جغرافياى تاريخى و سياسى عربستان
نويسنده غلامرضا گلى زوارهاهميت معنوى حجاز
سرزمين عربستان كه در منطقه سوق الجيشى خاورميانه و جنوب غربى آسيا واقع شده، از چند نظر حايز اهميت است:1 ـ قبله گاه مسلمين در اين ناحيه واقع شده كه مبيّن حلقه ارتباط بين اسلام و دين حنيف حضرت ابراهيم(عليه السلام) است. و اصولا اساس اين دين بر توحيد استوار بوده و آنگاه خداى سبحان آن را براى رسول گراميش محمد مصطفى(صلى الله عليه وآله) به اتمام رسانيد و فرمود: } مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمْ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ{(1) يعنى دين توحيد، آيين پدرتان ابراهيم(عليه السلام)است، او شما را از پيش، مسلمانان ناميد. و نيز حضرت ابراهيم بود كه سنت حج را در اين مكان بپا داشت. هر فرد مسلمان كه عبادات خويش را به سوى اين قبله گاه انجام مى دهد با اين عملِ خود، هم از يهوديان و هم از مسيحيان منفك مى شود و نيز به دين حنيف ابراهيم(عليه السلام)پيوند مى خورد و اين مصداق اين آيه است كه: } مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفاً مُسْلِماً{;(2) «ابراهيم نه يهودى است و نه نصرانى بلكه حنيف مسلمان بوده است.»2 ـ بعثت رسول اكرم، همچون آذرخشى در اين ناحيه و از نقطه غار حِرا پرتو افشانى نمود و طليعه وحى با فرمان «اقرأ» نمودار گشت.3 ـ واقعه سرنوشت ساز و شورانگيز «غدير خم» كه حساسترين و درخشانترين فراز تاريخ اسلام است و آخرين زمينه اى بود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) براى تثبيت ولايت و امامت و جانشينى پس از خود فراهم ساخت در اين مكان صورت گرفت.4 ـ نخستين تشكّل شيعه توسط گروهى از صحابه پيامبر و ياران باوفايش كه در وارستگى و پروا پيشگى كم نظير بودند، در سرزمين حجاز پديد آمد. اين تشكيلات پاسدار راستين و حافظ واقعى اسلام، و خواستار حكومت حق و اجراى عدالت بوده و بر اين مباهات مى كنند كه پيرو جانشين رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و يازده فرزندش مى باشند. محمد كُردلى كه نه شيعه است و نه مدافع اين مكتب، به لحاظ واقع انديشى اعتراف مى كند كه حجاز مهد تشيع بوده و اولين بار شيعه در اين مكان نُضج گرفت.(3)مشخصات جغرافيايى عربستان
اين كشور با وسعتى بالغ بر 000,240,2 كيلومتر مربع كه حدود 75% شبه جزيره عربستان را در بر مى گيرد. سرزمينى است پوشيده از فلاتها و بيابانهاى وسيع كه ارتفاعات آن بيشتر در نقاط غربى واقع شده اند و چون اين نقاط مرتفع حاجز بين دريا و بيابان داخلى مى باشند، به اين ناحيه «حجاز» مى گويند. و اينكه برخى لفظ حجاز و عربستان را به جاى هم به كار مى برند، از نظر واقعيت منطقه و حقايق جغرافيايى درست نيست.شهرهاى مقدس مكه و مدينه كه حرمين شريفين به شمار مى آيند و مراسم عبادى ـ سياسى حج در اين دو جايگاهِ مبارك صورت مى گيرد و نيز بندر مواصلاتى جده در طول تاريخ به ناحيه حجاز غربى كه تا سال 1930 ميلادى در عربستان ادغام نشده بود يك هويت كاملا متمايز بخشيده اند.(1) قسمت شمال عربستان را بيابان نجد تشكيل مى دهد. به جنوب اين سرزمين خشك و لم يزرع «ربع الخالى» گويند وبا نيم ميليون كيلومتر مربع وسعت از پهناورترين صحراهاى خشك و خالى جهان به شمار مى رود.