«يحيى بن اكثم» كه مىخواستحضرت جواد را به وسيله پرسش يك مساله آزمايش نمايد، متوجه مامون شد و گفت: اى اميرمؤمنان! اجازه مىدهيد ازحضرت جواد مسالهاى بپرسم؟مامون گفت: از خود آن حضرت، كسب اجازه كن!يحيى از حضرت جواد اجازه خواست؟آن بزرگوار فرمود: مجازى.يحيى گفت: چه مىفرمايى درباره اين مساله كه شخصى محرم (كسى كه در مكه لباس احرام پوشيده) باشد و صيدى را بكشد؟حضرت جواد عليه السلام فرمود:1. آن شخص در حل (خارج از محيط مكه) بوده يا در حرم؟2. عالم به احكام بوده يا جاهل؟3. عمدا اين عمل را انجام داده يا از روى خطا؟4. آزاد بوده يا غلام (زر خريد)؟5. صغير بوده يا كبير؟6. آن اولين صيد او بوده (كه شكار كرده) يا بيشتر؟7. آن صيد از پرندگان بوده يا غير از آنها؟8. آن صيد كوچك بوده يا بزرگ؟9. آن شخص محرم، بر اين عمل اصرار دارد يا پشيمان شده است؟10. شب اين عمل را انجام داده يا روز؟11 احرام عمره بوده يا احرام حج؟يحيى از شنيدن اين فروع و مسائل متحير شد، هوش از سرش رفت، علامت عجز از صورتش ظاهر شد، زبانش دچار لكنت گرديد و مقام علمى حضرت براى اهل مجلس واضح و روشن شد.در همين هنگام بود كه مامون از حضرت جواد عليه السلام تقاضا كرد و گفت: چنانچه مايل باشيد، جواب مسائل شخص محرم را بفرماييد تا مستفيض شويم؟حضرت جواد عليه السلام فرمود:1. اگر شخص محرم صيدى را در غير حرم (مكه و محيط آن) بكشد و صيد از كبير پرندگان باشد، يك گوسفند كفاره آن خواهد بود كه بايد قربانى كند.2. اگر آن صيد در حرم باشد، بايد دو گوسفند قربانى نمايد.3. اگر جوجه مرغى را زمانى كه لباس احرام نپوشيده، بكشد، بايد يك بره قربانى كند كه تازه از شير گرفته شده باشد، ولى قيمت آن جوجه بر او واجب نخواهد بود.4. اگر صيد از حيوانات وحشى باشد; نظير الاغ وحشى، بايد يك گاو قربانى كند.5. اگر صيدى كه كشته، شتر مرغ باشد، بايد يك شتر قربانى كند.6. اگر صيدى كه كشته آهو باشد، بايد يك گوسفند قربانى نمايد واگر يكى از آنها را در حرم كشته باشد، بايد دو برابر قربانى كند و هديه كعبه قرار دهد.7. اگر آن كسى كه صيد را كشته براى حج احرام بسته باشد، بايد در منا قربانى كند و اگر براى عمره احرام بسته باشد، بايد در مكه قربانى نمايد.8. اگر عمدا صيد را بكشد، گناه كرده، ولى چنانچه از روى خطا باشد، چيزى (كفاره و قربانى) بر او واجب نيست.9. كفاره شخص حر و آزاد بر خودش واجب مىشود، ولى كفاره شخص غلام بر مولاى او واجب مىگردد.10. شخصى كه صغير باشد، كفاره بر او واجب نيست، ولى كفاره بر شخص كبير (بالغ) واجب است.11 شخصى كه از كشتن صيد پشيمان شود، همان پشيمانى باعثساقط شدن عذاب آخرت از او خواهد شد، ولى شخصى كه بر كشتن صيد اصرار داشته باشد، دچار عذاب آخرت مىگردد.همين كه حضرت جواد عليه السلام شقوق اين مساله را تشريح فرمودند. مامون گفت: احسنتيا ابا جعفر! خدا از براى تو خير بخواهد! آن گاه به حضرت جواد گفت: شما نيز از يحيى بن اكثم مسالهاى پرسش نماييد!