حفاظت اطلاعات و حفاظت كارگزاران
يكى از مسايل بسيار مهم و حساس و كارساز، حفاظت از كارگزاران و مديران و پرسنل و مجموعه نيروها و كادرهاى مديريتى و حكومتى و كاركنان دستگاههاى گوناگون قضايى، حقوقى، ادارى، اجرايى، قانونگذارى، نيروهاى مسلح، نيروهاى امنيتى، و نظارت و بازرسى و كنترل و مراقبت بر اَعمال آنان و پيشگيرى از انحراف و رخنه فساد و آلودگى و برخورد با مفاسد و آلودگيها و برقرارى محيط كارى و ادارى و روابط سالم در درون سيستم حكومت و ارتباط سالم با مردم است.اين موضوعِ بسيار جالب و آموزنده و حساس و سرنوشت ساز، در ابعاد گوناگون و حفظ و حراست و مراقبت در برابر نفوذ، وابستگى، سوء استفاده، اختلاس و ارتشا، فساد و سوء استفاده از مال و ثروت و قدرت، از چشمِ تيزبين و ژرف نگر اميرالمؤمنين على(ع) هرگز مخفى نمانده است و ايشان، بر آن تأكيدى بليغ و آموزنده دارند.البته، در اين رابطه، هرچه به هرم قدرت نزديكتر مى شويم و مسؤوليتها، سنگين تر و امكان دسترسى مردم محدودتر مى شود، خطرپذيرى، بيشتر و امكان مقابله و يا افشاى آن، ناچيزتر و گاه خطرناكتر خواهد شد، لذا امام(ع) فرمان مى دهد:«و تحفّظ من الأعوانِ! فإنْ أحدٌ منهم بسط يده إلى خيانةٍ اجتمعتْ بها عليه عندك أخبارُ عيونك اكتفيتَ بذلك شاهداً ...؛[65]اعوان و انصار خود را به طور دقيق كنترل كن و آنان را زير نظر بگير! و اگر يكى از آنان، دست به خيانت زد و بازرسان سرّى تو، بر آن اتفاق نظر داشتند، به همين مقدار بسنده كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و به مقدار خيانتى كه انجام داده، او را كيفر نما! سپس او را در مقام خوارى و ذلت بنشان و داغ خيانت را بر او نِهْ و قلّاده ننگ و عار بر گردنش بيفكن!»
سلامت دستگاه حكومت و سلامت جامعه، ايجاب مى كند كه همواره، حاكم، نسبت به كارگزاران، بويژه مديران ارشد و اطرافيان و نزديكان، با چشم بينا و بصيرت، نظارت كند و از بازرسان ويژه و چشمهاى پاك و امين، در كنترل و نظارت بر كارها استفاده كند تا عناصر مسأله دار و يا قدرتمند و نزديكان و اطرافيان حاكم، اجازه سوء استفاده و برقرارى روابط بر ضوابط را پيدا نكنند و فساد، از بالا به سوى جامعه سرازير نشود. در واقع، در فرهنگ سياسى اسلام، كارگزاران نظام اسلامى، با بالا رفتن از پله هاى قدرت، بايد نظارت پذيرى بيشترى داشته باشند.آنچه موجب طرح اين موضوع شده، جمله بسيار جالب «و تحفّظ من الاعوان» است، كه مفهوم حفاظت ـ اطلاعات و حفاظت پرسنلى را تداعى مى كند، گرچه بيشتر به مفهوم دوم است و لكن اين دو مسأله چون بسيار به هم نزديك و مرتبط هستند، مطرح شد.البته، عناوين ديگرى كه در اين فرمان پربركت و ارزشمند و گرانسنگ، به كار رفته نيز گويا و قابل توجه است.جالب اين است كه در روايتى از امام رضا(ع)، نقل شده كه هرگاه پيامبر(ص) سپاه را به مأموريت اعزام مى كرد، برخى از افراد قابل اعتماد و مورد وثوق را به عنوان بازرس ويژه و مأموران مخفى، به همراه ايشان مى فرستاد تا ناظر و مراقب اَعمال و رفتار آنان باشند (مأموران حفاظت ـ اطلاعات ارتش):«كان رسول الله(ص) إذا وجه جيشاً بَعَثَ معه من ثِقاتِهِ مَنْ يتجسّس له خبرَه؛
سيره و روش رسول اكرم(ص) اين بود كه چون سپاهى را اعزام مى كرد، برخى از افراد موثَّق و مورد اعتماد خود را بر آنان مى گماشت تا رفتار و عملكردشان را زير نظر داشته باشند و به او گزارش كنند.»
در سيره اميرالمؤمنين(ع) به نمونه هايى برخورد مى شود كه بسيار جالب و آموزنده است و نشان مى دهد كه امام(ع) در دوران حكومت و مديريت و فرماندهى خود، نسبت به كارگزاران و اَعمال آنان، بسيار دقيق بوده و هوشيارانه عمل مى كرد و بر اعمال آنان نظارت و مراقبت مى كرد.مالك بن كعب ارحبى، فرماندار عين التمر بود. حضرت طى فرمانى به او نوشت:«أمّا بعد، فاستخلف على عملك و اخْرُجْ في طائفةٍ من أصحابك حتّى تمرَّ بأرضِ كورة السواد فتسأل عن عمّالي و تنظر في سيرتهم ...؛
در حوزه مأموريت خود، كسى را به عنوان جانشين بگذار و با گروهى از يارانت بيرون برو تا وارد عراق شوى و در باره كارگزاران و كاركنان و عمّال من، از دجله تا منطقه غديب، پرسش و تحقيق كنى و بر اَعمال و سيره آنان، نظارت و بازرسى كنى.»[66]
قابل ذكر است كه اين حفاظت، در رابطه با تلاش دشمنان براى نفوذ در افراد و مسؤولان كشورى و ... نيز هست؛ چون، رابطه و نزديكى مسؤولان با دشمنان يا جاسوسان آنان، خطرى بزرگ براى يك نظام است. فرمان اسلام براى دورى از دشمنان اسلام ـ كه به صورتهاى گوناگون، در قرآن و ... آمده ـ نشان از اهميت اين موضوع دارد.