حسينيان در خط عاشورا
بازشناسي جريان كربلا و نگاه ژرف و عميق به اين برهه سرنوشت ساز تاريخ اسلام ضرورتي است براي شيعيان مخلص و مسئوليت شناس، خصوصا مبلغان دين، كه از سويي وظيفه شناخت معارف ديني را بر دوش داشته و از سوي ديگر نشر و گسترش اسلام ناب محمّدي صلي الله عليه و آله بر عهده آنان است.اگر از صدر اسلام، مسلمانان وظايف خويش را مي شناختند و دست نامحرمان را از حريم دين جدا مي كردند. و انحراف، كج فهمي و بيراهه باب نمي گشت. عاشورايي رخ نمي داد. و اكنون نيز بر همه مناديان حق و توحيد لازم است كه با شناخت عاشورا و شناساندن آن از ايجاد انحراف در اين حركت عظيم كه ميزان تنظيم جريانات تاريخ شيعه مي باشد جلوگيري كرده تا زمينه هاي بروز فاجعه اي ديگر فراهم نگردد.شناخت دقيق و صحيح عاشورا در ابعاد مختلف و ترويج آن، حركتهاي مربوط به عاشورا را در خط عاشورا به جريان مي اندازد كه چيزي جز خط احياء اسلام ناب نيست.در جريان عاشورا شاخصهايي مطرح گرديده كه بررسي آنها سنگ بناي حركت در اين خط نوراني است كه به اهمّ آنها اشاره مي شود:1. احياء ارزشهاي ديني
قيامها و انقلابهايي كه در طول تاريخ بشر شكل گرفته، هر كدام با انگيزه هائي رخ داده و به دنبال دستيابي به اهدافي بوده است؛ اين اهداف گاهي الهي ـ انساني بوده و در موارد بسياري ستمگران به دليل مقاصد نفساني و جاه طلبيها جنگهاي فراواني راه انداخته و ظالمانه بر جوامع حاكم گشتند. و گسترش فساد را از اولويتهاي اهداف ننگين خود قرار دادند.امام حسين عليه السلام براي تبيين انگيزه قيام خويش اهداف خاصّي را بيان كرده اند كه مي توان از باب نمونه به وصيت نامه ايشان به محمّد ابن حنفيه استناد كرد. آن حضرت چنين مي نگارند:«... و اَنّي لَمْ اَخرج اَشِرا و لا بَطِرا وَلامُفْسِدا وَ لا ظالِما وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ في اُمَّةِ جَدّي اُريدُ اَن آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسيرُ بِسيرَةِ جَدّي وَ اَبي عَلِيِّ ابْنِ اِبي طالِبٍ عليهما السلام ؛1 من از روي خودكامگي و سر مستي و گسترش فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه فقط براي اصلاح در امت جدّم بپاخواستم و مقصودم امر به معروف و نهي از منكر است من بر اساس سيره جدّم رسول اللّه صلي الله عليه و آله و پدرم علي ابن ابيطالب عليهما السلام عمل خواهم كرد.»اينجا حضرت هدف خويش را احياء سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام معرفي مي كنند.2. مبارزه با بدعت
وجود خطا و انجام خلاف شرع در بين آحاد جامعه هميشه وجود داشته، حتي در زمان حكومت معصومين عليهم السلام ، وجود گناه و خطا انكارناپذير است دليل آن آيات فراواني است كه در مورد خطاها و گناهان منافقين است همچنين خطبه ها و نامه هاي اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه در مورد اشتباهات و گناهان اصحاب آن حضرت صادر شده است.تنها ويژگي حكومتهاي صالِحان و معصومين جلوگيري از علني شدن و بروز گناهان است؛ اما از اين مسئله، حساس تر و خطرناك تر بدعت گذاري است. بدعت به معناي انجام گناه و يا علني شدن گناه نيست بلكه مسئله اي را بر خلاف شرع جزء دين جلوه دادن است كه از گناهان كبيره بوده، وظيفه هر عالم متعهدي، مبارزه جدّي و بي امان با آن مي باشد. رويارويي با بدعت تا آنجا اهميّت دارد كه ابا عبدالله الحسين عليه السلام يكي از دلايل مهم قيام خود را مبارزه با بدعت و احياء