نظارت بر كارگزاران در حكومت علوى - نظارت بر کارگزاران در حکومت علوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظارت بر کارگزاران در حکومت علوی - نسخه متنی

علی اصغر الهامی نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظارت بر كارگزاران در حكومت علوى

على اصغر الهامى نيا

نظارت، در لغت به معناى مراقبت، تحت نظر و ديده بانى داشتن بر كارى است.[1] دانشمندان علوم مختلف نيز تعاريف گوناگونى از نظارت ارائه داده و گفته اند:

«نظارت نيز مانند برنامه ريزى براى اشخاص مختلف مفاهيم مختلفى دارد، لكن منظور اصلى از كليه طرح هاى نظارت يا كنترل، حصول اطمينان نسبت به مطابقت نتايج عمليات با هدفهاى مطلوب است.»[2]
هم چنين در علم مديريت «ارزيابى عملكرد كاركنان» مطرح است و منظور از آن، فرآيندى است كه با آن، كار كاركنان در زمانهاى معينى، به طور رسمى مورد بررسى و سنجش قرار مى گيرد.[3]
كنترل و نظارت بر عملكرد زيرمجموعه، امروزه يكى از اصول مديريتى به شمار مى رود كه نبود يا كم رنگ بودن آن، مديريت را دچار مشكل مى كند. هِنرى فايول «Henri Fayol» يكى از دانشمندان مديريت كلاسيك (1925 ـ 1841) عناصر اصلى علم يا فن مديريت را در پنج چيز خلاصه كرده است: تنظيم برنامه، سازمان دهى، فرمان دهى هماهنگى و كنترل و نظارت. وى معتقد است اصل منطقى اى كه اين چهار اصل را كامل مى كند، اصل كنترل و نظارت است. منظور از آن، بازديد و رسيدگى به اجراى فرامين و دستورات داده شده به اعضاى سازمانى است، تا از اين راه شيوه صحيح اجراى آنها دريافت گردد. براى وجود و استمرار فرآيند كنترل صحيح، بايد فرآيند كنترل، سيستمى سريع و دقيق باشد تا همه امور مربوط را در سريع ترين زمان رسيدگى نمايد و نارسايى ها را فوراً تشخيص دهد. سيستم بازرسى، يكى از اصول صحيح مديريت در عمليات اجرايى واحدهاى سازمانى و نيز در كيفيت انجام امور توسط افراد است.[4]
حقايقى را كه اين دانشمندان بدان دست يافته اند با نظام آفرينش هماهنگ است؛ چرا كه آفريدگار حكيم، اصل كنترل و نظارت را در مجموعه آفرينش منظور كرده و در باره انسان فرموده است:

«اِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَيْها حافِظٌ[5]؛
همانا هر كس مراقب و محافظى دارد.»
و «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ[6]؛
انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد، مگر اين كه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى مأموريت (و ضبط آن) است.»
بنابراين، ضرورى است اين پديده ميمون، در مديريتِ رهبران الهى، جايگاه خويش را باز يابد و به طور گسترده اعمال گردد، چنان كه حضرت سليمان(ع) در حكومت بى نظير خويش، نظارت بر پرندگان را نيز مد نظر مى داشت:

«وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِىَ لا اَرَى الهُدْهُدَ اَمْ كانَ مِنَ الغائِبينَ[7]؛
و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت: مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم؟ يا شايد از غايبان است؟»
حضرت امام رضا مى فرمايد:

«كانَ رَسُولُ الله(ص) اِذا وَجَّهَ جَيْشاً فَاَمَّهُم اَميرٌ بَعَثَ مَعَهُم مِن ثِقاتِهِ مَنْ يَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرهُ[8]؛
سيره رسول خدا(ص) چنين بود كه هر گاه لشگرى را اعزام مى كرد و اميرى آنان را فرمان دهى مى كرد، يكى از افراد مورد اعتماد خود را نيز با آنان همراه مى كرد تا خبرها را به طور پنهانى به آن حضرت برساند.»
امير مؤمنان(ع) نيز با تدبير و سازمان دهى گسترده، همه امور خرد و كلان گستره حكومتى خويش را زير نظر مى داشت و در يك برنامه وسيع و نظارت و بررسى همه جانبه، با اشراف بر اجزاى حكومت، به اداره كشور مى پرداخت، به خصوص در باره كارگزاران حكومتى، تلاش و قاطعيت بيشترى به كار مى برد تا آنان از مدار قانون و حكم خدا خارج نشوند؛ آن گونه كه اسلام طراحى كرده به اداره مملكت بپردازند.

پرداختن به فرآيند نظارت و بازرسى حكومت علوى به گونه اى گسترده و فراگير از گنجايش يك مقاله فراتر است. ناگزير در اين زاويه ديد، تنها به دورنمايى از حقايق بى شمار حكومت علوى با ترسيم موضوعات زير بسنده مى كنيم:

انتخاب بهترين ها؛
ترسيم خطوط كلى سياست حاكم؛
هشدار و پيشگيرى؛
اعمال نظارت و واكنش مناسب.

1ـ انتخاب بهترين ها

در ديدگاه امام على(ع) فلسفه حكومت، احياى حق، انهدام باطل و رساندن انسان از خاك تا خداست. اين آرمان والا جز با حكومت صالحان تحقق نمى يابد و بديهى است كه امام بايد كارگزاران خويش را از ميان بهترين ها و نخبگان انتخاب كند تا اشتباهات و انحرافات احتمالى را به حداقل برساند. از اين رو، نخستين اقدام حكومتى امام پس از بيعت مردم، جابه جايى و عزل و نصب وسيع مديران اجرايى نظام پيشين بود. امام(ع) براى انتخاب كارگزاران در رده هاى مختلف، معيارهايى را مد نظر داشت كه از متن دين برمى خاست و مورد رضاى خدا و رهبر پاك نهاد اسلام حضرت محمد(ص) بود. امام سعى فراوان مى نمود كه افرادى را براى مسؤوليتهاى گوناگون انتخاب كند كه با معيارهاى مزبور همگون باشند. برخى از آن معيارها در عهدنامه مالك اشتر چنين بيان شده است:

1 ـ 1 ويژگى هاى عموم كارگزاران؛
اينان بايد اهل تجربه، نجابت، از خانواده هاى ريشه دار و شايسته و از پيشتازان در پذيرش اسلام باشند، چرا كه از نظر اخلاقى برتر، در آبرومندى سالم تر و داراى حرص و طمع مادى كمترى اند و به فرجام كارها هم بهتر مى انديشند.

2 ـ 1 صفات فرمان دهان نظامى؛
فرمانده نظامى بايد خيرخواه خدا، پيامبر و امام باشد؛ پاكدامن ترين و بردبارترين افراد باشد؛ دير به خشم آيد؛ عذر ديگران را بپذيرد؛ نسبت به ناتوانان، مهربان و بر توان مندان توانايى پرخاش را داشته باشد و درشتى بى جا او را برنيانگيزد، چنان كه احساس ناتوانى مانع احترامش نگردد. هم چنين از خانواده هاى شايسته و با پيشينه اى درخشان باشد و از دلاورى، سلحشورى، بخشندگى و بلندنظرى برخوردار باشد.

/ 10