مطهري و تساهل
علي دژاكام اشاره:
مقاله، ديدگاه استاد مطهري را در خصوص تساهل در سه حوزه و به سه معني، به تفكيك بررسي ميكند. ايشان تساهل را بمعناي «تحمل عقائد ديگران» و نيز «آسان بودن شريعت» ميپذيرند اما آن را بمفهوم «سهلانگاري و سازشكاري» در امر دين، رد ميكنند: آن «تساهل و تسامح» كه ترجمه Tolerance (تولرانس) است، مفهومي وارداتي محسوب ميشود كه لزوماً با تسامح و مداراي اسلامي، مترداف نيست و مثلاً نميتوان آن را به حديث رسول اكرم(ص) كه فرمود: «لم يرسلني الله بالرهبانيه ولكن بعثني بالحنيفية السهلة السمحة» مستند كرد. تساهل ليبرالي را نميتوان امري ديني قلمداد كرد و در عين حال نميتوان با استناد به مخالفت با «مداهنه و مصانعة» با كفار و اهل كتاب، از تساهل و تسامح مشروع نيز نهي كرد. پيش از هر چيز لازم است از كليگويي در باب «تساهل و تسامح» پرهيز شود و معتقدان و منتقدان، تبيين صريح و روشن خود را از اين اصطلاحات ارائه كنند و به تعريف واحدي از «تساهل و تسامح» بويژه در حوزه دين برسيم تا معلوم شود بر سر كدام نكته با يكديگر اختلاف داريم. اينك از اين زاويه به آثار مطهري نگريسته و سه برداشت از «تساهل و تسامح» را از ديدگاه ايشان به اجمال بيان ميكنيم: 1 - به معناي «تحمل عقيده مخالف» كه منفعلانه و از سر ناچاري و ضعف نباشد بلكه فاعل «تساهل و تسامح» ميتواند نظر نامطلوب را سركوب كند ولي از سر آزادي و اختيار، به او اجازه حيات و ابراز وجود دهد و اين حكايت از اقتدار فكري فاعل «تساهل و تسامح» ميكند. اين معنا از «تساهل و تسامح» مورد قبول بوده و تاريخ اسلام سرشار از چنين «تساهل و تسامح» در عرصههاي گوناگون بوده است مشروط به آنكه نظرية نامطلوب، از مسير ادب و منطق و قانون، خارج نشود. 2 - به معناي سازش بر سر اصول و احكام دين و دست برداشتن از لااقل بخشي از باورهاي ديني، كه استاد مطهري اين معنا از «تساهل و تسامح» را معادل «مداهنه و مصانعه» دانسته و تصريح ميكنند كه قرآن و سنت به شدت با اين معنا از «تساهل و تسامح» برخورد كرده و دينداران را از آن نهي كردهاند. 3 - به اين معنا كه اسلام در امر دينداري اجتماعي از همة دينداران، توقع به بجاآوردن همة حد اكثرها را ندارد و به ظرفيت و ناتواني و محدوديتهاي بشري توجه دارد. اين معنا از «تساهل و تسامح» نيز مورد پذيرش ميباشد. آنچه در پي ميآيد تفصيل نكاتي است كه گفته آمد: 1. تحمل عقايد ديگران
استاد مطهري در تبيين عوامل مؤثر در شكلگيري نشاط علمي در زمان امام صادق(ع) عواملي را از جمله «تساهل و تسامح» به معناي همزيستي با غيرمسلمانان و تحمل اهل كتاب ميشمارد: «... در آنچه امروز «تسامح و تساهل ديني» اصطلاح كردهاند و همزيستي با غيرمسلمانان است مسلمانان، اهل كتاب را تحمل ميكردند و اين را بر خلاف اصول ديني خودشان نميدانستند.»1 مطهري يكي از عوامل رشد علمي جامعه مسلمين را همين نوع از «تساهل و تسامح» توسط مسلمانان ميداند كه اجازه ميداد تا انديشمندان اهل كتاب براحتي وارد جامعة اسلامي شوند و مسلمين مقدم آنان را گرامي شمردند و لذا در همان عصر اول، معلومات اينها را از ايشان گرفتند و در عصر دوم، خود مسلمين در رأس جامعه علمي، قرار گرفتند.2 مطهري بر اين باور است كه احاديثي چون «خذالحكمة ولو من مشرك...»