سنت نام برده در نامه اي كه به برخي از بزرگان مي نويسند اينچنين بيان مي كنند. «... وَ اَنَا ادْعُوكُمْ اِلي كِتابِ اللّه ِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلي الله عليه و آله فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ اُحْيِيَتْ وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلي وَ تُطيعُوا اَمْري اَهْدِكُمْ سَبيلَ الرِّشادِ وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّه ِ2؛من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله دعوت مي كنم زيرا سنت نابود شده و بدعت زنده گشته است اگر سخنم را بشنويد و از من اطاعت كنيد شما را به راه رشد و بالندگي هدايت مي كنم، درود و رحمت خدا بر شما باد.»3. رويارويي با گسترش فساد
يكي از مسائل مهم ديگري كه در كلمات امام حسين عليه السلام به عنوان انگيزه انقلاب كربلا مطرح شد مبارزه با گسترش فساد و گناه است، در اين باره اباعبدالله الحسين عليه السلام مي فرمايد: يا فَرَزْدَقْ اِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّيْطانِ وَ تَرَكُوا طاعَةَ الرَّحْمانِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِي الاَْرْضِ وَ ابْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَأْثَرُوا في اَموالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ اَنَا اَوْلي مَنْ قامَ بِنُصْرَةِ دينِ اللّه ِ وِ اِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجَهادِ في سَبيلِهِ لِتَكُونَ كَلِمَةَ اللّه ِ هِيَ الْعُلْيا3؛ اي فرزدق! اينان قومي هستند كه اطاعت شيطان را برگزيده و اطاعت خداوند رحمان را ترك كردند، فساد در زمين را آشكار ساخته حدود شرعي را باطل كرده مسكرات نوشيدند اموال فقراء و مساكين را به نفع خود برداشتند و من در قيام براي ياري دين خدا و عزت بخشيدن به دين او وجنگ در راه خدا از ديگران سزاوارترم تا نام خدا به پيروزي رسد.»همچنين مي فرمايد:«... اَلا تَرَوْنَ اِلَي الْحَقِّ لايُعْمَلُ بِهِ وَ اِلَي الْباطِلِ لايُتَناهي عَنْهُ لِيُرْغَبَ الْمُؤْمِنَ في لِقاءِ رَبِّهِ حَقّا حَقّا فَاِنّي لا اَرَي الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ اِلاّ بَرَما4؛آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و باطل طرد نمي گردد. حقيقتا مؤمن بايد به مرگ راغب باشد هر آينه من مرگ را جز سعادت، و زندگي با ظالمان را جز زجر و شكنجه نمي بينم.»4. جان دادن براي دين خدا و احياء حق
يكي از مهم ترين آموزه هاي كربلا درس جانبازي در راه دين، و همه جاذبه هاي دنيوي را در مسير رضاي الهي به هيچ انگاشتن است. آدمي به جان خويش بيش از همه عشق مي ورزد و هر چيز را براي جانش مي خواهد اگر حاضر شد از اين عزيزترين، براي مقصودي بگذرد بايستي آن چيز را مهم ترين هدف در ديدگاهش دانست.امام حسين عليه السلام در مسير احياء حق، اهداء جان و پذيرش مرگ را بسيار ساده و آسان مي شمارد. آن حضرت مي فرمايد:«لَيْسَ شَأْني شَأْنَ مَنْ يَخافُ الْمَوْتُ ما اَهْوَنُ الْمَوْتِ عَلي سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَ اِحْياءِ الْحَقِّ لَيْسَ اَلْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً لَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّ الْمَوْتَ الَّذي لا حَياةَ مَعَهُ اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُني... هَلْ تَقْدِرُونَ عَلي اَكْثَرِ مِنْ قَتْلي مَرْحَبا بِالْقَتْلِ في سَبيلِ اللّه ِ وَلكِنَّكُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلي هَدَمِ مَجْدي وَ مَحْوِ عِزّي وَ شَرَفي فَاِذا لا اُبالي بِالْقَتْلِ؛5در شخصيّت من، ترس از مرگ جايگاهي ندارد مرگ در راه عزّت و احياء حق چه آسان است. مرگ در راه عزت جز حيات جاويدان نيست و زندگي با ذلت جز مرگ بدون زندگي نخواهد بود آيا مرا از مرگ مي ترسانيد؟ ... آيا بالاتر از كشتنم چه مي توانيد كرد؟! آفرين بر كشته شدن در راه خدا ولي بدانيد هرگز نمي توانيد عظمت مرا بشكنيد و عزت و شرف مرا از بين ببريد پس باكي از كشته شدن ندارم.»كربلا جريان يا رويداد
از آنجا كه اباعبدالله الحسين عليه السلام به عنوان پيشواي سوم شيعيان و حجت خدا است اگر حركتي را در بستر زماني خاص انجام داده بر همه پيروان و شيفتگان آن حضرت لازم است در آن مسير حركت كنند. همچنين بر اساس معارفي كه از زيارات درمي يابيم همگي وظيفه منديم كه تا قيامت او و يارانش را دوست داشته و با دشمنانش همواره در ستيز و دشمني قرار گرفته و با اين دوستي و دشمني به خداي بزرگ تقرب جوييم. در زيارت امام حسين عليه السلام در عاشورا چنين آمده است: «وَاَتَقَرّبُ اِلَي اللّه ِ ثُمَّ اِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِيِّكُمْ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَالنّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ ولاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ؛ و به خداوند تقرب مي جويم، سپس به شما تقرّب مي جويم با دوستي شما و محبّت دوستان شما و با دوري و بيزاري از دشمنان شما و كساني كه در مقابل شما جنگ بپا كردند و با بيزاري از پيروان و همراهان آنان. من با كساني كه با شما مسالمت داشته باشند تسليم هستم و با كساني كه با شما بجنگند در جنگم و دوست دوستان شما و دشمن دشمنانتان هستم.»نتيجه آنكه قضاياي كربلا محدوده جغرافيايي و عصري را در مي نوردد و رودي خروشان در بستر تاريخ جاري مي كند كه همواره قطرات زلال انسانهاي پاك را به جمع خويش پيوند مي دهد و نويد حيات پاكي و خداجويي به سرزمينهاي ديگر مي رساند.امام حسين عليه السلام جريان بودن كربلا را در فرازهايي از سخنانش اين گونه ترسيم مي كند. ابتدا خود و دودمان پاكش را معرفي مي كند، سپس چهره ننگين و گناه پيشه يزيد را نشان مي دهد و در پايان مي فرمايد: «مِثْلي لا يُبْايِعُ مِثْلَهُ؛ فردي مثل من با كسي مانند او هرگز بيعت نخواهد كرد.»حضرت اين گونه بيان مي كند كه اين دو شخصيت كاملا متفاوت از جهت فكر، ايمان و عمل در هيچ جايي نمي توانند با يكديگر همراه شوند و اين، محدوده زماني و جغرافيايي نمي شناسد. و يا در جمله اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ... كه در صفحات قبل ذكر شد، حضرت مي فرمايند: «وقتي در جامعه اي به حق عمل نشود و از باطل نهي نگردد مؤمن به حق بايد آرزوي مرگ كند.» اين جملات هرگز محدوده زماني و مكاني نمي شناسد و اين پيامها و مفاهيم، كربلا را به صورت يك جريان درمي آورد. ما براي آنكه عاشورا را در خط عاشورا نگه داريم وظيفه داريم كه از سويي پيامهاي عاشورا را به خوبي بشناسيم و از سوي ديگر آنرا محدود در چهارده قرن قبل و به عنوان يك رويداد تلقي نكنيم بلكه جريان پوياي عاشورا را ترسيم و به مردم بگوييم كه جايگاه خويش را در اين جر يان بيابند؛ وظيفه خود را بشناسند و به آن وظيفه عمل كنند. پيامهاي اساسي عاشورا كه احياء ارزشهاي مبارزه با بدعت و فساد و تباهي و جان دادن براي احياء حق و عزت بود بايد به خوبي براي مردم ترسيم و آفتهاي هر بخش تبيين گردد كه در اينجا به هر يك از آن شاخصها به صورت جريان نگاه مي شود و مواردي به صورت نمونه مطرح مي گردد.1. احياء ارزشها و يا جاه طلبي
