گفتوگوي الحيات با آيةا... سيد محمد حسين فضلاللّه
محمد جمعه اميني مرجع ديني آيت الله سيد محمد حسين فضل الله در گفتوگويي با روزنامه الحيات تأكيد كرد مخالفتي كه در برابر تصويب قانون منع استفاده از نمادها و نشانههاي ديني و از جمله حجاب در مدارس و ادارات عمومي فرانسه صورت گرفته است، جنبه پيشگيرانه دارد تا اين كه اين قانون به تصويب نرسد؛ چرا كه در صورت تصويب اين قانون ممكن است كساني كه به شيوههاي مسالمتآميز باور ندارند به يك سري اعمال ناخوشايند دست بزنند ولي اگر اين قانون به تصويب رسيد، راهحلاي شرعي براي حل اين مشكل فراوانند. علامه سيد محمد حسين فضل الله افزود: مخالفت با اين قانون به معنا دخالت در امور داخلي فرانسه نيست بلكه عملي مسالمتآميز و فرهنگي است كه در چارچوب گفتوگوي تمدنها جاي ميگيرد. جالب است كه غربيها به بهانه نقض حقوق بشر و از بين رفتن آزاديها، درباره قوانين جاري دركشورهاي اسلامي و برخي احاكم شرعي با ما به مناقشه ميپردازند و در رد يا قبول بعضي وضعيتهاي موجود در كشورهاي اسلامي ابرازنظر ميكنند. همان گونه كه در سياستخارجي دولت آمريكا ميبينيم كه غربيها به خود اين اجازه را ميدهند كه عملاً دست به مداخله بزنند؛ دولت كنوني آمركيا به كشورهاي عربي واسلامي فشار ميآورد كه فرهنگ، سياست ورژيم خود را تغيير دهند. بارها به حرمت نقض قوانين ـ حتي قوانين راهنمايي و رانندگي ـ كشورهاي غير اسلامي توسط مسلمانان مقيم فتوا دادهايد. چرا اين فتوا را به قانون پيشنهادي فرانسه مبني بر منع استفاده از نمادهاي ديني در مدارس، تسرّي نميدهيد؟به اعتقاد من، هر مسلمان در هر كشوري كه ساكن يا ميهمان ميباشد بايد از هر نظر نظم عمومي جامعه را رعايت كند و در عين حال بايد با تأكيد بر هويت اسلامي خود، فكرا و عملاً التزام ديني خويش را حفظ نمايد.از آن رو به حرمت انجام هر عملي كه امنيت مالي، اقتصادي و فردي مردم و جامعه را تهديد كند فتوا دادهايم و به كسي اجازه ندادهايم كه به اعمال تروريستي دست بزند يا به بهانه مصونيت نداشتن اموال غيرمسلمانان به اموال آنان دست درازي كند؛ ما بر اين اعتقاديم كه انسان مسلمان در هر جايي از دنيا كه زندگي ميكند بايد اخلاقيات و ارزشهاي انساني را كه اسلام به عنوان بخشي از احكام خود بر آنها تأكيد كرده است رعايت كند.پيرامون مسأله منع استفاده از حجاب در مدارس رسمي فرانسه ذكر چند نكته ضروري است:نكته اول: ما از همان ديدگاهي به مناقشه با دولت فرانسه ميپردازيم كه ديگران پرداختهاند؛ يعني بحث درباره مصلحت اين تصميم؛ اين تصميم ممكن است به قانوني تبديل گردد كه آزاديهاي ديني مسلمانان بهرهمند از سيستم لائيسيته را به مخاطره اندازد؛ چرا كه لائيسيته به همه آزاديهاي فردي انسان و از جمله آزاديهاي ديني وي اعتقاد دارد. بنابراين مخالفت ما بخشي از گفتوگوي ما با فرانسه است كه به صورتي منطقي و واقعگرايانه آن را با سفير فرانسه در لبنان مطرح و در نامه خود به رئيس جمهور ژاك شيراك خاطر نشان ساختم.نكته دوم: ميخواهيم طرز تفكر رسمي دولت فرانسه از حجاب را تصحيح كنيم؛ چرا كه آنان حجاب را نوعي نماد ظاهري ديني فرض كردهاند؛ مانند كلاه يهوديان و صليب مسيحيان كه حاكي از دين دانش آموز ميباشند؛ حال آن كه ما ميخواهيم بر اين نكته تأكيد بورزيم كه حجاب صرفا يك نماد نبوده و بنا به فقه اسلامي يك وظيفه ديني شمرده ميشود.