مقاله اخلاق اجتماعی (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقاله اخلاق اجتماعی (6) - نسخه متنی

ابراهیم شفیعی سروستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید










مقاله اخلاق اجتماعي

ابراهيم شفيعي سروستاني

قسمت ششم

اشاره: گفتيم كه در مكتب اسلام توجه فراواني به حقوق و تكاليف اجتماعي شده تا آنجا كه برآوردن حقوق مردم همپايه اداي حق خداوند به شمار آمده است.

پيامبر گرامي اسلام، صلّي‏اللّه‏عليه‏وآله، بر همين اساس حقوقي را كه مسلمانان نسبت به يكديگر دارند برشمرده و همه اهل ايمان را سفارش كرده‏اند كه حقوق يكديگر را پاس دارند.

در قسمتهاي قبلي، اين سلسله مطالب به برخي از اين حقوق اشاره كرديم و با بهره‏گيري از كلمات معصومان، عليهم‏السلام، به شرح آنها پرداختيم و اينك به بررسي تعدادي ديگر از حقوق اهل ايمان نسبت به يكديگر مي‏پردازيم.

13. قبول هدايا

«يقبل هديّته»، هديه‏اش را بپذيرد.




  • در رهگذار باد نگهبان لاله بود
    هر كو نكاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد



  • هر كو نكاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد
    هر كو نكاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد



سيزدهمين وظيفه‏اي كه ما نسبت به ديگر مسلمانان داريم، اين است كه هداياي آنها را هر چند كوچك و ناچيز باشد، بپذيريم. چنانكه سيره و اخلاق پيامبر گرامي ما چنين بوده است و حضرتش در اين باره مي‏فرمايند:

يكي از راههاي اكرام و گراميداشت برادر مسلمان قبول هديه او و هديه دادن به او در حد توان است. بي‏آنكه به خاطر اين هديه دادن به سختي بيفتد.

همچنين در مورد يكي از همسران پيامبر خاتم، صلّي‏اللّه‏عليه‏وآله، روايت شده كه روزي زن فقير و بيچاره‏اي براي او هديه‏اي آورد، اما وي به خاطر ترحم و دلسوزي هديه‏اش را نپذيرفت. او اين ماجرا را براي پيامبر نقل نمود. آن حضرت با شنيدن اين ماجرا بسيار ناراحت شده و فرمودند:

چرا آن هديه را نپذيرفتي؟ آيا تو نمي‏داني كه با اين كارت او را تحقير كرده‏اي؟! (بهوش باش و) همواره تواضع پيشه كن كه خداوند متواضعان را دوست دارد و متكبران و فخرفروشان را دشمن مي‏دارد.

همچنين بايد توجه داشت كه هديه دادن يكي از اموري است كه باعث جلب دوستيها و محبتها شده و كينه‏ها و كدورتها را از بين مي‏برد، چنانكه اين جمله از پيامبر، صلّي‏اللّه‏عليه‏وآله، مشهور شده كه:

هديه بدهيد تا دوستيها را به خود جلب كنيد.

البته آنچه امروزه در بين ما مرسوم شده كه به عنوان چشم‏روشني، به هنگام عروسي، تولد فرزند و يا خانه خريدن دوستان و آشنايان به آنها هديه مي‏كنيم، با اينكه در جاي خود عملي نيك و پسنديده است، اما مقداري از روال معمولي و صحيح خود خارج شده و گاهي به صورت موضوعي تحميلي در مي‏آيد كه اين از ارزش اين عمل مي‏كاهد؛ چرا كه هيچ لزومي ندارد كه هديه ما گرانقيمت باشد. بلكه آنچه ارزش دارد اين است كه هديه نشانه‏اي از محبت و دوستي ما با خود به همراه داشته و به دور از هر پيرايه و ظاهرسازي بيانگر علاقه قلبي ما به طرف مقابل باشد. اگر شما به روايات وارد شده در اين زمينه توجه كنيد، درمي‏يابيد كه در هيچكدام از آنها سفارشي در مورد بالا بودن ميزان هديه و قابل توجه بودن كميّت آن نشده است. بلكه تنها توجه به اثر هديه و الفت و انسي كه از طريق آن ايجاد مي‏شود بوده است. زيرا، به قول معروف، هرچه از دوست رسد نيكوست، حتي اگر هيچ ارزش مادي نداشته باشد.

