كيفيتى كه مرحوم آخوند ذكر كرد، راهى قابل قبول است و در بين عقلاء نيز وجود دارد همان گونه كه اشاره كرديم در بين خود ما گاهى نام گذارى فرزند به اين كيفيت است، يعنى وضع، بهوسيله استعمال، تحقّق پيدا مىكند مثل اين كه پدر قبل از اين كه وضعى تحقّق داده باشد مىگويد: «زيد را به من بدهيد تا نگاهش كنم». و به اين طريق، لفظ زيد را براى فرزندش قرار مىدهد. ولى در اين جا مطلب ديگرى مطرح است كه در ذيل پيرامون آن بحث مىكنيم:
بحثى در ارتباط باحقيقى و مجازى بودن استعمال محقِّق وضع
آيا استعمال محقّق وضع، استعمالى حقيقى است يا نه حقيقى است و نه مجازى؟ ولى اين كه استعمال، مجازى باشد كسى احتمال آن را نداده است زيرا لفظ را بنفسه حاكى از معنا قرار داده و نحوه استعمال لفظ در معنا همان نحوه استعمال لفظ در معناى حقيقى است.
احتمال اوّل: اين استعمال، نه حقيقى است و نه مجازى
مرحوم آخوند، معتقد است: اين استعمال، نه حقيقى است و نه مجازى، ولى استعمال صحيحى است يعنى ما دليل نداريم كه استعمال صحيح، محدود به حقيقت و مجاز باشد بلكه ممكن است استعمالى داشته باشيم كه نه حقيقت باشد و نه مجاز ولى با وجود اين، صحيح باشد. همان طورى كه در استعمال لفظ و اراده نوع و ساير صور مربوط به آن، به نظر مرحوم آخوند، استعمال لفظ از اين قبيل بود. در «زيد لفظ» وقتى «زيد» را در «نوع» استعمال كرديم آيا نوع زيد با معناى زيد مناسبتى دارد؟ آيا هيچ يك از آن علائقى كه در باب مجاز مطرح شده در اين جا وجود دارد؟ لفظ و معنا دو مقوله متباينند و بين آنها هيچ گونه علاقه اى از علايق مجازى وجود ندارد. زيرا علايق مجازى، در ارتباط با معانى مطرح است. اگر مشابهت، يك علاقه مجازى است،