حوزه و نهادينه كردن ارزشها و آداب انسانى:
جلوه فرهنگ و تمدن يك ملت افزون بر كانونهاى علمى در روابط اجتماعى در چگونگى رفتار با بيگانگان در تلاش براى عزّت و سربلندى ملّت در حساس بودن در برابر بيدادگران در مبارزه با جهل و… نمايان مى گردد.بهداشت پاكيزگى رفتار مناسب با زندانيان كمك به بيچارگان درماندگان در راه ماندگان بى سرپرستان و ديگر ارزشهاى انسانى نمايانگر مدنيت مردم و نقش و هدايت حكومتها بر آنان است. از كارهاى زشت غربيان غرض ورز در سده هاى اخير بدجلوه دادن فرهنگ و تمدن مسلمانان است. آنان با تبليغات مسلمانان بويژه ايرانيان را مردمانى بى گذشت و غريب ستيز و خرافاتى جلوه داده اند و گفته اند: اين خصلتها برخاسته از رسوب آموزه هاى دينى آنان است.جيمز موريه وابسته سفارت انگليس در تهران در سال 1239هـ.ق. در نوشته اى به نام حاجى بابا درباره ايرانيان از روى بى انصافى قلم زده و با انتقادهاى نيش دار و بزرگ نمايى زشتيها و چشم پوشى از خوبيهاى زيبا و ارزشى انسانى ايرانيان آنان را در چشم بيگانگان كوچك كرده است. چنان كه كسى با فرهنگ اسلامى اين ديار از نزديك آشنا نباشد با خواندن رمان حاجى بابا اين قوم را مردمى خرافاتى و پست و به دور از آيين انسانيت خواهد انگاشت.53با نگاهى به فرهنگ اسلامى و ايرانى كه هنوز جلوه هايى از آن در ميان جامعه رواج دارد به روشنى در مى يابيم ويژگيها و خصال برجسته مسلمانان در كم تر مردمانى از ديگر فرهنگها و تمدنها ديده مى شود. در كدام مردم از مردم جهان مانند مسلمانان ايثار برادرى صفا و صميميت روحيه مهمان نوازى كمك به بيگانگان و بيچارگان و بينوايان را سراغ داريم؟
آزادى غيرمسلمانان در سرزمينهاى اسلامى بيش از آزادى و احترام آنان در اروپا بوده و در طول تاريخ ترسايان و يهوديان در كنار مسلمانان با مسالمت زندگى كرده اند و در مراكز عاليه اقتصادى و سياسى آنان حضور داشته اند.54 حتى در دوران جنگهاى صليبى مسيحيان همجوار و ساكن در سرزمينها و شهرهاى اسلامى بيش از گرايش به همكيشان خود با مسلمانان همدردى و همكارى مى كردند55 و برخلاف رفتار غيرانسانى اروپائيان مهاجم پس از اشغال اورشليم مسلمانان پس از پيروزى بر فرنگيان با آنان برادرانه رفتار كردند. در دوران صفويه و قاجار نيز هزاران يهودى و ترسا در كنار ايرانيان
زندگى مى كردند و تا پيش از تشكيل دولت غاصب اسراييل شهرهاى: اصفهان همدان مشهد و رى از مراكز عمده سكونت يهوديان بود.56 و اكنون نيز آزادى اقليتهاى دينى در اروپا با آزادى غيرمسلمانان در ايران قابل مقايسه نيست.جهانگردان در گشت وگذار در سرزمينهاى اسلامى از خصلتهاى برجسته مسلمانان و پاى بندى آنان به ارزشهايى مانند راستگويى و خيرانديشى ياد كرده اند. ناصرخسرو از جهانگردان قرن چهاردهم در توصيف بازار مصر نوشته است:(اهل بازار مصر هر چه فروشند راست گويند و اگر كسى به مشترى دروغ گويد او را بر اُشترى نشانند و زنگى به دست او دهند تا در شهر مى گردد و زنگ مى جنباند و منادى مى كند كه: من خلاف گفتم ملامت مى بينم و هر كه دروغ گويد سزاى او ملامت باشد.)57
ابن بطوطه جهانگرد مشهور قرن هشتم كه سى سال در سير و سفر بوده از مهربانى و مدارا و مردمدارى شيعيان و سنيان ماجراها دارد. وى در توصيف يكى از مراكز علمى نجف نوشته است:(از باب حضرت وارد مدرسه بزرگى مى شود كه طلاب و صوفيان شيعه در آن سكونت دارند. در اين مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذيرايى مى شود و هر روز دوبار غذايى مركب از نان و گوشت و خرما به مهمانان مى دهند.)58