كلامي از رسول گرامي اسلام، صلّي‏اللّه‏عليه‏وآله، درستي ادعاي ما را تأييد مي‏كند:

هيچ مسلماني به برادر خود هديه‏اي باارزش‏تر از كلام پندآموز و حكمت‏آميز تقديم نكرده است. كلامي كه خداوند به وسيله آن بر هدايت برادر او افزوده و از گمراهي دورش مي‏سازد.

نكته ديگري كه توجه به آن لازم است اين كه در هنگام هديه دادن، توقع جبران آن را نداشته باشيم. البته درست است كه خود آن فرد هديه‏گيرنده وظيفه دارد كه تا آنجا كه مي‏تواند، به منظور پايداري هرچه بيشتر دوستيها، احسان و نيكي برادرش را جبران كند، اما ما نبايد هديه دادن را به چشم يك معامله نگاه كرده و همواره در انتظار گرفتن هديه متقابل باشيم، بلكه به فرموده امام علي، عليه‏السلام، كه مي‏فرمايد:

به ديدار كسي كه به ديدارت نمي‏آيد، برو و به كسي كه به تو هديه نمي‏دهد، هديه بده.

مي‏بايست تنها به فلسفه والاي هديه توجه داشته و جز در پي جلب محبتها نباشيم.

14. احسان در برابر احسان

«يكافي صلته»، نيكي برادر مؤمنش را بي‏پاسخ نگذاشته و مقابله به مثل نمايد.

و گر ستيزه كند در دو چشمش افكن خاك كسي كه لطف كند با تو خاك پايش باش
يكي از اموري كه باعث دوام و پايداري دوستيها و تحكيم و استواري خويشاونديها مي‏گردد، اين است كه با احسان متقابل، خوبيهاي ديگران را جبران كرده و آنها را بي‏پاسخ نگذاريم.

به عنوان مثال، اگر براي شما هديه‏اي آوردند و يا در حق شما لطفي كردند، وظيفه شماست كه با پاسخي مناسب و هديه‏اي متقابل از دوست و يا آشنايي كه آن هديه را براي شما آورده، و يا آن لطف را در حق شما انجام داده تشكر كرده، و بدين وسيله ابراز محبت نماييد. كه اگر چنين نباشد نمي‏توان اميدي به بقا و دوام دوستيها و استواري خويشاونديها داشت؛ به فرموده امام هادي، عليه‏السلام:

لا تطلب الصفا ممّن كدرت عليه، و لا النّصح ممّن صرفت سوء ظنّك اليه فاّنما قلب غيرك لك كقبلك له.

نبايد از كسي كه با او بتندي و خشونت رفتار كرده‏اي، توقع صفا و يكرنگي داشته باشي و همچنين نبايد انتظار داشته باشي كسي كه تو نسبت به او با بدبيني و سوء ظن بر خورد كرده‏اي نسبت به تو با خوش‏بيني و صميميت برخورد كند، زيرا آنچه تو در دل نسبت به ديگران داري، ديگران نيز همان را در دل نسبت به تو خواهند داشت.

بنابراين اگر ما احسان ديگران را بي‏پاسخ بگذاريم و يا خداي نكرده، نيكي ديگران را با بدي جواب گوييم بايد بدانيم كه پس از مدتي هيچكس رغبت نخواهد كرد كه در حق ما كار خيري انجام دهد.