نكته سوم: ما بنا به مسؤوليت اسلامي خويش ميخواهيم اين ايده را مطرح كنيم كه همه مسلمانان بويژه كساني كه مسؤوليت دارند، بايد با ايجاد فضاي گفتوگو پيرامون مسائلي كه با تعهدات ديني مسلمانان همخواني ندارند از مسلمانان حمايت كنند؛ درست مانند آن چه ديگران انجام ميدهند؛ براي مثال يهوديان به بهانه دفاع از آزاديهاي يهوديان در هر جايي از دنيا دخالت ميكنند كه خالي از هرگونه خشونت نيز نيست. ديروز خواندم 30 روزنامهنگار يهودي به فرانسه خواهند رفت تا با دولت فرانسه پيرامون حقوق يهوديان گفتوگو كنند. بنابراين قصد ما ايجاد نوعي گفتوگوي منطقي منطبق بر احترام متقابل با غرب است. با وجود اين كه از بعضي اقدامات غربيها ناخشنوديم ولي از مسلمانان مقيم غرب ميخواهيم كه براي اثبات نظرات و انديشههاي خود به اقدامات خشونت آميز دست نزنند.مسلمانان فرانسه ميتوانند براي تحت فشار قرار دادن دولت از ابزارهاي گوناگوني مانند انتخابات، تظاهرات يا مراجعه به دادگاه استفاده كنند. آيا فكر نميكنيد ايجاد سر و صدا پيرامون منع حجاب در مدارس فرانسه، افكار عمومي اروپا و فرانسه را بر ضد مسلمانان تحريك كند و به انزواي بيشتر آنان دامن بزند و مسلمانان را گروهي بيگانه نشان دهد كه از خارج دستور ميگيرند؟هدف ما از گفتوگو ـ نميگويم مجادله ـ طرح اين مسأله است كه اگر دولتهاي غربي انتظار دارند مسلمانان به كشوري كه در آن زندگي ميكنند احترام بگذارند آنها نيز بايد شخصيت انسان مسلمان را با همه التزامات آن به رسميت بشناسند. چرا كه غربيها به بهانه نقض حقوق بشر و از بين رفتن آزاديها، درباره قوانين جاري در كشورهاي اسلامي و برخي احكام شرعي با ما مناقشه ميكنند و حق خود ميدانند كه در رد يا قبول بعضي وضعيتهاي موجود در كشورهاي اسلامي ابراز نظر كنند. همان گونه كه در سياست خارجي آمريكا ميبينيم غربيها به خود اين اجازه را ميدهند كه عملاً دست به مداخله بزنند؛ دولت كنوني آمريكا به كشورهاي عربي و اسلامي فشار ميآورد كه فرهنگ، سياست و رژيم خود را تغيير دهند.ما نميخواهيم در امور داخلي اين كشورها دخالت كنيم و توان چنين كاري را نيز نداريم بلكه هدف ما از اين كارهاي مسالمت آميز و فرهنگي اين است كه غربيها به اين مسأله پي ببرند كه مسلمانان مقيم كشورهاي اروپايي و غربي با توانمندي، فرهنگ و دانششان به غربيها فايده ميرسانند و حوادثي چون 11 سپتامبر ديدگاه عموم مسلمانان مقيم غرب نيست؛ بلكه كساني به چنين كارهايي دست ميزنند كه شبيه باندهاي مافيايي موجود در برخي كشورهاي غربي و ارتش جمهوري خواه ايرلند هستند.آنان نماينده مسلمانان نيستند درست مثل اينان كه نماينده غرب نميباشند. پس ما اين اعتراضات را دخالت نميدانيم بلكه آن را نوعي گفتمان بينالمللي ميدانيم كه در چارچوب گفتوگوي تمدنها و نزديك سازي ملتها بر اساس انديشه مشترك قرار ميگيرد.بيشتر اوقات حجاب با فرهنگ بومي ارتباط دارد؛ مانند حجاب هندي كه ويژگيهاي خاص خود را دارد. آيا شما در گفتمان خود با فرانسويها سعي نكردهايد به راه حلهايي ميانه چون حجاب اروپايي به وسيله كلاه و امثال آن برسيد؟ آيا در اين رابطه مانع فقهي وجود ندارد؟موضوع دو جنبه دارد؛ يك وقت است با مشكلي كه قرار است روي دهد ميخواهيم مواجه شويم و يك وقت ديگر با مشكلي كه روي داده است ميخواهيم روبرو گرديم. در حال حاضر اقدامات ما جنبه پيشگيرانه دارد تا اين قانون به تصويب نرسد؛ زيرا تصويب اين قانون ممكن است كساني را كه به شيوههاي مسالمت آميز باور ندارد تحريك كند تا به اقدامات نامطلوب مبادرت ورزند و نيز تصويب چنين قانوني ممكن است مسلمانان را با فرانسه دچار مشكل سازد؛ چرا كه بلژيك نيز به تقليد از فرانسه به جدال پيرامون اين موضوع پرداخته است؛ حال آن كه دنياي اسلام به ويژه جهان عرب نسبت به سياستهاي فرانسه در قبال مسأله فلسطين و جنگ بر ضد عراق ديد مثبتي دارند.بنابراين از طريق گفتوگو با فرانسويها ميخواهيم بگوييم شكل و قيافه تجاوز به جامعه فرانسه نيست؛ قيافه باعث تشويش اذهان عمومي نميشود و مانع مشاركت اجتماعي و سياسي مسلمانان و فرانسويها نميگردد؛ درست مثل قيافه افريقايي و ساير قيافههاي ديگر كه در فرانسه و ساير جوامع غربي فراوان ديده ميشوند؛ هم چنين در خود فرانسه مانعي براي استفاده از حجاب توسط زنان مسلمان در دانشگاهها و ساير مراكز عمومي وجود ندارد؛ همه اينها نشان ميدهد كه حجاب مشكل نيست. شنيدم برخي از زنان مسلمان و فرهيخته فرانسوي گفتهاند علت اختصاص يافتن منع حجاب به مدرسههاي ابتدايي و دبيرستانها اين است كه ميخواهند دختران مسلمان از همان ابتدا بدون حجاب تربيت شوند. اين مسأله حامل بسياري خباثتهاي قانوني است كه با شعارهايي چون لائيسيته و آزادي پوشانده شدهاند تا مسلمانان در جامعه فرانسه به تحليل روند و جنبه فرانسوي آنان بر جنبه اسلاميشان پيشي بگيرد؛ به اين جهت ما از حالت پيشگيرانه و حفاظت كننده صحبت ميكنيم.اما اگر اين قانون به تصويب رسيد ما به مسلمانان توصيه نميكنيم كه در راستاي مقابله با اين قانون به اعمال خشونت آميز دست بزنند و ميكوشيم براي مسلمانان به ويژه دانش آموزان متعهد راه حلهاي شرعي مناسبي را بسنجيم. امكان دارد برخي فقها به استفاده از كلاه پوشاننده يا موي مصنوعي نظر دهند در حالي كه در حالت عادي اجازه چنين كاري را نميدهند. در حال حاضر كوشش ما اجتناب از مشكل است ولي اگر مشكل اتفاق افتاد، راه حلهاي خاص خود را دارد.مخالفان تصويب اين قانون، اجمالاً بر حق فردي زن در پوشيدن حجاب تكيه كردهاند؛ آيا مسلمانان خود با آزادي حقوق فردي موافقند؟ پس چرا به زنان گردشگري كه از كشورهاي اسلامي ديدن ميكنند اجازه نميدهند مطابق ميل خود گردش كنند با اين كه اين امر حق آنان است؟راهبرد فكري موجود در جهان غرب با راهبرد فكري موجود در كشورهاي اسلامي به ويژه كشورهاي ملتزم به دستورات ديني تفاوت ميكند؛ ميگوييم كشورهاي ملتزم چرا كه دولتهايي مانند تونس و تركيه با منع حجاب در دانشگاهها و پارلمان، در اين مسأله فرانسه را پشت سرگذاشتهاند. در كشورهاي اسلامي حكم ديني اين است كه آنان را مقيد به همان قوانيني نمائيد كه خود را مقيد ساختهايد؛ در حالي كه غربيها به لائيسيته اعتقاد دارند كه از لوازم آن رعايت آزاديهاي فردي است. سخنگوي وزارت امور خارجه امريكا نيز همين مسأله را بيان كرده است كه اگر لائيسيته است ديگر جاي مناقشه وجود