امروزه در بسياري از حركتهاي اجتماعي به جاي دفاع از ارزشهاي ديني، جناح بندي و دفاع از جناحها نشسته و به قيمت نابودي ارزشها دنبال مي شود كه اين حركت با خط عاشورا سازگار نيست. اگر براي دستيابي به پست، سمت و رياست همه چيز قرباني شود اين راه يزيد، ابن زياد و عمر سعد است نه امام حسين عليه السلام . امام حسين عليه السلام رسما اعلام مي كند كه من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم اين حركت با ترويج منكر و نهي از معروف براي جلب آراي مخالفان دين سازگار نيست. 2. مبارزه با بدعت نه ترويج بدعت
امام حسين عليه السلام مردم را به كتاب خدا و سنت مي خواند و علت قيام خود را بي توجهي به كتاب خدا و نابودي سنت و برپاشدن بدعتها مي شمارد. حال شيعيان آن حضرت بايد به اين جريان بپيوندند و به احياء سنّت بپردازند.اين خيزش و انقلاب ابتداء بايد از مراسم ديني آغاز گردد و سپس همه ابعاد فرهنگي جامعه مورد توجه قرار گيرد.در مراسم عبادي، مجالس عزاداري ابا عبداللّه الحسين عليه السلام از جايگاه ويژه اي برخودار است. پس از وقايع عاشورا نُه نفر از ائمّه بزرگوار عليهم السلام زيسته اند و شيعيان بسياري در زمان آنان بوده اند و به عزاداري و بزرگداشت كربلا اهتمام داشته اند زيرا اين مهم، در روايات بسياري مورد توجه قرار گرفته است اما گاهي حركتهايي ديده مي شود كه ائمه اطهار عليهم السلام به آن توصيه نكرده و سبب وهن شيعه گرديده است. اين حركتها بايد با ظرافت توسط علماي دين شناسايي و به مردم كه از علاقه مندان اهل بيت هستند گوشزد شود. در اينجا نمونه هايي بيان مي شود. الف) اشعار يا رفتار باطل
بيان مدح و مرثيه ائمه اطهار بايستي به نحوي با ژرف نگري انجام شود كه سخنان باطل به آن راه نيابد همچنين در مراسم تعزيه ابا عبداللّه الحسين عليه السلام بايد دقّت وافر از طرف مسئولين خصوصا مبلغين عزيز اعمال گردد كه ضمن برگزاري با شكوه و گسترده مراسم از راه يابي رفتارهاي خطا و انحرافي به آن جلوگيري شود؛ گاهي ديده مي شود كه اشعاري خوانده مي شود و يا رفتارهايي بروز مي كند كه براي هر عالمي واضح است كه مَرْضيّ ائمه اطهار عليهم السلام نبوده و اگر در محضر آن بزرگواران چنين رفتاري بروز مي كرد و يا اين چنين اشعاري بيان مي شد به شدت طرد مي گرديد. همان گونه كه پيشوايان عزيز ما با صوفيه و يا تفكرات باطل با صراحت مخالفت مي نمودند.ب) عدم دقت در بيان مقاتل
از مسائل مهمي كه بايد مورد توجّه قرار گيرد بيان دقيق مقتل است به اين معني كه اگر مطلبي بيان مي شود حداقل در يكي از مقاتل نقل شده باشد نه آنكه هر چه گفته مي شود، مطالبي شنيده شده و بدون مأخذ باشد. زيرا دروغ گفتن از گناهان كبيره است و دروغ بستن به ائمه عليهم السلام اگر در ماه مبارك رمضان انجام شود موجب بطلان روزه است اما با كمال تأسف گاهي در عزاداريها برخي به راحتي مطلب خطائي را به امام عليه السلام نسبت مي دهند و حرفهايي كه در هيچ كتابي نيست با جسارت مطرح مي كنند.ج) بي توجهي به نشر معارف
