وظایف و مسئولیت های حاکم در نگاه علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وظایف و مسئولیت های حاکم در نگاه علی (ع) - نسخه متنی

محمدعلی رستمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«اتق الله فى كل صباح و مساء و خَفْ على نفسك الدنيا الغرور و لاتأمَنْها على حال ... فكن لنفسك مانعاً رادعاً و لنزوتك عند الحفيظة واقماً قامعاً؛[10]
هر صبح و شام خداترس باش و از دنياى فريبنده بر نفس خويش بترس و در هيچ حال از آن ايمن مباش ... محافظ و مانع نفس خويش از هواى نفسانى باش و به هنگام خشم و غضب، شكننده نفس خويش و غالب باش».

و در نامه ديگر پيروى از هواى نفسانى را سبب عدول حاكم از وظيفه خويش، يعنى بسط عدالت برمى شمرد:

«اما بعد فاِنّ الوالى اذا اخْتلف هواه، منعه ذلك كثيراً من العدل؛[11]
اگر والى در پى هواى نفسانى خويش باشد، از عمل به عدل در بسيارى موارد باز مى ماند».

حضرت على عليه السلام ياد مرگ را بهترين طريق براى خودسازى و به دست گرفتن زمام نفس مى داند و به مالك اشتر سفارش مى كند بسيار به ياد مرگ باشد، تا بتواند كف نفس كند:

«و لن تحكم ذلك من نفسك حتّى تكثر همومك بذكر المعاد الى ربك؛[12]
هرگز نخواهى توانست زمامدار نفس خويش باشى، مگر اينكه بسيار به ياد قيامت و بازگشت به سوى پروردگارت باشى».

ب) پرهيز از رياست طلبى

رياست طلبى از هواهاى نفسانى است و چون حاكم از اين جهت، بسيار در معرض خطر است، مورد سفارش حضرت على عليه السلام مى باشد. از اين رو مالك اشتر را از اينكه با رسيدن به حكومت و به دست آوردن حق فرماندهى، رياست طلبى كند و خيال نمايد كار و شأن او فرمان دادن است، برحذر مى دارد و به او از اينكه طبق اين روحيه، فرمانهايى، با عجله و بدون فكر صادر كند و روحيه عفو و گذشت را فراموش نمايد، هشدار مى دهد:

«فاعْطهم مِن عفوك و صفحك مثل الذى تحبّ و ترضى ان يعطيك الله من عفوه و صفحه ... و لا تسرعنّ اِلى بادرة وجدت منها مندوحة و لا تقولنّ اِنّى مؤمّرٌ آمر فاطاع فاِنّ ذلك ادغال فى القلب و منهكة للدين و تقرب من الغير؛[13]
[در موارد خطا و لغزش] آن قدر عفو و گذشت پيشه گير كه دوست دارى به همان مقدار از عفو و گذشت خداوند برخوردار شوى و به سرعت به كارى كه راه چاره دارد، مشغول نشو و به آن فرمان مده و مگو: من حاكم هستم و فرمان مى دهم و بايد اطاعت شوم، زيرا اين روحيه، باعث فساد قلب و نابودى دين و زوال حكومت مى شود».

حضرت متذكر مى شود عظمت و جبروت تنها مختص ذات الهى است و هر كس خويشتن را اين گونه تصور كند، جبار و متكبر است و خداوند او را ذليل و خوار خواهد كرد:

«اياك و مساماة الله في عظمته و التشبّه به في جبروته فاِنّ الله يذل كلّ جبار و يهين كل مختال؛[14]
از مساوات انگارى با خداوند، در بزرگى فروختن و شبيه انگارى با او، در جبروتش، دورى كن، زيرا خداوند، سركشان را خوار و خودبينان را ذليل مى كند».

حضرت على عليه السلام دو راه را براى معالجه رياست طلبى كه هر حاكمى در معرض خطر آن است، ارائه مى دهد: راه اول يادآورى مقام و عظمت خداوند است كه هر قدرتى در برابر عظمت او ناچيز و بى مقدار است:

«و اذا اَحْدث لك ما انت فيه من سلطانك اُبّهة اَو مخيلة فانظر اِلى عظم مُلك الله فوقك و قدرته منك على ما لا تقدر عليه من نفسك فاِنّ ذلك يُطامِنُ اليك من طماحك و يكف عنك مِن غربك و يفى ء اليك بما عزب عنك من عقلك؛[15]
هرگاه حاكم بودن، موجب بزرگى و خودپسندى تو گردد، به بزرگى حكومت خداوند بر خويش و قدرت او بر خود توجه كن. تو حتى به خويش تسلط ندارى. اين توجه، تو را از سركشى وا مى دارد و شدت و تندى را از تو باز مى دارد و عقل و انديشه از دست رفته در اثر خودپسندى را به تو باز مى گرداند».

