او وجودى استبى نهايت از هر نظر: از نظر علم و قدرت، حيات ابديت و ازليت و به همين دليل در زمان و مكان نمىگنجد، چرا كه زمان و مكان هر چه باشد محدود است، ولى در عين حال همه جا و در هر زمان حضور دارد چرا كه فوق زمان و مكان است.و هو الذى فى السماء اله و فى الارض اله و هو الحكيم العلى، او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود، و او حكيم و عليم است». (5)و هو معكم اينما كنتم و الله بما تعملون بصير، او با شماست هر جا كه باشيد و خداوند سبتبه آنچه انجام مىدهيد بيناست». (6)آرى او به ما از ما نزديكتر است، او در درون جان ماست و او در همه جاست، و در عين حال مكانى ندارد: و نحن اقرب اليه من حبل الوريد، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم، » ! (7)هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شىء عليم، اوست آغاز و پايان، و پيدا و پنهان و او به هر چيز داناست». (8)بنابر اين اگر در آياتى از قرآن مىخوانيم: ذو العرش المجيد، او صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است». (9) عرش در اين جا به معناى تختبلند شاهانه نيست) و نيز اگر در آيه ديگر مىخوانيم:الرحمن على العرش استوى، خداوند رحمان بر عرش قرار دارد». (10)هرگز به اين معنى نيست كه او مكان خاصى دارد، بلكه حاكميت او را بر تمام عالم ماده و جهان ماوراء طبيعت ثابت مىكند.چرا كه اگر براى او مكان خاصى قائل شويم او را محدود كردهايم و صفات مخلوقات را براى او ثابت نموده، و او را مانند ساير اشياء دانستهايم، در حالى كه ليس كمثله شىء، هيچ چيز همانند او نيست». (11)و لم يكن له كفوا احد، براى او هيچ گونه شبيه و مانندى وجود ندارد». (12)