7ـ مساوات در امر تقسيم بيت المال:
«لَو كانَ المال لى لسوّيت بينهُم فكَيف وَ المال مالُ الله، اَلا و انّ اعْطاء المال فى غَيْر حقّه تبذير وَ اِسراف؛[12]اگر مال از آن من بود در ميان آنها مساوات را رعايت مى كردم چه رسد كه مال، مال خداست و اينان همگى بندگان خدايند و در بيت المال شريك و سهيم. آگاه باشيد كه عطا كردن مال در غير جاى خودش تبذير است و اسراف.»
8ـ مبارزه با خشونت و استبداد:
«اِستعمل العَدل وَ احْذر العَسف وَ الحَيف؛[13]عدالت را به كار گير و از زورگويى و تضييع حق بپرهيز.»
«فلا تكلّمونى بِما تُكلّم بِه الجبابرة ...؛[14]
همچون سخن گفتن با جباران با من سخن مگوييد ...»
شرايط جامعه اسلامى در دوران خليفه سوم
شرايط جامعه اسلامى، در دوران خلافت خليفه سوم، از نابسامانيهاى فراوان سياسى و اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى رنج مى برد تا جايى كه خود اين شرايطِ اسفبار، موجب شورش مردم مصر و حجاز و عراق شد.لجام گسيختگى و ضعف و سستى و اسراف و تبذير و تبعيض و بى عدالتى و فساد و هرج و مرج دخالتهاى بيجاى دربارِ خلافت و باند فاسد مروانى و اموى در امور كشور پهناور اسلامى و به كار گماردن افراد فاسد و نالايق و عيّاش بر مسند امور مسلمانان و حيف و ميل وسيع بيت المال و تقسيم ناعادلانه امكانات و منابع و ثروتهاى عمومى و انفال و زمينهاى عمومى و پرخورى فراوان تعدادى انگشت شمارِ وابسته به دربار خلافت و محروميت اكثريت جامعه و تسلّط سفيهان و فاجران و فرومايگان و دهها موضوع خُرد و كلان ديگر، مسايل و موضوعاتى بود كه آن حضرت در آستانه پذيرش خلافت، با آن مواجه بود.محيطى كه در دوره مروان حكم و معاويه و خليفه سوم و ايادى آنها و حزب اموى و طرفداران آنها به وجود آمده بود و سوء استفاده هاى فراوان مالى و اجتماعى و سياسى و قدرت طلبى و تملك اموال و املاك عمومى توسط اشخاص حقيقى و حقوقى و خانواده هاى هزار فاميل و باندهاى تبهكار كه بر اساس تعصبات غلط و تمايلات نابجا و ضعف و همراهى دستگاه حكومت شكل گرفته بود، تبديل به يك معضل عظيم سياسى، اجتماعى و فرهنگى شده بود كه جز با يك انقلاب پايدار و فراگير و همه جانبه و جهاد و فداكارى عميق امكان اصلاح آن نبود و ريشه هاى فتنه، آن قدر عميق و فراگير و فريبكارانه رشد كرده بود كه به سادگى امكان تحول و اصلاح در آن ميسر نمى شد. اين موضوع را از دو ناحيه مى توان پى گرفت: