اثرگذارى ارسطو بر حكمت نظرى ابن سينا
حسين لطيفى
پژوهش و بررسى چگونگى سير فلسفه و علوم در تمدن اسلام نشان مى دهد كه از ديرباز حكمت يونانى دانشمندان اسلامى را به سوى خود كشانده و سبب پيدايش آراء و مكتبهاى گوناگون گرديده است. بازتاب انديشه هاى خردمندان يونان از تمامى زوايا و رويه هاى تاريخ گذشته است و با گذر از دوره اى به دوره ديگر روح و روان هر جوينده علم و حكمت را به جنبش واداشته و ذهن او را آماده نوآورى و آفرينندگى كرده است.
در چشم انداز گسترده علم و حكمت نام بلند و پرآوازه ارسطو حكيم نامى يونان به همراه آثار گرانقدر او قلّه بلندى را مى ماند كه توانسته است در طول هزاران سال گذشته با جارى ساختن جويبار انديشه و حكمت اين دشت بيكران را سيراب كند.
بعد از ترجمه كتابها و رساله هاى ارسطو در جهان اسلام كم تر كتاب ونگارشى در قلمرو فلسفه پديد آمده است كه در تولد و شكل گيرى خود از اثرپذيرى مستقيم و غير مستقيم آنها بر كنار مانده باشد. به همين دليل است كه به هنگام مطالعه متنهاى فلسفى هر فيلسوفى همواره اثرگذارى جاودانه آثار و انديشه ارسطو در خور حس است.
در اين مقدمه سعى شده تا در ضمن سه فصل چگونگى سير حكمت ارسطويى را به جهان اسلام تا دوره ابن سينا بررسى كنيم.
1. پس از سايه گسترى دين اسلام بر سرزمينى به گستردگى آسياى مركزى تا رشته كوههاى پيرنه مراكز علمى مانند حوزه علمى اسكندريه كه در اين قسمت از جهان متمدن آن روزگار قرار داشت توجه مسلمانان را به خود جلب كرد و باعث شد كه مسلمانان به ترجمه كتابهاى علمى از زبانهاى سريانى يونانى و پهلوى به زبان عربى بپردازند.
توجه اساسى مسلمانان به ترجمه علوم و فنون از ميانه قرن دوم هجرى آغاز شد و در سالهاى پايانى قرن چهارم به اوج رشد خود رسيد. در اين مدت كتابهاى زيادى در دانشهاى گوناگون از گونه: هندسه موسيقى طب نجوم رياضيات علوم طبيعى منطق و فلسفه كه بيش تر به زبانهاى يونانى پهلوى هندى و سريانى بود ترجمه شد.
در دوره نخست اين نهضت مسلمانان تمام همت خويش را صرف ترجمه در زمينه طب نجوم و داروشناسى كردند و كم تر به ترجمه و نگارش كتابهاى منطقى و فلسفى همت گماشتند و اگر هم پاره اى از كتابهاى فلسفى و منطقى در اين دوره ترجمه شد بيش تر به سبب راهيابى معتزله در دستگاه خلافت و نياز آنها به كتابهاى استدلالى براى به كرسى نشاندن و گستراندن عقايد خود بود.
ولى از ميانه هاى قرن سوم تا فرجامهاى قرن چهارم كه به دوره دوم نهضت ترجمه معروف است دانشمندان مسلمانان تلاش گسترده اى كردند و بسيارى از كتابهاى طب تشريح نجوم فلسفه منطق و رياضيات را به طور يكراست به عربى يا سريانى و سپس به عربى برگرداندند و همزمان با كار نگارش شرح كتابهاى ياد شده رونق يافت به گونه اى كه تنها كِنْدى در علوم گوناگونى مانند: منطق فلسفه هندسه حساب موسيقى طب نجوم سياست و علوم طبيعى آثار مهمى از خود به جاى گذاشت و
پاره اى از كتابهاى ارسطو را نيز ترجمه كرد. در نيمه دوم قرن چهارم نخستين كسى كه تمام كتابها و رساله هاى منطقى ارسطو را شرح داد فارابى بود. تا پايان قرن چهارم دانشمندان زيادى دست به نگارش در عرصه ها و زمينه هاى گوناگون زدند ليكن بيش تر آنان به عنوان شارحان آثار يونانيان و اسكندريان نامورند تا به عنوان نويسندگان كتابهاى مستقلى در حكمت و فنون گوناگون حتى در دوران تحصيل ابوعلى سينا; يعنى سالهاى پايانى قرن چهارم بيش تر كتابهاى درسى ترجمه يا شرحهايى از آثار حكماى آتن و اسكندريه بود كه به زبان عربى نوشته شده بود.