البته بايد اين نكته را هم به خاطر داشت كه نبايد از ديگران هميشه انتظار جبران خوبيها و پاسخ نيكيهايي كه در حق آنها انجام داده‏ايم، داشته باشيم، بلكه يكي از علائم بزرگواري و كمال شخص، احسان و محبت به كسي است كه نسبت به او بدرفتاري كرده است، و اين از خصوصيات پيامبران الهي است، و اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، در اين مورد مي‏فرمايند:

در رفتار با برادرانت همواره خود را موظف بدان به پيوستن و ايجاد ارتباط به هنگام جدايي او؛ و بر مهرباني و دوستي به هنگام دوري و كناره‏جويي او؛ و بخشش به هنگام بخل و خودداري او، و بر نزديكي هنگام دوري جستن و بر نرمي هنگام درشتي او؛ و بر عذرپذيري به هنگام بدكرداري او؛ به طوري كه مانند آن باشد كه تو او را بنده و او بر تو صاحب بخشش و سرور است.

توجه نموديد كه امام تا چه حدّ بر اين نكته تأكيد كرده‏اند كه در ارتباط با دوستان و آشنايان و به طور كلي برادران و خواهران ديني نبايد هميشه منتظر احساني بود تا در پي جبران آن باشيم، بلكه به خاطر بقا پيوند مودّت و محبّتي كه در ميان اهل ايمان بايد وجود داشته باشد، لازم است كه در مواردي در برابر نامهربانيها، دوري جستنها، كناره‏جوييها، بدزبانيها و... كريمانه خويشتنداري نمود و دست از مهرباني، وفا و صميميت، خوش‏زباني و... برنداشت؛ البته اميرمؤمنان، عليه‏السلام، خود نيز در ادامه كلامشان تذكر مي‏دهند كه:

برحذر باش از اينكه آنچه بيان شد در غير جاي خود بكار بري و يا درباره نااهلان و كساني كه لياقت ندارند بجاي آوري...

پس بايد لياقت و ارزش هر كس را شناخت و با او چنانكه شايسته اوست رفتار نمود، چنانكه سعدي، عليه‏الرحمة، مي‏فرمايد:




  • جاي گل، گل باش و جاي خار خار
    با بدان بد باش و با نيكان نكو



  • با بدان بد باش و با نيكان نكو
    با بدان بد باش و با نيكان نكو



15. قدرشناسي و سپاسگزاري

«يشكر نعمته» لطف و انعام برادرش را سپاس گويد.

داشتن روحيه قدرشناسي و سپاسگزاري نسبت به ديگران يكي از كمالات انساني و از خصال اهل ايمان است، بدين بيان كه اگر كسي براي ما كاري انجام داد، و زحمتي را، هرچند ناچيز، به خاطر ما متحمل شد، سپاس و امتنان خود را ابراز نماييم تا طرف مقابل متوجه شود كه ما قدر زحمتهاي او را دانسته و فرد ناسپاسي نيستيم.

اما از طرف مقابل، داشتن روحيه طلبكارانه نسبت به ديگران، برخورد متوقعانه با اطرافيان و ناديده گرفتن تلاشها و زحمتهاي آنها نشانه بي‏شخصيتي، خودپسندي و سستي پايه‏هاي ايمان فرد است. همچنانكه اين نكته در روايات ما هم مورد توجه قرار گرفته و امام رضا، عليه‏السلام، در اين باره مي‏فرمايند:

هر كس لطف و احسان بندگان خدا را سپاس نگويد، خدا را هم بحقيقت شكر نخواهد گزارد.

انسان مي‏بايست در زندگي نسبت به هر كس كه به نحوي در رفع نيازمنديها و احتياجات او مؤثر بوده و موانع و مشكلات را از پيش پاي او برمي‏دارد، و در يك كلام بقا و حيات او بي‏وجود آنها امكان‏پذير نمي‏باشد، سپاسگزار و قدرشناس بوده و اين قدرداني را نيز به نحوي ابراز نمايد. يعني اينكه نبايد تنها به امتنان و رضايت قلبي نسبت به زحمات ديگران اكتفا كرد و پيش خود قدردان تلاش سايرين باشيم، بلكه آنچه مهم است اظهار تشكر زباني و بيان مراتب قدرشناسي خود نسبت به اعمال ديگران مي‏باشد، تا بدين وسيله بتوان در روح و قلب فردي كه كاري در حق ما انجام داده نفوذ كرد و محبتش را نسبت به خود جلب نمود و همين امر است كه در روايات ما مورد سفارش و تأكيد واقع شده است.

