ج) فضيلت
مفهوم فضيلت: فضيلت يكى از مفاهيم اساسى در فلسفه فارابى است كه در تعريف آن گفته شده است: «هيئات طبيعى و استعدادهايى كه در وجود آدمى گرايش به صفات نيكو دارند.»2 در بدو نظر، اين تعريف مختص به فضايل اخلاقى به نظر ميآيد و ممكن است شامل فضايل ديگر نشود. فارابى در تعريف ديگرى ميگويد:«متى كان استعداد طبيعى نحو افعال فصيله و كررت تلك الافعال و اعتيدت و تمكنت بالعادة هيئة فى النفس و صدر عنها تلك الافعال باعيانها كانت الهيئة المتمكنة عن العادة هى التى يقال لها فضيلة»3؛ هر گاه استعداد طبيعى گرايش به سوى افعال نيكو داشته باشد و آن افعال تكرار شوند و عادى شوند و به واسطه عادت، در نفس هيئتى به وجود آيد كه از آن هيئات اين افعال صادر شود كه مستحق مدح و ذم باشند، آن هيئت ايجاد شده به واسطه عادت را فضيلت ميگويند.بنابراين، خود «هيئات طبيعي» به فضيلت و يا به نقيصه موسوم نيستند، اگر چه افعال واحدى از آنها صادر بشود. و برخى آنها را به واسطه اشتراك لفظى، فضيلت يا نقيصه ناميدهاند؛ ولى حق آن است كه آنها افعال طبيعى منسلخ از وصف فضيلت و نقيصه ميباشند و استحقاق مدح و ذم ندارند. فارابى در تعريف1. فصول منتزعه، پيشين، ص 47.2. همان، ص 32.3. همان، ص 31.