ندارد. فرانسويها و ما نيز همين را ميگوئيم؛ پس آزادي قابل مناقشه نيستند، حجاب باعث اغتشاش نميشود و منع حجاب تعدي به آزاديها و سرپيچي از قوانين لائيسيته است؛ خواست ما از آنان اين است كه به معتقداتشان وفادار باشند. اما در نظام اسلامي حجاب بخشي از جريان نظام است و طبيعي است كه دولت اسلامي بگويد ما به اسلام پايبنديم و نظام ما اسلامي است و همان گونه كه شما به جزئيات نظام لائيك ملتزم هستيد ما نيز به جزئيات نظام اسلامي متعهد ميباشيم.اسلام از خشونت جز در موارد خاصي استفاده نميكند؛ مثل همه مجازاتهايي كه در نظامهاي جزائي دنيا وجود دارند؛ شيوه رفتار ما با غير مسلمانان از قاعده «أدع الي سبل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة» «و جادلهم بالتي هي احسن» و در برخورد با مسلمانان از قاعده امر به معروف و نهي از منكر تبعيت ميكند كه امر به معروف و نهي از منكر نيز در پي شيوههاي اقناعي است؛ زيرا هدف ما كشتن آدم شرور نيست بلكه ميخواهيم بدي و شرارت را در وجود او از بين ببريم و طبيعتا خشونت به صورت كوركورانه آن خاصيت اقناعي و بازدارندگي ندارد.درباره منع حجاب اعتراضات بسيار است ولي وقتي مدرسه يهوديان به آتش كشيده ميشود يا به گورستانها و معابد آنان بياحترامي ميشود و انگشت اتهام مشخصا متوجه مسلمانان است، چرا صدايي از مسلمانان بلند نميشود كه چنين اعمالي را محكوم كنند؟من تا آنجا كه به مسؤوليتم مربوط ميشود سخن ميگويم. همان گونه كه حمله به بانك انگليسي و انفجارهاي رياض را محكوم كردم و اهانت به معبد يهوديان در تركيه را محكوم نمودم، اهانت به گورستانهاي يهوديان را نيز تقبيح ميكنم. قرآن به ما آموخته است كه يهوديان در روابط خود با مسلمانان درست مثل مسيحيان ميباشند هر چند كه وقتي قرآن از مسيحيان سخن ميگويد نزديكي بيشتري از آن احساس ميشود. مشكل ما با يهوديان يهودي بودن آنان نيست بلكه مشكل، رفتار تجاوزگرايانه يهوديان نسبت به مسلمانان در طول تاريخ است؛ در حالي كه ميدانيد مسلمانان در طي قرنهاي متمادي همان گونه كه مسيحيان را در بين خود جاي دادند يهوديان را نيز پذيرا شدند و هيچگاه يهوديان را تحت فشار قرار ندادند. بلكه غربيها اين كار را انجام دادند، يهوديان را تحت فشار قرار دادند و به گورستانها و معابد آنان اهانت كردند و در صورت صحت اعداد و ارقام آن، همين غربيها در آلمان يهوديان را سوزاندند. بنابراين از نظر ديني مشكلي با يهوديان نداريم همان گونه كه با مسيحيان چنين مشكلي وجود ندارد. ما اهانت به يهوديان به معناي ديني آن را رد ميكنيم ولي مشكل ما با اسرائيل است كه فلسطينيها را تحت فشار قرار ميدهد و جنگ و مشكلات عديدهاي را در منطقه دامن ميزند.برخي از وجود رقابت اهل سنت و شيعيان براي در اختيار گرفتن مهاجران مسلمان سخن به ميان ميآورند و اين كه شيعيان به مسائل مبتلابه عموم مسلمانان ميپردازند؛ در حالي كه اغلب مسلمانان چه در مسأله سلمان رشدي و چه در مسأله حجاب خود را به فتاواي شيعي ملتزم نميبينند. نظر شما در اين رابطه چيست؟