يكي از فضاهاي بسيار مهمّي كه در طول تاريخ، شيعيان از آن براي نشر معارف ديني استفاده كرده و عموم مردم را از جهت فكري تغذيه كرده اند جلسات عزاداري ابا عبداللّه الحسين عليه السلام بوده است در اين جلسات مباحث اعتقادي، اخلاقي و احكام شرعي براي مردم بيان مي شده است ليكن با گذر زمان اين مجالس از تبليغ معارف ديني فاصله گرفته، صرفا به خواندن اشعار و روضه اي اكتفا مي شود كه بايد سمت و سوي آن به سوي ترويج علم و معارف ديني و بيان احكام تغيير يافته و عزاداري هم به خوبي برگزار گردد.د) طولاني شدن عزاداريها
گاهي عزاداريها بسيار طولاني مي شود و تنها چند نفر معدود برنامه ها را دنبال مي كنند و بسياري از عزاداران خسته مي شوند. و اگر فردي هم اعتراض كند به دشمني با اهل بيت عليهم السلام متهم مي شود در حالي كه مي توان گفت گاهي طولاني شدن عزاداريها موجب قضا شدن نماز صبح افراد مي گردد.ه) عدم تبيين اهداف اباعبدالله الحسين عليه السلام
در مواردي اهداف قيام كربلا براي مردم تبيين نمي شود و يا در صورت بيان اهداف. مصاديق زمان كه نمود بارز آن در مبارزه با آمريكا تبلور مي يابد مشخص نمي شود.و) روشهاي روضه خواني
برخي از كساني كه روضه مي خوانند گاهي از شيوه ها و دستگاههاي موسيقي استفاده مي كنند كه به هيچ وجه مناسب مجالس عزاداري سالار شهيدان كربلا نيست، كه اميد است با راهنمايي علماء دين، وزانت اين مجالس حفظ گردد.3. مبارزه با فساد و تباهي
اباعبدالله الحسين عليه السلام از فساد و تباهي گريزان و از سكوت جامعه در برابر فساد خشمگين است. ايشان مي فرمايند: «اينان فساد را ظاهر كردند و حدود را باطل كردند و شراب خواري نمودند.» و يا در جاي ديگر مي فرمايند: «مگر نمي بينيد به حق عمل نمي شود و نسبت به باطل نهي نمي گردد.» يعني مردم از كنار باطل به راحتي مي گذرند و در اين صورت است كه امام حسين عليه السلام مي فرمايند: «بر مؤمن حق است كه آرزوي مرگ كند.»آيا پيروان و شيفتگان امام حسين عليه السلام هنگامي كه باطل را مي بينند و فساد به صورت آشكار رخ مي دهد نهي از منكر مي كنند؟ آيا مي گويند كه حق اين است، چرا عمل نمي شود؟ اگر چنين است بسيار خوب و اگر نيست عاشوراييان بايد به خط عاشورا برگردند. 4. چهره الگوي عزت
امام حسين عليه السلام براي احياء دين و حق جنگيد، جان داد و هرگز زير بار ذلت نرفت، فرازهايي از سخنان عزت آفرين آن حضرت را بيان كرديم ولي تا چه حد توانسته ايم اين چهره عزيز را عزتمند معرفي كنيم؟ آن حضرت فرمودند: شما بيش از كشتنم نمي توانيد كاري از پيش ببريد ليكن مجد، عزت و شرف من را نمي توانيد نابود كنيد آيا ترسيمي كه از كربلا و بيان وقايع عاشورا مي شود چهره مردي غيرتمند و عزيز با اين شاخص است يا نه اگر چنين نيست بايد دانست كه عاشورا در خط عاشورا نيست. آيا تا چه حد اين پيام در دل پيروان امروزشان جاي داده شده است كه خط آمريكا با يزيد كه هر دو از يك آبشخور تغذيه مي شوند بايد طرد گردد. و بر پيروان آن حضرت عليه السلام لازم است مرگ را بر ذلت بردگي آمريكا ترجيح دهند.من مي گويم عموم مردم آري، اما برخي از سركردگان سياسي مزدور، نه. بهترين راه براي معرفي سياستمداران بازي خورده معرفي چهره عزتمند ابا عبدالله الحسين عليه السلام براي مردم است، آن هم نه يكبار بلكه تبيين اين مفاهيم به طور مداوم و مستمرّ.1. بحار الانوار، چاپ بيروت، ج44، ص329.
2. موسوعه كلمات الامام الحسين عليه السلام ، ص 315.
3. همان، ص 337.
4. بحارالانوار، چاپ بيروت، جلد44، ص 381.
5. موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ، ص 360.