او در شرح آداب و رسوم شاميان از موقوفات گسترده و پيش دستى مردم در كمك به فرودستان از جمله: وقف براى تهيه جهيزه دختران فقير وقف براى آزاد كردن بنديان و در راه ماندگان وقف براى راهسازى وقف براى جبران ظروفى كه در دست كودكان و يا كنيزكان بشكند با شگفتى ياد كرده است.59
ايران كه حلقه هاى مهمى از تمدن اسلامى در آن شكل گرفته است داراى فرهنگى غنى و انسانى بوده و در گسترش مكارم اخلاق در جهان پيشاهنگ بوده است.شاردن جهانگرد فرانسوى دوره صفوى كه مدت درازى در ايران به سر برده
درخاطرات خود هماره از ويژگيهاى برجسته ايرانيان به شايستگى ياد كرده و فلسفه اخلاق و پاى بندى ايرانيان را به حكمت زيربناى همه دانشها و ارزشهاى آنان مى شمرد:(ايرانيان… از همه اقوام و ملل ديگر بيش تر به اصول اخلاقى پاى بندند. و چون به مقدرات و سرنوشت و حكمت رب جليل… اعتقاد راسخ دارند دربرابر نزول سخت ترين بلاها و دردناك ترين دردها سر تسليم فرود مى آورند… هم چنين مى توان گفت كه: همين فضائل اخلاقى و انسانى مايه تحكيم بسيارى از صفتهاى نيكو مانند: شكيبايى نيرومندى ميانه روى در نهاد ايشان مى شود. ايرانيان بر اثر تجلى همين فضائل و مظاهر متعالى از آزمندى و طمع ورزى به شدت بيزارى مى جويند. از ميهمان نوازى دلشان شاد مى شود. شيفته و دلباخته دادگرى و انصافند.)60
بررسى گزارشهاى تاريخ نگاران بى طرف اين نكته را به دست مى دهد كه بايد به خبرهايى كه تاريخ نگاران ارمنى درباره فرهنگ ايرانيان زمان صفوى درجهان نشر داده اند به ديده ترديد نگريست.61
در كشورهاى اسلامى مردم احساس شخصيت مى كردند و روحيه ذلت پذيرى و پستى در مردمان نبود. در ايران صفوى تكدى گرى وجود نداشت و اندك مردم دريوزه كه آبروى فقر و قناعت مى بردند در نظر مردم نفرت انگيز بودند.شاردن مى نويسد:(سه ديگر اين كه: مردم مشرق برخلاف ما اروپاييان گدايان را به صدقه عادت نمى دهند و چون اصولا مردم مشرق زمين به سادگى هرچه تمام تر زندگى مى كنند و احتياجات شان زياد نيست. در اجتماع ايشان افراد نيازمند و گدا بسياراندك است.)62
گزارشهاى تاريخى گواه پاكيزگى شهرها و مردم در دوره تمدن اسلامى است. در
دوره اى كه در اروپا پاكى و بهداشت ناپسند شمرده مى شود در شهرهاى اسلامى هزاران گرمابه عمومى داير بوده و خيابانها سنگ فرش و مردم در محيط سالم و بهداشتى مى زيسته اند.63
اين فرهنگ انسانى و آداب مدنيت به بركت آموزه هاى اسلام و مربيان و مبلغان فرهيخته اى چون علما و برخاستگان از حوزه ها به وجود آمد و اين دانشمندان دينى بودند كه با مردم همراه و دمساز بوده و با گفتار و كردار به مردم درس مهرورزى آداب اخلاق و مدنيت مى دادند.علما با زبان وعظ و اندرز جمله هاى حكيمانه نغز و سرشار از زيبايى را بر مردم مى خواندند و با ضرب المثل ها و نكته هاى تاريخى شيرين و تلخ گذشتگان دقائق اخلاقى و اجتماعى را بيان مى كردند و با اندرزها بر زخم هاى روحى مرهم مى نهادند و اميد صبر فروتنى گذشت قناعت و دهها خصال نيك را در تاروپود جامعه جاى مى دادند.تربيت شدگان حوزه ها در طول تاريخ هزاران كتاب و رساله سودمند با نثرى شيرين و روان در اين باره نگاشته و نشر داده اند.اندرزهاى حكيمانه خواجه طوسى شيخ مصلح الدين سعدى و بوسعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصارى و… از برازنده ترين و اثرگذارترين ابزار فرهنگ سازى است. پندهاى ريشه گرفته از قرآن و حديث چون آبى زلال جانهاى تشنه را سيراب مى سازند و انسانهاى دل ناشاد و دل خسته را شاد و اميدوار مى كنند.سعدى در روزگارى كه هيچ كس ديگرى را بر نمى تابيد به مردم درس ايثارگرى و جوانمردى مى داد كه ديگران را از ياد نبرند و غريب آشنا باشند و همگان را برادر بشمرند و از رنج و درد بنى آدم به رنج آيند و براى يكديگر گره گشايى كنند.64
در دوره صفوى كتابهايى چون: روضةالانوار سبزوارى نوشته هاى شيخ بهائى علامه مجلسى آقا جمال خوانسارى و… در رواج ارزشها بسيار با اثر و مفيد بودند.روضةالانوار در ادامه سلسله آثارى به وجود آمد كه در زمينه حكمت عملى درمجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى تدوين گشت; چه سبزوارى در اين نوشته
آرمانهاى سياسى و اجتماعى را بر اصول اخلاقى بنا كرده و با بهره گيرى از قرآن و حديث و تجربه هاى امتهاى پيشين مردم و حاكمان را به آرمانهاى والا و مبارزه باپستى ها سوق مى دهد.65
معراج السعاده علامه نراقى نيز در دوران قاجار تاكنون در فضاسازى ارزشى جامعه ايران نقشى بى رقيب داشته است. نكته مهم اين كه: عالمان در قالب اندرزنامه سلوك الملوك نصيحة الملوك تهذيب الاخلاق و داستانهاى تاريخى افزون بر بيان معانى بلند با زبان ساده هنرى در پى آن بودند با روش مناسب داروى تلخ نهى از منكر را به حاكمان خود خواه بخورانند; چه در برهه ها و دوره هايى از تاريخ اسلام پادشاهان بودند كه خود را مالك جان و مال مردمان مى دانستند و نمى شد كه بى پرده و صريح با آنان سخن گفت و از رفتار زشت و ناهنجار بازشان داشت و به حق و معروف فراخواندشان; از اين روى مى بايد در قالب داستان شعر و طنز از بديها بازشان داشت و به خوبيها فراخواندشان.(… در چنين شرايط و احوال هيچ مصلحت انديش و خيرخواهى از بيم برانگيختن خشم شاه و صدر اعظم و ديگر جاه مندان جرأت نمى كند كه آن مغرورانِ غره به جاه و مقام را به راه خير و انصاف دلالت كند. ناچار دانايان خيرانديش جباران را از طريق آوردن افسانه ها و داستانهاى عبرت انگيز به ترك بيدادگرى و جان ستانى و آزار كردن خلق مستمند مى خوانند.)66
بيش از اندرز نامه رفتار و كردار انسانى عالمان دين به مردم درس نوع دوستى و مهرورزى مى داد و سنگينى زندگى را بر فرودستان و بينوايان آسان مى كرد. پيشاهنگى عالمان دين در خدمتگزارى توانگران و دولت مندان را به گذشت و درويش نوازى بر مى انگيخت.زهد و ساده زيستى شيخ مفيد مردم و زمامدارى چون عضدالدوله ديلمى را به مهربانى با رعيت وا مى داشت.67
پركارى و قناعت پيشگى ابوريحان بيرونى اميران را به انديشه فرو مى برد.68
سخاوت و مردمدارى ابوسعد نيشابورى توانگران را بر مى انگيخت تا به يارى درماندگان قيام كنند:(ابوسعد نويسنده كتاب شرف المصطفى عالمى بود زاهد و پارسا براى طلب دانش شهرهاى گوناگون را در نورديده بود و جان و مالش را براى انسانهاى دور از وطن و مستمندان فدا كرد.او خانه اى را براى بيماران بنا كرد و گروهى از يارانش را مأموريت داد تا تيماردارى كنند و براى آنها آذوقه ببرند.)69
زندگى ساده و بى رياى حاج سيد اسدالله مجتهد اصفهانى دكتر بروكش سفير آلمان در دوره ناصرى را مجذوب مى كند كه چگونه اين عالم دينى با خانه اى محقر در دل مردم جاى دارد و در جامعه لطف و مهربانى مى پراكند و چگونه مردم براى عرض حاجت و التماس دعا دسته دسته در آستانه درگاهش صف بسته اند.70
امام امت در نقش دست پروردگان حوزه ها و زندگى ساده علما و رفتار دقيق سنجيده آنان در فرهنگ اصلاح رفتار توده مردم مى گويد:(محلات يك محلى است كه من بعضى تابستانها مى رفتم… در آن وقت كه من آن جا بودم احساس مى كردم كه مردم محلات با مردم بسيارى از جاها فرق دارند. توجهشان به ديانت بيش تر بود… و من اين كه فهميدم اين بود كه محل به واسطه خوبى علماى خوب بود. علمايى كه در محلات بودند علمايى بودند كه افراد صحيح وظايف ملايى شان را وظايف ديانت شان را خوب عمل مى كردند. مردم هم به تبعيت آنها خوب شده بودند.)71