حضرت امام جواد عليه السلام متوجه يحيى شد و فرمود: بپرسم؟يحيى گفت: ميل با شماست، اگر از من چيزى بپرسيد، چنانچه بتوانم جواب مىگويم والا از خود شما ياد مىگيرم.امام عليه السلام فرمود: چه ميگويى درباره اين مساله كه:1. مردى در اول روز به زنى نگاه كرد كه بر او حرام بود؟2. موقعى كه قسمتى از روز گذشت، آن زن بر او حلال گرديد.3. همين كه ظهر شد بر او حرام گرديد.4. هنگام عصر كه فرا رسيد حلال شد.5. وقتى كه آفتاب غروب كرد حرام گشت.6. موقعى كه وقت عشا رسيد حلال شد.7. هنگامى كه نصف شب شد حرام گرديد.8. موقعى كه فجر طلوع كرد بر او حلال شد. بگو بدانم چگونه مىشود كه اين زن گاهى بر آن مرد حلال و گاهى حرام مىگردد؟يحيى بن اكثم گفت: به خدا قسم كه من جواب اين مساله را نمىدانم، شما بفرماييد تا بياموزم!حضرت جواد عليه السلام فرمود: اين زن كنيزكى است و اين مرد اجنبى و نامحرم است.1. اول صبح نگاه كردن وى به آن زن (براى اين كه نامحرم بود) حرامبود.2. وقتى كه قسمتى از روز گذشت، چون آن كنيز را خريد بر آن مرد حلال شد.3. وقت ظهر كه فرا رسيد، براى اين كه آن كنيز را آزاد كرد، بر او حرام شد.4. موقع عصر او را تزويج نمود، باز بر او حلال گرديد.5. همين كه مغرب شد، به علت اين كه با او «ظهار» (2) كرد، بر او حرامگشت.6. وقت عشا كه فرا رسيد، چون كفاره ظهار را داد بر او حلال گرديد.7. نصف شب به جهت اين كه او را يك طلاق داد، بر او حرام شد.8. موقع طلو فجر كه فرا رسيد، چون رجوع كرد حلال شد.در همين موقع بود كه مامون رو به بنى عباس كرد و گفت: آيا در ميان شما شخصى هست كه بتواند اين مساله را بدين نحو شرح دهد و يا اين كه مساله قبلى را نظير وى جواب بگويد؟!آنان در جواب گفتند: نه به خدا قسم! حقا كه تو نسبتبه حضرت جواد -عليه السلام از ما اعلم و آگاهتر بودى.مامون گفت: واى بر شما! اهلبيتحضرت رسول -صلىالله عليه وآله در ميان مردم از نظر فضل و كمال ممتازند و كمى سن، مانع فضيلت و كمالات ايشان نخواهد شد. آن گاه قسمتى از فضائل و مناقب حضرت جواد عليه السلام را شرح داد تا اين كه مردم برخاستند و مجلس به هم خورد.مردى خدمت على عليه السلام آمد و عرض كرد: يا على عليه السلام من هفتصد فرسخ راه مىآيم تا هفت كلمه بپرسم.على عليه السلام فرمود: سؤال كن! او سؤالهاى خود را به شرح زير مطرح كرد:1. آن چيست كه از آسمان بزرگتر است؟2. آن چيست كه از زمين وسيعتر است؟3. آن چيست كه از آتش داغتر است؟4. آن چيست كه از زمهرير سردتر است؟5. آن چيست كه از دريا غنيتر است؟6. آن چيست كه از سنگ سختتر است؟7. آن چيست كه از يتيم ضعيفتر است؟در جواب حضرت على عليه السلام فرمودند:اول: تهمت.دوم: حق.سوم: حرص.چهارم: حاجتبردن نزد بخيل.پنجم: آدم قانع.ششم: قلب كافرهفتم: سخنچين. (3)