مبارزه با فساد در حكومت علوى(ع) - مبارزه با فساد در حکومت علوی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبارزه با فساد در حکومت علوی (ع) - نسخه متنی

قربانعلی دری نجف آبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبارزه با فساد در حكومت علوى(ع)

قربانعلى درّى نجف آبادى

از اهداف بلند انبيا(ع) مى توان «برقرارى قسط و عدل در جامعه» و «حمايت از محرومان و مبارزه با ستمگران» و «برقرارى نظم و انضباط و حاكميت قانون عدل و قانون خدا در جامعه» و «برقرارى امنيت فردى و اجتماعى» و «برخورد با عوامل ناامنى و فتنه و فساد» و «ايجاد محيطى سالم و سازنده و پاك و شايسته براى رشد استعدادها و فضايل» و «ارتقاى سطح بينش مادى و معنوى جامعه بشرى» و «فضاسازى براى عزت و كرامت انسانها و تكامل الهى جامعه» را شمرد.

البته، محدود كردن كارايى اديان الهى به بُعد حكومت و برقرارى اهداف يادشده، بدون توجه به اهداف معنوى، همان قدر ناروا و ستم است كه محدود كردن مكتب انبيا(ع) به اهداف معنوى و رهبانيت و گوشه گيرى و انزواى سياسى. هر دو ديدگاه، انحرافى و ناصحيح و نارواست. ديدگاه حق در باره مكتب انبيا(ع) جامع نگرى ميان حيات دنيا و سعادت آخرت و ارتباط دنيا با آخرت و دين با حكومت و برقرارى عدالت آميخته با تقوا و فضيلت و معنويت است.

بايد اهداف بلند حكومت علوى(ع) را نيز در همين موارد، جست.

امام على(ع) انگيزه خود را از پذيرفتن حكومت، برقرارى قسط و عدل و امنيت و دفاع از مظلومان و ستمديدگان و مقابله با ظالمان و ستمگران و تقسيم عادلانه بيت المال در ميان مسلمانان و ايجاد زمينه هاى لازم براى رشد و پويايى و عزت و سربلندى جامعه اسلامى و ... عنوان كرده و شهادتش نيز براى تحقق چنين اهداف بلندى بوده است.

در اين نوشتار، بيشتر، سعى خواهد شد تا گوشه هايى از اهداف بلند حكومت علوى(ع) و شرايط و وضعيت و نيازها و شيوه هاى مبارزه آن حضرت با مفاسد اجتماعى و سياسى و فرهنگى، بازگو شود و راهكارها و سياستهاى آن حضرت در برخورد با مفاسد گوناگون حكومتى، ادارى، اجتماعى، سياسى، ارائه گردد و شرايط مطلوب و قابل قبول براى حكومت اسلامى تبيين گردد.

هدف و انگيزه از پذيرش حكومت

با توجه به شرايطى كه در بيست و پنج سال بعد از زمان رحلت رسول اكرم(ص) يعنى از سال 11 هجرى تا سال 35 هجرى در دنياى اسلام به وجود آمده بود و مجموعه اوضاع سياسى و اجتماعى و فرهنگى و انحرافات و تحريفهايى كه مخصوصاً در ثلث سوم اين دوران پديد آمده بود و عناصر ناباب و ناسالم بر دنياى اسلام حاكم شده بودند و حكومت به جاى شايسته سالارى و لياقت پرورى به دست افراد ناباب و غير مسؤول افتاده بود و بيت المال به عنوان تيول قشرى خاص از اربابان زر و زور و قدرت تبديل شده بود و عدالت و مواسات و مساوات و برادرى و وحدت اسلامى از جامعه رخت بر بسته بود و ضعف و سستى و كسالت و تنبلى و تن پرورى جايگزين شجاعت و شهامت و فتوت و مردانگى شده بود و غيرتها و تعصبهاى غلط جاهلى مجدداً در پى احيا شدن بود و روابط جاى ضوابط را گرفته بود، امام(ع) با توجه به شرايط موجود و پيش بينى آينده در آغاز از پذيرفتن ولايت و حكومت سر باز زده و فرمود:

«دعونى و التمسوا غيرى فانّا مستقبلون امراً له وجوه و الوان؛[1]
من را رها كنيد و سراغ ديگرى برويد، زيرا ما با امرى روبه رو هستيم كه داراى چهره ها و شكلها و رنگهاى گوناگون است.»
اما آنگاه كه پذيرفت اين بار سنگين را بر حسب وظيفه و تكليف و امانت الهى بر دوش گيرد، فرمود:

«وَ اعلموا اِنّى ان اجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اضغ الى قول القائل وَ عتَب العاتب؛[2]
اگر مهار مركب حكومت در اختيار من قرار گيرد من طبق تشخيص و وظيفه خود عمل خواهم كرد و گوش به حرف اين و آن و يا ملامت كسى نخواهم داد و بر طبق علم و دانايى و توانايى خود اقدام خواهم نمود.»
و آنگاه كه حكومت را پذيرفت اهداف خود و فلسفه حكومت و برنامه ها و سياستها و اصول كار خود را در مواقع مختلف اعلام داشت كه از آن جمله اينهاست:

1ـ مبارزه با سيرى ظالم و گرسنگى مظلوم:

«لولا حُضورَ الحاضِر وَ قيامُ الحُجَّة بِوجود النّاصِر وَ ما اَخَذ اللهُ عَلى العُلَماء ان لا يُقارّوا عَلى كظة ظالِم وَ لا سَغب مَظلوم لالقيت حَبْلها عَلى غاربها وَ لسقيت آخرها بِكأس اَوَّلِها؛[3]
اگر گروهى براى يارى من آماده نبودند و حجت خداوند با وجود ياوران بر من تمام نمى گشت و پيمان الهى با دانايان در باره عدم تحمل پرخورى ستمكاران و گرسنگى ستمديدگان نبود، مهار اين زمامدارى را به دوش مى انداختم و انجام آن را مانند آغازش با پياله بى اعتنايى سيراب مى كردم و در آن هنگام مى فهميديد كه اين دنياى شما در نزد من از اخلاط دماغ يك بز ناچيزتر است.»

/ 26