درمشرق اين بيابان ناحيه نفت خيزاحساء قراردارد كه در امتداد سواحل خليج فارس واقع شده وبعدها به استان شرقى تغييرنام يافت تا از حس تمايز ناحيه اى آن كاسته شود.(2)عربستان دو آبراه حياتى جهان يعنى خليج فارس و درياى سرخ را از طريق خشكى به هم پيوند مى دهد و طول سواحل آن در اين دو آبراه به بيش از 2400 كيلومتر مى رسد. مركز حكومت آن شهر رياض است كه در غرب استان شرقى قرار دارد و نجدى ها در طول قرون و اعصار در آن اسكان داشته اند كه خاندان آل سعود در اين گروه قرار مى گيرند. حجازى ها در شهرهاى مكه، مدينه و طائف استقرار يافته اند. شيعيان در استان شرقى به خصوص در قطيف، احساء و ظهران زندگى مى كنند. اقوام ديگر آسيايى و مهاجرين ساير كشورهاى عربى بيشتر در جنوب غربى و در حوالى مرز يمن مسكن گزيده اند، بيشترين سكنه عربستان، مسلمان و سنى مذهبند.سير تاريخى تأسيس كشور عربستان
در اوايل قرن دهم هجرى پرتغالى ها قصد داشتند به مكه معظمه يورش ببرند ولى اين تهاجم عملى نگرديد و در همين قرن دولت عثمانى به منظور دفع خطر اروپاييان متوجه عربستان گرديد و به تدريج سواحل غربى و ساير نقاط اين منطقه تحت حكمرانى اين دولت درآمد. در قرن يازدهم هجرى قبايل عرب در بخش شرقى اين سرزمين اسكانيافتند و در اواسط اين سده حاكميت دولت عثمانى بر احساء پايان پذيرفت. در اوايل قرن دوازدهم هجرى محمدبن عبدالوهاب كه مذهب حنبلى داشت باالهام از افكار ابو محمد بر بهارى (از علماى حنبلى قرن چهارم هجرى) و عبدالله بن محمد عكبرى (متوفاى 387 هـ . ق.) و بهره مندى از عقايد ابن تيميه از علماى حنبلى (متوفاى به سال 720 هـ . ق. ) به انكاراعمال مذهبى واعتقادات دينى جامعه اى كه در آن زندگى مى كرد پرداخت، به نحوى كه گروهى از علما و حتى پدر و برادرش ـ سليمان(1) ـ با وى از در مخالفت برآمدند.حاكم شهر عيينه وى را از اين منطقه راند اما نامبرده ضمن اصرار و ابرام در انديشه هاى خود، به سال 1160 هـ . ق. به درعيه ـ از شهرهاى نجد ـ متوارى گشت و با امير اين شهر كه در آن زمان محمد بن سعود نام داشت ارتباط برقرار كرد و با تبليغات و حمايت وى به تدريج فرقه وهابيت را بنيان نهاد.پس از محمد بن سعود، فرزندش عبدالعزيز جانشين وى در اتحاد با ابن عبدالوهاب شد. در اوايل قرن سيزدهم هجرى اين فرقه در نجد پيروانى يافت و به تدريج مكه را تصرف نمود و كمى بعد قدرتشان به سوى شرق تا سواحل خليج فارس گسترش يافت و از جانب جنوب به يمن و حضرموت رسيدند و از جانب شمال سوريه و عراق آماج تهاجم آنان قرار گرفت.در سال 1216 هجرى به كربلا هجوم بردند و ضمن آسيب وارد نمودن به اماكن مذهبى اين شهر مقدس، گروهى از شيعيان را به خاك و خون كشانيده و شهيد كردند. دولت عثمانى كه از مقابله با اين فرقه ناتوان شده بود، به مصر متوسل گرديد. نيروهاى مصرى در دفع تهاجم وهابيان تا حدودى موفق شدند.(2)در آغاز سده بيستم ميلادى كه خاندان هاشمى بر حجاز استيلا داشتند. انگلستان به منظور مضمحل نمودن دولت عثمانى به اميران مكه و مدينه وعده يك كشور پادشاهى بزرگ عرب را داد، كشورى كه قرار بود سوريه، عراق و فلسطين را دربر بگيرد واين همان موافقت نامه شريف حسين و مك ماهون بود.