بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محمد عارف: وي دانشمندان و پژوهشگران اسلامي را به پذيرش چارچوب روشي فاروقي ترغيب ميكند، و براي برطرف كردن انتقادهاي وارد بر طرح وي، به آنان سفارش ميكند كه سعي و تلاش خود را در حوزههاي تخصصي خودشان متمركز كنند. خود عارف هم به مبادي فاروقي اكتفا نكرد، زيرا متوجه شد كه آنها براي بحث علمي در اقتصاد كافي نيستند. به همين دليل، او سعي كرد ضوابط خاص اين حوزه علمي را كاملتر كند. همچنين وي تأكيد ميكند كه طرح اسلامي كردن معرفت، قادر است جايگاه وحي را در ضمن بحثهاي علمي باز كند و به دنبال آن، محقق مسلمان را از مقيّدات نظريه معرفت غربي آزاد نمايد.(40)عارف به بازنگري در ساختار طرحهاي اسلامي كردن معرفت بر طبق معيارهاي فيزيك نظري عنايت داشت و براي گذر از طرح عام به خاص، دو نظريه تقارب هرمي شكل، كه از نظريه علمي انيشتين الهام گرفته شده بود، و تقارب مثالي را پيشنهاد كرد. تقارب هرمي به نظم روشمند مفاهيم تجريدي اسلامي كردن معرفت، كه در ارتباط با آزمايشهاي حسّي بي واسطه هستند، ميانجامد. اين مفاهيم تجريدي با مجموعه بزرگتري از مفاهيم تجريد شده ديگر هماهنگ هستند. در طي يك سلسله تجريد مفاهيم، به مجموعهاي از مفاهيم ميرسيم كه ديگر قابل تجريد نيستند. اين تقارب به دانشمندان امكان ميدهد با تعداد محدودي از مفاهيم مجرد سروكار داشته باشد. تقارب مثالي به دانشمند امكان ميدهد كه از عام مجرد به خاص بسيط منتقل شود. تقارب مثالي، دقيقا بر عكس تقارب هرمي است. تقارب مثالي، موجب حصول معرفتي ميشود كه بر چارچوب عام مفاهيم متوقف است.(41) عبدالرشيد متين: با وجودي كه وي الگو وساخت معرفت غربي و علم جديد را رد ميكند، روش تجربي را مردود نميداند، بلكه براي نتايج تجربي در معرفتها و علوم، ارزش قائل است. به نظر وي مسلما دو گرايش علمي، يعني علوم سياسي و علوم طبيعي در خدمت هدف واحدي هستند و آن، اكتشاف و فهم روش الهي است. بنابر تصوير قرآني، ميتوان معرفت علمي را بدين صورت تقسيم كرد: معرفتي كه از وحي دريافت ميشود (معرفت مطلق يا حقاليقين) و معرفت عقلاني كه متكي بر نظر و دليل است (علم اليقين) و معرفت ناشي از تجربه و ادراك، مشاهده، تجربه و روش تاريخي (عين اليقين). لذا اسلام براي معرفت و علوم، آزادي كامل به انسان ميدهد تا از تجربه، تفكر، تعقل و مهارتها در ضمن معرفت وحياني استفاده كند.(42) ابوالقاسم حاج حمد: حاج حمد نيز براي اسلامي سازي علوم، باور به تلفيق پارهاي از رويكردهاي پيشگفته دارد. به نظر او، اسلامي كردن معرفت و علم به اين معناست كه دستاوردهاي علمي بشر را از نگرشهاي فلسفي آن جداكنيم و درصدد بازسازي اين علوم در قالب و نظامي روشمند، ديني و غير مادي برآييم. اين همان معناي مورد نظر در اسلامي كردن علوم كاربردي و قواعد علمي است. اين مطلوب، از راه درك همساني موجود ميان قوانين علوم طبيعي و قوانين هستي كه ارزشهاي ديني بر مبناي آنها استوار شده است، قابل دستيابي است. وي به اين نكته نيز توجه دارد كه اسلامي كردن معرفت و علم به معناي صرف افزودن عبارات ديني به مباحث علوم انساني يا مدد گرفتن از آيات قرآني همخوان با موضوعات علم مورد نظر نيست، بلكه مقصود از آن، بازسازي روشمند و معرفتي علوم و قوانين آن است. همچنين [اسلامي كردن علم] به معناي صِرف تعميم انتساب ذاتي دين به همه موضوعات با هدف دادن مشروعيت ديني به دستاوردهاي بشري و پوشاندن جامه ديني بر اندام آن بر مبناي منطق تعميم ديني و لفظي نيست.