اصول فقه شیعه (1) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول فقه شیعه (1) - جلد 1

ملکی اصفهانی، محمود؛ ملکی اصفهانی، سعید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مورد لفظ «زيد» اين است كه با شنيدن اين لفظ، ذهن سامع به معناى آن منتقل مىشود. در دلالت تصوريّه، رابطه لفظ با متكلّم مطرح نيست بلكه فقط رابطه لفظ با معناى خودش مطرح است و آن اين است كه مجرّد شنيدن اين لفظ، سبب شود كه ذهن سامع به معنا منتقل شود و ذهن او به عنوان مرآت براى آن موضوع خارجى مطرح باشد.

دلالت تصديقيّه در مورد لفظ «زيد» اين است كه سامع با شنيدن اين لفظ، تصديق كند كه متكلّم، معناى «زيد» را اراده كرده است، يعنى متكلّم، از لفظ «زيد» وجود خارجى «زيد» را اراده كرده است، و اراده كرده همان معنايى را كه با شنيدن لفظ «زيد» به ذهن سامع خطور كرده است.

مرحوم آخوند مىفرمايد: كلام عَلَمين ـ يعنى «الدلالة تابعة للإرادة» ـ در رابطه با دلالت تصديقيه است. يعنى عَلَمين مىخواهند بگويند: دلالت تصوريه، شرطى ندارد. بلكه مجرّد وضع، براى آن كفايت مىكند. وقتى لفظ، براى معنايى وضع شد، ذهن سامع، با شنيدن لفظ به معناى آن منتقل مىشود. ولى در دلالت تصديقيه، به مرحله اى بالاتر رفته و مىخواهيم بگوييم: اين معناى موضوع له، مرادِ متكلّم هم هست. اين ديگر ربطى به وضع ندارد بلكه تابع اراده است. روشن است در جايى مىتوان گفت: اين معنا، مراد متكلّم است كه متكلّم، آن را اراده كرده باشد. به همين جهت است كه در دلالت تصديقيه شرطى را ذكر كرده اند كه در دلالت تصوريّه ذكر نكرده اند و آن شرط اين است كه در دلالت تصديقيه بايد احراز كنيد كه متكلّم، در مقام بيان مراد است.

در نتيجه، مطلبى را كه عَلَمين فرموده اند، چيزى است كه مورد قبول همه است زيرا در صورتى مىتوان گفت: متكلّم، معناى «زيد» را اراده كرده است، كه او واقعاً چنين چيزى را اراده كرده باشد. و اگر او بگويد: من معناى «زيد» را اراده نكرده ام، دلالت تصديقيه دركار نخواهد بود.

در حالى كه بحث ما در رابطه با دخالت يا عدم دخالت اراده در معناى موضوع له،

/ 557