از سوى ديگر لندن طى اعلاميه بالفور(3) فلسطين را به يهوديان وعده كرده بود و در اين ميان هاشميان دل مشغولى هلال خصيب(4) را داشتند، از طرف ديگر كلنل پرسى كاكس انگليسى با عبدالعزيز بن سعود زد و بند كرده و بر اساس اين توافق ابن سعود نخست قله شبه جزيره عربستان يعنى رياض و پيرامونش را فتح كرد و در سال 1924م. مكه را تسخير نمود و هاشميان را از اين شهر بيرون راند و با مغلوب ساختن شريف حسين (حاكم مكه)، پيمان جده، ابن سعود را به عنوان پادشاه حجاز، نجد و مناطق تابعه آن به رسميت شناخت و پادشاهى عربستان در سال 1351 هـ . ق. (1932 ميلادى) پذيرفته شد.(5)
اوضاع اجتماعى و اقتصادى عربستان
جمعيت عربستان به حدود 14 ميليون نفر بالغ مى گردد كه نيمى از آنان در نقاط شهرى، عده اى در روستاها و گروهى به صورت قبيله در صحارى زندگى مى كنند، حدود 4000 قبيله در اين كشور وجود دارد كه هر يك به نحوى با نظام سياسى و حكومتى ارتباط يا وابستگى دارند.(1) مهاجرين اروپايى، آفريقايى، عرب و آسياى جنوب و جنوب شرقى در بخش صنعت نفت مشغول كارند و كارهاى كليدى و فنى در دست مهاجرين غربى است. نژاد اكثريت سكنه سامى است و به زبان عربى تكلم مى كنند.(2)از بسيارى جهات عربستان كشورى است با بافت اجتماعى بدوى كه هنوز سنت هاى كهن قبيله اى برآن حاكم است. اين كشور مجلس قانونگذارى و قانون اساسى ندارد. خطوط سياسى داخلى و خارجى حكومت را مجلس خانوادگى شيوخ تعيين مى كند. فعاليت هرنوع حزب و دسته سياسى در عربستان ممنوع است.عربستان تا پيش از دسترسى به نفت در تجارت بين الملل سهم ناچيزى داشت و پس از اين مرحله با كشف نفت و استخراج و صدور آن از حالت انزوا درآمد. ذخاير نفت آن به 255 ميليارد بشكه بالغ مى گردد كه 25% ذخاير موجود نفت دنيا و بيش از 35% كل نفت اوپك (سازمان كشورهاى صادر كننده نفت)(3) مى باشد.(4) اين كشور قادر است روزانه تا 12 ميليون بشكه نفت صادر كند. توليد و بازاريابى 97% نفت عربستان به عهده شركت نفت عربى ـ آمريكايى آرامكو است. عوايد حاصله از در آمد نفت بيش از 90% در آمد دولت را تشكيل مى دهد. بر اين اساس اقتصاد عربستان به نفت وابستگى شديدى داشته و تك محصولى (monocoltor) است.نيروى شاغل در بخش كشاورزى عربستان حدود 5/2% است و حدود 3% از كل وسعت عربستان به اراضى زراعى اختصاص دارد. در مقابل، بخش ساختمان و خدمات بصورت فزاينده اى افزايش يافته و سهم عظيمى از بودجه دولت را در اختيار دارد. باوجود آنكه ميزان قابل توجهى از درآمدهاى عربستان به آموزش عمومى اختصاص يافته، حدود 75% سكنه آن بى سوادند و 55% كودكان بين 6 تا 11 ساله از رفتن به مدرسه محرومند.(5)شيعيان عربستان
