2ـ اخلاق اسلامى - وظایف و مسئولیت های حاکم در نگاه علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وظایف و مسئولیت های حاکم در نگاه علی (ع) - نسخه متنی

محمدعلی رستمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«فاتق الله يابْن حنيف و لتكفف اقراصك ليكون من النار خلاصك؛[20]
اى پسر حنيف! از خدا بترس و به قرص نانى اكتفا كن، تا از آتش جهنم بِرَهى».

اين مطلب در مورد ساير حاكمان نيز گفته شده است. به حضرت خبر دادند شريح قاضى، خانه اى به هشتاد دينار خريده و براى آن قولنامه نوشته است. حضرت براى او نامه اى نوشت و در آن تصوير حقيقى عمل او را ارائه داد و فناى دنيا و بقاى آخرت را بازگو نمود.[21]
اين برخورد با حاكمان جامعه اسلامى نشانگر آن است كه حاكم بايد حال ضعفاى جامعه را رعايت كند و زندگى او ـ هر چند از راه حلال تهيه شود ـ تجملى و پر زرق و برق نباشد، همان طور كه نبايد با ثروتمندان نشست و برخاست كند كه موجب دورى از مردم شود. حضرت در باره خويش همين مطلب را مى فرمايد:

«اَاَقنع من نفسى باَنْ يقال هذا اَميرالمؤمنين و لا اُشاركهم في مكاره الدهر او اَكون اُسوةً لهم فى جشوبة العيش؛[22]
آيا به اين قناعت كنم كه گفته شود من امير مؤمنانم، اما در سختيهاى روزگارِ آنان شركت نكنم و در تلخيهاى زندگى براى آنها اسوه و نمونه نباشم؟!».

و در جاى ديگر مى فرمايد:

«اِنّ الله فرض على اَئمة العدل اَن يقدّروا اَنفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيّع بالفقير فقره؛[23]
خداوند بر پيشوايان عدل واجب گرداند بر خود سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند، تا ناملايمات فقر، به فقير فشار نياورد و او را هلاك نكند».

2ـ اخلاق اسلامى

يكى ديگر از وظايف فردى حاكم، از منظر امام على عليه السلام مراعات اخلاق اسلامى، هنگام ارتباط با مردم است. اين مطلب در نامه ها و عهدنامه هاى مختلف به حاكمان و كارگزاران توصيه شده و مراعات آن خواسته شده است. اينك آنچه را حضرت از كارگزاران خويش خواسته است، در محورهاى ذيل بررسى مى كنيم:

الف) رحمت و شفقت
يكى از جلوه هاى اخلاق اسلامى كه حاكم بايد در حد اعلى آن را مراعات كند، رحمت و شفقت به مردم است. او بايد مردم را دوست داشته باشد و با لطف و مهربانى با آنها رفتار كند و قلبش مملو از محبت آنها باشد. اين فرمانى است كه امير موحدان به حاكم مصر مى كند و از او مى خواهد:

«و اشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبّة لهم و اللطف بهم؛[24]
قلب خويش را نسبت به مردم از رحمت و محبت و لطف سرشار ساز».

و به محمد بن ابى بكر مى گويد:

«فاخْفض لهم جناحك و اَلِنْ لهم جانبك؛[25]
بالهاى محبتت را براى آنها بگستر و پهلوى نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار».

در همين راستا از كارگزاران مى خواهد عفو و گذشت را سرلوحه كار خود قرار دهند، زيرا به طور عمد يا خطا از مردم لغزشهايى سر خواهد زد. ميزان عفوى كه حضرت از كارگزاران مى خواهد، به حدى است كه جاى هيچ عقوبتى باقى نمى ماند:

«يفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و يؤتى على ايديهم فى العمد و الخطاء فأعْطهم من عفوك و صفحك مثل الذى تحب ان يعطيك الله من عفوه و صفحه؛[26]
گاه از آنها خطا و لغزشى سر مى زند و دچار ناراحتيهايى مى شوند و عمداً يا سهواً كارهايى انجام مى دهند. به اندازه اى در باره آنها عفو و گذشت كن كه دوست دارى خداوند در باره تو عفو و گذشت كند».

البته چون در امور حكومتى، مجازات جاى خود را دارد و نمى توان آن را به طور كلى نفى كرد، حضرت براى آن جايى قرار مى دهد، ليكن هشدار مى دهد حاكم نبايد از كيفرى كه به مردم داده، خوشحال باشد و از عفوى كه كرده است، پشيمان شود:

«و لا تندمنّ على عفو و لا تبجحنّ بعقوبة[27]؛
از عفو پشيمان مشو و از كيفر و مجازاتى كه كرده اى، بر خود مبال».

