حقيقت شب قدر معنا و ماهيت حقيقي شب قدر چيست ؟
سيد سعيد لواساني «قدر» در لغت به معناي اندازه و اندازهگيري است.1 «تقدير» نيز به معناي اندازهگيري و تعيين است.2 اما معناي اصطلاحي «قدر»، عبارت است از ويژگي هستي و وجود هر چيز و چگونگي آفرينش آن3 به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودي هر چيز، «قدر» نام دارد.4بنابر ديدگاه حكمت الهي، در نظام آفرينش، هر چيزي اندازهاي خاص دارد و هيچ چيزي بيحساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم رياضي تنظيم شده، گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارند.استاد مطهري در تعريف قدر ميفرمايد: «... قدر به معناي اندازه و تعيين است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكاني و زماني آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهي است»5. پس در يك كلام، «قدر» به معناي ويژگيهاي طبيعي و جسماني چيزهاست كه شامل شكل حدود، طول، عرض و موقعيتهاي مكاني و زماني آنها ميگردد و تمام موجودات مادي و طبيعي را در بر ميگيرد. اين معنا از روايات استفاده ميشود؛ چنان كه در روايتي از امام رضا(ع) پرسيده شد: معناي قدر چيست؟ امام(ع) فرمود: «تقدير الشيء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگيري هر چيز اعم از طول و عرض آن است»6 و در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناي قدر فرمود: «اندازه هر چيز اعم از طول وعرض و بقاي آن است».7بنابراين، معناي تقدير الهي اين است كه در جهان مادي، آفريدهها از حيث هستي و آثار و و يژگيهايشان محدودهاي خاص دارند. اين محدوده با اموري خاص مرتبط است؛ اموري كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستي، آثار و ويژگيهاي موجودات مادي نيز متفاوت است. هر موجود مادي به وسيله قالبهايي از داخل و خارج، اندازهگيري و قالبگيري ميشود. اين قالب، حدود، يعني طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكاني و زماني و ساير عوارض و ويژگيهاي مادي آن به شمار ميآيد. پس معناي تقدير الهي در موجودات مادي، يعني هدايت آنها به سوي مسير هستيشان است كه براي آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيري شدهاند.8اما تعبير فلسفي قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضروري و قطعي حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثهاي تحتّم و قطعيت ضروري و قطعي خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودي خود را از امري يا اموري مقدم بر خود گرفته است.9 اصل عليت عمومي و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثي، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زماني و مكاني و ساير خصوصيات وجودياش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستي ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست».10اما علل موجودات مادي تركيبي، فاعل و ماده و شرايط و عدم مانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودي خاصي را شكل ميدهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم مانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته ميشود و معلول خود را ضرورت و وجود ميدهد كه از آن در متون ديني به «قضاي الهي» تعبير ميشود. اما هر موجودي با توجه به علل و شرايط خود قالبي خاص دارد كه عوارض و ويژگيهاي وجودياش را ميسازد و در متون ديني از آن به «قدر الهي» تعبير ميشود. با روشن شدن معناي قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر ميشود. شب قدر شبي است كه همه مقدرات تقدير ميگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيري ميشود. به عبارت روشنتر، شب قدر يكي از شبهاي دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكي از شبهاي نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر، بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است.11 در اين شب ـ كه شب نزول قرآن به شمار ميآيد ـ امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزي، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاي كه در طول سال واقع ميشود، تقدير ميگردد.12 شب قدر هميشه و هر سال تكرار ميشود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويي سرنوشت يك ساله بسيار موءثر است.13 در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه ميشود و وي از سرنوشت خود و ديگران با خبر ميگردد. امام باقر(ع) ميفرمايد: «انه ينزل في ليلة القدر الي ولي الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يوءمر في امر نفسه بكذا و كذا و في امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر بهولي امر(امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل ميشود و وي درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايي ميشود».14پس شب قدر شبي است كه:1. قرآن در آن نازل شده است.2. حوادث سال آينده در آن تقدير ميشود.3. اين حوادث بر امام زمان ـ روحي فداه ـ عرضه و آن حضرت مامور به كارهايي ميگردد.بنابراين، ميتوان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيري و شب تعيين حوادث جهان ماده است.اين مطلب مطابق آيات قرآني نيز ميباشد؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» ميفرمايد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآننازل شده است». طبق اين آيه، نزول قرآن(نزول دفعي) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 ـ 5 سوره مباركه دخان ميفرمايد: «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنْذِرِينَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنّا كُنّا مُرْسِلِينَ» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعي] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن ميشود:1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.2. قرآن در شبي مبارك از شبهاي ماه مبارك رمضان نازل شده است.3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد.4. ويژگي خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است:الف. نزول قرآن.ب. هر امر حكيمي در آن شب مبارك جدا ميگردد.اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است، شش ويژگي براي شب قدر ميشمارد:الف. شب نزول قرآن است(إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ).ب. اين شب، شبي ناشناخته است و اين ناشناختگي به دليل عظمت آن شب است(وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ).ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است.(لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل ميشوند(تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل ميشوند.ه··. اين نزول براي تحقق هر امري است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت(مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و اين نزول ـ كه مساوي با رحمت خاصه الهيبر مومنان شب زنده دار است ـ تا طلوع فجر ادامه دارد(سَلامٌ هِيَ حَتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ).و. شب قدر، شب تقدير و اندازهگيري است؛ زيرا در اين سوره ـ كه تنها پنج آيه دارد ـ سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيري در آن شب خاص است.مرحوم كليني در كافي از امام باقر(ع) نقل ميكند كه آن حضرت در جواب معناي آيه«إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آري شب قدر، شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم؛ در آن شب هر، امري با حكمت، متعين و ممتاز ميگردد». آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير ميشود؛ خير و شر، طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود يا اجلي كه قرار است فرارسد يا رزقي كه قرار است برسد و...».15
1. قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج5، ص 246 و 247
2. همان، ص 248.
3. الميزان، سيد محمد حسين طباطبايي، ج12 ص 150 و 151.
4. همان، ج19، ص 101.
5. انسان و سرنوشت، شهيد مطهري، ص 52.
6. المحاسن البرقي، ج1، ص 244.
7. بحار الانوار، ج5، ص 122.
8. الميزان، ج19، ص 101 ـ 103
9. انسان و سرنوشت، ص 53
10. همان، ص 55 و 56
11. اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، تحقيق و تصحيح جواد قيومي اصفهاني، ج1، ص 312 و 313 و 374 و 375
12. الكافي، كليني، ج4، ص 157
13. المراقبات، ملكي تبريزي، ص، 237 ـ 252
14. الكافي، ج1، ص 248
15. الميزان في تفسير القرآن ج: 20 ص: 382؛ بحث روايي ذيل سوره مباركه قدر.