بنابراين خواه در برابر زحمات طاقت‏فرساي پدر و مادر خويش و يا فداكاريها و ايثار همسفر ما و خواه در برابر تلاشهاي صادقانه يك دوست و يا زحمات بي‏شائبه يك آشنا، و خواه... قرار داشته باشيم، در هر حال بايد توجه داشت كه ما وظيفه داريم نه تنها شاكر و سپاسگزار درگاه خداوند، كه منعم حقيقي است باشيم، بلكه بايد از هر كس از بندگان خدا كه به نحوي بر گردن ما حقي دارد نيز تشكر و سپاسگزاري نماييم.

16. مددكاري و ياري‏رساني

«يحسن نصرته» بخوبي او را ياري نمايد.




  • كه ترا نيز كارها باشد
    كار درويش مستمند برآر



  • كار درويش مستمند برآر
    كار درويش مستمند برآر



سعدي
دوستي و برادري حكم مي‏كند كه انسان از هر گونه كمكي نسبت به دوستان و برادران خود دريغ نورزيده و همواره دست خود را براي ياري و مساعدت ياران و نزديكانش دراز نمايد.

چنانكه امام صادق، عليه‏السلام، در بيان يكي از حقوقي كه مؤمنين نسبت به هم دارند مي‏فرمايند:

بر عهده توست كه برادرت را با جان، مال، دست، زبان و قدم خير خود ياري نمايي.

بنابراين يكي از حقوق مسلّم افراد يك جامعه اسلامي نسبت به يكديگر، كمك و ياري‏رساني به هم به بهترين راه ممكن است، هر كس بايد سعي كند به نوبه خود باري از دوش ديگر برادران و خواهرانش برداشته و به نحوي آنها را مساعدت نمايد، تا روحيه همبستگي و تعاون در جامعه تقويت گشته و فضاي انس و الفت بر جامعه حاكم گردد.


1. فروع كافي، ثقة‏الاسلام كليني، ج5، ص143: «من تكرمة‏الرجل لاخيه المسلم ان يقبل تحفته و يتحفه بما عنده و لا يتكلّف له شيئا». به نقل از ميزان‏الحكمة.

2. كنزالعمّال، علاءالدين علي المتقي، ح 14482، به نقل از ميزان‏الحكمة.

3. فروع كافي، ج5، ص144: «تهادوا تحابّوا».

4. بحارالانوار، ج2، ص25؛ «ما اهدي المرء المسلم علي اخيه هديّة افضل من كلمة حكمة يزيده‏اللّه بها هدي و يردّه عن ردي».

5. وسائل‏الشيعه، ج12، ص214، «عُد من لا يعودك و اهدِ الي من لا يهدي اليك».

6. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج74، ص182 به نقل از ميزان‏الحكمة.

7. نهج‏البلاغه (فيض‏الاسلام)، نامه 31 (وصيت امام علي، عليه‏السلام، به فرزندشان امام حسن مجتبي، عليه‏السلام)، ص932 ـ 933؛ «احمل نفسك من اخيك عند صرمه علي الصّله، و عند صدوره علي اللطف و المقاربة، و عند جموده علي البذل، و عند تباعده علي الدّنو، و عند شدّته علي الليّن و عند جرمه علي العذر، حتي كانّك له عبد و كانّه ذو نعمة عليك.»

8. همان مأخذ؛ «و ايّاك ان تضع ذلك في غير موضعه، او ان تفعله بغير اهله.»

9. بحارالانوار، علامه مجلسي، ج71، ص44.

10. وسائل‏الشيعه، ج8، ص544؛ «ان تعينه بنفسك و مالك و لسانك و يدك و رجلك».

/ 1