چگونه بر آينده مديريت كنيم؟
جعفر رحماني مقدمه اي برادر تو همه انديشهايمابقي خود استخوان و ريشهايگر گل است انديشه تو گلشنيور بود خاري تو هيمه گلخني1براساس نظريه موفقيت(انگيزش مبتني بر موفقيت طلبي)، انسانها هنگامي عملاً به سطوح بالايي از بازدهي و كارآيي نائل ميشوند كه انگيزه كسب موفقيت و پيشرفت در آنان ايجاد شده باشد.به عبارتي ديگر، هر چه نياز افراد به كسب موفقيت بيشتر باشد، كميت و كيفيت فعاليتهاي آنها نيز در سطح بالاتري قرار خواهد گرفت. در چنين حالتي، پيوستگي شديد و نزديكي ميان انسانهايي كه ميتوان آنان را موفقيت طلب ناميد و كوششهاي آنها، به وجود ميآيد. به نحوي كه انسانها، انجام و اتمام امور را فقط به خاطر نفس آن دنبال ميكنند. از ديدگاه يك انسان مدير موفقيت طلب، موفقيت، كاري حائز اهميت است و عواملي چون پاداشهاي مالي، مقام و موقعيت و حتي قدرت، در درجه دوم اهميت قرار ميگيرند. انسانها به منظور كسب موفقيت، همواره در پي ايجاد تغيير و تحول در وضع موجود و همچنين ابداع شيوههاي كاملاً تازه ميباشند.به طور كلي، ابداع، ابتكار و نوآوري، جزئي از شخصيت انسانها را تشكيل ميدهد.پژوهشهاي گستردهاي كه در سطح جهاني انجام شده، حاكي از آن است كه انسانهاي موفقيت طلب، سه اقدام اساسي زير را با آگاهي انجام ميدهند؛الف) رأساً و به مسئوليت شخص خودشان، نسبت به رفع مشكلات اقدام مينمايند.ب) تلاش مينمايند كه هدفهاي سطح متوسط را در قبال خطرات شناخته شده و محاسبه شده، تعقيب و تحصيل نمايند.ج) موقعيتهايي را ترجيح ميدهند كه از طريق آنها، اطلاعات مربوط به نتايج حاصله، به صورت منظم در اختيارشان قرار گيرد.بررسي انجام شده، نشان ميدهد كه ميتوان از طريق آموزش، خصوصيات و تمايلات موفقيتطلبي را در انسانها ايجاد كرد و افزايش داد. برنامههاي آموزشي كه در اين زمينه، انجام شده نيز موءيد اين نكته است كه انگيزه كسب موفقيت، تا حد زيادي داراي ماهيت اكتسابي بوده، به وسيله آموزش قابل انتقال است.رفتارها و اقدامات موفقيتآميزي كه بر اساس تجارب، تحصيل گرديده است، به صورت توصيههاي موثر، تدوين گرديدهاند كه به تمام افرادي كه ميخواهند عملكرد كيفي خويش را افزايش دهند، تقديم نموده، اميدواريم كه آنان نيز اين رفتارها و توصيهها را به كار گرفته، تجربه خويش را توسعه داده، اعمال خود را هر چه بيشتر، منطقي و كارآمد بنمايند.1. داشتن هدف(هدفگذاري )هيچ عقل و درايتي همچون عاقبتانديشي نيست .2راه گريز را، قبل از ستيز بايد جست(ناپلئون)3كشتياي كه نميداند به كجا ميخواهدبرود، با هر بادي كه بوزد، موافق است. هدف، نتايج مطلوبي است كه ما در انتظار آن هستيم.4 تقريباً شناخت و تعيين هدف، بسيار مشكلاست. هر هدف، خود وسيلهاي براي رسيدن به يك هدف بالاتر است.شما دانشجوي عزيز كه در آغاز راه هستيد، ميخواهيد چه كار كنيد؟ تنها به پاس كردن دروس ميپردازيد يا ميدانيد كه ميخواهيد بعد از اتمام دروس، به چه كاري بپردازيد؟زياد كاركردن مهم نيست؛ درست كاركردن مهم است .به كارگيري تكنيك وفن، بدون داشتن هدف ، تلف كردن منابع است . بسياري از افراد ، بسيار منظم، تلاشگر ومتعهّد هستند؛ اما فعاليتهاي آنان نه تنها باعث تحقّق اهداف نميگردد؛ بلكه ممكن است آنها را از رسيدن به اهدافشان دوركند. گروهي را كه در عمق جنگل، تحت نظر يك مدير، سرگرم باز نمودن راهي به سوي خارج جنگل هستند؛ اين گروه داراي سازماندهي دقيق و هماهنگي كامل هستند و نيز افراد گروه، چون داراي هدف مشترك هستند، بسيار باانگيزه كار مي كنند و نظارت بر عملكرد آنان نيز عالي است؛ امّا هنگامي كه يكي از افراد برفرازيك درخت مي رود و جهت را مشاهده مي كند، متوجّه مي شود كه گروه، نه تنها به سوي خارج جنگل حركت نمي كنند، بلكه دائماً به قلب جنگل نزديكتر مي شوند(دور شدن از هدف).