مسأله سني بودن يا شيعه بودن نيست؛ اهل سنت درباره حجاب بسيار حرف زدهاند و شايد در مسأله حجاب اظهار نظرهاي شيعيان كمتر از اهل سنت باشد. به اين مسأله نخست از جايگاههاي ديني پرداخته شده است. شايد اولين كساني كه به صورت اصولي به اين قضيه پرداختند من و شيخ يوسف قرضاوي باشيم؛ چرا كه مسأله حجاب خاص اهل سنت و يا شيعيان نيست؛ زيرا بعضي از اهل سنت مثل برخي از شيعيان، در مسائلي كه از دايره خاص آنان بيرون باشند دخالت نميكنند. ولي درباره مسأله سلمان رشدي بايد گفت كه سني و شيعه بدين مسأله پرداختند. اگر چه در نوع برخورد با قضيه با يكديگر اختلاف نظر داشتند.مهم توجه مسلمانان به مسائل اسلام و مسلمانان در غرب است. من در همه فعاليتهاي رسانهاي خود به آن اندازه به مسائل غربي ميپردازم كه با مسائل اسلامي ارتباط مييابند. من اولين شخصيت ديني در دنيا بودم كه حادثه 11 سپتامبر را محكوم كردم و گفتم كه اين كار عمليات شهادت طلبانه نيست و شرع و دين آن را نميپذيرد و اگر مسلمانان چنين كاري كرده باشند به اسلام و مسلمين ضرر زدهاند. همين طور من از اولين كساني بودم كه هواپيما ربايي، ماشين ربايي و كشتي ربايي را محكوم كردم و از ربوده شدن غربيها در لبنان تبري جستم با اين كه متهم بودم پشت سر اين قضايا قرار دارم. براي مثال طوماري را كه فرهيختگان لبناني در محكوميت ربوده شدن ميشل سورا پژوهشگر فرانسوي تهيه كرده بودند امضا نمودم. بنابراين بين كسي كه به مسائل جهان اسلام ميپردازد و كسي كه در دايره خاص خويش كه از فرهنگ و شرايط فردي وي سرچشمه ميگيرد محصور است فرق بسيار است.آيا بر اين اعتقاد نيستيد كه مجادله با فرانسه ممكن است به تخريب روابط با اين كشور بيانجامد؟به چنين پيامدي اعتقاد ندارم؛ زيرا اغلب مخالفتهايي كه در برابر اين قانون مطرح شدهاند منطقي ميباشند و در راستاي تثبيت روابط دوستانه با فرانسه قرار دارند و خواهان دشمني با فرانسه نيستند؛ چون ما ميخواهيم با دنيا دوست باشيم و خصوصا نيازمند رابط با اتحاديه اروپا ميباشيم؛ چرا كه بعضي از سياستهاي اتحاديه اروپايي حقوق ما را بهتر تأمين ميكنند.آيا اعتقاد نداريد دستهايي فرانسه را به سمت اجراي نظريه برخورد تمدنها سوق ميدهد؟معتقد نيستيم كه اين قضيه با نظريه برخورد تمدنها ربطي داشته باشد؛ چرا كه تا حال فرانسه به مسلمانان در امر مساجد و بسياري مسائل ديگر آزاديهاي خوبي داده است. تصور نميكنم كه منع حجاب به سياستهاي رسمي دولت فرانسه ارتباط داشته باشد بلكه به بعضي مسائل داخلي فرانسه مربوط ميشود.شايد برخي بپرسند چرا ژاك شيراك سرسختانه از اين قانون حمايت كرد. در پاسخ بايد گفت با اين كار مقبوليت مردمي ژاك شيراك به 49 درصد رسيد. زيرا موضعگيري ژاك شيراك سبب جلب حمايت دست راستيهاي فرانسه گرديد. از اين رو بعيد نيست اين مسأله يك سري پس زمينههاي سياسي داشته باشد كه بخواهد در برابر لائيسيته انگليسي و امريكايي بر نوعي لائيسيته فرانسوي تأكيد كند و اين كه آزاديهاي مورد تأكيد لائيسيته فرانسوي با آزاديهاي مورد نظر لائيسيته امريكا و انگليس تفاوت ميكنند و فرانسه بيش از امريكا و انگليس به نظام لائيسيته پايبندي دارد.رئيس جمهور ژاك شيراك در اين مسأله متاثر از گروهي است كه اين تصميم را به وي پيشنهاد دادهاند؛ وضعيت داخلي فرانسه نيز در اين مسأله بيتأثير نيست؛ شايد پشت سر اين مسائل، جلب حمايت دست راستيهاي فرانسه باشد كه احساسات ضد خارجي شديدي دارند.