احساسهاى محبت آميزى كه در دوران جوانى رخ مىدهد و تحت عنوان «عشق» خوانده مىشود، ممكن است مورد سوء استفاده قرار گرفته و جوان را از جاده مستقيم كمال، منحرف سازد.عشق، نوعى «كشش» و جاذبه اى نيرومند است كه بين انسان و يك موجود خارجى، براى رسيدن به يك هدف، ايجاد مىگردد. اگر منشا آگاهانه و مبدئى الهى داشته باشد، يكى از عاليترين تجليات روحى انسان و از پرشكوه ترين جلوه هاى آفرينش به شمار مىرود.اما اگر همين جاذبه «عشق» تنها ريشه اى غريزى و شهوانى داشته باشد و منشا شيطانى پيدا كند، از مظاهر نفس اماره بوده و در اين حالت، عقل و ايمان را در وجود آدمى تضعيف مىكند، بطورى كه فرد عاشق، ديوانه وار براى رسيدن به معشوق خود، به هر كار نامشروعى دست مىزند تا به كام خود برسد، حتى اگر در نظر مردم هم رسواييهايى به باز آورد.(59)دختران جوان بايد مراقب اين دامهاى خطرناك و گوناگون باشند كه با نام دروغين «عشق پاك» بر سر راه آنان قرار مىگيرد. دامهايى كه پس از افتادن در آن غالبا رهايى از آن بسيار دشوار است و كفاره لحظه اى غفلت و خوش بينى بيجا و تسليم شدن در برابر الفاظ رياكارانه و تو خالى را گاهى در يك عمر نمى توان پرداخت. دخترانى كه از نظر «محبت» كمبودهايى داشته و در محروميت به سر برده باشند، خيلى زود تسليم اين اظهار عشقها و محبتها ظاهرى و دروغين شده و به دام افراد منحرف و حرفه اى مىافتند.اگر و دختر جوان، در ابتداى بلوغ، بناى مهم و مقدس ازدواج خود را با انحراف جنسى آلوده نكنند و با حفظ احساسات پاك تا زمان مناسب، صبر كنند و بطور منطقى و آگاهانه، اساس ازدواج را بر معيارهاى ارزشمند و والا قرار دهند، سعادت زندگى آنان تضمين خواهد شد، زيرا علاقه و عشق آنها به يكديگر مبنايى الهى و معنوى داشته و چنين بنايى بسيار محكم و استوار خواهد بود و پس از تشكيل خانواده از هم نخواهد پاشيد. اقدام شتاب زده در اين باره در ابتداى جواين، موجبات سرگردانى و رسوايى و بد عاقبتى را براى آنان به بار خواهد آورد؛ بنابراين محبت و عشقى مطلوب است كه در سايه ايمان به خدا و با در نظر گرفتن شرايط مناسب و آمادگى روحى، اقتصادى، شغلى حاصل شود. چنين انتخابى براى جوان، قابل اطمينان بوده و مىتواند مقدمه يك زندگى آرامبخش و سعادتمندانه باشد. در غير اين صورت، دوستيها و دلبستگيهاى غير عاقلانه، كه تفكرى منطقى به دنبال آن نباشد، با كمال تاسف موجب ارتباطهاى نامشروع - به صورت نامه، تلفن و ملاقات در كوچه و خيابان - مىشود كه عشقهاى دروغين و هوسهاى زودگذرى بيش نخواهد بود و نقطه پايانى ارضاى كامجوييهاى گناه آلود و بى قيد و شرط است و پس از آن با فرو نشستن آتش هوس و شهوت از يكديگر جدا شده و بعد از اندكى همه چيز فراموش مىگردد و «عشق سوزان» مبدل به حالت پشيمانى و غم و اندوه و بى آبرويى سر در گمى، در آغاز زندگى خواهد شد و اين خود اختلالهاو ناسازگاريهاى مراحل بعدى زندگى را به دنبال خواهد داشت.ميدان ندادن به عقل و باز گذاردن عرصه شهوت، چشم و گوش انسان را كور و كر مىكند؛ بطورى كه عواقب وخيم و خطرناك آن را تنها پس از ارتكاب عمل مىفهمد، زيرا قبل از عمل، رسوايى كار ناپيدا او پوشيده است.(60)