همانگونه كه اشاره شد چشمه پاك و مصفاى تشيع در سرزمين حجاز جارى شده كه جويبارهاى باطراوت و ارزشمند آن به ديگر نقاط جهان اسلام روانه شده اند، در عصر عباسيان كه دنياى اسلام به دوازده ايالت تقسيم شده بود. يكى از اين ايالات سرزمين حجاز بودكه خلفاى عباسى براى كنترل اين نواحى و تحت نظر داشتن شيعيان و علويان، معمولا سعى مى كردند افرادى از خاندان خود را به عنوان كارگزار و والى بر اين مناطق بگمارند.با آغاز سده سوم هجرى، دشمنى عباسيان با آل على شدت گرفت و با روى كارآمدن تركها و نفوذ آنان در دربار خلفاى عباسى، شيعه حجاز ديگر روى خوش نديد.و شدت خفقان به حدى بود كه شيعيان اين سامان همچون ديگر عاشقان ولايت در مناطق ديگر، به امام معصوم دسترسى نداشتند.(1)در قرن چهارم هجرى بيشتر ساكنان جزيرة العرب شيعه بودند، چنانچه خوارزمى بدان اشاره كرده(2) و مقدسى قاضيان حجاز را شيعه دانسته است.(3)در اوايل قرن پنجم هجرى كه فاطميان مبلّغى شيعى را به مسجد مدينه فرستادند، پيروان تشيع در مدينه آنچنان فراوان شدند كه تصميم گرفتند پيروان مذاهب ديگر را از اين شهر بيرون كنند.(4)در عصر سلجوقيان شيعيان در فشار مشقت بارى قرار گرفتند. ولى با اين وجود برخى از فرمانروايان آنان نسبت به مرمت و احياى آثار شيعه در حجاز توجه داشتند و تعمير و تكميل بارگاه چهار امام مدفون در بقيع را پى گرفتند.(5)مرحوم خوانسارى در روضات الجنات ذيل شرح ابن حجر عسقلانى به نقل از وى اظهار مى دارد كه در سال 905 شيعيانِ مكه قابل توجه بودند. با روى كار آمدن دولت عثمانى، گرچه در اين عصر شيعيان حجاز جمعيت قابل توجهى را تشكيل مى دادند و در ميان قبايل در كثرت بودند. ولى عثمانى ها به رغم برنامه هاى عمرانى كه در حجاز داشتند نسبت به شيعيان رفتار نا معقول و دور از انصاف و منطق را پيش گرفتند و براى مخدوش نمودن حيثيت شيعيان و كسب بهانه اى به منظور كشتن برخى دانشوران شيعه از جمله سيد محمد مؤمن رضوى(6) شيخ حسين تنكابنى(7)، شهيد ثانى(8) شيخ احمد بن حسين(9)علامه زين العابدين كاشانى(10) به اتهام تلويث و يا تنجيس بيت الله الحرام و يا تهمت هاى نارواى ديگر به قتل رسيدند.با كوتاه شدن دست حكومت عثمانى از حجاز و روى كار آمدن وهابيان، نه تنها شيعيان اين ديار مصائب فراوانى را متحمل گرديدند بلكه عبدالعزيز بن محمد براى توسعه حاكميت خود به قطر، بحرين، عمان و كويت و مناطق ديگر يورش برد و در سال 1216هـ . ق. شهر مقدس كربلا را مورد تهاجم خويش قرار داد و ضمن تخريب بارگاه مقدس حضرت امام حسين(عليه السلام) و غارت اموال اين مكان، گروههاى زيادى از زوار و شيعيان را در اين شهر مقدس به شهادت رسانيد.آمار شيعيان عربستان را در وضع كنونى تا 5/1 ميليون نفر ذكر كرده اند كه البته شيعيان زيدى جزء اين آمار قرار مى گيرند.گروهى از شيعيان حجاز كه در مدينه سكونت دارند، به لحاظ شغل كشاورزى و نخل دارى به خاندان نخلى يا نخاوله مشهورند و از سادات حسينى به شمار مى روند. شيعيان ساكن در مدينه در حالتى از تقيه و اختفا فعاليت هاى مذهبى خود را در مساجد و حسينيه ها انجام مى دهند.در اطراف كانونهاى شهرى حجاز نيز شيعيان قابل توجه اند. و در نقاط جنوبىعربستان و مجاورت مرز يمن گروههايى از فرق شيعه سكونت دارند.در مناطق شرقى عربستان حدود نيم ميليون شيعه زندگى مى كنند كه در خصوص ابراز عقايد، انجام مراسم سنتى و برپايى فرايض دينى سخت در فشارند اما بر خلاف اين تضييقات، احساس شيعه بودن و پيروى از خاندان عصمت و طهارت از دل شيعيان اين خطه بيرون نرفته است.