در تعيين هدف به نكات زير توجه كنيد:1. هدفگذاري نميتواند فارغ از شناخت واقعيتها باشد.«كسي كه بدون آگاهي به عمل ميپردازد همچون كسي است كه از بيراهه ميرود و چنين شخصي هر چه جلوتر ميرود از سر منزل مقصود خويش بيشتر فاصله ميگيرد».52. هدف بايد دقيق، روشن و بدون ابهام باشد3. هدف بايد چالشي باشد(نه سهل الوصول باشد نه دست نيافتني) .4. هدف بايد مورد قبول شما باشد.5. هدف بايد متناسب با توانايي و استعداد شما باشد.هر كسي را، بهر كاري ساختندميل آن را در دلش انداختند(مولوي)2. برنامهريزي«دقّت و ظرافت در برنامهريزي از وسيله و امكانات، مهمتر است».6برنامهريزي عبارت است از پيشبيني فعاليتهاي مورد نياز با توجّه به منابع و تواناييهاي موجود، براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده. برنامهريزي، مستلزم نگاهي جستوجوگر به گذشته، نگاهي عميق به اوضاع داخلي و تعمّقي ژرف در اطراف و نگاهي بس دورخيز به آينده است. براي انجام هر عملي، لازم است قبل از عمل، برنامهريزي صحيح انجام داد تا منابع ضايع نگردد و فرد بتواند با اثربخشي و كارايي لازم، به تحقّق اهداف خود دست يابد. اين كار فوائد زير را به دنبال خواهد داشت:مزاياي برنامهريزي1. احتمال رسيدن به هدف را بيشتر ميكند.2. تمركز بر روي اهداف ايجاد ميكند.3. باعث هماهنگي بيشتر ميشود.4. از اضطراب در محيط كاري جلوگيري ميكند.5. به كار، معنا و مفهوم ميبخشد.6. اعتماد به نفس را در فرد افزايش ميدهد.3. قاطعيت در كاردر مديريت، فرض بر اين است كه انسان قبل از اجراي تصميم، بايد با تفكّر و شناخت درست از مشكل، به جمعآوري اطّلاعات و ارزيابي راه حلها بپردازد. در اين مرحله، ترديد نسبت به راه حلها مفيد است؛ زيرا منجر به بررسي دقيق راه حلها ميگردد و بعد از تصميمگيري، بايد تصميم بدون ترديد، اجرا گردد؛ زيرا ترديد در زمان اجرا بسيار خطرناك است. آن چه با كوشش و صلاحانديشي حاصل گردد، بايد با قاطعيت مورد اقدام واقع شود؛ زيرا تزلزل ، موجب سستي و كاهش نيرو ميشود.هر گاه اراده با دور انديشي توأم گردد، سعادت و نيكبختي، كامل شود.7 سستي يكي از اسباب ناكامي و حرمان است. با سستي و ضعف، وقت از دست ميرود.8امام خميني(ره) در اين زمينه ميفرمايد: «بعد از تصميم، هيچ به خودتان تزلزل و سستي راه ندهيد؛ براي اين كه چنانچه انسان تصميم به يك امري گرفت، ولي متزلزل باشد، اين كه آيا ميتواند اين كار را درست تا آن جا كه ميخواهد و آرزو دارد، عمل كند، اين تصميمگيري با اين تزلزل، نميتواند كار را درست انجام بدهد».94. نظم در فعاليت كارهاي خود را نظم دهيد.10خود را به نظم واداريد تا كنترل موثر وظايف برايتان ميسرشود. در زندگي، چيزي خطرناكتر از بينظمي نيست. ريشه نظم، به معناي خوب و درست انجام دادن كار است. تنها داروي شفادهنده دردها، نظم و خِرَد است. هر كار درست و منظّم و هر فكر شايسته به چهره كارها، زيبايي ميبخشد. نظم فيزيكي و نظم فكري، دو منبع اصلي مديريت است. غلبه بر بينظمي، شروع خردمندي و رعايت است.تا نظم نباشد، انسجام نيست.11يكي ديگر از موانع جدّي در اجراي برنامه روزانه، بينظمي شخصي است. افراد بينظم، وقت را فراوان هدر ميدهند، برنامههاي از پيش تعيين شده را زير پا ميگذارند و هميشه از كمبود وقت و مشغله زياد، گلايهمندند. بهترين راه مبارزه با بينظمي شخصي، تمركز فكر بر روي اولويتهاي از پيش تعيين شده و حواله دادن كارهاي ديگر به وقت مناسب خود است.