41)الف: معمولى. ب: نماز آيات. ج: نماز مغرب و عشا.42)الف: جمعه. ب: فطر. ج: معمولى.43)الف: سجده. ب: غير سجده.ج: فيل و ايلاف - انشراح و الضحى.44)الف: وطن و جايى كه قصد ده روز كردهايم.ب: در سفر.ج: چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبى، مسجد كوفه و حرم امام حسين عليه السلام.45)الف: معمولى. ب: ميت.ج: فطر.46)الف: يوميه. ب: نماز قضاى پدر.ج: نماز شب.47)الف: يوميه. ب: احتياط. ج: مستحبى.48)الف: در موارد هشت گانه (رجوع شود به رساله).ب: شش مورد.ج: نه مورد (به شكيات رساله مراجعه شود).49)الف: نه تا. ب: هشت تا. ج: شش تا.50)الف: وتر و احتياط. ب: صبح. ج: مغرب.51)الف: يوميه، مثل صبح. ب: جمعه.ج: فطر.52)الف: وتر و احتياط ايستاده.ب: نمازهاى چهار ركعتى. ج: ميت.53)الف: وتر و احتياط.ب: صبح.ج: نماز شب عيد غدير (رجوع شود به مفاتيح).54)الف: يوميه. ب: وتيره. ج: مستحبى.55)الف: صبح. ب: نمازهاى چهار ركعتى.ج: ميت.56)الف: آنچه كه خوردنى و معدنى و پوشيدنى نباشد.ب: معدنى، خوردنى و پوشيدنى.ج: لباس، پشت انگشت و پشت دست.57)الف: پاك و مباح.ب: ناپاك و غصبى و حرير براى مردان.ج: لباس كوچك و يا لباسى كه خون كمتر از درهم در آن باشد.58)الف: تكبيرة الاحرام.ب: تكبير بىجا به قصد غير خدا.ج: در بين افعال نماز.59)الف: زن حائض.ب: مسافر.ج: در مواردى كه بايد نمازگزار نمازش را جمع بخواند، مثل كسى كه به شكار رفته براى اين كه مالش زياد شود.60)الف: با همسفرى كه سفرش معصيت نيست.ب: با همسفرى كه سفرش معصيت است.ج: با كسى كه به سفر صيد مىرود تا مالش اضافه شود و ساير مواردى كه بايد جمع بخواند.61)الف: شخص در حال طبيعى.ب: براى خطر يا آمدن طلبكار در وسعت وقت.ج: براى گفتن اقامه فراموش شده.62)الف: كثيرالشك و پنج مورد ديگرى كه در رسالهها آمده است.ب: موارد هشت گانه شك باطل.ج: موارد نه گانه شك صحيح، مثل شك بين 3 - 4.63)الف: ظهر وعصر و احتياط. ب: مغرب و عشا.ج: مستحبى.64)الف: تكبيرة الاحرام و ذكرهاى واجب. ب: بحول الله.ج: ذكرهاى مستحبى به نيت مطلق ذكر.