ظهور هويت «من» در جوان - آنچه که یک جوان باید بداند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آنچه که یک جوان باید بداند - نسخه متنی

رضا فرهادیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظهور هويت «من» در جوان

جوان در دوره نوجوانى با بحران فوق العاده اى رو به رو مىشود، كه از سه محور، او را محاصره كرده است: بحران بيولوژيكى، بحران روحى - روانى، بحران اجتماعى.

در بحران بيولوژيكى، بدن جوان تغييرات قابل ملاحظه اى پيدا مىكند كه با تحريكات جنسى، تواءم است. در وهله اول، جوان بايد خود را با اين تحولها و تغييرهاى جديد جسمى و جنسى سازگارى دهد. در بحران اجتماعى، جوان در ارتباط با محيط اجتماعى اش، به صورت شركت در فعاليتهاى جمعى و اظهار تعلق به گروه و عضويت در آن به نحوى، نيازهاى اجتماعى خود را برطرف مىسازد. مساءله مهم بحران روحى - روانى، يافتن هويت «خود» است. او تا به حال تصوير درست و روشنى از خود نداشته، ولى كم كم خود را به صورت يك وجود نوظهور، كشف مىكند.

او بايد هويت دوره هاى قبلى زندگانى اش را با وضعيت كنونى و جديدش، پيوند دهد. در اين جاست كه هويت فردى اش شكل مىگيرد. حالتهايى را در خود احساس مىكند، به خصوص گاهى كه تنها مىشود به خود مىانديشد و سؤالهايى نظير اين كه: من كيستم جهان پيرامون من چيست رابطه من با جهان، چگونه است من كجاى عالم هستم هدف من چيست من چگونه بايد باشم همه اين پرسشها بر اثر بروز شخصيت و آگاهى به خود براى جوان پيش مىآيد و او را دچار يك نوع نگرانى و سرگردانى مىنمايد.

جوان، در جستجوى شخصيت خود، به اين نتيجه مىرسد كه بايد تشخيص دهد، براى او چه چيزهايى مهم و چه كارهايى ارزشمند است همچنين او در پى به دست آوردن معيارهايى است كه بتواند براساس آن معيارها، رفتار خود و ديگران را مورد قضاوت و ارزشيابى صحيحى قرار دهد.(12) اين جستجوى ذهنى، اگر مسير طبيعى اش را طى كند و براساس بينشى صحيح، پاسخى منطقى دريافت دارد، شخصيت فردى و اجتماعى او درست شكل مىگيرد و احساس اعتماد به نفس در وى قوت مىيابد.

در اين مرحله است كه نقش سازنده و حياتى دين در توجه دادن وى به سوى مبداء كمال و در پرورش روح و روان و سازماندهى شخصيت جوان آشكار مىگردد، زيرا به پرسشهاى عميق و ظاهرا ساده كه از ضمير ناخودآگاه جوان سرچشمه يافته و بعضا در ذهنش طرح مىگردد، پاسخ داده مىشود و به قلبش ثبات و ارامش بيشترى مىبخشد و او را از سرگردانى روحى و روانى نجات مىدهد.

در اين صورت است كه شخصيت جوان شكل گرفته و جهت مىيابد و با الگوگيرى از شخصيتهاى بزرگ پيشوايان دينى، اراده اش قوى مىگردد، بطورى كه با همتى بلند، بزرگترين نيروى دوران زندگى خويش را در راه سازندگى خود و ديگران به كار مىاندازد.

/ 35