«كار هر روز را در همان روز انجام ده، كه هر روز را كاري است».12دقت امام در رابطه با وقت چندان چشمگير بود كه محافظين فرانسوي، موقع تشريففرمايي ايشان براي نماز، ساعتهاي خود را ميزان ميكردند.13مقام معظم رهبري نقل ميكردند كه ما [در] جلسهاي خدمت ايشان، نشسته بوديم. بحث ما طول كشيد[و] زياد صحبت كرديم. وسط صحبت، امام يك وقت به ساعت نگاه كردند[و] فرمودند: ساعت قدمزدن دير شد. رأس ساعتي كه پزشكان به ايشان ميگفتند بايد قدم بزنند، ايشان بلند ميشدند و قدم ميزدند. امام خود ميفرمودند: اگر به زندگي و رفتار و حركاتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالتبع نظم ميگيرد.145. توجه به اصول تحصيلي و حرفهايتنها به دانش ارائه شده در كلاس اكتفا نكنيد، دائما از تغييرات و تحولات ايجاد شده در رشته تحصيلي خود آگاه شويد. ساعات مطالعه خود را همواره افزايش دهيد. دانشگاه دانش شما را افزايش نمي دهد؛ اين شما هستيد كه خود را قوي مينماييد.با وجود فشار كاري و اضطرابهاي متعدد، به طور مستمر، اطلاعات و دانش خود را در زمينه حرفه خود، ارتقا دهيد.بعضي از طلاب از امام(ره) پرسيدند كه آيا اشتغال به نماز شب، قبل از سپيده صبح بهتر است يا مطالعه كتابهاي علمي؟ امام در جواب فرمودند: «نماز شب را سريعتر بخوانيد؛ سپس مشغول مطالعه شويد».15دانشمندان معروف دنيا اگر به جايي رسيدند، مديون تلاش و كوشش و استفاده دقيق از فرصتهاي زندگي بوده است. آنان در هر فرصتي، زمان را غنيمت دانسته، در جهت رشد فكري و علمي خود استفاده مطلوب ميكردند و از رهگذر اين مطالعه، خدمات علمي شاياني به جامعه نمودهاند.آقاي حاج ميرزا عبداللّه مجتهد تبريزي ميگويد: در روزهاي تعطيل كه با امام خميني(ره)به باغ ميرفتيم، ايشان از مطالعه كتاب غفلت نداشتند.16در پايان چند اندرز از بزرگان جهت موفقيت 17ـ خودت باش؛ صفات مطلوب را در خود ايجاد كن.ـ هشيار باش؛ در هر فرصت احساسات خود را بيان كن.ـ مثبت باش؛ هدفهاي خود و راه برآوردن آن را مشخص كن.ـ منظم باش؛ قدمهاي خود را يكي، يكي بردار.ـ پشتكار داشتهباش؛ مسير خود را از دست مده.ـ اهل علم و عمل باش؛ مغز و جسم خود را در انجام كارها، به حركت واداركن.ـ رشته خود را دقيقاً بشناس.ـ معتدل باش؛ از افراط و تفريط بر حذرباش.ـ اعتماد به نفس داشته باش؛ مطمئن رفتاركن.ـ موفقيّت را، بهترين سرگرمي خود قرارده.ـ هر روز چيز جديدي بياموز.ـ از زندگي يكنواخت، پرهيزكن.ـ نگران امور جزئي نباش.ـ مهارتها و دانش خود را گسترش ده.ـ در تصميمگيري، مهارت پيداكن.ـ به شخصيت خود، اهميّت بده.ـ چنان قوي باش كه هيچ عاملي آرامش تو را بر هم نزند.ـ هميشه در كار، برنامهريزي و آيندهنگري را لحاظ كن.ـ ناراحت اشتباهات گذشته مباش؛ امّا از اشتباهات درس بگير.ـ آن قدر بزرگ باش كه نگران نشوي.ـ انسان بايد بر زمان مسلط باشد؛ نه زمان بر او مسلطباشد.ـ انسان بايد عميقاً خواستار چيزي باشد.ـ سعيكن شرايط محيط را به دلخواه خود عوض كني.1. هيمه گلخن: چوب يا خاري كه در تون حمام سوزانده ميشود تا آب را گرم كند.
2. نهج البلاغه، حكمت 113.
3. نكات موءثّر در مديريت كارآمد، ص 181.
4. جعفر رحماني، علي باقينصرآبادي،مدير موفق ،نشر لوح محفوظ ،ص 71.
5. نهج البلاغه، خ 154.
6. ميزان الحكمه، ج 2، ص 551.
7. همان.
8. همان، ص 109.
9. صحيفه نور، ج 14، ص 50.
10. نهج البلاغه، ص 977.
11. همان، ج 11، ص 145 ـ 150.
12. همان.
13. زي طلبگي، ص 122، به نقل از زن روز، ش 964.
14. نور علم، ش 7، ص 111.
15. صحيفه دل، ص 33.
16. صحيفه دل، ص 56.
17. جان راجرز و پيترمكويليامز، دارندگي، ترجمه مهدي مجرّدزاده كرماني، ص144.