راه دوم، نگرش صحيح به مقام و حكومت است. حضرت بارها به كارگزاران تذكر مى دهد مقام و حكومت، لقمه چربى نيست، بلكه امانتى است كه بايد جوابگوى آن بود:

«و انّ عملك ليس لك بطعمة ولكنّه فى عنقك امانه.»[16]
مقام، آزمايشى براى حاكم است و خداوند به واسطه تسلط او بر مردم، وى را در معرض آزمايش قرار داده است:

«و قد اسْتكفاك اَمرهم و ابتلاك بهم؛[17]
خدا، راه انداختن كارشان را از تو خواست و آنان را وسيله آزمايش تو ساخت».

ج) ارتباط عبادى دايم با خداوند

يكى از وظايف فردى حاكم، ارتباط عبادى دايم با خداوند است. هر چند حاكم بايد به امور مردم رسيدگى كند و اگر در اين راه نيت خويش را براى خداوند خالص گرداند، تمام كارهايش عبادت محسوب مى شود، ولى بهترين اوقات حاكم بايد در ارتباط عبادى با خداوند باشد:

«ثم اُمور من امورك لابد لك من مباشرتها ... و اجعل لنفسك فيما بينك و بين الله اَفضل تلك المواقيت و اجزل تلك الاَقسام و ان كانت كلّها لله اِذا صلحتْ فيها النيه و سلمت منها الرعية؛[18]
نيز بر عهده تو كارهاست كه خود بايد انجام دهيد ... براى آنچه ميان تو و خداست، نيكوترين اوقات و بهترين ساعات را بگذار، هر چند همه كارها در همه وقت براى خداست، اگر نيت درست باشد و رعيت را از آن آسايش بود».

آنچه بر هر كس، مخصوصاً حاكم، در انجام اعمال عبادى واجب است، اخلاص مى باشد. حال حاكم در مورد عبادات نبايد در ظاهر و باطن تفاوت كند، تا اخلاص را به دست آورد. حضرت على عليه السلام به كارگزاران خويش در امور صدقات چنين فرمان مى دهد:

«آمره اَنْ لا يعمل بشى ء من طاعة الله فيما ظهر فيخالف اِلى غيره فيما اَسرّ و من لم يختلف سرّه و علانيته و فعله و مقالته فقد اَدّى الاَمانة و اَخلص العبادة؛[19]
موظف است در موارد اطاعت خداوند، عملى را در ظاهر انجام ندهد كه در پنهانى با آن مخالفت كند و هر كس ظاهر و باطن و عمل و سخنش يكسان باشد، امانت الهى را ادا كرده و عبادت را خالصانه انجام داده است».

از سخن حضرت مشخص مى شود عبوديت امانتى الهى بر عهده انسان است و انجام عبادت مخلصانه، به اداى اين امانت مى انجامد و حاكم بايد با ارتباط دايم عبادى خويش با خداوند و انجام خالصانه آن امانت الهى را ادا كند تا صالح و لايق گردد و بتواند امانت ديگرى را ادا كند كه رهبرى اجتماع و هدايت بندگان خداوند است. اگر او در اداى امانت اول نكوشد، نمى تواند در مورد دوم موفق باشد.

د) اكتفا به حداقل بهره هاى دنيا

حضرت على عليه السلام در اين مورد آنچنان حساس است كه كوچكترين لغزشى را نمى پسندد. عثمان بن حنيف، والى بصره در مهمانى مجللى شركت كرده بود. حضرت طى نامه اى عتاب آميز، او را به تقواى الهى ترغيب كرد و از آتش جهنم برحذر داشت و دنيا را آن گونه كه هست، براى او تصوير نمود و از او خواست به حداقل ضرورى بهره هاى دنيا اكتفا كند:

/ 10