضرت اباعبداللّه (ع ) سؤ ال كرد و من نيز آنجا حاضر بودم ، سائل پرسيد:

چه اجر و ثوابى است براى كسى كه حضرت امام حسين (ع ) را زيارت كند؟

حضرت فرمودند: خداوند متعال چهار هزار فرشته را به آن حضرت موكّل كرده كه جملگى ژوليده و غبار آلوده بوده و تا روز قيامت براى آن حضرت گريه مى كنند.

عرض كردم : پدر و مادرم فدايت شوند، از پدر بزرگوارتان نقل شده كه فرموده اند:

ثواب زيارت امام حسين (ع ) معادل حج و عمره است ؟

حضرت فرمودند: بلى ، حجّ و عمره بعد تعداد حجّ و عمره را شمرد تا به ده حجّ و عمره رسيد.(58)

سى حج مقبول

((موسى بن قاسم حضرمى )) مى گويد:

((حضرت ابو عبداللّه (ع ))) در ابتداء حكومت ((ابو جعفر عباسى )) (منصور دوانيقى ) وارد عراق شده و در نجف نزول اجلال فرمودند، به من فرمودند:

اى موسى ، برو كنار جاده بزرگ بايست و منتظر باش كه عنقريب مردى از طرف ((قادسيّه )) خواهد آمد، هر گاه نزديك تو شد به وى بگو: يكى از فرزندان رسول خدا(ص ) تو را مى خواند، او بزودى با تو خواهد آمد.

موسى مى گويد: من به طرف جاده مزبور رفته و به آنجا رسيدم و كنار آن ايستاده و هوا بسيار گرم بود، پيوسته در آنجا ايستاده بودم بحدّى كه نزديك بود مخالفت كرده و بر گشته و ملاقات با او را ترك كنم ، در اين هنگام چشمم به چيزى خورد كه به جلو مى آيد و شبيه مردى است كه روى شترى نشسته ، پس چشم به آن دوخته تا نزديك به من شد، به او گفتم : اى مرد در اينجا يكى از فرزندان رسول خدا(ص ) شما را مى خواند ايشان شما را به من معرفى كرده و پيام برايت فرستاده اند.

مرد گفت : با هم به خدمتش برويم .

موسى مى گويد: او را بردم تا نزديك خيمه رسيديم ، وى شترش را خواباند و درب خيمه ايستاد منتظر اذن دخول بود، پس حضرت از درون خيمه او را خواندند، اعرابى داخل خيمه شد و من نيز نزديك شده تا درب خيمه رسيده و سخن ايشان را مى شنيدم ولى آنها را نمى ديدم .

حضرت ابو عبداللّه (ع ) به وى فرمودند، از كجا آمدى ؟

او گفت : از دورترين نواحى يمن .

حضرت فرمودند: تو از فلان و فلان مكان هستى ؟

او عرض كرد: بلى من از فلان موضع مى باشم .

حضرت فرمودند: براى چه به اين صوب و طرف آمدى ؟

عرض كرد: به قصد زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين (ع ) آمدم .

حضرت فرمودند:

تنها براى زيارت آمده اى و هيچ حاجت ديگرى نداشتى ؟

عرض كرد: هيچ حاجتى نداشتم مگر آنكه به سر قبر مطهّر آن حضرت رفته و نماز خوانده و جنابش را زيارت كرده و سپس از حضرتش خداحافظى كرده و به اهل و خويشانم برگردم .

حضرت فرمودند: در زيارت آن حضرت چه مى بينيد؟

عرض كرد: در زيارتش بركت در عمر خود و اهل و اولاد و اموال و معايشمان بوده و حوائج و خواسته هايمان بر آورده شده و گرفتاريمان بر طرف مى گردد.

موسى مى گويد: امام (ع ) به وى فرمودند:

اى برادر يمنى آيا از فضيلت زيارت آن حضرت بيشتر از اين برايت نگويم ؟

آن مرد عرض كرد: از پسر رسول خدا زيادتر بفرمائيد:

حضرت فرمودند:

زيارت امام حسين (ع ) معادل يك حجّ مقبول و پاكيزه اى است كه با رسول خدا(ص ) انجام شود.

آن مرد از اين گفتار تعجب كرد.

حضرت فرمودند: آرى ، به خدا سوگند معادل دو حجّ مقبول و پاكيزه اى است كه با رسول خدا(ص ) انجام شود.

آن مرد بر تعجبش افزوده شد پس بدين ترتيب امام (ع ) بر تعداد حج هاى مقبول مى افزودند تا اينكه در آخر فرمودند:

زيارت آن حضرت معادل با سى حجّ مقبول و پاكيزه اى است كه با رسول خدا(ص ) انجام گيرد.(59)

/ 1