، «الحكمة ضالة المؤمن يأخذهااينما وجدها» و آياتي چون «يؤتي الحكمة من يشأ و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيراً كثيراً»،3 كه بر اخذ علوم و فنون گرچه از مشرك، توصيه ميكنند و حكمت را گمشدة مؤمن ميدانند و آن را «خير كثير» معرفي ميكنند، در حقيقت به «تساهل و تسامح ديني» توصيه ميكنند، زيرا بدون «تساهل و تسامح ديني» يعني بدون «همزيستي مسالمتآميز» مسلمانان با غير مسلمانان، گرفتن علوم و فنون از غيرمسلمانان امكانپذير نخواهد بود.4 استاد مطهري در رد اين نظر كه «تسامح و تساهل» نسبت به اهل كتاب، ريشه در دربار خلفأ دارد چنين مينويسد: «برخي مسأله «تسامح و تساهل» نسبت به اهل كتاب را به حساب خلفا گذاشتهاند كه سعة صدر خلفأ ايجاب كرده كه در دربار آنها مسلمانان و مسيحي و يهودي و مجوسي و غيره با همديگر بجوشند و از يكديگر استفاده كنند ولي اين سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پيغمبر بود. حتي جرجي زيدان، اين مسأله را به حساب سعة صدر خلفا ميگذارد. داستان سيدرضي را نقل ميكند كه سيد رضي - كه مردي است در رديف مراجع تقليد و مرد فوقالعادهاي است - وقتي كه دانشمند معاصرش «ابوالحسن صابي»5 وفات يافت قصيدهاي در مدح او گفت:
أرأَيت من حَملواعليالاعوادِ
أَرايت كيفَ خبا ضياُء النادي
أَرايت كيفَ خبا ضياُء النادي
أَرايت كيفَ خبا ضياُء النادي
2. سازش بر سر دين
قرآن كريم، رسول اكرم(ص) را از «مداهنه»8 و «مصانعه» يعني سازشكاري با كفار، نهي ميكند و سازش با كفار و اهل كتاب را به منزله اطاعت از آنان ميداند. مطهري، «تساهل ديني» را به معناي «ادهان» گرفته و معتقد است كه قرآن با «تساهل ديني» يعني سازش با غيرمسلمان بر سر دين، مخالف است و در تفسير آية (و دوالوتُدهِنُ فَيُدهنون) ميگويد: «موضوع آيه، ادهان است. ادهان دو طرفي، يعني سهلگيري دو طرفي؛ توهم كمي در حرفهايت سهل بگير، ما هم كمي در حرفهايمان سهل ميگيريم يعني تساهل. اصطلاحي امروز پيدا شده است، اسمش را گذاشتهاند «تسامح»، تسامح در مورد خودش نسبتاً تعبير خوبي است ولي اينها اسمش را گذاشتهاند تساهل ديني كه از تساهل ديني دفاع ميكنند، نقطه مقابل تعصب. به نظرم اين لغت را اول بار تقيزاده به اين معني، وضع كرد. مقصود از كلمة «ادهان»، همين است كه تو در بعضي از حرفهايت يك مقدار نرمش و تساهل نشان بده، گذشت نشان بده، ما هم در بعضي از حرفهايمان همين طور، بعد با هم كنار ميآييم. اين را قرآن به شدت، نفي كرد و فرمود: فَلاتُطِعِ الُمكذبين ودوالوتُدهن فَيدهنُون.» به اعتقاد مطهري، علت رد سازش با اهل كتاب و كفار از ناحيه قرآن كريم، اين است: «دو فكر كه در دو قطب متضاد قرار گرفتهاند امكان ندارد كه با يكديگر كنار بيايند مگر اينكه اين فكر مقداري از حرفهايش را حذف كند، آن هم مقداري از حرفهايش را، تا بشود اينها را در كنار همديگر قرار داد والا اگر او بخواهد روي همه حرفهاي خودش ايستادگي داشته باشد، آن هم روي همه حرفهاي خودش، محال است كه با هم كنار بيايند.» به اعتقاد مطهري، «سازش با غيرمسلمان» اگر به معناي مصالحه كردن بر سر دين و حتي كوچكترين مواد دين باشد به شدت از ناحيه قرآن كريم، نفي شده ولي اگر به عنوان تاكتيك، مورد استفاده قرار بگيرد، مورد قبول اسلام است: «مطلبي را بايد توضيح دهم و آن همين مسأله تساهل است... آيا قرآن اين كار را به طور كلي نفي ميكند؟ بايد عرض كنيم كه دو مطلب است. يك نوعش را قرآن به كلي، نفي ميكند كه هرگز به پيغمبر، اجازه نميدهد تا چه رسد به غيرپيغمبر، و آن [يعني] مصالحه براساس خود مواد برنامه و فكر، يعني به اصطلاح امروز ايدئولوژي؛ يعني بياييم اين طور كنار بياييم كه تو از بعضي حرفهايت صرفنظر كن، ما هم از بعضي حرفهايمان صرف نظر ميكنيم. يك دين حق، محال است اجازه بدهد كه با دشمن كنار بياييد،... يك مستحب يا مكروه كوچك هم قابل مصالحه نيست؛ يعني اگر يك چيزي در شريعت وارد شده است كه مستحب است،... آيا اين قابل مصالحه است كه طرف بگويد تو از اين يك مستحب صرفنظر كن و بگو مستحب نيست، ما هم از فلان حرفمان صرفنظر ميكنيم؟ خير، قابل مصالحه نيست. يك چيزي كه جزء وحي الهي است، ولو به عنوان كوچكترين مستحب و كوچكترين مكروه، قابل مصالحه و گذشت نيست. بله يك امر ديگر است كه قابل تصالح و گذشت است و به اصطلاح، تاكتيكبردار است. تصالح، مسأله تاكتيك است... مسأله تاكتيك، به «اصول» يعني به مواد برنامه، هرگز جريان ندارد، با عمل جريان دارد؛ يعني در مقام اجرأ، قرارداد ميبنديم كه اين كار را فعلاً تأخير يا جلو بيندازيم. مسأله، ميشود مسأله اجرا، كه مسأله ديگري است. قرآن اين اختيار را از پيغمبر(ص) نگرفته است كه در مقام اجرا، يك قرارداد صلحي با مشركين امضا كند؛ نه در دعوي خودش صلح كند. در دعوي خود، صلح كردن يك مسأله است، در مرحله اجرا صلح كردن مسأله ديگر است. 3. رضايت به مراتب متوسط دينداري در اكثريت مردم
استاد در تفسير حديثي كه از رسول اكرم(ص) با اين مضمون نقل شده «لم يرسلني الله بالرهبانية ولكن بعثني بالحنيفة السهلة السمحة»، ميفرمايد: «در اين شريعت، به حكم اين كه «سهله» است، تكاليف دست و پاگير و شاق و حَرَجآميز وضع نشده است؛ «ما جَعَل عليكم فيالدينِ مِن حَرجٍ»، خدا در دين، تنگنايي قرار نداده است و به حكم اين كه «سمحه» (باگذشت) است، هر جا كه انجام تكاليفي توأم با مضيقه و در تنگنا واقع شدن گردد، تكليف ملغي ميشود.» از تفسير مطهري اينگونه ميتوان برداشت كرد كه حوزة «تساهل و تسامح» ديني، تكاليف ديني ميباشد بنابراين بحثي درون ديني است نه بيرون ديني، لذا درجاييكه تكليف الهي بر بندگان وجود ندارد بحث از اين نوع «تساهل و تسامح» ديني، بيمعناست. معناي «تساهل و تسامح» ديني آن است كه در امر دينداري ميتوان در مواردي، به حداقلهاي ديني كه كمترين مشقت را براي دينداران درپي داشته باشد بسنده كرد و مردم را در رعايت حداكثرها اجبار ننمود زيرا خداوند هم از عموم بندگان، همان حداقلها (واجبات) را خواسته و رعايت حداكثرها (مستحبات) را به بندگان خاص واگذار كرده است. حداقل نماز كه همان صورت ظاهري نماز است و حداقل روزه كه همان بجانياوردن مبطلات ظاهري روزه است براي رفع تكليف نزد خداوند كفايت ميكند و باقي تكاليف ديني نيز چنين است. بيشترين نمود «تساهل و تسامح» ديني به معناي مذكور در سطح جامعه ديني نمايان ميشود. يكي از آثار مهم «تساهل و تسامح ديني» به معناي مذكور، برچيده شدن دامن ريا و سالوسبازي از جامعه ديني است. «همانگونه كه خداوند، مشقت بر بندگان را نميپذيرند، زير پا نهادن حداقلهاي ديني را نيز نميپذيرد و در صورت تحقق، به شدت با آن برخورد ميكند. امر بمعروف و نهي از منكر، مكانيزم تحقق بخشيدن به حداقلهاي ديني بخصوص در سطح جامعه ديني است. به تعبير علي(ع)، رسول اكرم(ص)، طبيبي بود كه بر سر بالين بيماران حاضر ميشد و ابتدا با لطف و مهرباني و گذشت و چشمپوشي، مرهم بر زخمهاي آنان مينهاد ولي اگر «تساهل و تسامح»، سودي نميبخشيد و آنها در رعايت حداقلهاي ديني كوتاهي ميكردند و احكام الهي را به سخره ميگرفتند با آنها به شدت برخورد ميكرد و با اجراي حدود الهي آنها را تنبيه مينمود،9 اگرچه تنبيه رسول اكرم(ص) نيز از روي شفقت و لطف و احسان و مهرباني است به همين خاطر به كفار ميفرمود: «دلم به حال شما ميسوزد كه چرا شما به آنچه كه خير و حق شماست نميرسيد.»10 .1 سيري در سيرة ائمه اطهار(ع)، ص 141. .2 منبع پيشين .3 بقره / 269. .4 ر. ك به: سيري در سيرة ائمه اطهار(ع)، صص 141142 -. .5 ابواسحق صابي مسلمان نبود، صابئي بود. .6 منبع پيشين، صص 142143 - .7 مجموعه آثار، ج 1، ص 349 به نقل از تاريخ تمدن ويل دورانت، ج 11 ص 317. .8 مطهري «مداهنه» را با «مصانعه» كه به معناي سازشكاري است مترادف ميداند. .9 ر.ك.به: مجموعه آثار، ج 17، ص248. .10 تعليم و تربيت، ص 168.