سؤالهاى معمايى از ائمه معصومين عليهم‏ السلام<p /> - احکام جوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام جوانان - نسخه متنی

اکبری، محمود

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سؤالهاى معمايى از ائمه معصومين عليهم‏ السلام

مضرب بن آدم از على عليه‏ السلام سؤال كرد:

1. كدام مرد و زنى است كه بدون داشتن پدر و مادر آفريده شده‏اند؟

2. كدام مردى است كه بدون پدر آفريده شده است؟

3. كدام رسولى است كه مبعوث شد، اما نه جن و انس و نه ملك است؟

4. كدام قبرى كه راه مى‏رفت؟

5. كدام است كه خورد و نياشاميد؟

6. كدام زمينى بود كه يك بار بر آن آفتاب تابيد؟

7. كدام دو دوستى هستند كه هرگز با هم دشمن نشوند؟

على عليه‏ السلام در جواب فرمود:

يك: آدم و حوا.

دو: عيسى عليه‏ السلام.

سه: كلاغ.

چهار: حضرت يونس در شكم ماهى.

پنج: عصاى موسى.

شش: رود نيل.

هفت: جسم و جان (1).

از على عليه‏ السلام پرسيدند: چيست كه در حياتش مى‏آشامد و در مردنش مى‏خورد.

على عليه‏ السلام فرمود: عصاى موسى است، هنگامى كه شاخه‏اى از درخت‏بود مى‏آشاميد و موقعى‏كه عصاى موسى شد: ريسمانها و طنابهاى افسونگران را مى‏خورد.

سه نفر هفده شتر داشتند، اولى نصف هفده شتر، مال او بود، دومى يك سوم و سومى يك نهم شترها مال او بود.

قصد داشتند شترها را تقسيم كنند، ولى چون هفده نه نصف دارد و نه ثلث و نه تسع، لذا بين ايشان نزاع درگرفت و جهت داورى نزد اميرمؤمنان على عليه‏ السلام آمدند. امام عليه‏ السلام يك شتر بر شتران آنان افزود و بدين ترتيب شتران را بين آنان تقسيم نمود:

به اولى فرمود: نصف هفده شتر هشت‏شتر و نيم مى‏شود، ولى به تو نه شتر مى‏دهم.

و به آن كس كه يك سوم شترها از آن او بود، فرمود: يك سوم هفده از شش كمتر است، اما تو شش شتر بردار و به آن كه يك نهم شتران براى او بود، فرمود: كه يك نهم هفده از دو كمتر است، اما تو دو شتر بردار. على -عليه‏ السلام پس از تقسيم عادلانه، شتر خود را نيز برداشتند، چرا كه جمع همه سهام «دو + شش + نه‏» هفده مى‏شود.

شخصى از امام باقر عليه السلام پرسيد: آن چيست كه زياد و كم مى‏شود و آن چيست كه زياد مى‏شود و كم نمى‏شود و آن چيست كه كم مى‏شود و زياد نمى‏شود؟

حضرت فرمود: آن كه زياد و كم مى‏شود ماه است و آن كه زياد مى‏شود و كم نمى‏شود، درياست و آن كه كم مى‏شود و هرگز زياد نمى‏گردد، عمر انسان است.

از على عليه‏ السلام پرسيدند: آن كيست كه پدر نداشت و آن كيست كه قوم و خويش نداشت وكدام مكان است كه قبله ندارد؟

على عليه‏ السلام فرمودند: كسى كه پدر نداشت، عيسى و آن كه خويش نداشت آدم بود و جايى كه قبله نداشت و ندارد، خانه خداست.

باز پرسيد: كدام سه چيزند كه در رحمى نبوده و از بدنى بيرون نيامده‏اند؟

على عليه‏ السلام فرمودند: عصاى موسى و شتر صالح و قوچ ابراهيم است.

باز پرسيدند: كدام گورى است كه صاحب خود را حركت داد؟

على عليه‏ السلام فرمودند: شكم آن ماهيى است كه خدا يونس را در آن حبس كرد؟

مردى از على عليه‏ السلام پرسيد: خدا چه دارد و چه ندارد؟ چه پيش او نيست و چه نمى داند؟

حضرت فرمودند: اما آنچه ندارد، شريك است و چيزى كه پيش او نيست، ستم است و چيزى را كه نمى‏داند، گفته شما يهود است كه عزيز را پسر خدا مى‏دانيد، چون كسى را خدا فرزند خود نمى‏شناسد.

مرد چون اين پاسخها را شنيد، گفت: به يگانگى خدا و رسالت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم گواهى مى‏دهم.

گروهى از يهود نزد عمر آمدند و گفتند: تو جانشين پيغمبرى، ما آمده‏ايم از تو چيزهايى بپرسيم كه اگر جواب گفتى به تو ايمان آورده و از تو پيروى مى‏كنيم.

عمر گفت: بپرسيد

گفتند: ما را از قفل و كليد آسمان و كسى كه همراهان خود را ترساند و پنج چيزى كه در رحم خلق نشده‏اند، آگاه كن!

عمر ساعتى به فكر فرو رفت و سپس گفت: چيزى از من پرسيده‏ايد كه نمى‏دانم. على ممكن است، سؤالات شما را پاسخ گويد!

عمر كسى را نزد على عليه‏ السلام فرستاد. هنگامى كه حضرت تشريف آوردند، عمر گفت: اين يهوديان چيزهايى از من پرسيده‏اند و من پاسخ آنها را نگفته‏ام و تعهد كرده‏اند كه اگر به آنها جواب داده شود، مسلمان‏شوند.

على عليه‏ السلام به يهوديان فرمودند: بپرسيد! آنان سؤالات خود را، به حضرت عرض كردند.

سپس على عليه‏ السلام فرمودند: اما قفل آسمان، شرك به خداست و كليد آن، «لااله الا الله‏» است و آن كه همراهان خود را ترسانيد، مورچه سليمان بود.

پنج چيزى كه در رحم خلق نشده‏اند: آدم، حوا، عصاى موسى، ناقه صالح و قوچ ابراهيم است.

/ 158