ب) گشاده رويى و نزديكى با مردم
حاكم در برخورد با مردم بايد با گشاده رويى روبه رو شود و اين يكى ديگر از ابعاد اخلاق اسلامى است كه حضرت مراعات آن را وظيفه حاكم مى داند و انجام آن را از محمد بن ابى بكر خواسته است[28] و به كارگزاران خويش در امور صدقه فرمان مى دهد با چهره عبوس با مردم روبه رو نشوند.[29]
گشاده رويى يكى از عواملى است كه مى تواند از دگرگونى حال حاكم بعد از به قدرت رسيدن جلوگيرى كند و او را از حالت قبلى كه با مردم نشست و برخاست مى كرد و با آنها نزديك بود، خارج نكند. حاكم بايد مراقب باشد برخورد او با مردم، با قبل از رسيدن به حكومت تفاوت نكند، بلكه به گونه اى رفتار كند كه به مردم نزديكتر شود:

«فاِنّ حقاً على الوالى اَلا يغيّر على رعيته فضلٌ ناله و لا طول خُصّ به و اَنْ يزيده ما قَسمَ الله له من نعمه دُنوّاً مِن عباده و عطفاً على اخوانه[30]؛
يكى از وظايف والى اين است كه مقام و نعمتى كه به او رسيده، حال وى را نسبت به مردم تغيير ندهد، بلكه نعمت الهى، او را به بندگان خداوند نزديكتر و مهربانتر كند».

ج) عيب پوشى از مردم
موقعيت اجتماعى حاكم او را در موقعيتى قرار مى دهد كه از اوضاع و احوال مردم آگاه است و قدرت دارد بر كارهاى مخفى آنها مطلع شود و بر اعمال خوب و بد آنها آگاهى يابد. در اين ميان وظيفه اى سنگين بر دوش حاكم وجود دارد، نبايد در پى يافتن اسرار مخفى مردم باشد و در اين مورد وظيفه اى ندارد و اگر عيوبى از مردم برايش آشكار شد، بايد تا حد امكان پرده پوشى كند و از پخش آن جلوگيرى كند. حضرت على عليه السلام وظيفه حاكم را تنها اصلاح امورى مى داند كه بر او آشكار مى شود و بايد حكم امور مخفى را به خداوند واگذار كند:

«فاِنَّ في الناس عيوباً، الوالي اَحق مَن سَتَرَها فلا تكشفنّ عمّا غاب عنك منها فاِنما عليك تطهير ما ظهر لك و الله يحكم على ما غاب عنك فاسْتُر العورة مااستطعتَ يستر الله منك ما تحب ستره من رعيتك[31]؛
در مردم عيوبى وجود دارد كه حاكم سزاوارترين فردى است كه بايد در پوشاندن آنها بكوشد. در صدد مباش كارهاى پنهانى آنها را بفهمى، زيرا تنها وظيفه دارى در اصلاح آنچه برايت آشكار مى شود، بكوشى و در موارد مخفى خداوند حكم مى كند. تا مى توانى عيوب را بپوشان، تا خداوند عيوبى را كه دوست دارى از مردم مخفى بماند، بپوشاند».

بدين ترتيب وظيفه حاكم در برابر سخن چينان و عيب جويان كه به دنبال عيوب مردم هستند، آشكار مى شود. او نبايد با زودباورى، به تصديق آنان مبادرت ورزد و بر اساس گفته هاى آنها به مجازات مردم اقدام كند، بلكه بايد آنها را از اطراف خويش دور سازد.

اداره جامعه نيازمند آگاهى از امور بسيارى است كه حاكم با دانستن آنها مى تواند جامعه را به طور مطلوب اداره كند. از اين رو حضرت يكى از وظايف حاكم را استمرار علم آموزى، جهت اصلاح امور مملكت مى داند و از كارگزاران خويش پيگيرى اين امر را مى طلبد:

«و اَكثر مدارسة العلماء و منافثة الحكماء فى تثبيت ما صلح عليه امر بلادك و اقامة ما استقام به الناس قبلك[32]؛
با علما زياد به گفتگو بنشين و با حكما و دانشمندان بسيار بحث و از آنها استفاده كن، تا آنچه امور مملكتت را اصلاح مى كند، تثبيت كنى و آنچه را مردم، قبل از تو بر پا داشته اند، بر پا دارى».

/ 10