(43) بدون ترديد، نقد نگرشهاي مختلف در رويكردهاي گذشته، به منزله نقد رويكرد تلفيقي است كه از اسلامي كردن معرفت و علم دفاع ميكند. بنابراين از آنچه در توضيح اين رويكرد و نظريههاي آن گذشت، واضح ميشود كه تلاشهاي انجام شده توسط اين «مؤسسه» به دليل نو بودن موضوع و عدم وجود راهكارهاي روشن و مشخص هر از گاهي با تغيير استراتژي تحقيق و روش و هدف از اسلامي شدن معرفت مواجه شده است. بنابراين، «مؤسسه جهاني انديشه اسلامي» طريق يا راهكار عملي واحد و منظمي براي هدايت بحث علمي ارائه نميدهد، بلكه مجموعهاي از مبادي كلي كه داراي دلالتهاي معرفتي اخلاقي است، ارائه ميكند. علي رغم قبول اين مبادي كلّي و قواعد معرفتي و اخلاقياي كه از درون آنها براي تعديل و توسعه اين مبادي جوشيده است، اين مبادي زمينه ناهمواري را فراهم ميكند كه طريق اسلامي كردن معرفت و علم مبتني بر آن است. علاوه بر اين، هر يك از طرحها و استراتژيهاي اين مؤسسه، نياز به دانشمندان فراواني دارد كه آمادگي و استعداد لازم براي همكاري داشته باشند و اين، در حال حاضر امري غيرممكن است.(44) به طور كلي ميتوان به چهار ضعف و عيب اساسي در اين رويكرد اشاره كرد:1) ايستايي در توليد انديشه؛ 2) عدم ارزيابي مداوم نتايج فعاليتها در كليه سطوح و عدم بازنگري و نقد علمي و عملي نگرشها و برنامههاي انجام شده؛ 3) يكسونگري و چيرگي روحيه برتري در ارائه راه حل همه مشكلات و بحرانهاي امت اسلامي و ناديده گرفتن ديگر كوششها و تلاشها؛ 4) ظهور اختلاف ميان طرحهاي ارائه شده در عرصه مبادي و مقاصد رسالت از سوي مدعيان آن.(45) در جمعبندي ميتوان گفت كه در اين رويكرد، عامترين معناي علم، يعني مطلق آگاهي12، مراد و مقصود است كه همه تصورات و تصديقات، علم حصولي و حضوري، و تمام رشتههاي علمي اعم از تجربي، عقلي و تاريخي را شامل ميشود. تأكيد اين رويكرد بيشتر بر معرفت يا علم اسلامي است تا معرفت يا علم ديني. از اين رو به مراد و مقصود از علم ديني به معناي عام كلمه، در اين رويكرد اصلاً اشارهاي نشده است. اين رويكرد روند اسلامي كردن علم را، روندي آگاهانه و عامدانه و به تعبيري با هدف و از پيش تعيين شده ميداند كه بايد عالمان مسلمان و متخصص در علوم و معارف جديد تلاش و كوشش پيگيري براي رها سازي دستاوردهاي علمي بشر از چارچوب فلسفه غير ديني، مادي و الحادي انجام دهند. رهاسازي در اين رويكرد، تلفيقي است از ساختشكني و تغيير محتوا، جهانبيني، ارزشها و پيشفرضهاي علم جديد و سكولار. درنهايت، بايد خاطر نشان كرد كه رويكرد تلفيقي، بيش از رويكردهاي ديگر، جهان سوم پوپري را اشغال كرده است. «مؤسسه جهاني انديشه اسلامي» كتابها، نشريهها، و مقالههاي فراواني را منتشر كرده است(46) كه بررسي و تحليل كارآمدي، اسلامي بودن يا نبودن، و روش آنها نه در خور اين جُستار است و نه كاري است فردي. به هر حال پژوهشهايي كه اين رويكرد و مفاهيم اساسي آن را از درون نقد كند، نادر است.
خاتمه
آنچه از مجموع مباحث و رويكردهاي گذشته روشن ميگردد، اين است كه در اكثر رويكردها، شيوه و عمليات ديني يا اسلامي كردن علوم، مبهم و نامشخص است، چراكه هنوز در ابتداي راهاند و احتياج به صرف زمان بيشتر و برداشتن گامهاي عملي در زمينههاي مختلف علمي دارند. تحقق اين مهم، نيازمند تحليل و بررسي نقادانه آثار نه چندان وافر در اين باره است. به تعبير ديگر، اكثر رويكردهاي علم ديني كه با تكيه بر روشهاي خاصي ارائه شدهاند، هنوز اولي و در حال گذرند، زيرا يا مورد نقادي، ارزيابي و تكميل از سوي انديشمندان موافق و مخالف علم ديني قرار نگرفته يا نقدهاي صورت گرفته از قوت و استحكام برخوردار نبودهاند. علاوه بر اين، تلاش براي حلّ معضل دوگانگي حوزههاي معرفتي ديني و سكولاريستي، نيازمند بازنگري در معرفتشناسي بحثهاي تخصصي مختلف دارد. چه بسا دليل اين نقصان آن است كه محققان مدّعي علم ديني، هنوز از تحقيق علمي و نظري در باب خود رويكردها فارغ نشدهاند، زيرا ديني كردن علوم هنوز در مرحله شكلگيري است و ادعاي مدعيان و آثار علمي آنان تاكنون مرحله آزمون و خطا را پشت سرنگذاشته است.(47)